فاطمه خادم شیرازی
پژوهشگر روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
خاورمیانه در دههی پیشِرو در نقطهای ایستاده که میتوان آن را گذار از خاورمیانه تحتالحمایه آمریکا به خاورمیانه چندقطبی و متکثر نامید. از یکسو، جنگ غزه، تداوم بحرانهای سوریه و یمن، رقابت ایران و اسرائیل، و شکنندگی نظم امنیتی خلیج فارس، منطقه را در وضعیت ناامنی مزمن نگه داشته است.از سوی دیگر، ظهور بازیگران نوظهور مانند چین، روسیه، و حتی قدرتهای میانمرتبه خلیج فارس، فضای مانور بازیگران محلی را افزایش داده است (1). در این میان، غرب ،به ویژه آمریکا و اروپامیکوشند طرحهای جدیدی را برای حفظ نفوذ، مدیریت بحرانها و مهار رقبای خود در منطقه پیش ببرند.این مقاله تلاش میکند با رویکردی تحلیلی و رسانهای، آینده خاورمیانه و طرحهای غرب برای آن را در چهار محور بررسی کند.
الف) روندهای کلان آینده خاورمیانه
1- از خاورمیانه آمریکایی به خاورمیانه چندمرکزی
پس از حمله آمریکا به عراق در ۲۰۰۳، بسیاری از تحلیلگران از خاورمیانه آمریکایی سخن گفتند؛ منطقهای که امنیت آن بر پایه حضور نظامی، اتحادهای سنتی و نظم دلخواه واشنگتن تعریف میشد (2). اما شکست پروژههای تغییر رژیم، هزینههای سنگین جنگهای طولانی، و بحرانهای داخلی آمریکا باعث شد واشنگتن به سمت نوعی کاهش تعهد در منطقه حرکت کند.
امروز، آمریکا هنوز بازیگر اصلی است، اما دیگر تنها بازیگر تعیینکننده نیست. حضور و نفوذ چین در حوزه انرژی، زیرساخت و تکنولوژی (همچون ابتکار کمربند و جاده)، بازگشت روسیه به سوریه و شرق مدیترانه، و افزایش نقش عربستان، امارات، قطر و ترکیه بهعنوان قدرتهای میانمرتبه، نظم جدیدی را شکل میدهد که میتوان آن را خاورمیانه چندمرکزی نامید (3).
2- امنیت درونزا در برابر امنیت وارداتی
یکی از روندهای مهم، افزایش آگاهی نخبگان منطقه نسبت به هزینههای امنیت وارداتی است؛ یعنی اتکای شدید به چتر امنیتی آمریکا یا قدرتهای خارجی. تجربه خروج آمریکا از افغانستان، تزلزل در حمایت واشنگتن از برخی متحدان سنتی، و بحرانهای مکرر خلیج فارس، این احساس را تقویت کرده است که بدون ایجاد سازوکارهای امنیت درونزا، هیچ نظم پایداری ممکن نیست (4). این روند باعث شده گفتوگوهای منطقهای (ایران–عربستان، گفتوگوهای بغداد، نقش عمان و قطر در میانجیگری) اهمیت بیشتری یابند.
3- شکاف دولت–جامعه و بحران مشروعیت
همزمان، بسیاری از کشورهای خاورمیانه با بحران مشروعیت، ناکارآمدی اقتصادی و فشارهای اجتماعی مواجهاند. موجهای اعتراضی از بهار عربی تا اعتراضات عراق، لبنان و سودان، نشانهای از عمیق شدن شکاف دولت–جامعه است. غرب این وضعیت را هم تهدید و هم فرصت میبیند: تهدید از منظر بیثباتی و مهاجرت؛ و فرصت از منظر فشار برای اصلاحات کنترلشده و بازآرایی نخبگان سیاسی(5).
ب) راهبردهای غرب
1- از ملتسازی تا مدیریت بحران
اگر در دهه ۲۰۰۰ گفتمان غالب آمریکا و اروپا بر ملتسازی و دموکراسیسازی در خاورمیانه استوار بود، امروز محور اصلی به مدیریت بحران، مهار رقبای ژئوپلیتیک و امنیت انرژی تغییر کرده است. به عبارت دیگر، غرب دیگر دنبال تغییر ساختارهای سیاسی از بالا به پایین نیست؛ بلکه هدف اصلی، جلوگیری از فروپاشیهای بزرگ، کنترل موجهای مهاجرت، مقابله با تروریسم و مهار نفوذ چین و روسیه است. (3).
این چرخش، بهطور غیررسمی، نوعی واقعگرایی سرد را به سیاست غرب در قبال خاورمیانه تحمیل کرده است: همکاری با رژیمهای مستقر حتی اگر از منظر حقوق بشر مسئلهدار باشند، مادام که ثبات نسبی، همکاری در انرژی و همراهی در پروندههای امنیتی را تضمین کنند.(6).
2- طرحهای آمریکا: از خاورمیانه بزرگ تا ۲۰۲۵
در اوایل دهه ۲۰۰۰، بحث طرح خاورمیانه بزرگ در محافل آمریکایی مطرح شد که هدف آن ترکیبی از اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای مهار افراطگرایی و بیثباتی عنوان میشد (2). هرچند این طرح در اجرا ناکام ماند، اما منطق اصلی آن،یعنی پیوند امنیت غرب با تحولات داخلی خاورمیانه، همچنان پابرجاست.
در سالهای اخیر، برخی محافل محافظهکار آمریکایی در قالب برنامههایی مانند به دنبال بازطراحی سیاست آمریکا در خارج، از جمله خاورمیانه، هستند؛ طرحهایی که بر کاهش تعهدات پرهزینه، تمرکز بر منافع مستقیم امنیتی–انرژی، و سختگیری بیشتر در برابر رقبایی چون ایران و چین تأکید دارند (7). این نوع نگاه، اگرچه رسمیترین سند سیاست خارجی نیست، اما میتواند جهتگیری بخشی از نخبگان قدرت در واشنگتن را نشان دهد.
3- اروپا میان ارزشها و وابستگی انرژی
اروپا در قبال خاورمیانه در وضعیت دوگانهای قرار دارد. از یکسو، بحران مهاجرت، موجهای پناهجویی از سوریه، افغانستان و آفریقا، و تهدیدهای تروریستی، اروپا را به سمت همکاری نزدیک با دولتهای منطقه برای کنترل مرزها و مهار مهاجرت سوق داده است. از سوی دیگر، وابستگی به انرژی خلیج فارس و نیاز به تنوعبخشی به منابع پس از جنگ اوکراین، به معنای آن است که اروپا نمیتواند بهسادگی از منطقه فاصله بگیرد. (4).
در نتیجه، حمایت از توافقهای منطقهای، همراهی نسبی با خطوط کلان سیاست آمریکا، و تلاش برای حفظ کانالهای دیپلماتیک با ایران، ترکیه و کشورهای عربی، بدون ورود جدی به بازیهای سخت امنیتی، سیاست اروپا بیشتر مدیریت ریسک است تا طراحی نظم.
4- اسرائیل در محاسبات غرب
در نگاه غرب، بهویژه آمریکا، امنیت اسرائیل همچنان یکی از محورهای ثابت سیاست خاورمیانهای است. پروژههایی مانند عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی (توافقهای ابراهیم) و طرحهای غیررسمی برای پیوند دادن امنیت خلیج فارس با امنیت اسرائیل، بخشی از راهبرد کلان برای ایجاد بلوک همسو با غرب در برابر ایران و محور مقاومت تلقی میشود (1).
اما جنگ غزه و واکنش افکار عمومی جهانی و منطقهای، نشان داد که هزینههای حمایت بیقید و شرط از سیاستهای تلآویو در حال افزایش است. این امر میتواند در آینده غرب را به سمت نوعی واقعگرایی انتقادی سوق دهد که در آن، حفظ امنیت اسرائیل با ضرورت کاهش تنش و ارائهی افق سیاسی برای فلسطینیها پیوند میخورد.
ج) بازیگران منطقهای
1– خلیج فارس؛ از مصرفکننده امنیت تا تولیدکننده نظم
تحلیلهای جدید نشان میدهند که کشورهای خلیج فارس ، بهویژه عربستان سعودی، امارات و قطرتلاش میکنند از مصرفکننده امنیت به تولیدکننده نظم و توسعه تبدیل شوند (1) سرمایهگذاریهای گسترده در زیرساخت، انرژیهای نو، گردشگری، فوتبال و رسانه، بخشی از پروژه تصویرسازی جدید است: انتقال تصویر از شیخنشینهای وابسته به قدرتهای میانمرتبه مدرندر همین راستا می باشد.
این کشورها در حوزه سیاست خارجی نیز فعالتر شدهاند. میانجیگری در منازعات (نقش قطر و عمان)، تلاش عربستان برای تنشزدایی با ایران، و دیپلماسی توسعهمحور امارات در آفریقا و شرق مدیترانه، ظرفیتهایی ایجاد کرده که هم میتواند طرحهای غرب را تسهیل کند و هم آنها را محدود سازد. غرب، این بازیگران را هم شریک و هم رقیب بالقوه میبیند؛ شرکا از نظر امنیت انرژی و سرمایهگذاری، و رقیب در حوزه نفوذ و استقلال عمل.(6).
2- ایران و محور مقاومت
از منظر غرب، ایران همچنان یکی از مهمترین چالشها برای نظم مطلوب آنها در خاورمیانه است. برنامه هستهای، شبکههای نفوذ منطقهای در عراق، سوریه، لبنان و یمن، و گفتمان ضدآمریکایی و ضداسرائیلی، ایران را به بازیگری تبدیل کرده که نمیتوان نادیده گرفت و نمیتوان بهسادگی مهار کرد.
طرحهای غرب در این حوزه میان مهار هوشمند و مدیریت درگیری در نوسان است: از یک سو تلاش برای محدود کردن ظرفیتهای هستهای و موشکی، و از سوی دیگر، پرهیز از ورود به جنگی تمامعیار که میتواند کل منطقه را شعلهور کند (4).توافقهای احتمالی یا مذاکرات پشت پرده، اگر رخ دهد، بیشتر شکل توافقهای حداقلی امنیتی به خود میگیرد تا توافقات بزرگ و تاریخی.
3- ترکیه؛ میان ناتو و استقلال منطقهای
ترکیه نیز در سالهای اخیر تلاش کرده با ترکیب هویت ناتویی و استقلال منطقهای، نقش ویژهای در خاورمیانه و شرق مدیترانه ایفا کند. حضور در پروندههای سوریه، عراق، لیبی، قفقاز و رابطه پیچیده با روسیه و غرب، ترکیه را به بازیگری تبدیل کرده که همزمان همپیمان و چالشگر غرب است. این وضعیت باعث شده غرب در طراحی طرحهای خود برای آینده خاورمیانه، همواره نقش آنکارا را بهعنوان متغیر کلیدی ولی غیرقابل پیشبینی لحاظ کند .(3)
د) چالشها و سناریوها
1- بحران مشروعیت و اعتماد
یکی از مشکلات بنیادین طرحهای غرب در خاورمیانه، سطح پایین اعتماد افکار عمومی منطقه به نیتها و سیاستهای غرب است. تجربه جنگ عراق، مداخلات لیبی و سوریه، و استانداردهای دوگانه در پرونده فلسطین، تصویر غرب را بهعنوان بازیگر مداخلهگر و منفعتطلب تثبیت کرده است (5). این شکاف اعتماد، حتی وقتی غرب از اصلاحات، دموکراسی یا حقوق بشر سخن میگوید، پیام آن را تضعیف میکند.بدون ترمیم این شکاف، هر طرح کلان غربی ،از عادیسازیهای جدید گرفته تا ابتکارهای اقتصادی، با مقاومت نرم افکار عمومی و بخشی از نخبگان فکری روبهرو خواهد شد.
2- تضاد ثبات کوتاهمدت با اصلاحات بلندمدت
غرب در عمل، اغلب میان دو گزینه گرفتار است: حمایت از ثبات کوتاهمدت حتی با هزینه تعویق اصلاحات، یا حمایت از اصلاحات سیاسی–اقتصادی که میتواند ثبات کوتاهمدت را مختل کند. در دهه اخیر، انتخاب غالب غرب، ثبات بهجای اصلاحات بوده است (6).
اما تداوم این رویکرد خطرناک است؛ زیرا بحرانهای انباشته شده در اقتصاد، عدالت اجتماعی و حکمرانی، در نهایت به شکل اعتراضات گسترده، فروپاشی دولتها یا موجهای جدید مهاجرت، خود را نشان خواهند داد. به این معنا، ثبات بدون اصلاح در خاورمیانه پایدار نیست و میتواند در آینده هزینههای بیشتری برای غرب ایجاد کند.
3- رقابت قدرتهای بزرگ (آمریکا، چین، روسیه)
آینده خاورمیانه در دهه آینده، میدان رقابت فشردهتری میان آمریکا، چین و روسیه خواهد بود. چین با تمرکز بر سرمایهگذاری، فناوری و زیرساخت، و روسیه با اهرمهای نظامی–امنیتی، در پی کاهش انحصار غرب بر منطقه هستند (3).غرب برای مقابله با این روند، احتمالاً سه مسیر را همزمان پیگیری میکند:
- تقویت اتحادهای امنیتی با کشورهای کلیدی (اسرائیل، عربستان، امارات، ترکیه)
- پیشنهاد طرحهای اقتصادی و انرژی رقابتی
- بهرهگیری از گفتمان حقوق بشر و نظم لیبرال برای محدود کردن نفوذ رقبای اقتدارگرا.
اما موفقیت این راهبردها بستگی مستقیم به توان غرب برای ارائه مزیت واقعی در اقتصاد، فناوری و تأمین امنیت دارد؛ چیزی که پس از بحرانهای مالی و جنگ اوکراین، خود با چالش مواجه است.
4- سناریوهای آینده
با توجه به روندها و چالشهای فوق، میتوان حداقل سه سناریوی کلی برای آینده خاورمیانه و طرحهای غرب ترسیم کرد:
1- سناریوی خاکستری و مدیریت بحران
در این سناریو، جنگهای بزرگ رخ نمیدهد، اما بحرانها نیز حل نمیشوند؛ غرب با ترکیبی از فشار و تشویق، سعی میکند سطحی از ثبات شکننده را حفظ کند. نظم منطقهای در حالت نه جنگ، نه صلح باقی میماند و بازیگران محلی در چارچوب همین وضعیت، به دنبال افزایش سهم خود از قدرت و منابع هستند (4).
2- سناریوی قطبیسازی و بلوکبندی سخت
در این حالت، رقابت آمریکا با چین و روسیه به بلوکبندی سخت در خاورمیانه تبدیل میشود؛ برخی کشورهای منطقه در بلوک غرب، و برخی دیگر در بلوک شرق قرار میگیرند. خطر درگیریهای نیابتی و جنگهای جدید افزایش مییابد و فضا برای سیاستهای مستقل و گفتوگو محور تنگتر میشود (3).
3- سناریوی چندقطبی با امنیت درونزا
در این سناریو، روند گفتوگوهای منطقهای، تنشزدایی و همکاریهای اقتصادی–زیرساختی میان کشورهای منطقه تقویت میشود؛ سازوکارهای امنیت جمعی و گفتوگوهای چندجانبه جایگزین بخشهایی از امنیت وارداتی میشوند. در این وضعیت، غرب همچنان بازیگر مهم است، اما نه بهعنوان تنها طراح نظم بلکه بهعنوان یکی از چند قطب تأثیرگذار.
واقعبینانه، آینده خاورمیانه احتمالاً ترکیبی از این سناریوها در حوزههای مختلف خواهد بود؛ اما جهتگیری کلی، بسته به رفتار بازیگران منطقهای و ظرفیت آنها برای طراحی نظم بومی تغییر خواهد کرد.
چشم انداز – از طرحهای غرب تا ابتکارهای بومی
آینده خاورمیانه را نه فقط طرحهای غرب، بلکه تعامل پیچیدهی این طرحها با ارادهی سیاسی، ظرفیت نهادی و پویشهای اجتماعی داخل منطقه تعیین خواهد کرد. غرب در حال عبور از فاز مهندسی از بیرون به فاز مدیریت از دور است؛ یعنی میکوشد بدون درگیر شدن در جنگهای پرهزینه، بهواسطه ائتلافها، فشارهای اقتصادی–سیاسی و ابزارهای نرمافزاری (رسانه، تکنولوژی، شبکههای مالی)، مسیر تحولات را تحت اثر قرار دهد (5)(6)
اما در برابر این طرحها، سه روند مهم در حال شکلگیری است:
- افزایش وزن قدرتهای میانمرتبه منطقهای (خلیج فارس، ترکیه، ایران)
- تعمیق نیاز به امنیت درونزا و گفتوگوهای منطقهای
- رشد حساسیت افکار عمومی نسبت به مداخلات خارجی و استانداردهای دوگانه.
به همین دلیل، هر تحلیل واقعبینانهای از آینده خاورمیانه باید بپذیرد که دوران دستورکارهای یکطرفه غرب رو به پایان است. حتی اگر غرب همچنان منابع و ابزارهای بیشتری نسبت به رقبای خود داشته باشد، بدون مشارکت واقعی بازیگران منطقه و در نظر گرفتن منافع و حساسیتهای آنها، هیچ طرح پایداری در این منطقه شکل نخواهد گرفت.به بیان دیگر، آینده خاورمیانه بیشتر از آنکه محصول طرحهای غرب باشد، نتیجه توازن میان طرحهای بیرونی و ابتکارهای بومی خواهد بود. هرچه سهم ابتکارهای بومی در چارچوب گفتوگو، توسعه و امنیت درونزا بیشتر شود، احتمال حرکت منطقه به سمت سناریوی خاورمیانه چندقطبی با امنیت درونزا افزایش خواهد یافت؛ سناریویی که در آن، نقش غرب از مهندس نظم به شریک یکی از قطبها تنزل مییابد، اما در عوض، امکان شکلگیری ثباتی پایدارتر و عادلانهتر فراهم میشود.
References
1-Foreign Policy. (2025a). Can the Gulf rebuild the Middle East? Foreign Policy Magazine. https://foreignpolicy.com/2025/11/03/gaza-israel-gulf-oman-qatar-saudi-uae-syria-trump/
2-Brookings Institution. (2004). The new U.S. proposal for a Greater Middle East Initiative: An evaluation. Brookings. https://www.brookings.edu/articles/the-new-u-s-proposal-for-a-greater-middle-east-initiative-an-evaluation/
3-Foreign Policy. (2025b). Meet the new Middle East, same as the old Middle East. Foreign Policy Magazine. https://foreignpolicy.com/2025/08/07/new-middle-east-israel-palestine-saudi-iran-lebanon/
4-Al Jazeera. (2024). Middle East at a crossroads: Regional talks, global rivalries. Al Jazeera English. https://www.aljazeera.com
5-Middle East Eye. (2023). Public opinion and Western policy failures in the Middle East. Middle East Eye. https://www.middleeasteye.net
6-Reuters. (2024). Western powers recalibrate strategy in a fragmented Middle East. Reuters Special Report. https://www.reuters.com
7-Middle East Eye. (2024). Explained: Project 2025 and its implications for the Middle East. Middle East Eye. https://www.middleeasteye.net/news/explain-project-2025-middle-east-heritage-foundation-us-election