سوريه و تداوم تحريم امريكا
علي رمضاني بونش
مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC
قوانين مجازات و تحريم عليه سوريه از دهه 1990در دولت كلينتون به تصويب رسيد و در يك دهه اخير هم به مثابه اهرم فشاري در راستاي تغيير رفتار سوريه بكار رفته است اوباما هم اخيرا قانون تحريم هاي اقتصادي و تجاري دوران بوش عليه سوريه را (با وجود رفتارهاي نرم در ديپلماسي آمريكا در سال گذشته در) تمديد و از آنچه آن را حمايت از گروههاي تروريستي ” و تلاش براي دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي نام برد كه سوريه در پي آن است .
در واقع دولت اوباما كه با توجه به تغيير در تصوير آمريكا در جهان اسلام و جهان عرب از آغاز تلاش كرد تا نوع سياست خارجي خود را در خاورميانه با رويكرد نويني نشان دهد رويكردي كه بر مبناي تغيير در معادلات پيشين بود و آب شدن يخ هاي روابط با سوريه نيز در دستور كار بود. در اين راستا رفتوآمدهاي خانم “نانسي پلوسي ” رئيس مجلس نمايندگان آمريكا و ديپلماتهاي برجسته و هيئتهاي سياسي و امنيتي امريكايي به سوريه به شكل مستمر ادامه يافت كه تا حد زيادي به كاهش مشكلات بين دمشق و واشنگتن و لغو برخي از تحريم ها وگسترش روابط سياسي و.. منجر شد. در اين ميان امريكا به نظر ميرسيد با در پيش گرفتن استراتژي چماق و هويج به هر مقدار كه حاضر به لغو تحريم و برقراري روابط سياسي و كاهش فشار بر سوريه ميشود به همان ميزان خواستار عقب نشيني دمشق در استراتژي سياست خارجي خود در خاورميانه است خواسته اي كه هر چند در حوزه هايي مانند افزايش روابط با كشور هاي عربي خاورميانه مثل عربستان ومصر ،همكاري در مساله عراق و حمايت از دولت ائتلافي در لبنان به واقعيت پيوست اما در حوزه هاي ديگر با توجه به مقدورات سياست خارجي و پيوند هاي استراتژيك دمشق با ايران ،حزب اله و حماس كمتر رنگ واقعيت به خود گرفت لذا تمديد تحريم ها از سوي امريكا به عنوان چماق واهرم فشاري براي تعديل وعقب نشيني بيشتر سوريه مطرح شده است .در اين ميان دولت بشار اسد در عين حال كه از منافع مناسبات جديد با عربستان سعودي، آمريكا و محيط سياسي لبنان بهرهمند شد، نشان داده است كه حاضر نيست اين بازي و معامله نامتوازن و امتياز هاي متوالي به غرب را به بهاي از دست دادن روابط استراتژيك با ايران و محور حماس وحزب اله به پيش ببرد.در اين ميان قابل توجه است كه از آنجا كه سوريه در يك سال گذشته در حركتي سينوسي در سياست خارجي خود در مسائلي نظير لبنان ،مساله جولان ،صلح اعراب با اسرائيل و… حركت كرده است از آن هراس دارد تا با افزايش شكاف در سياست هاي خود با ايران و نزديك تر شدن به مصر ،عربستان و غرب از اهميت استراتژيك خود در بحرانهاي خاورميانه بكاهد و اين امر نيز ميتواند پيامد هاي متعددي نظير كاهش نقش ونفوذ سياسي ومنطقه اي و حتي پيامد هاي داخلي براي اين كشور داشته باشد. در واقع با توجه به اين ملاحضات دمشق ميكوشد تا در سياست خارجي خود از يك سو با واقع بيني از دامنه شكاف خود با غرب و متحدان منطقه اي عرب امريكا بكاهد واز سوي ديگر روابط استراتژيك خود با تهران را نيز حفظ كند اين امر در گسترش روابط سوريه با مصر عربستان وامريكا در يك سال گذشته متجلي بود به طوري كه بسياري بر اين نظر بودند كه مشوق ها و هويج هاي گوناگون غرب به سوريه دمشق را به تدريج به روند صلح با اسرائيل و كنار آمدن با قدرت هاي عربي منطقه واميدارد اما سوريه كه به نيكي از نقش گذشته خويش آگاه بود به درستي به خطرات و پيامد هاي اين امر آگاه بود و اهرم هاي سياست خارجي خود را تا حد زيادي حفظ كرد اين روند بي شك مورد قبول تل آویو و واشنگتن نيست يعني با اينكه دولت راستگراي اسرائيل در قبال واگذاري جولان امتيازات زيادي از سوريه ميخواهد و حتي تا اندازهاي مطابق با سياست هاي دمكرات هاي واشنگتن حركت نميكند با اين حال خطرات حماس وبويژه حزب اله براي امنيت اسرائيل واشنگتن را واداشته است تا تحريم هاي سوريه را با وجود خوشبيني اوليه مبني بر لغو آن تمديد نمايد تمديدي كه در واقع چماقي است براي واداشتن سوريه به واگذاري امتيازات بيشتر .