مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چالش های حضور القاعده در اندونزی

اشتراک

مریم وریج کاظمی

پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک

مرکز بین المللی مطالعات صلحIPSC

مجمع الجزایری بودن «اندونزی»، وجود تهدیدات مستمر بنیادگرایان اسلامی در استان های آچه، سولاوسی و پاپوآ  همچنین جنوب فیلیپین، -جایی که بسیاری از گروه های افراطی و تروریستی با همتایان اندونزیایی خود همکاری می کنند- و بحران ناشی از پاندومی کووید19 نشان می دهد که اندونزی درگیر تهدید دائمی از سوی تروریسم افراط گرایان اسلامی خواهد بود(1).

 این در حالیست «اندونزی» که بزرگترین جمعیت مسلمانان جهان را در خود جای داده است، با افراط گرایی اسلامی غریبه نیست. بطوریکه یکی از اولین سازمان های افراطی اسلامی که پس از اشغال جاوه غربی توسط هلند اعلام موجودیت کرد سازمان شبه نظامی اسلام گرای معروف به «دارالاسلام» بود که به مبارزه علیه دشمنان استعماری و ملی گراها پرداخت تا اینکه در اوایل دهه 1960 سرکوب شدند و مجددا در دهه 1970، بقایای جنبش به طور مخفی دوباره به هم متصل و شروع به فعالیت کردند. در این میان رهبران «دارالاسلام» به دنبال حمایت مادی از دولت لیبی بودند و در این زمان بود که نوشته‌های افراطی ایدئولوگ‌هایی مانند «سید قطب» به اندونزی رسید و تحولاتی در دیدگاه‌ها و استراتژی جنبش آغاز شد و بلاخره پیوند جهانی آنها با دیگر جهادگرایان در دهه 1980، با  فرستادن دسته های کوچکی از مردان برای آموزش مجاهدین در امتداد مرز افغانستان و پاکستان، ملموس تر شد(2).

 پس از فراز و فرودهای فراوان در نهایت «جماعت اسلامیه(JI)» از بطن جریان «دارالاسلام» ظهور کرد. «جماعت اسلامیه»، یک سازمان مرتبط با القاعده که مسئول مجموعه‌ای از فعالیت های تروریستی در سراسر آسیای جنوب شرقی است و حملات خشونت آمیز سازمان یافته ای را در مقیاس بزرگ ترتیب داده است(3). لازم به ذکر است، تعداد اعضای فعال «جماعت اسلامیه»، که عمدتاً در جاوا، سوماترا و سولاوسی مستقر هستند، حدود 6000 نفر تخمین زده می شود. با این حال، از سال 2010، «جماعت اسلامیه» به جای عملیات در مرحله تقویت و آماده سازی بوده است و با مشارکت در مشاغلی مانند مالکیت مزارع، دلالی املاک و فعالیت در رستوران ها و اجاره خودرو،  پایگاه مالی خود را تقویت کرده است.

«جماعت اسلامیه» از سال 2012 تا2018  طی یک برنامه آموزشی شش ماهه، نیروی های جوان و تازه نفس خود را در  سایت آموزشی در جاوه مرکزی تربیت کرد که در نهایت تعدادی از آنها راهی سوریه شدند و اکثرا به «تحریر الشام» (HTS)، شاخه سابق القاعده در سوریه که «جبهه النصره» شناخته می شد، پیوستند. آنها با انجام نگهبانی، نبرد برای «جبهه النصره»، ساخت بمب، عملیات راندن تانک و کارهای توپخانه در این گروه مشارکت داشتند. علاوه بر این، برخی از اعضای «جماعت اسلامیه» به اعضای «جبهه النصره» و دیگر گروه های شبه نظامی سوری هنرهای رزمی آموزش دادند. البته پیوند و ارتباط گروه های جهادی اندونزیایی با «القاعده» در سوریه فراتر از «تحریر الشام» بود و محدود به تامین نیروهای جهادی نیست بلکه شامل ارائه کمک های مالی توسط موسسات خیریه غیررسمی اندونزی به « تحریر الشام» و سایر گروه های شبه نظامی طرفدار «القاعده» در سوریه، از جمله سازمان «حراس الدین» (HaD) و «مالهاما تاکتیکال»(Malhama Tactical) بوده است.

یکی از این مؤسسات خیریه غیردولتی اندونزیایی، «هلال احمر جامعه اندونزی (HASI) »است که بین سال‌های 2012 تا 2014 به جمعیت غیرنظامی آسیب دیده از درگیری ها در مناطق مختلف تحت کنترل «جبهه النصره» در استان‌های لاذقیه و ادلب سوریه کمک‌های پزشکی ارائه کرده است. همچنین، از سال 2018 تا 2019،« بنیاد ابواحمد» (AAF) نیز کمک هایی به پناهندگان در سوریه کرده بود.

با این حال، شکست نظامی داعش در خاورمیانه و کشته شدن رهبر آن «ابوبکر البغدادی» در اکتبر 2019، عواقب زیادی برای اندونزی به همراه داشت. اول مسئله «بازگشت بازمانده های داعش» از خاورمیانه، از جمله کسانی که هم با تجربه جنگی و هم بدون تجربه جنگی هستند، بود. دوم، تأثیر داعش بر اندونزی و ظهور وابستگان طرفدار داعش در این کشور است که مهم‌ترین آنها« انشاروت داوله»(JAD) و«مجاهدین اندونزی شرقی»(MIT) هستند. سوم، نقش داعش در الهام بخشیدن به گروه های جهادی‌ اندونزیایی برای اتخاذ استراتژی‌ و تاکتیک‌های طرفدار داعش به عنوان بخشی از هدف تأسیس خلافت اسلامی است. در نهایت، جنگجویان بازگشته اندونزیایی این پتانسیل را دارند که دیگران را رادیکال کنند و به گروه‌های تروریستی قدیمی بپیوندند و گروه‌های جدید ایجاد کنند، همچنین با دانش جدید خود حملاتی را طراحی کنند و حتی مانند نیروهای افراطی در فیلیپین حملاتی را در خارج از اندونزی انجام دهند.

بدین ترتیب، با کاهش تهدید داعش در اندونزی در سال 2020 ، تعداد دستگیری های «جماعت اسلامیه» به طور قابل توجهی در سال گذشته افزایش یافت و تقریباً 40٪ از کل دستگیری های مرتبط با تروریست ها مربوط به این گروه بوده است. در نیمه اول سال 2021، 71 عضو «جماعت اسلامیه» دستگیر شدند. در این راستا حداقل دو جناح «جماعت اسلامیه» یعنی جناح «بانتن یا عمارالدین» و جناح «فهیم» حملاتی را برنامه ریزی کرده بودند. بازگشت جنگجویان اندونزیایی که زیر نظر «جبهه النصره» جنگیده‌اند، به‌ویژه آن‌هایی که ناشناس و با دستور کار خشونت‌آمیز طولانی‌مدت بازگشته‌اند، یک نگرانی امنیتی بسیار مهم برای دولت اندونزی است و بر این اساس در سال‌های اخیر دولت توانست  تعدادی از اعضای«جماعت اسلامیه» را که از سوریه بازگشته بودند، دستگیر کند (4).

دستگیری مهم  در اکتبر 2020 در لامپونگ سوماترا، زمانی که شش عامل «جماعت اسلامیه» از جمله عامل کلیدی میدانی و متخصص ساخت بمب، «آریس سومارسونو» (معروف به ذوالقرنین) دستگیر شدند، انجام شد. اعتقاد بر این است که «آریس» در بمب گذاری های بالی در سال 2002، بمب گذاری سال 2003 در جاکارتا، بمب گذاری در هتل ماریوت، بمب گذاری سال 2004 در سفارت استرالیا در جاکارتا، و حمله دیگری در بالی در سال 2005دست داشته است. به هر حال«آریس»  از سال 2003 متواری بود و دستگیری او موفقیت بزرگی برای سازمان های ضد تروریسم اندونزی به شمار می آید.

«آریس» یکی از نمایندگان «القاعده» در جنوب شرقی آسیا و یکی از معدود افراد در اندونزی بود که با شبکه« بن لادن» تماس مستقیم داشت و توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد به دلیل ارتباط با شخص «اسامه بن لادن» یا «طالبان» در فهرست تحریم های «القاعده» قرار گرفته است. شورای امنیت اعلام کرد که «آریس» به عنوان رئیس «کمپ سداحCamp Saddah»- که یک آکادمی نظامی در جنوب فیلیپین است و برای جنگجویان جنوب شرقی آسیا ایجاد شده است- منصوب شد و یک دهه را در این اردوگاه گذراند و اعضای «جماعت اسلامیه» را آموزش داد(5).

اگرچه رهبری «جماعت اسلامیه» با یک سری دستگیری و کشتار ظاهرا عقب نشینی کرد، اما همچنان کادر اصلی افراد خود را که در زمان ایجاد رابطه با هسته اصلی القاعده حضور فعال داشتند حفظ کرد. یکی از این چهره‌ها «ابو- روسدان»، امیر سابق «جماعت اسلامیه» است. برخی کارشناسان از او به عنوان «رهبر کلیدی طرفدار القاعده» در اندونزی یاد می کنند چرا که به عنوان کسی که با مجاهدین در پاکستان در کنار اعضایی که هسته اصلی القاعده را تشکیل می‌دادند جنگید. «عبدالله انشوری» (ابو فاتح)، نیز یکی از اعضای اصلی«جماعت اسلامیه»  که در افغانستان و پاکستان جنگید و قبلاً عملیات های را در اندونزی اداره می کرد و نقش بزرگی در سازمان ایفا می کرد از جمله دستگیرشدگان بود. بعلاوه «عمر پاتک» نیز یکی دیگر از اعضای برجسته «جماعت اسلامیه» از زمان تأسیس آن بود و نقش مهمی در بمب‌گذاری‌های بالی در سال 2002 داشت هم دستگیر شد. در دهه 1990، «پاتک» آموزش را در پایگاه «القاعده» در افغانستان دید و نقش کلیدی در آموزش ستیزه جویان «ابوسیاف» در ساخت بمب های دست ساز  در جنوب فیلیپین ایفا کرد. گفته می شود «پاتک» در ماه مه 2010 جنوب فیلیپین را ترک کرد و به ابوت آباد پاکستان سفر کرد، تا با «اسامه بن لادن» ملاقات کند(6). 

به هر حال این اعضای فعال که در ابتدا در ایجاد رابطه با «القاعده» نقش داشتند، هنوز بخش قابل توجهی از ستون فقرات «جماعت اسلامیه» را تشکیل می دهند، که نشان دهنده آن است که هنوز به رابطه آنها با هسته اصلی «القاعده» خدشه وارد نشده است. با این تفاسیر بسیاری از تحلیل گران استدلال می کنند که «جماعت اسلامیه» به دلیل داشتن انگیزه برای ایجاد خلافت اسلامی در اندونزی می تواند خطرناک ترین، سازمان یافته ترین و مسلح ترین گروه تروریستی در اندونزی باشد، چراکه «جماعت اسلامیه» معتقد است که اندونزی به طور فزاینده ای ضد اسلامی شده است و به غیر مسلمانان، اعم از چینی ها، محلی ها و خارجی ها، اجازه می دهد تا بر فعالیت های اقتصادی که به ضرر اندونزی و مردم آن عمل می کند، تسلط پیدا نمایند(7). 

جمع بندی

به نظر می رسد «جماعت اسلامیه» همواره توانایی های خود را در بیرون از مرزهای اندونزی تقویت کرده است و از این طریق توانسته فعالیت های خود را برای رسیدن به اهداف مورد نظر در سطح ملی اجرایی و توسعه دهد. از این رو با توجه به حاکمیت مجدد «طالبان» در افغانستان که بخش های کلیدی آن با ایدئولوژی «القاعده» هماهنگی دارند، همچنین حضور خاموش «جبهه النصره»(به عنوان زیرشاخه هسته اصلی «القاعده» در خاورمیانه) که هم اینک در بخش های شمالی سوریه مسلط هستند، بر استراتژی‌های شبکه‌های افراطی در جزایر جنوب شرقی آسیا بخصوص اندونزی تأثیر می گذارد و ضمن ایجاد مانع در جریانات امنیتی-سیاسی در ابعاد بین المللی که مستقیما از رقابت های ژئوپلیتیکی قدرت های جهانی تاثیر می پذیرد، شرایط را برای تحریکات قومی-مذهبی که انگیزه ای برای تداوم فعالیت های تروریستی است، هموار می کند.  

کلید واژگان: اندونزی, القاعده,داعش, تروریسم, خشونت, آسیای, جنوب شرقی, مریم وریج کاظمی

منابع

1-ilveer Singh(2021) Why Do al-Qaida and the Islamic State Continue to Target Indonesia?https://thediplomat.com/2021/04/why-do-al-qaeda-and-the-islamic-state-continue-to-target-indonesia/

2-Cameron Sumpter, Joseph Franco (2021) Islamist Militancy in Indonesia and the Philippines: Domestic Lineage and Sporadic Foreign Influence,, https://icct.nl/publication/islamist-militancy-in-indonesia-and-the-philippines-domestic-lineage-and-sporadic-foreign-influence

3-https://time.com/4181557/jakarta-terrorist-attacks-indonesia-isis

4-V. Arianti, Nodirbek Soliev(2021) The Pro-Al Qaeda Indonesian Connection with HTS in Syria: Security Implications, https://www.mei.edu/publications/pro-al-qaeda-indonesian-connection-hts-syria-security-implications

5-https://www.thehindu.com/news/international/indonesian-militant-gets-15-years-in-jail-over-2002-bali-bombings/article38292092.ece

6-Charles Vallee, Jemaah Islamiyah: Another Manifestation of al Qaeda Core’s Global Strategy, https://www.csis.org/npfp/jemaah-islamiyah-another-manifestation-al-qaeda-cores-global-strategy

7-https://thediplomat.com/2021/04/why-do-al-qaeda-and-the-islamic-state-continue-to-target-indonesia/

مطالب مرتبط