محسن جان پرور
استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
ورود به مباحث علمی ضرورتاً در گام اول نیازمند بازشناخت مفاهیم به کار رفته در آن است، چرا که دارا بودن زاویه دید قابل درک مشخص و تفسیر واقعی از مفهوم به صورتهای مختلف کمک خواهد کرد که برداشتها نسبت به مفاهیم و اصطلاحات علمی به یکدیگر نزدیکتر شود و درک مشترک و قابل قبولی برای خوانندگان در زمینه مباحث مطرح شده در آن حوزه مطالعاتی شکل بگیرد. به هر میزان درک و شناخت از مفهوم مورد بحث شفافتر و دقیقتر باشد، دستیابی به اهداف مورد نظر در آن حوزه مطالعاتی و تبیین سایر بخشها سهلتر میشود.
بررسی ساده اصطلاح ژئوپلیتیک صلح (که پایه و دریچه تحلیلهای آینده برای نگاه به جهان است) نشان دهنده آن است که با وجود استفاده متعدد و مکرر از سوی صاحبنظران و افراد مختلف فاقد شفافیت و رسایی لازم قابل درک میباشد. در این مبحث که مدخل ورود به مباحثی از دریچه ژئوپلیتیک صلح به جهان است، تلاش خواهد شد اصطلاح ژئوپلیتیک صلح را به صورت ساده و شفاف بیان نماییم تا از این طریق بتوان مباحث بعدی مطرح در این زمینه را بهتر درک کرد.
مفاهیم پایه: صلح و ژئوپلیتیک
مفهوم صلح: صلح از جمله مفاهیم است که همواره از دغدعههای اندیشه ها و مکاتب فلسفی بوده است که این خود چگونگی تعریف و مفهوم سازی آن را دچار گستردگی و ابهام کرده است. در اینجا بنا نداریم که وارد این مباحث شویم، به صورت ساده و قابل فهم باید گفت صلح عبارت است از پیمان عدم تعرض، پیمان به نجنگیدن و پیمان همزیستی مسالمت آمیز به بیان دیگر پایان دادن به مناقشه و قطع جنگ است. نکته ای که باید در زمینه صلح دانست این است که صلح حالت مصنوعی دارد و باید برای دستیابی و حفظ آن تلاش و هزینه کرد.
مفهوم ژئوپلیتیک: ژئوپلیتیک از جمله حوزههای مطالعاتی است که دارای گستره وسیع کاربران است. این گسترده وسیع کاربران سبب شده است که تعاریف متعددی و گاهاً متناقض از این حوزه مطالعاتی ارائه شود. این چندگانگی و تعدد تعاریف از مفهوم ژئوپلیتیک هر چند سبب پر بارتر شدن این حوزه مطالعاتی از نظر تولید کارهای متعدد علمی شده است اما زمینه برای ایجاد و توسعه ابهام و دیدگاههای متفاوت و سطحی شدن کارها را فراهم آورده و سبب شده است توافق چندانی بین صاحبنظران در تعریف و کاربرد مفهوم ژئوپلیتیک شکل نگیرد. بررسی تعاریف و موضوعات مشترک در زمینه ژئوپلیتیک نشان دهنده آن است که هیچ یک از آنها دارای جامعیت و مانعیت کامل نیستند. این عدم جامعیت و مانعیت در تعریف مفهوم ژئوپلیتیک زمینه عدم دستیابی به تعریفی مورد توافق بین آنها را فراهم آورده است. با در نظر گرفتن این مسئله تلاش شده است که تعریف متفاوت و قابل اتکا در زمینه ژئوپلیتیک ارائه گردد تا بتواند ضمن حفظ ماهیت وجودی این حوزه مطالعاتی دارای شفافیت و قابلیت درک نیز باشد. بر این مبنا میتوان ژئوپلیتیک را به صورت ذیل تعریف کرد:
ژئوپلیتیک دانش شناخت، کسب، بهرهوری و حفظ منابع جغرافیایی قدرت در مناسبات فروملی، ملی، منطقهای و جهانی است (جان پرور، 1396: 28).
تعریف فوق، تعریفی جدید از مفهوم ژئوپلیتیک است که در آن تلاش شده است ضمن حفظ ماهیت وجودی ژئوپلیتیک عرصههای مورد بحث ژئوپلیتیک در مقیاسهای مختلف در نظر گرفته شود. از جمله ویژگیهای تعریف حاضر میتوان به سادگی، قابل فهم بودن، جامع و مانع بودن و از همه مهمتر مبنا قرار گرفته شدن برای همه زیر بخشهای مطرح در حوزه ژئوپلیتیک اشاره کرد.
ژئوپلیتیک صلح چگونه قابل تعریف و تشریح است:
قاعدتاً تعریف و تشریح ژئوپلیتیک صلح بر پایه مفاهیم پایه ای شکل دهنده آن امکان پذیر است. مبتنی بر این مفاهیم شکل دهنده شاید بتوان ژئوپلیتیک صلح را اینگونه تعریف و تشریح کرد:
ژئوپلیتیک صلح عبارت است از دانش شناخت، کسب، بهرهبرداری و حفظ منابع جغرافیایی قدرت در مناسبات فروملی، ملی، منطقهای و جهانی جهت دستیابی به صلح. به بیانی دیگر، استفاده و بهرهبرداری از منابع جغرافیایی قدرت جهت دستیابی و حفظ صلح (پایان دادن به مناقشه و جنگ) در مناسبات فروملی، ملی، منطقهای و جهانی را ژئوپلیتیک صلح میگویند.
شاید ذکر یکی دو مثال بتواند به ما در درک بهتر مفهوم ژئوپلیتیک صلح کمک نماید. مثال اول: جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از بازیگران شکل دهنده مناسبات در مقیاس های مختلف دارای منابع جغرافیایی قدرت متعدد و متنوعی است. از جمله این منابع جغرافیایی قدرت ایران می توان به تنگه هرمز اشاره کرد. تنگه هرمز یک منبع جغرافیایی قدرت برای جمهوری اسلامی ایران است که به صورت های مختلف از آن بهره برداری کرده و خواهد کرد تا از طریق آن مناسبات با بازیگران دیگر را جهت دستیابی به منافع و اهداف خود شکل دهد. در این میان ژئوپلیتیک صلح زمانی معنی می یابد که جمهوری اسلامی ایران از این منبع جغرافیایی قدرت به گونه ای استفاده و بهره برداری نماید که مناسبات بین بازیگران در مقیاس های مختلف را به سوی دستیابی و حفظ صلح یعنی پایان دادن به مناقشات و جنگ سوق دهد.
مثال دوم: قاعدتاً در بیشتر مقالات و مطالب در زمینه ژئوپلیتیک ایران در مورد موقعیت برتر کشور خوانده و شنیده ایم. موقعیت برتر یکی از منابع جغرافیایی قدرت جمهوری اسلامی ایران است که می تواند به صورت های مختلف بر مناسبات بین ایران و سایر بازیگران تأثیرگذار باشد. ژئوپلیتیک صلح زمانی مبتنی بر این منبع جغرافیایی قدرت معنی می دهد که بتوان از موقعیت برتر ایران در راستای دستیابی و حفظ صلح بین بازیگران در مقیاس های مختلف بهره برداری کرد.
البته باید توجه داشت مناسبات بین بازیگران در مقیاسهای مختلف بر پایه یک یا دو منبع جغرافیایی قدرت شکل نمی گیرد (اگر چه برخی از منابع جغرافیایی قدرت برجسته تر و با اهمیت بیشتر هستند) بلکه حاصل منابع جغرافیایی قدرت چندگانه است که در قالب ژئوپلیتیک صلح باید بتواند آنها را به صورت کامل در نظر گرفت و مبتنی بر آنها تحلیل کرد.
در مجموع میتوان به صورت کلی گفت، ژئوپلیتیک صلح از جمله حوزه هایی در دانش ژئوپلیتیک است که برگرفته از گفتمان انتقادی در طی دهه های اخیر روند رو به رشدی را طی کرده است و به یکی از حوزه های مهم در این دانش تبدیل شده است. از آنجا که صلح در مقیاس های مختلف ناشی از کنش و مناسبات هم راستا و مسالمت آمیز بین بازیگران در مقیاس های مختلف است و دانش ژئوپلیتیک این مناسبات را مبتنی بر منابع جغرافیایی قدرت مورد بحث و بررسی قرار می دهد، ژئوپلیتیک صلح می تواند با تأکید و بهره وری از منابع جغرافیایی قدرت در راستای دستیابی و حفظ صلح مناسبات بین بازیگران را مطالعه و استراتژی هایی برای پایان دادن به مناقشات و جنگ بین بازیگران ارائه نماید.
واژگان کلیدی: جهان ، دریچه ژئوپلیتیک، صلح، ژئوپلیتیک صلح، محسن جان پرور