مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نفوذ فرهنگ افراطی گری و تروریسم در جهان و چشم انداز آن ( بخش نخست)

اشتراک

دکتر روح اله مدبر

پژوهشگر دیپلماسی جوانان

 

نفوذ فرهنگ  افراطی گری و تروریسم در جهان

چند سالی است منطقه خاورمیانه دستخوش تحولات دردناکی است. بروز ناامنی و خسارات فراوان انسانی ،مادی و معنوی برای مردم ساکن در این بخش از کره زمین بویژه در سوریه،عراق، یمن،افغانستان و پاکستان بخشی از اوضاع هر روزه و نابسامان این کشورها است. در این میان مردم بی دفاع این منطقه مورد انواع جنایات علیه بشریت توسط عوامل افراطی و تروریسم قرار می گیرند .متاسفانه با شیوع ویروس افراطی گری در این منطقه شاهد تنوع نحله های افراطی تروریستی با ورژن های متنوع در خوی درندگی و قساوت بیشتر در برخورد با مردم هستیم ، به عبارتی هرچه از طالبان به سمت داعش جلوتر می رویم جنایات وحشیانه نیز به مراتب بیشتر و دردناک تر می گردد و حتی دایره گستره این جنایات پا را از منطقه به سایر کشورهای دنیا فراتر می نهد. به گفته هابر ماس: «افزایش روزافزون موج خشونت و ترور، ریشه در افزایش فزاینده اختلال در روابط اجتماعی ما دارد.

هنگامی که جو  بی‌اعتمادی میان جوامع غیرقابل کنترل شود، آنگاه گسست ارتباطی میان جوامع به‌وجود می‌آید و اینجا است که خشونت و ترور ظهور می‌کند».البته افراطی گری در حوزه اندیشه سرآغاز افراطی گری در قلمرو عمل و علت آن است واندیشه افراطی گری جای خود را به فرهنگ داده و آرام آرام در اذهان نفوذ می کند، البته آماده ترین ذهن ها برای پذیرش فرهنگ ها همواره جوانان هستند و خطر جذب جوانان مستعد ،سرخورده و بی امید به آینده با پس زمینه های فکری بنیادگرایانه به جریانات تکفیری و تروریستی بسیار جدی است، همانطور که اکنون در صفوف افراد پیوسته به جریان تروریستی داعش خیل زیادی از جوانانی را مشاهده می کنیم که از سراسر دنیا و نه تنها کشورهای اسلامی وهابی بلکه کشورهای اروپایی و آموزش دیده در بهترین مدارس و دانشگاههای دنیا جذب فرهنگ تروریست محور جریان نوظهور داعش می گردند و برای نشان دادن خود به همقطارانشان و افزایش درجه وفاداری سازمانی، از هیچ جنایتی دست فرو نمیکشند، ایدئولوژی خطرناک سلفی با رویکرد زنده کردن شریعت خوساخته داعشی مجالی برای فکر کردن برایشان نمی گذارد و بدون توجه به آیات عظیم قرآن کریم، مبنی بر عطوفت،بشردوستی؛رحمت،کمک به مخلوقات پروردگار مهربان هستی، وحشتناک ترین تفسیر از دین را سرلوحه خود قرار داده و مخالفان خود حتی اگر از بستگانشان باشد را از زیر تیغ می گذرانند! بریدن سر نوجوان 10 ساله سوری در حلب به جرم دفاع از سرزمنش در سال 2016 در کنار قهقهه مستانه عناصر داعشی با ظواهری همچون سپاهیان اموی در عصر گذشته و یا انتحاری در سالن اجرای کنسرت در منچستر بریتانیا که اغلب شرکت کنندگان آن دختران و پسران جوان بودند اکنون برای این جریان بسیار خطرناک افتخاری است که باید برای ادامه مسیر رعب افکنی وجذب نیرو و ترویج فرهنگ افراطی گری ادامه دهند. فرهنگی که مخاطبان خاص خود را برای پیوستن به آنها در سراسر جهان بسیج می کند و حتی نیازی به حضور در کلاس و دانشگاه و خواندن کتاب و.. ندارد بلکه با یک پیام ویدئویی افراد را برای عملیات انتحاری فرماندهی می کند.

البته استفاده ابزاری از افراطی گری خود از مصادیق افراطی گری است و بسیار مخرب، بنابراین، باید تلقی خود از افراطی گری و ویژگی­های آن را مشخص کنیم؛ لذا می توان از نظر ملاصدرا افراطی گری را نقض استاندارهای فطری، شهودی، دینی و عقلی تعریف کرد.اما زمینه‌های ظهور تروریسم در جهان و به خصوص منطقه خاورمیانه به عنوان نقطه آغازین حرکت های جنبش های جهادی سلفی،وهابی همواره مورد توجه محققان و سیاست مداران بوده است. در این رابطه عوامل مختلفی را می‌توان نام برد،که ضعف فرهنگی گرفته تا نابرابری‌های سیاسی و اقتصادی در میان افراد، گروه‌ها و جوامع همراه با وابستگی شرعی و مادی به ثروت و فرهنگ عربستان سعودی و وهابیون حاکم بر شریعت در آن کشور یکی از مهمترین عوامل گسترش فرهنگ تروریسم در این منطقه است. آنچه بیش از پیش لازم می‌نماید بررسی تئوریک پیدایش پدیده تروریسم در جهان و بویژه منطقه خاورمیانه است. این منطقه به لحاظ تعدد فرهنگی و قومی همواره زمینه ساز بروز جریان‌های تروریستی بوده است. از نمونه‌های بارز این پدیده، ظهور و قدرت‌گیری داعش در منطقه و پیش‌تر از آن طالبان را میتوان نام برد.بنابراین با استفاده از نگاهی سازه انگارانه میتوانیم به  بررسی ظهور تروریسم و به خصوص جریان داعش در منطقه خاورمیانه بپردازیم. نظریه سازه انگاری به دلیل توجه به بعد ذهنی و انگاره‌های فرهنگی ـ قومی در کنار نگاهی مادی‌گرایانه بهتر می‌تواند به تحلیل ظهور تروریسم در منطقه خاورمیانه و جریان شناسی داعش نسبت به دیگر نظریات روابط بین‌الملل از جمله رئالیسم و لیبرالیسم بپردازد.

همچنین، «ظاهرگرایی و قشری گری در تفسیر دین»، «بی توجهی به عقل و نقش آن»، «خشونت»، مطلق گرایی و انحصارگرایی و در پی آن «تکفیر و تخطئه دیدگاه های رقیب به‌عنوان دیدگاه های باطل»، فقدان مدارا و آستانه پایین تحمل مخالف، سرکوب آرای مخالف، رویش حداکثری دیگری به عنوان مخالف و ریزش حداکثری خودی  که از ویژگی های بارز اسلام وهابی-سلفی که توسط دولتمردان و کارتل های تجاری سعودی حمایت و ترویج می شود  و موجب (مواجه ­ای که به تنگ تر شدن دایره خودی می ­انجامد) بسیار حائز اهمیت است. تهی شدن سطوح نخبگان از رسالت شان در ارتباط با مردم و پر شدن آنها با ویژگیهای متضاد خود می تواند مقدمات افراطی گری جامعه را فراهم کند.

تعریف تروریسم از نظر  سازمان ملل متحد

مجمع‌عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه‌هایی از جمله 16/40 (1985. م)، 60/49 (1995. م)، 210/51 (1997.م) 27/52 (2003. م) به بحث تروریسم پرداخته است. مجمع‌عمومی در تروریسم‌شناسی بیش از آنکه بر معیارها تاکید نماید بر مصادیق تاکید کرده است. اما تلاش نموده مصادیق را به صورت کلی‌تر و مرتبط با معیارهای قابل‌شناسایی قرار دهد.

  در تعیین ملاک‌ها، جنایی‌بودن اقدام تروریستی و ایجاد وحشت‌عمومی به عنوان دو ملاک اصلی مورد تاکید قرارگرفته است و در این چارچوب مصادیق تروریستی در قالب کنوانسیون‌های سیزده‌گانه به عنوان اقدامات تروریستی آورده شده است، هرچند همه کنوانسیون‌های سیزده‌گانه در چارچوب موضوع تروریسم نگاشته نشده است. اما قطعنامه‌های ضدتروریستی سازمان ملل تقریبا همگی بر این کنوانسیون‌ها در تعیین و شناسایی تروریسم تاکید دارند.

بر این اساس در قـطعنامه 210/۵۱ تروریسم را اینگونه تعریف کرده است: «اقـدامات جـنایی که با هدف برانگیختن جو رعب و وحشت در مـیان عـموم مـردم، گـروهی از افراد یا افراد خاصی و با اهداف سیاسی انجام شـده بـاشد» (تـروریسم تـلقی شـده) و تـحت هـر شرایطی و با هر انگیزه سیاسی، فـلسفی، ایدئولوژیکی، نژادی، قومی، مذهبی که باشد غیرقابل توجیه است.

بنابراین مفهوم تروریسم با این تعریف محدود به اعمالی است که:

– خشونت‌آمیز باشد

– در میان افراد و یا گروهی از مردم ایجاد رعب و وحشت نماید

– با اهداف سیاسی صورت پذیرفته باشد

– قـربانیان خـشونت هـدف اصلی از اعمال خشونت نباشند و در واقع انتخاب آنها برای ارسال یک پیام سیاسی باشد.

طبق بررسی های صورت گرفته توسط نخبگان علم روانشناسی عمدتا کسانی که مبادرت به اقدامات تروریستی می کنند، مشکلات شخصیتی دارند و بر اساس این ویژگی در دوران های مختلف با ناکامی هایی رو به رو شدند. ممکن است حتی ناکامی عشقی باشد. در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب نوشته کرین برینتون، تحلیل دقیقی از ویژگی های شخصیتی کسانی که در دوران قبل از انقلاب فرانسه دست به اقدامات خشونت آمیز می زدند، انجام شده است. بر این اساس افرادی که درگیر ترور شده و تروریسم را در دستور کار خود قرار می دهند، قابلیت تطبیق رفتار خود را ندارند. انعطاف پذیر نیستند. از فضای مجازی گریزان هستند. فکر می کنند همه علیه آنها هستند. مبنای تفکر آنها جنگ همه علیه یک نفر، نه جنگ همه علیه همه _ هابزی _ است. خود را سوژه ای احساس می کنند که همه علیه آنها هستند.

واژگان کلیدی: نفوذ، فرهنگ  افراطی گری، تروریسم ، جهان، اسلام

مطالب مرتبط