مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

حکمرانی عقلانی نیاز حیاتی محور راهبردی اورآسیا

اشتراک

 

علی بمان اقبالی زارچ

کارشناس ارشد اوراسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC 

جهان سیاست در حالی به سال جدید شمسی وارد شده که همانند رشد تکنولوژی بر سرعت تحولات سیاسی و امنیتی افزوده شده و عرصه بین الملل درگیر بحران های متکثر و متنوع از جمله نسل کشی در غزه و جنگ اوکراین می باشد که عمدتا متمرکز بر محوریت اورآسیاست. در منطقه قفقاز تحولات جدید در سال ۱۴۰۰ با عملیات نظامی آذربایجان بر علیه  ارمنستان شروع شد و هدف غایی در این رقابت بین محور ترکی آذری و ارمنستان داشتن سهم بیشتر در تسلط بر منطقه اورآسیاست که دارای اهمیت ژئوپلتیک و ژئواکونومیک است. هم چنین در پاییز 1402 نیزوهای جمهوری آذربایجان منطقه قره باغ را تصرف نموده و کوچ اجباری دهها هزار ارمنی به ارمنستان رقم خورد و هم اکنون مذاکرات طرفین برای واگذاری 4 روستا به آذربایجان در مراحل نهایی است .در شرایط جدید که بروز نشانه‌های جنگ گرم و سرد جدید بین روسیه و غرب را شاهد هستیم، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به‌عنوان کانون مهمی مورد توجه طرفین است و روس‌ها تلاش می‌کنند که نقش و توانمندی خود را در منطقه در رقابت با آمریکا، ترکیه و حتی چین افزایش دهند و به‌گونه‌ای تمام‌عیار تحرکات کشورهای همسایه که گرایشی به ناتو داشته را کاملا تحت نظر بگیرند. البته هر کدام از این کشورها اهداف خود را تأمین امنیت و مقابله با تروریسم و مهاجرت و.. اعلام می‌کنند. در واقع باید گفت مرحله جدیدی از جنگ سزد و نرم و جابجایی نقش اجزای پازیال قدرت در شرق اروپا، قفاز جنوبی و آسیای مرکزی رقم خورده که در صورت نیات برخی قدرت های منطقه ای در تغییر مرزها عواقب خطرناک فرامنطقه ای در هزاره سوم خواهد داشت.

از طرفی روس ها به گونه کلی اعتقاد دارند که منطقه نباید به کانونی اساسی و مرکز تحرکات ناتو تبدیل شود و از طرف دیگر ناتو، امریکا و کشورهای غربی هم معتقدند اگر به منطقه وارد نشوند، ترکیه و روس‌ها با بهره‌گیری از اهرم‌های اساسی خود در کشورهای منطقه و ظرفیت ها و توانمندی‌های اقتصادی و انرژی به این کشورها فشار بیشتری آورده و نفوذ خود را در این کشورها توسعه می دهند. و از طرف دیگر منطقه قفقاز و آسیای مرکزی با قرار گرفتن در چهارراه اروپا آسیا و خاورمیانه می خواهد به یکی از مراکز ساختار جهانی مدرن بویژه در دو موضوع حیاتی انتقال انرژی و مبارزه با تروریسیم تبدیل شود.

البته این منطقه بحران‌های نهفته زیادی ازجمله ترانس نیستر، اوستیای جنوبی، قره باغ، نزاع مرزی تاجیکستان و قرقیزستان و غیره در درون دارد که پدیده جدایی طلبی را در منطقه تقویت کرده است. رسیدگی به این بحران‌ها و دستیابی به راه حل درازمدت از اولویت های جمهوری اسلامی ایران و دیگر قدرت های منطقه ای و حتی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست. در بحران جدید قربانی اصلی ملت‌ها و کشورهای منطقه خواهند بود و واقعیت مهم این است که چنانچه رهبران آذربایجان و ارمنستان و دیگر کشورهای منطقه از درایت و کفایت سیاسی و حکمرانی قوی برخوردار باشند، به راحتی می‌توانند از بروز فاجعه عظیم و ویرانگر پیشگیری کنند.

تحولات منطقه توجه قدرت های مهم از جمله محور یورآتلانتیک را به خود جلب کرده است و اتحادیه اروپا خوب می داند که منافعش در دهه‌های آینده هرچه بیشتر در گرو کشورهای آسیایی و اروپایی خواهد بود. همزمان اروپا نیز شانس خود را برای کاهش تنش به محک گذاشته و در همین راستا در کنار چند دور مذاکره آذری و ارمنی در بروکسل با وساطت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه نیز به تلاش های دیپلماتیک خود برای جلوگیری از تشدید تنش بین باکو و ایروان ادامه داده و با رهبران دو طرف گفت وگو کرده است.

به هر حال فرانسه به عنوان اولین قدرت نظامی و دیپلماتیک اتحادیه اروپا، فعالیتش در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و بحث در مورد ترتیبات استراتژیک در مرزهای شرقی اتحادیه اروپا انگیزه‌های بسیاری دارد چرا که موقعیت فرانسه به عنوان یک قدرت جهانی اجازه نمی دهد که نسبت به چنین بحرانی بی‌علاقه باشد، به خصوص که این دو کشور در دروازه‌های اروپا و در مجاورت روسیه و ایران قرار دارند؛ منطقه ای که یکی از اولویت های سیاست خارجی و امنیت پاریس است و بر کسی پوشیده نیست که قفقاز جنوبی از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است. از این رو باید این منطقه را با امضای پیمان ثبات به اتحادیه اروپا پیوند زد، زیرا اروپا نمی‌تواند برای مدتی نامعلوم منطقه ای بی ثبات در مرزهای خود را شاهد باشد. قفقاز جنوبی نقطه تلاقی منافع ژئوپولیتیک و انرژی و منطقه تضاد کشورهای امریکا، روسیه، ترکیه و ایران است.

در آن سوی آتلانتیک، امریکایی‌ها از دیر باز تلاش داشته اند تا با ایجاد بحران و جنگ در مناطق مختلف دنیا و تنگ کردن عرصه حتی بر دوستان و شرکای خود، ناگهان به عنوان ناجی‌ هالیوودی وارد کارزار شوند و بدین طریق بر حوزه نفوذی خود بیافزایند. در شرایط جدید با توجه به تحولات و بحران بین آذربایجان و ارمنستان، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ایروان سفر و از مواضع این کشورا حمایت کرد و به نوعی سناریو تصنعی سفر به تایوان را در این منطقه با نوعی خط و نشان کشیدن برای آنکارا و مسکو تکرار کرد.

در این شرایط حساس باید اذعان نمود که کشورهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی خواسته یا ناخواسته دوران حساسی را تجربه می کنند که به نوعی منافع این کشورها را وجه المصالحه قدرت های خارجی به ویژه ترکیه، فرانسه، آمریکا، روسیه، رژیم صهیونیستی  و غرب قرار داده است و حتما تحولات اخیر دستاورد قابل ملاحظه‌ای برای مردم منطقه نخواهد داشت یا حداقل هیچ کشوری برنده حوادث اخیر نخواهد بود.

در عین حال رهبران کشورهای کوچک منطقه باید بدانند که بر اساس تجربه تاریخی در قرن ۲۰ و ۲۱ قدرت‌های بزرگ در شرایط سخت راهی برای توافق پیدا می کنند و به طور معمول منافع کشورهای کوچک را قربانی اهداف و منافع خود می کنند. اگرچه در حال حاضر شرایط برای چنین مصالحه ای بسیار سخت شده است ولی تجربه تاریخی می‌گوید که رهبران هوشمند کشورهای پیرامونی باید به گونه ای عمل کنند که وجه المصالحه قدرت های بزرگ قرار نگیرند.

جمهوری اسلامی ایران در دولت سیزدهم  تحرکات سیاسی و اقتصادی قابل توجهی در منطقه داشته که ضمن ارتقاء حجم مبادلات اقتصادی و سیاسی و دیدارهای در سطح سران، تایید کننده تداوم مواضع متوازن بیطرفی فعالانه با هدف کنشگری فعالانه و رایزنی با رهبران کشورهای منطقه و تقویت همکاری های همه جانبه است.

خلاصه کلام این که کشورهای منطقه و حکمرانی عقلانی و شایسته می طلبد تا ضمن رصد دقیق تحولات، اتخاذ مواضع شایسته و به موقع؛ رویکرد مهم تشویق طرفین به حل و فصل اختلافات مرزی و ارضی طرفین با محوریت گفت وگو و مبنا قرار دادن کنوانسیون‌ها و مقررات بین المللی سرلوحه امور باشد چرا که ترقی و تعالی تمام عیار منطقه در گرو برقراری صلح پایدار و اعتماد توامان با مشارکت جمعی است و کلام آخر اشاره به رهنمودهای مقام معظم رهبری مبنی بر عدم امکان پذیرش هر گونه تغییر در ژئواستتراتژی منطقه و تغییر مرزها و راههای مواصلاتی چند هزاره ای می باشد.          

مطالب مرتبط