مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

مواضع کرملین در قبال کابل

اشتراک

احمد مرجانی نژاد

کارشناس توسعه روابط فرهنگی آسیا و اقیانوسیه

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

خلاصه:

  از منظر اهمیت راهبردی سوق الجیشی منطقه آسیای مرکزی و به دلایل امنیتی، جمهوری روسیه به اوضاع افغانستان توجه خاصی دارد. مسکو  نیز همانند واشنگتن، برای حفظ منافع ملی خود، طی تماس و مذاکره با طالبان ، درگیرمسائل  افغانستان شده  است . از نقطه نظر خطوط ترابری و راهروهای مورد کاربرد آمریکا از گرجستان تا مرز افغانستان و از نقطه نظر مسیر حمل گاز ترکمنستان ، گرجستان –  اروپا ، برای روسيه شایان اهمیت است.روسيه به برقراری صلح و امنیت در افغانستان ، نیازمند است زیرا اوضاع آن بر کشورهای آسیای مرکزی، شرکای نزدیک آن، اثر بلاواسطه می‌گذارد. از منظر مسکوکشورهای: پاکستان- ایران- آسیای مرکزی- هندوستان- چین و نیز آمریکا ، به عنوان حامی اصلی دولت کابل، بیش از همه می‌توانند مشکل گشای معضل افغانستان باشند. 

مقدمه:

دولت کنونی افغانستان یک دولت به اصطلاح آشتی ملی است که زیر فشار آمریکایی‌ها تشکیل شد. روابط درون این حکومت بغرنج بوده و رقابت جناح‌های آن بطور منظم نمایان مي‌شود. اوضاع امنیتی در دوران فعالیت دولت اشرف غنی بدتر شد. افزایش موارد عملیات تروریستی از بسیاری لحاظ با کاهش تعداد نیروهای بیگانه ارتباط دارد. اما تلفات بالای نیروهای مسلح افغانی در سال 2018 .م،حاکی از سطح پایین صلاحیت‌های حرفه‌ای و تجهیز آنها است. بسیاری از خدمت در ارتش فرار می‌کنند. ناتو  نیز از عهده مأموریت تشکیل نیروهای مسلح ملی افغانستان، برای دفاع از کشور و تأمین امنیت و نظم ، بر نیامد. حضور شبه‌نظامیان « داعش» باعث انحطاط محسوس اوضاع افغانستان مي‌شود.  . نشریات جهان بویژه روسی، گزارش می‌دهند که اعضای« داعش» پس از تارومار شدن بخش اصلی آنها در سوریه به افغانستان منتقل می‌شوند. آنان ترجیحا در نواحی شمالی افغانستان متمرکز شده اند که با  آسیای مرکزی ، هم مرز است. هر چند نمایندگان ناتو و دولت افغانستان سعی دارند این خطر را ناچیز جلوه دهند . اما رخنه افکار تروریستی آنان بین جمعیت آسیای مرکزی بطور مستقیم امنیت روسيه را تهدید می‌کند. در حالی که جمعیت آسیای مرکزی منبع اصلی نیروی کار ارزان برای روسيه است. حمایت های فرامرزی سرایت و گسترش عقاید افراط گرا یانه ،از طریق افغانستان به مناطق مسلمانان نشین روسيه،مهاجران مسلمان مقیم روسيه، می‌توانند باعث بی‌ثباتی کشورهای آسیای مرکزی شوند که اکثر آنها با روسيه روابط نزدیک دارند. نبردهای مسلحانه طالبان با نیروهای دولت مرکزی هم در این نواحی ، تداوم دارد ،  ضمن آن که حضور نیروهای ناتو در افغانستان مایه نگرانی مسکو است، برخی کشورهای آسیای مرکزی،با آمریکا همکاری می‌کنند. در نهایت، افزایش خطرات اجتماعی مواد مخدر تولیدی افغانستان در روسيه، قابل توجه است ، اینک روسیه  به محلی برای فروش آنها ، مسیر عبوری تجارت مواد مخدر این مواد به اروپا ، تبدیل شده است.

   توطئه های ائتلاف غربی و نگرانی های روسیه

ایالات متحده مرحله جدید “تکان دادن” آسیای مرکزی را در اواخر اکتبر 2018 آغاز کرد . حاد شدن اوضاع استان خودمختار بدخشان کوهستانی در تاجیکستان، فعال شدن سازمانهای غیر انتفاعی آمریکایی در منطقه  و اقدامات وزارت امور خارجه آمریکا بخش‌هایی از این عملیات بود. ،بازگشت فزاینده روسيه به منطقه، ایفای نقش بزرگتر آن در مسئله افغانستان علت شماره یک رنجش آمریکا است.واگذاری راهروهای ترابری از آذربایجان تا قزاقستان، از قزاقستان تا ازبکستان و از قزاقستان تا تاجیکستان به آمریکا برای حمل محموله‌های مورد نیاز نیروهای آن از مهم‌ترین وقایع سیاسی سال 2018 در آسیای مرکزی بود. آمریکا بطور اخص به بنادر دریای خزر و گذرگاه مرزی بین ازبکستان و افغانستان توجه دارد.   گروه های تروریستی در آسیای مرکزی و روسيه ، مورد حمایت برخی کشورهای غربی و متحدان عربی، برخوردار می گردند. سازمان‌های به اصطلاح اسلامی افراطی، نظیر: جنبش اسلامی ازبکستان- حزب تحریر هسته‌های حزب رستاخیز اسلامی تاجیکستان- جنبش اسلامی ترکستان شرقی- انجمن تحولات اجتماعی- دعوه اسلامی ، و … در منطقه فعال هستند. همه این سازمان‌ها با گروه‌های تروریستی کلان مانند : داعش و القاعده ، شعب افراطی اخوان المسلمین، ارتباط دارند. متوقف کردن رخنه آنان  به روسيه کار دشواری است. طبق آمار وزارت کشورروسیه ، طی سال 2018.م،  1,75 میلیون تن از تاجیکستان و 1,6 میلیون نفر از ازبکستان برای کار وارد روسيه شده‌اند.   از سویی حضور طالبان و درگیری آنان با نیروهای دولتی افغانستان و ائتلاف غربی، حاد تر شدن بحران در افغانستان و منطقه را موجب گردیده است.  تنش ها و درگیری های مذکور به نوعی  با جنگ انرژی در سطح منطقه،جهان، طرح « خط لوله گاز تاپی،  TAPI»  مرتبط می گردد. کشورهایی مانند چین، ترکیه و قطر به تحقق این طرح علاقه‌مند نیستند، ج.ا. ایران و روسيه  نیز بین طرفداران آن قرار ندارند، . مسیر مذکور از ترکمنستان، آذربایجان و گرجستان عبور کرده و از دریای سیاه به رومانی می‌رسد.

اقدامات مسکو :

  • دخیل سازی شرکاء ،بویژه « سازمان همکاری شانگهای»

  این سازمان با توجه به عضویت قدرت‌های کلان مجاور افغانستان   نظیر: چین، هندوستان، پاکستان، عضویت ناظر ایران، افغانستان، عضویت تمام کشورهای آسیای مرکزی، می‌توانست محیط خیلی مناسبی برای بررسی امور افغانستان باشد. هرچند صاحبنظران روسیه در مورد میزان مهم بودن نقش سازمان در حل مسئله افغانستان ابراز دودلی  کرده و اظهار می نمایند که: ” سازمان همکاری شانگهای بطور مستقیم مسئول حل مسئله افغانستان نبوده و نقش آن در حل مسئله روشن نیست.  از دلایل امر مواضع ضد و نقیض کشورهای مذکور در مورد مسئله افغانستان و نیز  شکاکیت روسيه نسبت به مقاصد چین در منطقه و بطور اخص افغانستان است. هرچند برخی کارشناسان،  در مورد میزان مهم بودن نقش سازمان در حل مسئله افغانستان ابراز دودلی  کرده و اظهار می نمایند که: ” سازمان همکاری شانگهای بطور مستقیم مسئول حل مسئله افغانستان نبوده و نقش آن در حل مسئله روشن نیست.  از دلایل امر مواضع ضد و نقیض کشورهای مذکور در مورد مسئله افغانستان و نیز  شکاکیت روسيه نسبت به مقاصد چین در منطقه و بطور اخص در افغانستان است.

  • مذاکره تحت لوای « برگزاری همایش‌های افغانستان در مسکو»

در شرایط ایجابی ، برگزاری همایش مسکو یکی از اقدامات کرملین برای کسب ابتکار عمل بود .  از منظر رسانه‌های روسی، مسکو از این همایش از نقطه نظر سیاسی منتفع شد. کرملین آمادگی خود برای دخالت در روند بحران افغانستان در سطح خیلی بالاتر را به نمایش گذاشت.اگر چه ،حضور هیئت سطح پایین کابل در همایش مسکو(  هیئت شورای صلح افغانستان )  از یک طرف نشانه اعتراف به واقعیت پذیرفتن روسيه به عنوان یکی از طرفین بانفوذ روند صلح و از طرف دیگر نشانه عدم تمایل کابل به ایفای نقش محسوس روسيه در روند صلح بود. چنان چه  سخنان زمیرکابل‌اف ،نماینده ویژه رئیس‌جمهور روسیه در مورد افغانستان، در خصوص انتظار شرکت نمایندگان رسمی افغانستان در همایش مذکور، بیانگر آن است که نمایندگان دولت مرکزی، در سطحی که مسکو انتظار داشت،  شرکت نکردند. هیئت طالبان در این همایش، گروهی از نمایندگان دفتر سیاسی شان که در دوحه  تشکیل شده است ، شرکت داشتند. برخی صاحب نظران می‌گویند:” آنان، نماینده تمام جنبش طالبان نبودند. ” در مورد مقاصد شان از شرکت در همایش مذکور نیز برداشت های ضدونقیضی ارایه شده است.  طالبان ، می‌خواهد ایالات متحده را به این ترتیب به مذاکره با خود وادار کنند. این اقدام به معنی اخاذی واقع بینانه از آمریکا با استفاده از روابط با روسيه است. بنظر می‌رسد طالبان از این همایش به عنوان برگه برنده سیاسی دیگر در مذاکره با آمریکا استفاده می‌کند. در این شرایط بود که رئیس‌جمهور آمریکا از قصد خارج کردن نیروها از افغانستان سخن ‌راند. آنتون لاوروف صاحبنظر نظامی روس می‌گوید  آمریکا و افغانستان در جنگ طاقت فرسا که طالبان به آنها تحمیل کرده بازنده می‌شوند.پس از همایش مسکو، در ماه دسامبر 2018 .م، اولین مذاکرات مستقیم طالبان با نمایندگان آمریکا برگزار شد. البته واشنگتن و مسکو از ناچار شدن به مذاکره با بنیادگرایان طالبان خوشحال نمی‌شوند ولی 17 سال گذشته نشان داد حتی آمریکا همراه با ناتو نمی‌تواند مسئله افغانستان را از راه نظامی حل کند. مسکو مساعی خود در جهت آشتی دادن طالبان با کابل را در سال نو میلادی هم ادامه داد. در فوریه 2019 اعضای جنبش طالبان بار دوم برای بررسی راه حل بحران افغانستان وارد مسکو شدند . حکومت کابل از شرکت در نشست مذکور طفره رفتند. وزارت امور خارجه روسيه هم ارتباط خود با ترتیب دادن همایش را نفی کرد.مذاکرات اوایل فوریه با طالبان در مسکو فعالیت دیپلماتیک غیرمنتظره‌ای را ببار آورد. نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در مورد افغانستان از گفتگوی افغانی در پایتخت روسيه استقبال کرد. زمیر کابل‌اف نماینده ویژه رئیس‌جمهور روسیه در مورد افغانستان هم از نزدیک شدن مواضع طرفین در خصوص افغانستان سخن راند. . نماینده مسکو نیز پیشنهاد نمود روسيه، آمریکا و دیگر بازیکنان برجسته با مساعی مشترک ، بجای بریدن گره افغانستان، آن را باز کنند. رفع تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه طالبان می‌تواند نمونه این نوع اقدام مشترک باشد.به این ترتیب، فعال شدن مذاکرات روسیه و آمریکا با طالبان در سال 2018 به مذاکرات مستقیم نمایندگان روسیه و آمریکا در مورد افغانستان منتهی شد.

  • تامین امنیت از طریق پایگاه‌ های نظامی در منطقه

 تامین منافع امنیتی چند لایه ای ، از اهم منافع روسیه در افغانستان است. افراط گرایی در افغانستان به صورت پیچیده ای با جدایی : چچن ، باشقیزستان، قره چای ،چرکس،  بالکاریا ،آدیغه و… پیوند خورد و باعث درگیری هایی بین نیروهای روسی و جدایی خواهان به خصوص در قفقاز شمالی شد. پس از انتقال داعش توسط آمریکا از سوریه  به افغانستان، موضوع تشدید نا امنی در افغانستان برای روسیه دو چندان شده است. گسترش پایگاههای آمریکا در افغانستان روسیه را متوجه این مطلب نمود که آمریکا و ناتو به این بهانه قصد حضور در نزدیکی روسیه از جانب آسیای مرکزی را دارند. مسلما ، برخی جمهوری های تازه استقلال یافته بدون کمک روسیه نمی توانند در برابر تروریسم مقاومت کنند، ضمن آن که بسط  نا امنی در آسیای مرکزی منجر به  چالش های جدی مهاجرت بیشتر به روسیه و نیز  تجارت قاچاق مواد مخدر می شود،  25 % قاچاق مواد مخدر( هروئین ) افغانستان از طریق آسیای مرکزی به روسیه قاچاق می گردد.  تجربه موفق پایگاه نظامی موسوم به  « 201» در تاجیکستان جهت دفع تروریسم ، مسکو را به سمت تقویت یک کمربند امنیتی ، تقویت پایگاههای نظامی درآسیای میانه، سوق داد.  هم اکنون روسیه در کشورهای قزاقستان، گرجستان ، قرقیزستان، ارمنستان پایگاه های نظامی دارد اما افزایش پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان ازتعدا  9 به 13پایگاه ، اعتراض و نگرانی مسکو را در پی دارد ، زیرا علی رغم وعده آمریکا برای کاهش نیروهای نظامی و پایگاه های خود در افغانستان، تاکنون آنرا به صورت جدی عملی ننموده است.   از این رو مسکو تلاش میکند علاوه بر مبارزه با تروریسم،  برای ایجاد تعادل و توازن با آمریکا در افغانستان، پایگاه ایجاد کند. اما مساله مهمی که مسکو با آن مواجه است میزان موفقیت در ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان است، زیرا دراین زمینه باید با چندین بازیگر داخلی در افغانستان ،  بازیگران منطقه ای مانند ایران و بین المللی نظیر آمریکا ، چین، به تفاهم برسد. شورای ملی افغانستان،  متشکل از دو مجلس ولسی جرگه و سنا ، طبق بند 5 ماده 90 قانون اساسی افغانستان اختیار تصدیق یا فسخ  پیمان های بین المللی را دارد. دولت مرکزی کابل ( اشرف غنی) و گروه طالبان  نیز  وزنه های  مهمی در قبول و یا رد تاسیس پایگاه های خارجی دارند.

جمع بندی:

  خمیر مایه  نگرانی های روسيه در افغانستان، تمرکز نیروهای افراط گرا ، بویژه مبارزین مسلح داعش در شمال افغانستان  است، این نیروها امنیت مرزهای تاجیکستان و ترکمنستان را تهدید می‌کنند. افراط گرایان می‌توانند هم بطور گسترده به کشورهای آسیای مرکزی حمله ور شده و با بهره مندی از بی دفاع بودن برخی نقاط  مرزی، به این کشورها  نفوذ و سپس به روسيه رخنه کنند.  بویژه آن که برخی از آنان  از ساکنان روسيه هستند.  با لحاظ شرایط جاری، طالبان می‌تواند برای روسيه شریک مناسب‌تری گردد زیرا طالبان یک نیروی واقعی و دارای امکان کنترل اراضی افغانستان می‌باشد، در حالی که دولت مرکزی کابل به کمک نیروهای آمریکایی امور شهرهای بزرگ را کنترل می‌کند. طالبان هم بنوبه خود از  مذاکره با مسکو  استفاده کرده و آمریکا را به مذاکره مستقیم با خود وادار می‌کند.

مسکو به نتیجه رسیده است که حاد شدن روابط با دولت اشرف غنی به منافع مسکو لطمه وارد نمی‌کند زیرا اشرف غنی ، شخصیت در حال خروج از صحنه تلقی مي‌شود. دولت مرکزی با دوری از مذاکرات مسکو در نوامبر 2018 و فوریه 2019، مرتکب اشتباه بزرگی شد، زیرا در نهایت آمریکا هم وارد مذاکره با طالبان شد. به این ترتیب طالبان ابتکار عمل را از دست دولت غنی خارج کرده و علناً اعلام می‌کند آن را طرف مذاکره تلقی نمی‌کند.  تداوم همایش‌های مسکو از سوی  جامعه مهاجران افغانستانی مقیم مسکو، باعث شد آمریکا به تعامل با مسکو در افغانستان توجه  و اعمال نماید، البته  احتمال دارد یکی از دلایل امر قصد دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برای خارج کردن آبرومندانه نیروهای خود از افغانستان باشد. مسلما، طالبان، درصورت پیروزی در افغانستان، برای همه ، طرف آسانی برای تعامل و مذاکره نخواهد بود.

 منابع:

 ترجمه نوشتارهای مطبوعات روسیه،رایزنی فرهنگی سفارت ج.ا.ایران در مسکو -23 فروردین ماه 1398

   کریل کریووشئیف ، روزنامه کمرسانت،شماره مورخ  13/10/ 2018

https://www.kommersant.ru/doc/3770551

  پایگاه خبری، تحلیلی الوقت                                 http://alwaght.com

واژگان کلیدی: مواضع، کرملین ، کابل،احمد مرجانی نژاد

مطالب مرتبط