مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

موازنه های دستوری، ائتلاف سازی همیشگی ایالات متحده علیه ایران

اشتراک

 دکتر حسین ربیعی

استاد دانشگاه و کارشناس ژئوپلتیک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

ائتلاف سازی ایالات متحده علیه ایران

پیرامون ایران را منطقه ای در برگرفته است که سالهاست گونه های مختلف بی ثباتی را تجربه می کنند. از زمانی که بریتانیا در اوایل دهه 1970 از شرق سوئز خارج شد، ایالات متحده آمریکا با ابتکار «استراتژی دو ستونی» به این منطقه روی آورد و با میدان دادن به ایران و عربستان نخستین ائتلاف منطقه ای را برای پیشبرد اهداف خود طراحی کرد. این ستون های ثبات، تا زمان فروپاشی رژیم پهلوی در ایران تا اندازه ای کارآمد بود و به برخی هدف های خود دست یافت. با پیروزی انقلاب اسلامی و قطع شدن روابط ایران و ایالات متحده آمریکا، مداخله این کشور در منطقه وجه دیگری یافت و به اشکال مختلفی از رویارویی با ایران، تغییر جهت داد. تشکیل “شورای همکاری خلیج” نخستین اقدامی بود که در منطقه برای رویارویی با ایران انجام شد و پس از آن جنگ هشت ساله و حمایت های پنهان و آشکار ایالات متحده و دیگر کشورها از عراق در مقابل ایران ادامه یافت. با پایان یافتن جنگ و در دوران دولت بیل کلینتون، سیاست «مهار دوجانبه» برای کنترل ایران و عراق در پیش گرفته شد و در دولت جرج بوش با طرح اصطلاح «محور اهریمنی» تلاش دیگری برای ایجاد جبهه و ائتلاف رویاروی ایران انجام شد تا جایی که واژه “با ما” یا “بر ما” برای مقابله با این کشورها یک عبارت فراگیر جهانی شده بود. باراک اوباما با پیشنهاد و تصویب شدیدترین تحریم های ممکن علیه ایران ائتلافی جهانی برای مقابله با ایران انجام داد و اکنون مقاماتی در دولت دونالد ترامپ، به طور رسمی از ایجاد ائتلاف علیه ایران در منطقه سخن می کنند و هر روز طرحی نو پیشنهاد می کنند.

مروری کوتاه بر تاریخ سیاسی چهار دهه گذشته ایران به خوبی آشکار می کند که رویارویی ایران و ایالات متحده نه یک خیال و فرضیه ناآزموده که یک واقعیت انکار ناپذیر و اثبات شده و البته پر قصه و داستان است. اشکال مختلفی از جبهه گیری ها توسط آمریکایی ها طرح و اجرا شده است. از مقابله نظامی تا تحریم اقتصادی، از طرح ایران هراسی و هلال شیعی تا ایجاد ائتلاف و اتحاد مستقیم و غیر مستقیم بر ضد ایران. وسعت این ائتلاف ها هم متفاوت بوده است گاهی به وسعت همه جهان و گاهی به گستره خاورمیانه یا کشورهای عربی. هم شورای امنیت سازمان ملل بکار گرفته شده است و هم جامعه بین الملل، و هم ائتلافی از کشورهای منطقه، هم جنبه سیاسی داشته، هم جنبه امنیتی و هم اقتصادی. بررسی این ائتلاف ها و اتحادها نشان می دهد که با وجود فراز و فرودها و شدت و ضعف های بسیار، اما روند آن ثابت و همیشگی بوده است. گرچه به طور طبیعی منطقه خاورمیانه و به ویژه گرداگرد ایران، از دید وزن ژئوپولیتیک بازیگران، منطقه ای نامتوازن است و تلاش برای ایجاد موازنه در آن طبیعی می نماید، اما این موازنه های دستوری و خارج بنیان که در راستای مهار ایران انجام شده؛ نه تنها علاج این درد بی توازنی نبوده است که نگاهی به تاریخ کنش سیاسی منطقه نشان می دهد که این اقدامات شدت و دامنه کنش های ژئوپولیتیک را افزایش داده و تشدید کرده است. قطب بندی های منطقه ای که یا مذهب را دستاویز خود قرار داده است و یا نژاد و زبان را، همه با این دخالت فرامنطقه ای تشدید شده و گروه بندی هایی مانند اتحادیه عرب، شورای همکاری و این اواخر ائتلاف چهارده مارس و ارتش عربی مشترک و سپر دفاعی جزیره و … را شکل داده است. 

ایران به جهت دارایی های جغرافیای سیاسی خود یک کشور ثروتمند در جنوب غرب آسیاست. بر موقعیت خوبی در نقشه جغرافیای سیاسی جهان نشسته است، طبیعت گسترده، مناسب و منابع غنی دارد، تاریخی دور و دراز با افتخارات تمدنی بسیار و مردمانی هوشمند و اهل تدبیر. این ثروت بی مانند سکویی بلند برای جایگاه ایران در هرم قدرت منطقه ای ایجاد کرده است و البته حسادت، بدخواهی و دشمنی کشورهای بسیاری را برانگیخته است. ائتلاف هایی که با خواست و اراده ایالات متحده ایجاد شده است، همه برای به زیر آوردن ایران از این جایگاه و درآوردن خشتی از بنایی است که ایران بر روی آن قرار گرفته است و کم اثر یا بی اثر بودن آن بیش از هر چیز نشان از محاسبات نادرست طراحان آن دارد. زیربنای قدرت سخت و نرم ایران به گونه ای است که هر چند این رویارویی ها هزینه های بسیاری بر این کشور تحمیل کرده و دستیابی به اهداف را گاه به تأخیر اندخته است؛ اما توانایی مقابله با چنین ائتلاف هایی را به این کشور داده است. ایران هم اکنون نفوذ خود را در سوریه و عراق و لبنان تثبیت کرده و بسیاری بر این باورند که در یمن نیز جای پای محکمی در میان حوثیان دارد و دامنه نفوذش به این کشور رسیده است.

در حال حاضر اقدامات مختلفی از سوی ایالات متحده بر ضد ایران در جریان است. این کشور در تابستان جاری تلاش زیادی کرد تا عمان را از ایران دور کرده و رودروی ایران قرار دهد. از عربستان و هم پیمانان این کشور در مقابل ایران حمایت کرده و تلاش می کند این کشور را به اسرائیل نزدیک کند. تلاش برای دور کردن عراق از ایران و نزدیک کردن این کشور به عربستان، اقدام دیگری بود که در سفر تیلرسون به عربستان سعودی انجام شد. در سوریه به شدت به دنبال به قدرت رساندن مخالفان بشار اسد و کوتاه کردن دست ایران و است. آمریکا در ماه های اخیر به شدت به توافق هسته ای ایران تاخته و با تحریف آن و بزرگنمایی اقدامات ایران، نه تنها در پی تشدید ایران هراسی در منطقه که به دنبال ایجاد ائتلافی جهانی در سازمان ملل برای رویارویی با ایران است.

 

پیامدهای ائتلاف سازی همیشگی ایالات متحده علیه ایران

تلاش های آمریکا از ابتدا تا کنون چند هدف مشخص را دنبال کرده است که مهمترین آنها انزوای منطقه ای ایران، جابجایی مسأله اصلی منطقه خاورمیانه و اعراب از اسرائیل به ایران و در نهایت افزایش هزینه اقدامات ایران در منطقه و کاستن از دامنه نفوذ و قدرت ایران است. اما نتایج این اقدامات در عمل منجر به کاهش نقش منطقه ای ایران نشده است. ایران همچنان در میان کشورها و به ویژه مردم منطقه نفوذ دارد، با بسیاری از کشورهای منطقه رابطه گرم و دوستانه دارد و در سطح جهانی نیز پس از برجام گشایش بسیاری در رابطه ایران با خارج انجام شده است. اما از بعد منطقه ای اقدامات آمریکا بدون تردید به تشدید کنش ها، جبهه بندی ها و قطب بندی های ژئوپولیتیک منطقه خاورمیانه انجامیده و ضمن ایجاد رقابت های تسلیحاتی و تبدیل منطقه خلیج فارس به انبار مهمات نظامی، به واگرایی شدید کشورهای اسلامی و فروپاشی عملی سازمان کنفرانس اسلامی منجر شده به گونه ای که این با وجود هجمه های مختلف به دنیای اسلام و اهانت ها به اسلام و مسلمانان، این سازمان در عمل حتی یک گام موثر برنداشته و هم اکنون غرق در گرفتاری های داخلی است بدون هیچ چشم انداز امیدوار کننده ای.

واژگان کلیدی: موازنه های دستوری، ائتلاف سازی، ایالات متحده ، ایران

مطالب مرتبط