مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

مسلمانان بالکان و برخورد غرب با اسلام -بخش نخست

اشتراک

علی بمان اقبالی زارچ

پژوهشگر ارشد روابط بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc

 

اسلام و مسلمانان بالكان در طول تاريخ به دليل محصور شدن در بين كشورهاي مسيحي و ملي گرا و دوري از كشورهاي اسلامي همواره با درد و رنج و عقب ماندگي و محدوديت هاي مضاعف نسبت به ديگر گروه هاي ديني دست و پنجه نرم كرده و در هر دوره اين مردم با عناوين و بهانه هايي چون كمونيسم، امپراطوريسم، ناسيوناليسم، مسيحيت و اخيرا كاپيتاليسم مورد اذيت و آزار قرار گرفته و به انحاي مختلف از دسترسي به عرصه هاي حاكميتي، رسانه اي و اقتصادي محروم بوده اند.

هر چند بعد از فروپاشي نظام كمونيستي به ويژه در منطقه اروپاي جنوب شرقي از جمله منطقه بالكان به دليل بافت فرهنگي و ديني كشورهاي منطقه بيداري اسلامي مشاهده مي گردد، ولي كشورهاي غربي همواره از اسلام به دليل درك پايين و برداشت ناصحيح و غير واقعي افكار عمومي از مفهوم اسلام و نيز اهتمام رسانه هاي تبليغي ضد اسلامي بر ايجاد يك نگاه راديكالي و افراطي نسبت به اسلام تأثيرگذار بوده است و دولت هاي منطقه نيز به ويژه پس از پايان تسلط كمونيسم در چارچوب رویای همگرايي در ساختار يورو- آتلانتيك با تأكيد بر همزيستي اديان ملاحظات سياسي كشورهاي غربي را مراعات نموده و فقط احترام سمبليك به رهبران مذهبي و شعائر اسلامي اكتفا مي كنند. بنابراين دو پرسش اساسي و مهم در اينجا قابل مطرح مي باشد:

1- چشم انداز گرایش به اسلام و برنامه ريزي براي حفظ اعتقادات و باورهاي ديني مردم و خنثي سازي استراتژي بلندمدت كشورهاي غربي چيست؟

2- جمهوری اسلامی ايران براي ارايه چهره واقعي اسلام و حفظ ارزش هاي اسلامي در منطقه بالكان چگونه مي تواند ايفاي نقش نمايد؟

تاريخچه گسترش نفوذ اسلام در بالكان:

در مورد ورود اسلام به منطقه بالكان شش نظريه وجود دارد كه عبارتند از :

1- گروهي معتقدند مردم يوگسلاوي قبل از قرن نهم پس از پيروزي مسلمانان بر جزيره صقيله، اسلام را پذيرفتند.

2- عده اي معتقدند از قرن نهم اسلام از طريق تجار مسلمان وارد منطقه شد و از طريق قفقاز وارد كشورهاي روماني، يوگسلاوي، بلغارستان و مجارستان گرديد.

3- گروهي معتقدند اسلام توسط ايرانيان به منطقه بالكان وارد شده و دليل آن را وجود كتب خطي به زبانهاي تركي و فارسي در كتابخانه غازي خسروبيگ – سارايوو و مدرسه علاء الدين ثانويه در كوزوو و حضور گروه هاي علوي در منطقه ذكر مي كنند.

4- عده اي نيز قرن يازدهم ميلادي را زمان ورود ا سلام از راه درياي آدرياتيك مي دانند.

5- در سال 1359 ميلادي دولت عثماني با سردمداري سلطان مراد اول شهر ادرنه را فتح و پايتخت خود قرار داد و اين امر سرآغاز گسترش دين اسلام در شبه جزيره بالكان شد و به تدريج مسلمانان بر مقدونيه، آلباني و بوسني و هرزگوين مسلط شدند و به قول معروف درياي اژه درياي اسلامي شد.

6- در سال 1453 ميلادي تصرف شهر قسطنطنيه توسط تركان عثماني، زمينه فتوحات آنان را تا قسمتي از اروپاي شرقي فراهم ساخته و با پيروزي در مقابل گروه مسيحي به نام “بوگوميل” تشكيل دولت مقتدر اسلامي فراهم شد.

 اما آنچه مسلم است اينكه در قرن 15 ميلادي يك امپراطوري جديد در منطقه بالكان با عنوان امپراطوری عثمانی شکل گرفت که با اشغال بیشتر کشورهای بالكان و به ويژه آلباني با تغييرات عميق نه تنها در زمينه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، بلكه در ساختار مذهبي جمعيت منطقه نيز همراه شد. البته تماسهاي آلبانيايي ها با مسلمانان و بطور كلي دين اسلام به قبل از اشغال آلباني توسط عثماني ها نيز برمي گردد كه از طريق بازرگانان، نيروهاي نظامي و يا نمايندگان كشورهاي اسلامي كه وارد اين سرزمين ها مي شدند، برمي گردد. در اين خصوص سامي فراشري انديشمند معروف آلباني مي نويسد: “آلبانيايي ها اقدام به پذيرش مذهب تركها كرده بودند و قبل از اينكه آلباني بدست آنها بيافتد، مسلمان شدند و بعد از اينكه تركها بر آلباني تسلط يافتند، پديده تغيير مذهب در همه جاي آلباني بيشتر و مردم اقدام به پذيرش مذهب پيروزمندان كردند، ولي از نظر زماني مسلمان شدن مردم آلباني به صورت روندي تاريخي به آغاز تسلط عثماني ها در آلباني مصادف مي باشد.” 

قشر فئودال آلباني اولين قشري بود كه اسلام را پذيرفت. در اواخر قرن پانزدهم و اوايل قرن شانزدهم گسترش اسلام در شهرها بيشتر از روستاها بود و آن به علت توسعه اقتصاي، صنعتي و اجتماعي شهرها در مقايسه با روستاها با شروع نفوذ اسلام بود و يكي از ويژگي هاي چشمگير نماي مذهبي جمعيت شهرها طي قرنهاي 16 و 17 ميلادي اين بود كه صنعتگران درصد اصلي جمعيت مسلمان شهرها را تشكيل مي دادند.  بررسي آهنگ روند مسلمان شدن جمعيت شهري در قرن هاي 15 و 16 ميلادي نشان مي دهد كه آهنگ اين روند به خصوص در شهرهاي كوزوو سريعتر بوده است. جمعيت آلباني تبار كوزوو كه در آن زمان تحت سلطه سياسي حاكميت صرب بود و حكومت مذهبي عمدتا توسط پاترياكاهای صرب اعمال مي شد، به دنبال تضعيف حاكميت صربها و مواضع كليساي صرب در پي تسلط عثماني ها بر منطقه، به مردم منطقه فرصت داد از اسلام به عنوان يكي از ابزارهاي تفاوت قومي با صربها و رهايي از نفوذ كليساي صرب استقبال كنند. با اسلامي شدن كامل قشر فئودال و تحكيم مواضع اسلام در شهرها از طريق نفوذ وسيع آن در صفوف مردم شهرها، زمينه را براي تسريع آهنگ مسلمان شدن مردم روستاها فراهم ساخت و طبق منابع تاريخي قرن 17میلادی  نشان مي دهد كه مهاجرت دست جمعي مسيحيت و استقبال از اسلام در ميان مردم روستاها افزاش يافت. اسلام نه تنها در شكل اصلي خود يعني توسط اهل سنت ، بلكه به شكل فرقه هاي مختلف مانند بكتاشيه، خلوتيه و رفاعيه در سرزمين آلباني گسترش يافت كه تكيه هاي ساخته شده در اين كشور نشان دهنده حضور اين فرق عرفاني مي باشند. در بين اين فرقه ها، فرقه بكتاشيه به طور قابل ملاحظه اي در سرزمين هاي آلباني گسترش يافت.

دلايل عدم موفقيت و ناكامي عثماني ها در بالكان:

گرچه ورود اسلام در منطقه بالكان موجب تحولات عظيم فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي گرديد و سلاطين عثماني با اقدامات مثبتي چون ايجاد مدارس اسلامي، انتقال هنر معماري اسلامي و توسعه شبكه هاي تجاري موفقيت هايي داشتند، ولي به دليل ويژگي خاص مردم شبه جزيره بالكان با فرهنگ، مذهب و زبان مختلف و نيز ويژگي هاي جغرافيايي، عثماني ها حضور مداوم و پايداري نداشتند و تنها در مورد كشور آلباني موفق شدند اكثريت را مسلمان كنند و در مورد ساير مناطق به دليل آزادي بيش از حد روا داشته شده در حق مسيحيان و يهوديان و روي آوردن صرف به حفظ ظاهر اسلامي و ابتلاي دولتمردان ترك به عيش و نوش دنيوي كه سنخيتي با روح واقعي اسلام نداشت، با ناكامي روبرو شدند. پذيرش اسلام توسط بخش قابل ملاحظه اي از مردم مسيحي آلباني روندي بود كه همه جا و هميشه بدون واكنش صورت نگرفت. يكي از اشكال مقاومت با نفوذ اسلام، مسيحيت پنهان يعني قبول اسلام به ظاهر براي معافیت از دادن ماليات و برخورداري از حقوق برابر با مردم مسلمان بود. مهمترين عوامل اين ناكامي عبارتند از :

1- نتوانستند قلوب ملل مغلوب را تسخير نمايند و در مقابل با خشونت مخالفين را سركوب مي كردند.

2- كينه ديرينه و خشم آتشين اروپاييان از مسلمانان و تعصب مذهبي آنان عليه مردم كشورهاي اسلامي، مردم سرزمين اروپايي را مترصد انتقام جويي و رهايي از اسلام مي نمود.

3- عامل مهم و مؤثر ديگري كه در عدم امكان اتحاد ميان كشورهاي منطقه بالكان دخيل بوده مسئله تنوع زباني و نوع زندگاني و طبيعت مخصوص منطقه مي باشد و از مهم ترین ضعف های دولت عثماني در اين بود كه نتوانست از اسلام به عنوان عامل اتحاد مردم بهره گيرد.

 

واژگان كليدي: مسلمانان, بالکان , برخورد, غرب, اسلام,,بوسني,اقليت, علی بمان اقبالی زارچ

مطالب مرتبط