مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

مسائل منطقه اي و بين المللي منابع آب- با تأکید بر ایران

اشتراک

محسن آرمش

 دکتری اقلیم شناسی در برنامه ریزی محیطی دانشگاه سیستان و بلوچستان

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

آب مهمترین زیرساخت حیاتی جهت بقای حیات است. در واقع وجود و میزان منابع آب است که شکل گیری اکوسیستمها و گستردگی آنها را تعیین مینماید. در سیاره زمین با توجه به پراکندگی دریاها و خشکیها و همچنین تنوع در ارتفاع و موقعیت مکانهای جغرافیایی، میزان منابع آب متغیر است. در کل آبها به دو گروه عمده شور و شیرین تقسیم میشوند که بیش از 97 درصد جزء آبهای شور (اقیانوسها و دریاها) و مابقی آب شیرین هستند. یخچال های قطبی و کوهستانی بیش از 50 درصد منابع آب شیرین را شامل میشوند.

سایر منابع آب شیرین شامل رودخانه، چشمه، قنات، چاه، دریاچه طبیعی و مصنوعی و … هستند. میانگین بارندگی زمین حدود 850 تا 860 میلیمتر در سال است. بیشترین مقدار بارش در جنگلهای بارانی نواحی استوایی و کمترین مقدار بارش در بیابانها میبارد. تحت تأثیر سامانه پرفشار جنب حاره، نواحی کم باران نواری شکلی دور تا دور کره زمین شکل گرفته که به کمربند بیابانی کره زمین مشهور است. این محدوده بیابانهای بزرگی همچون صحرای آفریقا، ربع الخالی عربستان، دشت لوت و کویر ایران، تهار بین چین و هند، گبی و …را شامل میشود. در نیمکره جنوبی این کمربند بیابانی گسسته و محدود است زیرا غالب نیمکره جنوبی را آب فرا گرفته است. با توجه به منابع آب، استعداد جمعیت پذیری در هر منطقه تعیین میشود. زیرا به منظور تأمین آب شرب، غذا و سایر امکانات رفاهی بطور مستقیم و غیرمستقیم آب نیاز است. لذا هر چی جمعیت بیشتر باشد فشار بیشتری بر منابع آبی وارد میشود. در نواحی پربارش که انواع منابع آب سطحی و زیرسطحی را در خود جای داده اند. غالبا در برنامه های توسعه وجود منابع آب مهمترین اولویت نمی باشد. ولی در کشورهای خشک که منابع آب سطحی بسیار کم و منابع آب زیرزمینی محدود است. اولویت برنامه های توسعه بایستی بر محوریت دسترسی مداوم و پایدار به منابع آب باشد. در غیر این صورت مشکلات و مصائب جبران ناپذیری رخ می دهد. نظیر اتفاقاتی که در ایران رخ داده است. در ایران بارندگی سالانه حدود 240 میلیمتر (کمتر از یک سوم میانگین بارش جهانی) است، برنامه های توسعه بدون توجه به میزان دسترسی به منابع آب پایدار و فقط برای دسترسی به درآمد بیشتر تدوین شده است. بخش عمده این برنامه ها توسط کسانی طرح ریزی شده اند که در زمینه برنامه ریزی محیطی کمترین تخصصی ندارند. این افراد درآمدزائی را منوط به صادرات نفت و محصولات کشاورزی و بطور محدود سایر اقلام کرده اند. این سیاست گذاری سبب شده منابع استراتژیک آب برای مقادیر ناچیزی دلار به هرز برود. نزدیک 93 درصد منابع آبی ایران در بخش کشاورزی مصرف میشوند آن هم بدون برنامه ریزی درست و هدفمند که این امر سبب هرز رفتن بخش زیادی از منابع آبی میشود. از طرفی صادرات محصولات کشاورزی، که در واقع صادرات نامرئی آب ایران به کشورهای همسایه است به بحران آبی منجر شده است. برای مثال ایران قطب منطقه ای صادرات هندوانه است. برای به عمل آوردن هر کیلو هندوانه بین 400 تا 500 لیتر آب استفاده میشود. همین آمار عمق فاجعه را نشان میدهد. نتایج اقتصاد کشاورزی در ایران شامل، تحلیل رفتن سفره های آب زیرزمینی و شور شدن این منابع (آبهای شیرین چون سبکتر هستند در بالای سفره قرار میگیرند و آب های شور بخاطر سنگینی در پایین سفره و پایین رفتن سطح آب سفره به معنای تمام شدن آبهای شرب شیرین تر است)، خشک شدن تالابها، چشمه ها و دریاچه ها، فرونشینی زمین و متروک شدن نواحی روستایی بوده است.

جمعیت جهان تا آوریل 2019 نزدیک به 7/7 میلیارد نفر میباشد. این رشد جمعیت همچنان ادامه دارد و نیازهای بشر همواره در حال افزایش است. با توجه به افزایش مصرف سوختهای فسیلی و افزایش CO2 آتمسفر زمین، تغییر اقلیم و گرمایش جهانی رخ داده است. این پدیده سبب وارد آمدن تنش های شدیدی به اکوسیستمها خواهد شد و آستانه های حدی اقلیمی مقادیر بالاتری را در آینده نشان خواهند داد. این شرایط به اقلیمی طغیانگر و ناآرامتر منجر میشود که مدیریت آن به مراتب سختتر از امروز خواهد بود. اگر اکنون کشورها بخاطر منابع نفتی با هم در نزاع هستند به احتمال فراوان در آینده و حتی هم اکنون در برخی نواحی نزاع ها بر سر منابع آب است. عدم توجه به قوانین بین المللی محیط زیستی همچون حق آبه تالابها در ایران منجر به خشکیدن دریاچه های پریشان، بختگان، گاوخونی، هامون سیستان و جازموریان، مهارلو، دریاچه نمک و … شده است که خشکیدن این دریاچه ها خود مسبب بلایای بزرگتری همچون توفان شن و توفان نمک خواهد شد. مشکل عمده بسیاری از برنامه ریزان ما ناآشنایی با معنی توسعه پایدار است. در تعریف توسعه پایدار بایستی گفت که ایجاد زمینه رفاه بشر از جنبه های مختلف همگام با پویایی اکوسیستم و تداوم آن. این تعریف به قدری کلی است که جنبه های فراوانی را در بر می گیرد. و بایستی سلسله وار متخصصین در زمینه های مختلف جهت نیل بدان اقدام به برنامه ریزی نمایند.

متناسب با شرایط کنونی ایران یکسری راهکار میتوان پیشنهاد داد تا شرایط کشور به سمت پایداری و شکوفایی پیش رود از جمله:

  • محدود کردن فعالیتهای کشاورزی به نواحی بسیار پرآب؛
  • در پیشگیری سیاست کاهش جمعیت؛
  • احیای تالابها و دریاچه ها با رهاسازی بخش اعظم منابع آبی ذخیره در پشت سدها؛
  • گسترش فضای سبز با استفاده از گیاهان بومی و سازگار هر منطقه؛
  • فرهنگ سازی الگوی مصرف آب شهری و صنعتی از طریق رسانه ملی؛
  • جلوگیری از ورود زباله و ضایعات به منابع آبی (شور و شیرین)؛
  • بررسی پتانسیلهای نواحی جغرافیایی برای تولید شغل و درآمد غیرکشاورزی، از جمله: توسعه گردشگری، ترانزیت کالا، صنایع تبدیلی برای معادن گسترده داخل و خارج از کشور و … ؛
  • محدود کردن استفاده از چاه ها و احیای فرهنگ استفاده از قنات، زیرا قناتها متناسب با توان سفره آب زیرزمینی آب را در دسترس قرار می دهند در حالیکه چاه ها کل موجودی آب سفره را هدف قرار میدهند؛

در پایان بایستی یادآور شویم که متخصصین زیادی در کشور هستند که توانایی برنامه ریزی برای حفظ و احیای منابع آبی را دارند لیکن مسئولین تصمیم گیر به سبب اینکه نظراتشان از نظر اقتصادی در کوتاه مدت سودی عاید کشور نمیکند آنها را نادیده میگیرند. قشر جوان و نخبه کشور که به علم روز مجهز هستند می توانند با برنامه های خود بسیاری از مشکلات آبی و زیستی ایران را مرتفع نمایند.

واژگان کلیدی: مسائل منطقه اي ،منابع آب ، ایران،محسن آرمش

مطالب مرتبط