دکتر محمد مهدی مظاهری
استاد دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
مذاکرات هستهای اخیر ایران با ایالات متحده، که از طریق میانجیگری عمان در جریان است، بار دیگر توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده است. هر چند در دوره های گذشته، ایران به دلیل اختلافات و مشکلاتی که با ایالات متحده داشت، بیشتر با کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان (E3) وارد مذاکره پیرامون مسائل هسته ای میشد، اما در این دوره به خاطر شرایط منطقه ای و بین المللی خاص، و به ویژه به دلیل رویکرد دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، این مذاکرات تنها به ایران و آمریکا محدود شده و قدرتهای جهانی دیگر فعلا در آن حضور ندارند.
با این حال باید گفت، تروئیکای اروپایی، بهعنوان بازیگران کلیدی در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام)، نقش مهمی در شکلگیری فضای دیپلماتیک پیرامون مسئله هسته ای ایران و به نتیجه رسیدن مذاکرات دارند. مروری بر موضع گیریهای اخیر آنها نشان می دهد که رویکردشان به مذاکرات جاری، ترکیبی از نگرانی، احتیاط و تلاش برای حفظ نفوذ سیاسی است. به نظر می رسد مواضع این کشورها در قبال مذاکرات هستهای اخیر ایران و آمریکا تحت تاثیر چند عامل کلیدی قرار دارد:
- حمایت همه جانبه از رژیم اسرائیل؛ همسو با مقامات رژیم اسرائیل که همواره می کوشند افکار عمومی جهانی را نسبت به خطر دستیابی ایران به بمب هسته ای حساس و توافق جدید را به پیش زمینه ای برای پایان دهی به برنامه هسته ای ایران تبدیل کنند،تروئیکای اروپایی نیز بهطور مداوم بر جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای تأکید دارد و می کوشد در مواضع خود، دغدغه ها و مطالبات اسرائیل را پررنگ کند. مقامات این کشورها که به دلیل قرار گرفتن در جبهه حامیان اسرائیل و ضدیت با جمهوری اسلامی ایران، حتی از گفتن تسلیت و همدردی با مردم ایران به دلیل انفجار بندر رجایی بندرعباس خودداری کرده اند، به شدت در حال تلاشند تا توافق هسته ای ایران و آمریکا بر اساس خواسته های رژیم اسرائیل و البته با لحاظ منافع و دیدگاههای آنها پیش برود.
- حساسیت نسبت به کنار گذاشته شدن از مذاکرات: خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و مذاکرات غیر مستقیم کنونی بین ایران و آمریکا، نقش اروپا را به حاشیه رانده است. فرانسه بهطور خاص از این موضوع ابراز نارضایتی کرده و تأکید دارد که هر توافقی باید منافع امنیتی اروپا را تامین کند. آلمان نیز، هرچند با لحنی محتاطتر، از مذاکرات جاری حمایت میکند، اما خواستار هماهنگی مذاکرات جاری با منافع خود است. انگلیس، با توجه به نزدیکی سنتی به سیاستهای آمریکا، تلاش میکند نقشی میانجیگونه ایفا کند، اما همچنان نگران پیامدهای منطقهای هرگونه توافقی است که کشورهای اروپایی در مراحل تدوین آن حضور ندارند.
- بهره گیری از پتانسیل مکانیسم ماشه و تحریمها: E3 بارها تهدید کردهاند که در صورت به خطر افتادن امنیت اروپا یا شکست مذاکرات، مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد که منجر به بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران میشود. این تهدید، بهویژه از سوی فرانسه، بهعنوان اهرم فشاری برای تأثیرگذاری بر روند مذاکرات مطرح شده است؛ هر چند به نظر میرسد اروپا تمایلی به فعالسازی این مکانیسم ندارد، مگر آنکه به این نتیجه برسد که تحریمها میتواند مذاکرات را به سمت منافع آنها هدایت کند.
- نگرانیهای منطقهای و غیرهستهای: با وجود اینکه مقامات ایران همواره تأکید کرده اند که مذاکرات هسته ای باید به مسائل هسته ای محدود شود، اما کشورهای اروپایی، بهویژه فرانسه و انگلیس، موضوعاتی مانند برنامه موشکی ایران، حمایت از محور مقاومت و ادعای همکاری نظامی ایران با روسیه در جنگ اوکراین را بهعنوان موانع اصلی در مسیر بهبود روابط با ایران مطرح میکنند و تمایل دارند این مسائل نیز در کنار پرونده هسته ای ایران مطرح و حل و فصل شود.
بر این اساس به نظر می رسد بر خلاف سالهای گذشته که مذاکره و چانه زنی ایران با کشورهای اروپایی و رسیدن به یک توافق با آنها امری سهل الوصول تر بود، در مقطع کنونی شرایط تا حدودی تغییر کرده است؛ در حالی که کشورهای اروپایی دل خوشی از آمریکای تحت رهبری ترامپ ندارند، تحت تأثیر خواسته های اسرائیل و لابی صهیونیسم و البته مطالبات اپوزیسیون ایرانی حاضر در کشورهای خود هستند و می کوشند موضعی سختگیرانه در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کنند؛ دونالد ترامپ برای عملیاتی کردن وعده های انتخاباتی خود و نشان دادن ژست ابرقهرمان و حلال مشکلات جهانی در همان 100 روز اول ریاست جمهوری، می کوشد حداقل در مقطع فعلی، موانع دست و پاگیر و بازدارنده را از روند توافق با ایران حذف کند و صرفا بر عدم دستیابی ایران به بمب هسته ای متمرکز شود. هر چند رئیس جمهور آمریکا نیز به شدت تحت تأثیر تندروهای داخلی در آمریکا و نیز لابی صهیونیستی است، اما در عین حال شخصیت خودبزرگ بین و پدرسالار وی مانع از آن می شود که گروههای مخالف و سران سایر کشورها بتوانند برنامه ای برای او تعیین کرده و او را مقید به شرایط خاص کنند.
با وجود شرایط فوق و رویکرد غیر دوستانه کشورهای اروپایی در ماهها و هفتههای اخیر، تجربه برجام نشان می دهد در صورتی که قدرتهای تاثیرگذار جهانی در توافق هسته ای بازی داده نشوند و منافع آنها تامین نشود، این توافق در بلند مدت پایایی و اثرگذاری لازم را نخواهد داشت. بنابراین لازم است همسو با تلاشهایی که برای دخیل کردن روسیه و چین در مذاکرات جاری هسته ای صورت می گیرد، برای جلب همراهی کشورهای اروپایی و کاهش احتمال کارشکنی آنها در مذاکرات هستهای نیز اقدامات لازم انجام شود. در این راستا ایران می تواند با تقویت روندهای دیپلماتیک با این کشورها و برگزاری مذاکرات مستقیم با E3، در قالب نشست های دوجانبه و چند جانبه( مشابه مذاکرات سابق در ژنو) ، آمادگی خود برای گفتوگوی شفاف و تبادل نظر با این کشورها را اعلام کند وحس کنار گذاشته شدن اروپا را کاهش دهد.
همانگونه که در هفته های گذشته انجام شد، ایران میتواند از طریق همکاری بیشتر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهویژه در زمینه بازرسیها و ارائه گزارشهای دقیقتر، بهانه نگرانی درباره غنیسازی را از کشورهای اروپایی بگیرد.
جداسازی مسائل هستهای از غیرهستهای، راهبرد دیگری در مواجهه با کشورهای اروپایی است؛ ایران باید در مذاکرات با این کشورها تأکید کند که مسائل غیرهستهای، مانند مسائل حقوق بشری یا سیاستهای منطقهای، نباید به مذاکرات هستهای گره بخورد و این امر میتواند موضوع مذاکراتی جداگانه و بده بستانهایی در حوزه های مختلف باشد. پیشبرد این بحث می تواند بهگونهای باشد که اروپا احساس کند ایران به نگرانیهایش توجه دارد، بدون آنکه مذاکرات هستهای متوقف شود.
ایران همچنین میتواند با ارائه مشوقهای اقتصادی، مانند قراردادهای تجاری یا سرمایهگذاری در بخش انرژی، کشورهای اروپایی را به حمایت از مذاکرات ترغیب کند. تجربه سازوکار مالی اینستکس (2019) نشان داد که اروپا به روابط تجاری با ایران علاقهمند است، اما این سازوکار به دلیل فشارهای آمریکا ناکام ماند. پیشنهاد احیای سازوکاری مشابه، با تضمینهای قویتر، میتواند انگیزه اقتصادی برای همراهی اروپا ایجاد کند.
تعامل با افکار عمومی اروپا گام مهم دیگری در این زمینه است؛ در شرایطی که اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور و رسانه های آنها به شدت جوی منفی و تیره از ایران در جامعه بین المللی به نمایش گذاشته اند، مقامات دستگاه دیپلماسی باید از ابزار دیپلماسی عمومی برای بهبود تصویر کشور در عرصه جهانی و به ویژه اروپا استفاده کنند. انتشار مقالات و مصاحبههای مقامات ایرانی در رسانههای معتبر اروپایی، برگزاری نشستهای فرهنگی و علمی مشترک و دعوت از روزنامهنگاران اروپایی برای بازدید از ایران میتواند به کاهش سوءتفاهمها کمک کند.
در نهایت باید گفت؛ هر چند عمل متقابل در برابر مواضع غیر دوستانه کشورهای اروپایی بهویژه انگلیس، فرانسه و آلمان، در برخی موارد ضروری است، اما این کشورها در فرجام مذاکرات هستهای ایران و آمریکا نقشی حساس دارند؛ از این رو، حفظ هماهنگی با تمام طرفهای توافق ۲۰۱۵ از جمله این سه کشور حیاتی است و می تواند مفید باشد. در مقطع فعلی برای فراهم کردن مسیر شکل گیری یک توافق هسته ای قدرتمند و اثرگذار، ایران باید با اتخاذ دیپلماسی فعال، شفافسازی رویکردهای خود، تقویت روابط اقتصادی و جداسازی مدبرانه مسائل هستهای از غیرهستهای، همراهی این کشورها را جلب کرده و از کارشکنی آنها جلوگیری کند. در این مسیر، ایجاد تعادل بین حفظ منافع و غرور ملی و ایجاد فضای اعتماد با اروپا حیاتی است. موفقیت در این امر نهتنها به پیشرفت مذاکرات هستهای کمک میکند، بلکه میتواند جایگاه ایران را در نظام بینالملل تقویت کند.