مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

فرصت‌ها و چالش‌های فرهنگی ایران در بین کشورهای عضواکو (بخش نخست) گفتگو با دکترعلیقلی جوکار

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

کشورهای عضو اکو به علت همسایگی با ایران و نزدیکی‌های فرهنگی و تاریخی با کشورمان، از مناطقی است که ارتباط مؤثر و مستمر با آنها می‌تواند منافع زیادی را برای ایرانی تأمین نماید اما به نظر می‌رسد آنچنان که باید از استعداد این منطقه در عرصه دیپلماتیک و دیپلماسی فرهنگی بهره‌برداری نشده است. در این بین همجواری تاریخی و فرهنگی ایران با ملل و اقوام منطقه عاملی مهم جهت توسعه همکاری‌های همه جانبه به حساب می‌آید. در این بین با واکاوی بیشتر این امر و شناخت بیشتری از نقش و نفوذ دیپلماسی فرهنگی ایران در این مناطق به گفتگویی با دکتر دکترعلیقلی جوکار پرداخته‌ایم:

واژگان کلیدی: فرصت‌ها، چالش، فرهنگی، ایران، کشورهای عضواکو

مرکز بین المللی مطالعات صلح: نفوذ فرهنگی تمدنی ایران در این منطقه و کشورهیا آسیای میانه و قفقاز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همان طور که مسنحضرید ازدورهٔ باستان بسیاری از کشورهای منطقه، آسیای میانه و قفقاز بخشی از خاک ایران بوده‌اند. به علاوه همانطور که میدانید فرهنگ و تمدن در مدت زمان کوتاه شکل نمی‌گیرد و آثار آن هم به یکباره و با تغییر مرزهای جغرافیایی از بین نمی‌رود. لذا تقریباً بیشتر مردم این کشورها در ریشه و مشترکات اساطیری، فرهنگی و ارزشهای تمدنی وقومی با مردم ایران در جغرافیای فعلی، مشترک هستند.

اگر چه مرزهای جغرافیایی و دولت‌ها در طول تاریخ دچار تغییر و تحول گردیده‌اند اما روابط فرهنگی و میان فرهنگی و ارزش‌های تمدنی میان ملت‌های حوزه فرهنگی ایران قدیم ادامه یافته است. مردم اکثر کشورهای آسیای میانه و قفقاز تا دوران قاجار یا بخشی ازخاک کشور ما و یا همجوار مرزهای کشور ما بوده‌اند که در تبادل مستقیم فرهنگی و تمدنی کشور ما بوده‌اند که هنوز هم آثار این ریشه‌های فرهنگی اعم از ارزش‌های فرهنگی، مراسم و آداب و آیین‌ها و نمادها و نشانهای فرهنگی حتی پس از بیش از هفتاد سال اشغال این کشورها و فعالیت‌های ضد فرهنگ ایرانی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، دیده می‌شود و به عنوان سرمایه فرهنگی گرانسنگی به شمار می‌رود، را می‌توان مشاهده کرد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به عُلقه‌های بیشتر و کهن فرهنگی، قومی، زبانی، نژادی و مذهبی ایران و کشورهای فارسی زبان تاجیکستان و افغانستان به نگاه شما ایران تا چه حدی توانسته است نقش و نفوذ فرهنگی مناسبی در این کشورها داشته باشد؟

همان طور که می دانیم مردم دو کشور فارسی زبان و مستقل افغانستان و تاجیکستان تا حدود کمتر از یک قرن یا چند دههٔ اخیر بخشی از خاک و سرزمین اصلی خود یعنی ایران بودند که یکی از این کشورها توسط استعمار شرق (شوروی) و دیگری توسط استعمار پیر انگلیس و به زور از سرزمین اصلی خود جدا گشته‌اند. لذا مردم و فرهنگ ما و این دو کشور از لحاظ فرهنگی یکپارچه‌ایم. هم از لحاظ ادبیات و تاریخ و تمدن و هم از لحاظ زبان مشترک و ملی. این خود یک سرمایهٔ عظیمی بود که پس از انقلاب اسلامی در اختیار دولت ایران قرار گرفت. متاسفانه دولت ایران در سیاست‌های منطقه‌ای خود با غفلت یا اشتباه زیاد، اعتماد مردم و دولت‌های این کشورها را از دست داد به نحوی که جبران آن نیاز به تلاش، اعتماد سازی و هوشمندی بسیار دارد. ما در اوایل انقلاب اسلامی به راحتی می‌توانستیم بامردم و دولت آن‌ها و سایردولت های مشابه آن‌ها مثل جمهوری آذربایجان، و کشورهای جزو حوزه فرهنگی ایران و همجوار با ما، به همگرایی و نزدیکی برسیم و حتی تشکیل اتحادیهٔ کشورهای حوزهٔ فرهنگ ایرانی را تشکیل دهیم اما متاسفانه این فرصت‌ها یکی پس دیگری از دست رفت و هم اکنون به نظر می‌رسد از لحاظ اعتماد متقابل در وضع مناسبی نباشیم.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: وضع دیپلماسی فرهنگی و نفوذفرهنگی ایران در آسیای مرکزی در مقایسه با نقش چین و روسیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دیپلماسی چین و روسیه بیشتر بر اساس منافع اقتصادی آن‌ها شکل گرفته است و لذا برای نفوذ با در کشورهای تازه استقلال یافته، با مشکل و چالش‌های دشواری روبرو نگردیدند چرا که این کشورها پس از استقلال نیاز به مایحتاج معیشتی، کالاهای ضروری اقتصادی و تکنولوژی و سایر نیازهای اقتصادی و یا امنیتی داشتند. در مقابل کشور ما با افراطیگری ناشیانه در سیاست منطقه‌ای نتوانست از این سرمایهٔ عظیم تمدنی، فرهنگی و اجتماعی، بهره برداری مناسب و لازم را در جهت منافع ملی و همگرایی مجدد مردم این کشورها با مردم سرزمین اصلی خود ببرد، به نحوی که امروزه اگر نگوییم جبران آن غیرممکن است می‌توان گفت که بسیار بسیار سخت خواهد بود و نیاز به هوشمندی و اعتمادسازی و عدم مداخله در امور داخلی و احترام به منافع ملی آن‌ها، دارد. لذا ما در مقابل با کشورهای مذکور مناسب عمل نکردیم و در مقابل چین و روسیه و حتی اسرائیل هم از این فرصتی که سیاست خارجی و حاکمیتی ما به راحتی و دودستی در اختیار آن‌ها گذاشت، به خوبی بهره برداری کردند و ما را پس زدند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چه کشورهایی به عنوان رقیب ایران در منطقه عمل می‌کنند و مانع توسعه روابط ایران در منطقه هستند؟

متاسفانه برخلاف اینکه انتظار می‌رفت به واسطهٔ پیروزی انقلاب اسلامی، همگرایی میان کشور ما و کشورهای منطقه خاورمیانه بخصوص کشورهای عربی و همسایه، رو به افزایش بگذارد. چرا که یکی از استراتژی‌های اساسی ما مقابله با کشور جعلی اسرائیل در سرزمین‌های عربی و فلسطین بود و همگرا با منافع فلسطین بودیم. اما از همان ابتدا و آغاز کشورهای همسایه و عربی به رقابتی سخت با ایران برخاستند به نحوی که کشور عراق با ایران به جنگ برخاست و تقریباً همهٔ کشورهای عربی و حتی بخشی از نیروهای فلسطینی به حمایت از عراق برخاست و طی هشت سال جنگ کشور ما را ویران و جوانان ما را به خاک و خون کشیدند. سوالی که به ذهن هرکسی مطرح می‌شود این است که چرا کشورهای عربی با ما چنین کردند؟ ما که سیاستمان بعد از پیروزی بر نظام گذشتهٔ خودمان؛ پیروزی مردم فلسطین عربی بود که سالیان زیادی مسئلهٔ همه کشورهای عربی بود که بشدت از طرف اسرائیل مورد تحقیر واقع شده بودند. با کمی اندیشه می‌توان گفت که از همان ابتدا بحث گرایش‌های فرقه‌ای در میان مسلمانان بر بسیاری از سیاست‌ها و مسائل منطقه‌ای کشورهای مسلمان منطقه سایه افکند. علت‌های آن می‌توان هم گرایش‌های تند مذهبی حاکم برکشور عربستان به عنوان کشور مورد توجه اکثریت مسلمانان برسر رهبری کشورهای مسلمان و تندروی سایت خارجی ما دانست. شعارهای تند اوایل انقلاب اسلامی همچون صدور انقلاب اسلامی بود (- که بعدها با توضیح امام خمینی ره در بارهٔ صدور انقلاب کمی تعدیل گردید-) به عنوان امیدی تازه برای مسلمانان و بخصوص شیعیان که مورد تحقیر و ظلم واقع شده بودند، با تحریک کشورهای عربی بخصوص عربستان توسط کشورهایی چون آمریکا و شیطنت‌های اسرائیل برای تغییر دشمن اعراب از خود به سوی ایران، بر شدت رقابت‌ها می‌گردید. به این ترتیب کشورهای غربی و در رأس آن‌ها آمریکا، اسرائیل و رقیب دیرینه ایران یعنی عربستان با تحریک از ناحیه آمریکا و همچنین کشور ترکیه که در اثر از بین رفتن موقعیت اقتصادی و جایگاه ایران در منطقه به واسطهٔ جنگ و تحریم‌های اقتصادی فرصت‌های بی شمار اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یافته بودند، شروع به نقش آفرینی برای محدود کردن نفوذ فرهنگی و دینی و سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی ایران کردند.

مطالب مرتبط