مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آينده وضعيت سياسي و امنيتي عراق و سناريوهاي فرارو

اشتراک

سحر کریمی

تحلیلگر مسائل شرق آسیا و مدیرمسئول مجله بین‌المللی پژوهش ملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون، از میان کشورهای جنوب شرق آسیا (خاورمیانه) یکی از کشورهایی که همواره با چالش­های مختلف همراه بوده است کشور عراق می­باشد. بدون شک یکی از دلایل اصلی این چالش­ها نقش مهم و تعیین کننده شرایط سیاسی عراق در فضای ژئوپلیتیک این منطقه است. بطوریکه این نقش موجب برخورد اقدامات و منافع قدرت­های گوناگون منطقه­ ای و فرامنطقه ­ای در این منطقه حساس شده است

.در واقع می­توان بیان نمود که منافع قدرت­های منطقه­ ای و فرامنطقه­ ای همان داستان­های پشت پرده­ای است که به ندرت به آن توجه شده است. از زمان استقلال عراق در سال 1932 تاکنون شاهد کشمکش ­هایی بین گروه­های مختلف داخلی، بلکه در مورد دخالت قدرت­های بزرگ فرامنطقه ­ای بوده ­ایم. در این میان، سرنگونی صدام و اشغال عراق از سوی آمریکا در سال 2003 و تغییر رژیم را می­توان از جمله رویدادهایی تلقی نمود که منجر به شکل ­گیری دوره جدیدی از تعاملات میان بازیگران منطقه ­ای، توازن قدرت در خاورمیانه منجر شده است.

باتوجه به سه گروه بازیگران (نیروهای داخلی صحنه عراق، نیروهای خارج از منطقه و همسایگان این کشور) و همینطور اهداف، امکانات و استراتژی­های هرکدام از این نیروها، تصاویر احتمالی از سناریوهای آینده عراق عبارتند از: سناریوی تجزیه عراق، سناریوی جنگ داخلی عراق و سناریوی تقسیم عادلانه و دموکراتیک قدرت که بدان پرداخته خواهد شد.

تا پیش از ورود داعش به عراق بعنوان نماینده تحمیلی جریان اقلیت سنی تجزیه عراق به دو صورت تجزیه به دو منطقه عرب­نشین و کردنشین و دیگری تقسیم این کشور به سه منطقه کردنشین، سنی­نشین و شیعه­نشین قابل تصور بود. در دوره پیش از ورود داعش، این دو سناریو در مجموع چندان محتمل به نظر نمی­رسیدند، زیرا تقسیم عراق به سه ناحیه تقریباً هیچ طرفدار مشخصی نداشت و تقسیم به دو ناحیه نیز تنها مطلوب بخشی از رادیکال­های جبهه کردی بود، زیرا آنان در غالب دوره­ ها وضع را برای تحقق کردستان بزرگ مناسب تلقی می­کرده­اند.در تاریخ26 سپتامبر 2007 طرح غیرالزام­آور تقسیم عراق به سه قسمت براساس مناطق قومی و مذهبی در مجلس سنای آمریکا به تصویب رسید. براساس این طرح که طراح آن جوزف بایدن دموکرات و رئیس کمیته روابط خارجی سنا است، کردها در شمال و شیعیان در جنوب و سنی­ها در غرب و با داشتن اختیارات امنیتی انتظامی و اداری از هم جدا شده و بغداد بعنوان پایتخت سیاسی و محلی برای تقسیم عایدات نفتی امور دفاعی و تعیین سیاست خارجی بعنوان منطقه­ای بیطرف به کار خود ادامه خواهد داد آنها حتی برای این مناطق نام­هایی را برگزیدند و این مناطق را کردستان، شیعستان و سنستان نام­گذاری کردند.

درگیری بین نیروهای داخلی عراق می­تواند به تجزیه منجر شود. برای ایجاد جنگ داخلی دو زمینه اعتقادی درکشور عراق وجود دارد: تعصب قومیتی و تعصب مذهبی، که می­تواند موجب جنگ قومیتی و یا جنگ مذهبی گردد. درباره جنگ مذهبی می­توان بیان نمود که اصلی­ ترین گروهی که در طول سال­های 2003 تا 2013 برای برپایییک جنگ مذهبی تمام عیار تلاش می­کرد القاعده عراق بوده است. همانطور که بیان شد، در صورت تجزیه عراق، سرزمین­هایی نصیب اقلیت سنی عراق می­شد که هم از نظر منبع نفتی و معدنی و هم از نظر حاصلخیزی و قابلیت کشاورزی نسبتاً بی­ارزش و فقیر بودند. از طرف دیگر، ایجاد جنگ قومیتی بر سر تصاحب مراکز اقتصادی از نظر برخی همسایگان عراق (به ویژه ایران و ترکیه) مطلوب نخواهد بود و همسایگان در سال­های 2003 تا 2013 تلاش کرده تا اختلافات قومیتی حل­وفصل گردد. یکی از منابع اصلی تأمین انرژی ترکیه، در کنار روسیه، منابع نفتی و گازی شمال عراق است. از طرف دیگر تشدید اختلافات قومیتی و تعصبات قوم­گرایی برای ترک­ها در این دوره امر مطلوبی نبود، چراکه تشدید تعصبات قومی به خصوص در بین کردها می­توانست به جنوب ترکیه و مناطق کردنشین این کشور نیز سرایت کند. دولت آل­سعود و نظام­های پادشاهی منطقه از طرفی به تجزیه عراق راضی نبودند و هم از طرف دیگر هرگونه ثبات و امنیت از آنجا که شرایط عراق را به سمت دموکراسی و حاکمیت ملی می­بُرد، مطلوب آنها نبود. بنابراین از نقطه ­نظر آنها سناریوی تداوم جنگ داخلی یک «سناریو میانه» به حساب می ­آمد و تنها سناریویی بود که می­ توانست هم منافع آنها و هم منافع گروه­های نزدیک به آنها را تقویت کند.

سناریوی تقسیم عادلانه و دموکراتیک قدرت احتمالاً در درون خود طیفی از سناریوها را خواهد داشت، بدین معنا که تقسیم قدرت می­تواند اشکال و درجات متنوعی داشته باشد. مثلاً کردها در طول سال­های 2003 تا 2013 خواهان برگزاری همه ­پرسی در برخی از شهرها همچون کرکوک و تکریت برای پیوستن به اقلیم کردستان بوده­اند. منظور از تقسیم دموکراتیک قدرت، تقسیمی است که اولاً متناسب با جمعیت هر گروه و ثانیاً براساس مکانیسمی دموکراتیک باشد. برقراری دموکراسی باثبات در عراق برای همسایگانی که حکومت­های خودکامه و استبدادی دارند، چندان مطلوب به نظر نمی­رسد. اما باتوجه به حمایت نیروهای اصلی داخلی عراق (شیعیان و اکراد) و عدم مخالفت همسایگان مهم (ایران و ترکیه) و حمایت آشکار آمریکا، چنین سناریویی در طول سال­های 2003 تا 2013اگرچه با موانع و سنگ­اندازی ­هایی همراه شد اما در عمل نسبت به سناریوهای سابق با موفقیت دنبال شد. اما تثبیت ارزش­ها و نهادهای دموکراتیک در عراق به سهولت امکا نپذیر نبود و زمانی طولانی می­طلبید؛ و در واقع حرکت به سمت استقرار یک حکومت برآمده از خواست و اراده عمومی ملت عراق همراه با فراز و نشیب پیش می­رفت. از دیدگاه منافع جمهوری اسلامی، این سناریو، دارای وجوه مثبت بسیار بود. از یک­سو متحدان طبیعی ایران (شیعیان و کردها) جایگاه ممتاز و مهمی در عراق به دست می­ آورند. از سوی دیگر، عراق دموکراتیک کمترین خطر را برای ایران خواهد داشت و احتمال ظهور ماجراجویی نظیر صدام را بسیار کاهش می­دهند. همچنین، بهانه ­ای برای حضور و دخالت­های بازیگران فرامنطقه­ ای در عراق باقی نمی­ماند.

براساس این سه سناریوی اصلی می­توان تحلیل­ هایی که درباره آینده عراق مطرح شده است را به تحلیل­ های پیش و پس از ظهور و بروز گروه ­های تروریستی داعش و القاعده «با ادعای خلافت اسلامی عراق و شام» تقسیم نمود. اگرچه تا پیش از سال 2013نیز همین گروه­های تکفیری و تروریستی در سرزمین عراق و سوری وجود داشته­اند، اما اولا ادعای تشکیل یک حکومت واحد را با این جدیت دنبال نمی­ کرده ­اند و ثانیاً اقدامات آنها در ایجاد ناامنی و تروریستیِ محدود خلاصه بوده است. روشن است که هریک از این نیروها می­کوشد بیشترین میزان و حداکثر اهداف خویش را محقق سازد، اما بر سر راه تحقق اهداف هر کدام از بازیگران، اهداف و امکانات بازیگر دیگر قرار دارد. به بیانی دیگر، اهداف و امکانات هر طرف پس از تلاقی با اهداف و امکانات طرف­های دیگر، میزان امکان پذیری­اش آشکار می­شود. هرچه تعداد و قدرت نیروهای طرفدار یک هدف بیشتر باشد، امکان تحقق آن بیشتر خواهد بود و بالعکس اگر در یک حوزه اختلاف­ نظر بین نیروهای دخیل وجود داشته باشد، اغلب می­توان گفت نتیجه، معادل برآیند تلاقی و تقابل نیروها خواهد بود.

براین اساس، به نظر می­رسد با تلاقی دیدگاه­ ها و امکانات متفاوت بازیگران مذکور، سناریوی تجزیه عراق، سناریوی جنگ داخلی و سناریوی تقسیم عادلانه و دموکراتیک قدرت در عراق، را می­توان در چشم­انداز آینده عراق مشاهده کرد. بدین ترتیب با تحلیل روندها و سناریوهای مطرح در مورد آینده عراق می­ توان گفت، در دهه پیش­روی تجزیه عراق میسر نیست.

واژگان کلیدی: آينده، وضعيت، سياسي ، امنيتي، عراق ،سناريوهاي فرارو

مطالب مرتبط