مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عوامل و پیامدهای داخلی و منطقه ای انتقال قدرت در قطر

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

کامران کرمی

 

بیان رخداد

قدرت سیاسی در قطر به شکل موروثی و در یک فرآیند آرام و غیرمنتظره از شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی به پسرش شیخ تمیم انتقال یافت. امیر قطر که خود با یک کودتای سفید در سال 1995 به قدرت رسید، در سالهای اخیر به دلیل افزایش درآمدهای حاصل از فروش گاز و سرمایه گذاری های خارجی و همچنین نقش آفرینی های سیاسی در سطح منطقه ای بخصوص در موج تحولات بهار عربی، اعتبار زیادی برای قطر کسب نموده بود، به دلیل بیماری و همچنین اختلافات داخلی بین خاندان آل ثانی و آل مسند و بطور کلی نگرانی از وقوع کودتای دیگر و همچنین تمایل کشورهایی چون آمریکا، فرانسه و عربستان سعودی از قدرت کناره گیری نمود. این اقدام که در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس پدیده ای نادر و غیرمنتظره محسوب می شود، ضمن اینکه برگرفته از یکسری عوامل داخلی و منطقه ای موثر است، دارای پیامدهایی در داخل قطر و همچنین در سطح منطقه و بخصوص همگرایی بیشتر قطر با اقتصاد جهانی خواهد بود. بنابراین در این نوشتار تلاش می گردد تا این تأثیرات و پیامدها را با تحلیل ابعاد و زوایای آن پاسخگو باشیم.

واژگان کلیدی: قطر، انتقال قدرت، شیخ حمد بن خلیفه، شیخ تمیم بن حمد، تأثیرات داخلی، ابعاد منطقه ای، آمریکا، همگرایی  

تحلیل رخداد

اهمیت تغییرات سیاسی در قطر امری است که به اعتقاد ناظران سیاسی و تحلیلگران مسائل خاورمیانه حاوی نکاتی است که تأمل در آن می تواند زوایای روشنتری از این اقدام امیر قطر را بر همگان روشن سازد. در واقع در تحلیل این اقدام باید گفت که به دلایل زیر شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی تصمیم گرفت تا پس از 18 سال زمامداری، قدرت را به فرزند خود واگذار کند.

1- عوامل داخلی موثر در انتقال قدرت

1-1- عامل اول بیماری شیخ حمد بن خلیفه است که بخصوص در چند سال اخیر به دلیل بیماری کلیوی عملاً بسیاری از فعالیت ها را به نخست وزیر و وزیر خارجه حمد بن جاسم و دیگر اعضای خاندان همچون ولیعهد خود تمیم بن حمد منتقل نموده بود.

2-1- عامل دوم اختلافاتی است که بین خاندان آل ثانی و آل مسند وجود دارد. در واقع بدلیل نقش آفرینی ها، ارتباطات و بطور کلی وزن و جایگاه سیخ حمد بن جاسم نخست وزیر و وزیر امور خارجه کهنه کار قطر، این بیم وجود داشت که خاندان آل مسند پیش دستی نموده و بخواهد با توجه به ارتباطاتی که با بریتانیا دارد، روند و مسیر انتقال قدرت را تغییر دهد.

3-1- عامل سوم هم که یک مسئله روانی محسوب می گردد و با توجه به پیشینه ای که در قطر دارد، باعث گردید تا امیر قطر از بیم کودتا بر علیه خود، قدرت را به نسل جوان انتقال دهد و ضمن اینکه قدرت را در خانواده خود حفظ می نماید، بتواند با ابتکاری که به خرج داده استف ضمن کسب اعتبار در میان افکار عمومی، به عنوان مشاور به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

2- عوامل خارجی موثر در انتقال قدرت

فارغ از عوامل داخلی که به عنوان اصلی ترین عوامل در انتقال آرام قدرت در قطر بدان شاره گردید، عوامل خارجی بخصوص نقش بازیگران جهانی دینفوذ و منطقه ای هم به عنوان عوامل ثانویه در این میان مطرح است که اشاره بدانها نیز می تواند بخش دیگری از مسائل مطرح در انتقال قدرت را توضیح دهد.

1-2- عامل اول به تمایل بازیگران فرامنطقه ای ذینفوذ در قطر می رسد که اصولاً روی کار آمدن نیروهای جوان و تحصیل کرده غرب را که روابط و مراودات بسیار خوبی هم با نهادها و مجموعه های اقتصادی و امنیتی غرب دارند، را به عنوان یک فرصت مناسب جهت تحقق اهداف خود می دانند. این نیروهای جوان به دلیل آنکه عقبه مذهبی ندارند و چندان ارتباطات قوی با تشکیلات سلفی و اخوانی را در منطقه ندارند، از سوی غرب به عنوان نیروهای مطلوب در رسیدن به قدرت هستند که می توانند در مسیر اصلاحات سیاسی و مسائل حقوق بشری هم پیش رو باشند.

2-2- عامل دوم به ناکامی های قطر در اجرای پرونده های محوله به آن در منطقه بر می گردد که به زعم کارشناسان سیاسی، عمده این ناکامی به نقش نیابتی قطر از سوی آمریکا در سوریه بر می گردد. هر چند در این گزاره تردیدهای جدی وجود دارد، اما ارتباطاتی که آمریکا، فرانسه و اسرائیل با مقامات قطری داشته اند این مطلب را می رساند که تمایل به کنار رفتن امیر قطر و بویژه نخست وزیر این کشور در میان مقامات غربی وجود داشته است. حال این مسئله می تواند به عنوان یک عامل فرعی تأثیرگذار بر تصمیم خاندان آل ثانی نیز دخیل، بوده باشد.

3- پیامدهای داخلی انتقال قدرت در قطر

1-3- یکی از پیامدهای اقدام امیر قطر در انتقال قدرت به فرزندش، روی کارآمدن نیروهای جوان و تحصیل کرده غرب است که می تواند مسیر قطر را از حیث گذار به اصلاحات سیاسی هموار سازد، چرا که این عقیده وجود دارد که به دلیل فقدان نیروهای بازدارنده داخلی در گسترش نهادهای دموکراتیک، عزم نخبگان و تصمیم گیرندگان قطر در تحقق اصلاحات سیاسی جدی تر باشد.

2-3- پیامد دوم این انتقال قدرت در قطر، تثبیت موروثی انتقال قدرت در خاندان آل ثانی است که این مسئله می تواند رقابت های درون خاندانی بویژه در خاندان آل مسند را افزایش دهد، چرا که تمایل حمد بن جاسم نخست وزیر و وزیر امور خارجه از خاندان آل مسند برای انتقال قدرت به این خاندان، مسئله ای بود که در برکناری او از دو پست حیاتی در قطر تأثیرگذار بود.

4- پیامدهای منطقه ای و بین المللی انتقال قدرت در قطر

1-4- پیامد اول روی کار آمدن تمیم بن حمد بن خلیفه امیر جدید قطر، همگرایی بیشتر در شورای همکاری خلیج فارس بویژه کاستن از سطح تنش با عربستان سعودی است. اختلافات ارضی و مرزی قطر و عربستان همواره مسئله ای تنش آفرین بوده و حس رقابت را بخصوص از جانب قطری ها به دلیل ضعف های استراتژیک به دنبال داشته است. در کنار این اختلاف رقابت های سلفی – اخوانی عربستان و قطر هم مسئله ای است که بخصوص در موج تحولات جهان عرب سایه خود را بر روابط فیمابین گستراند. بنابراین روی کار امدن نیروهای جوان هم در قطر و هم در عربستان طی سالهای آینده حاکی از این مسئله است که نیروهایی به قدرت خواهند رسید که تمایلات و ارتباطات کمتری با تشکیلات مذهبی در دو کشور دارند و این باعث می گردد تا ضمن رفع تنش ها، فرصت برای همگرایی بیشتر بویژه در مسائل اقتصادی بوجود آید که البته خود می تواند زمینه ساز رقابت جدیدی نیز باشد.

2-4- پیامد دوم در همگرایی بیشتر با ایالات متحده بویژه اقتصاد جهانی است. در واقه سرمایه گذاری های جدی قطر در پروژه های منطقه ای و خیز این کشور در عبور از موانع ژئوپلیتیکی، این گزاره را تقویت می نماید که با استقلال بیشتر سعودی ها از آمریکا در رویکردهای منطقه ای، فرصت خوبی برای قطر فراهم خواهد آمد تا بتواند نقش پررنگتری را در مسائل منطقه ای از سوی آمریکا بازی کند. هر چند این مسئله با تردید تحلیلگران سیاسی که عامل جغرافیا را در تحولات خاورمیانه مهم می دانند، روبروست، اما نشانه ها و زمینه های آن به خوبی در سال های آینده فراهم خواهد شد و بیش از پیش شاهد ادغام قطر در اقتصاد جهانی خواهیم بود که این مسئله زمینه ساز نقش آفرینی های سیاسی برای قطر در سطح منطقه ای را نیز فراهم خواهد آورد.

3-4- نگرانی پادشاهی ها و امیرنشین های خلیج فارس بخصوص عربستان سعودی است که این مسئله انتقال قدرت به نیروهای جوان را تهدیدی امنیتی برای خود به حساب خواهند آورد. بخصوص این نگرانی از این حیث قابل توجه است که تمایل و اراده غربی ها بخصوص امریکایی ها را در رسیدن نیروهای جوان و تحصیلکرده غربی به قدرت در خلیج فارس را در پی دارد. بنابراین این مسئله در تحولات آتی در خلیج فارس می تواند نقش مهمی داشته باشد.

دورنمای رخداد

مسئله انتقال موروثی قدرت در قطر از سوی شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی در کنار عوامل و پیامدهای داخلی و منطقه ای آن، حایز یک نکته مهم نیز می باشد و آن غیرمنتظره بودن این اقدام است که هر چند به شکل موروثی صورت گرفت، اما می تواند حاکی از شجاعت امیر قطر و تجربه ای باشد که وی از سقوط رهبران فرتوت، مستبد و زمان پریش عربی به دست آورد است. در این میان هر چند قطر تا رسیدن به دموکراسی و گسترش نهادهای انتخابی همچنان فاصله دارد، اما در صورت روی کار آمدن نیروهای جوان و تثبیت ثبات سیاسی در این کشور می توان گفت که شاهد تحول در پادشاهی ها و امیرنشین های خلیج فارس خواهیم بود. بنابراین این اقدام امیر قطر در بحبوحه تحولات عربی در حال جریان، می تواند زمینه ساز موج جدیدی از تحولات عربی در قالب و صورت دیگری باشد که بخصوص برای دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تهدیدی امنیتی محسوب می شود.

مطالب مرتبط