مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عمده ترين تغييرات ميداني و ژئوپلتيك يمن

اشتراک

هادی ترکی

پژوهشگر روابط بین‌الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

تحولات عمده‌اي وضعيت ميداني و نظامي يمن در چند ماه اخير

قبل از هرچیز برای بررسی وضعیت سیاسی هر کشور نیاز است موقعیت جغرافیایی آن کشور، مورد توجه قرار گیرد. یمن با دریای عرب، خلیج عدن و دریای سرخ هم مرز است. این کشور بر باب المندب که از مهمترین آبراههای دنیا محسوب میشود، احاطه دارد. یمن دارای ترکیبی قومیتی، زبانی و دینی شکاف زا است که از نظر مذهبی به دو مذهب زیدی و شافعی تشکیل شده تقسیم می‌شود. حدود دوازده میلیون از جمعیت 26 میلیونی یمن شیعه هستند و حدود40 درصد نیز شافعی هستند که بزرگترین فرقه مذهبی در این کشور است. لازم به ذکر است که شافعی نسبت به دیگر فرق اهل سنت قرابت بیشتری با شیعه دارد. 

با توجه به وضعیت میدانی و نظامی یمن می‌توان گفت؛ این کشور با توجه به وجود فرق مختلف از یکسو و دخالت کشورهای همجوار و فرامنطقه ای از سوی دیگر وضعیت میدانی و نظامی پیچیده ای به خود گرفته است. به گونه ای که عربستان به عنوان آتش افروز جنگ علیه این کشور، به این نتیجه رسیده است که وجود ثبات در یمن می تواند هزینه‌های نظامی ریاض را کاهش دهد، وجهه بین‌المللی‌اش حفظ شود و تلفات انسانی کمتری داشته باشد. 

عربستان هرچند تاحدودی توانسته است کابینه هادی را به روی کار بیاورد، اما عملاً هزینه بسیاری پرداخت کرده است. همچنین شاهد نقش روز افزون انصارالله در یمن هستیم. جزیره استراتژیک سقطری عملاً به دست طرفداران اماراتی افتاده و این کشور توانسته پایگاه نظامی مستقر کند و در نهایت؛ اجرایی شدن توافق ریاض به معنی کاهش جریان ریاض و افزایش نقش انصارالله است.

بنابراین وضعیت نظامی و میدانی در یمن باعث تحولات جدیدی در این کشور شده است که به صورت خلاصه عبارتند از؛ افزایش فشار جامعه جهانی علیه ائتلاف، تناقض در رویکردها بین کشورهای ائتلاف که شاهد هستیم بسیاری از آنها منتقد جنگ شده‌اند، افزایش فقر به صورت کیفی و کمی در یمن، تغییر تاکتیکی ریاض و ابوظبی، انتقاد برخی کشورهای غربی از روند جنگ طلبی عربستان، افزایش شیوع کرونا در یمن، افزایش فشار نظامی بر جبهه مقاومت و جبهه نظامی عربستان، کاربرد وسیع جنگ پهبادی و موشکی که نوعی جنگ جدید به شمار می رود.

عمده ترين تغييرات در حوزه ميداني و نظامي و ژئوپلتيك جنگ داخلي

از جمله عمده ترین تغییرات در مولفه‌های مورد پرسش را می‌توان؛ حضور قدرتمندتر ابوظبی در معادلات در یمن نسبت به قبل، برآورده شدن خواسته های انصارالله مانند پهلو گرفتن کشتی های حامل سوخت در بندر الحدیده و به عبارتی دست برتر در برخی معادلات که از منظر حقوقی و سیاسی در نظام بین الملل حائز اهمیت است، قدرت یابی پهپادی یمنی‌ها و ضربه پذیری عربستان از نظر پهبادی و موشکی و به عبارتی اینکه یک نمونه جنگ نامتقارن را در یمن شاهد هستیم.

وضعيت حزب اصلاح در يمن

این حزب در سپتامبر 1990 توسط حسین الاحمر با وجهی سیاسی و پیشینه ای اسلامی به عنوان گسترش ایدئولوژی اخوان المسلمین تاسیس شد. روزنامه الصحوه سخنگوی حزب است که با توجه به انقلاب در یمن خواستار سرنگونی رئیس جمهور علی عبدالله صالح بود. با توجه به پیشینه آن که از جمهوریت در یمن، وحدت جوامع عربی و اسلامی و نیز دموکراسی تاکید دارد و تاکید وافری بر شرعیات دارد، می توان شاهد نوعی تناقض رویه‌ای این حزب بود. به گونه ای که از یکسو با دولت منصور هادی علیه انصارالله در شمال متحد می‌شود از سویی دیگر در جبهه انصارالله علیه دولت هادی در جنوب قرار می‌گیرد. هم در تقابل با ایران و انصارالله است و هم علیه سعودی ها کار می کند. حزب اصلاح به نوعی برای مقابله با امارات، از نیروهای القاعده و داعش استفاده می‌کند. همچنین الاصلاح از جامعه بین‌الملل برای حمایت از دولت منصورهادی در مبارزه با تروریسم در خواست کمک می‌کند. بنابراین آنچه به نظر می رسد؛ وضعیت این حزب در یمن اولاً نامشخص است و دوم اینکه؛ در آینده یمن خیلی نمی تواند تاثیرگذار باشد، هرچند صبغه ایدئولوژیکی قوی دارد و همین ممکن است نوعی تشتَت در این کشور به وجود آورد. لذا شاهدیم که در توافق ریاض وزن چندانی برای حزب اصلاح در نظر گرفته نشد و این حزب نیز از جریان های توافق ریاض راضی نیستند و با توجه به صبغه اخوانی، همین امر می تواند باعث اختلاف افکنی بین آنها و ریاض شود. بنابراین می بینیم که «توکل کرمان»، (از اعضای شاخص حزب الاصلاح) در این خصوص در توئیتی می نویسد؛ “توافقی را که باعث سرپرستی ریاض بر یمن می‌شود و پیوست‌هایی که هژمونی عربستان را در یمن تثبیت می‌کند، رد می کنیم”. 

طرفداران صالح و كنارآمدن با انصاراله

بخشی از طرفداران صالح که خواهان استقلال یمن و قدرت یابی این کشور هستند، بیشتر این رویه را در پیش گرفته‌اند. هم اکنون حزب الاصلاح شایعه می کند که عربستان از حوثی ها حمایت می کند. این حزب در سطح گسترده ای این شایعه را میان ملت یمن رواج داده اما ملت یمن به طور کلی از سیاست های عربستان روگردان هستند و این امر ناشی از کاهش قدرت الاصلاح و نیز تقابل و رویارویی بین عربستان و اخوانی های الاصلاح است.

 

حراک یا جدایی طلبان جنوب يمن 

جنبش حراک یا جدایی طلبان جنوب که به جنبشی برای استقلال‌طلبی استان‌های جنوبی کشور از بخش‌های شمالی تبدیل شده به نوعی با توجه به پیشینه سیاسی و جدایی یمن جنوبی و یمن شمالی است، از این منظر حائز اهمیت است که امروزه با توجه به اقتصاد ضعیف یمن و وجود پول های ابوظبی در این منطقه نوعی گرایش به جدایی طلبی شاهد هستیم. تحرک جدایی طلبان را می توان وابسته بع پول های ابوظبی دانست. از منظر دیگر هرچند منصور هادی خود از قسمت جنوب یمن است، اما در زمامداری خود نوعی بی توجهی به این منطقه داشته است و در توافق جده عملاً نوعی بی نتیجگی برای جدایی طلبان در پی داشت و این یک پتانسیل برای اماراتی ها محسوب می شود.

 

 

تفاوت هاي مهم بين جدايي طالبان و دولت منصورهادي در جنوب

جدایی طلبان جنوب با توجه به موقعیت ژئوپلتیکی به نوعی خواهان استقلال هستند، هرچند عده ای از آنها نیز این امر را نمی خواهند و بیشتر به دنبال امتیاز گیری بیشتر در معادلات هستند و این یک تفاوت بنیاد با دولت منصور در جنوب هستند. البته عربستان سعی کرده که نقش میانجی میان این دو طیف داشته باشد، به گونه ای که «محمد بن سلمان» با توجه به این اختلاف در سخنانی مدعی شد که دولت سعودی تمام تلاش خود را برای پایان دادن به درگیری‌های میان «برادران» در یمن به کار می‌گیرد که در جواب، سخنگوی حزب اصلاح رسما تهدید می کند؛ میانجیگری طرف های واسطه مانع از درگیری در استان‌های شبوه و ابین نشده است و این میتواند آغازگر یک نبرد تمام عیار میان دو طرف باشد.

جزیره سقطری

سقطری محل تلاقی اقیانوس هند و دریای عرب است. به نوعی می توان گفت؛ هر کشوری که پایگاه نظامی در سقطری داشته باشد می تواند بر تنگه هرمز و باب المندب نوعی اشراف داشته باشد. در این میان باب المندب نیز به نوبه خود با کانال سوئز و تنگه مالاکا در ارتباط است. سقطری در برابر تلاش های ائتلاف سعودی مقاومت زیادی از خود نشان داد. از این میان ابوظی سعی کرده به گونه ای در این جزیره وارد شود که بهانه آن بازسازی این جزیره است. امارات یک بندر استراتژیک و پایگاه نظامی در آنجا ساخته است که بتواند در شرق آفریقا و دریای سرخ و نیز تنگه باب المندب مسلط شود. این منطقه می تواند حجم تجارت زیادی از اقتصاد جهان را پوشش دهد. امارات همچنین در سال 2018 بسیاری از کارگران یمنی را به خصوص در قسمت فرودگاه و بندر این جزیره اخراج کرده است و سعی کرده است بیشتر افرادی را در اینجا به کار گیرد که بومی این منطقه هستند. نکته اینجاست که؛ امارات در ابتدای ائتلاف به دنبال دست یابی به این جزیره بود که عربستان عملاً از این جزیره خارج شده است.

احتمال تجزيه يمن و سناريوهاي مختلف

احتمال تجزیه یمن محتمل به نظر نمی رسد. چراکه با این رخداد، عربستان که یمن را حیات خلوت خود می داند و بیشترین هزینه مادی و نظامی را در این جنگ داشته با وسیع ترین چالش داخلی و منطقه ای روبرو خواهد شد. همچنین اگر روند تجزیه صورت گیرد، انصارالله به عنوان یک قدرت عمل خواهد کرد که بتواند سهم در این تجزیه داشته باشد و این امر برای کشورهای غربی و منطقه ای خوشایند نیست. همچنین باید در نظر داشت که باتوجه به اینکه مقداری اوضاع جنوب و تحرکات زیاد شده، آمریکا سعی دارد حدود 3000 نیروی نظامی در جنوب یمن مستقر کند. بنابراین همه این موارد نشان از آن دارد که سناریوی تجزیه یمن مطلوب عربستان و منطقه نباشد و این قضیه تنش آفرینی گسترده ای در پی داشته باشد. 

سناریوی محتمل می تواند؛ روی کار آمدن دولت منصورهادی باشد. در این صورت باید شاهد تنش های داخلی با هدایت‌گیری کشورهایی مانند عربستان و امارات و البته جهت دهی آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها بود که باتوجه به اینکه یمن کشوری با ژئوپلتیک خاص خودش است، باید از حضور الحوثی‌ها در آینده سیاسی این کشور نام برد که لازم است این گروه به مانند حزب الله در زمینه های اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی در یمن فعال باشد و رویه دموکراتیک‌تری جهت دست‌یابی به اهداف خود داشته باشد.

واژگان کلیدی: عمده ترين, تغييرات, ميداني , ژئوپلتيك ,يمن,هادی ترکی, روابط بین‌الملل

مطالب مرتبط