مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عربستان و آینده روند تحولات منطقه ای در صورت پادشاهی محتمل محمد بن سلمان (بخش دوم)

اشتراک

مصطفی مطهری

 دکتری علوم سیاسی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

ظهور و تداوم موضوعات امنیتی تاثیرگذار منطقه ای، رابطه تنگاتنگی با سایه سنگین متغیرهای ساختاری و سیستمی در سطح خرد ( داخلی یا ملی ) و میانی ( منطقه ای ) تحلیل دارند که یک تلاش مضاعف در عرصه قابلیت فهم از لحاظ سیاستی و پویایی ظرفیت روابط میان آنها را از لحاظ سیاسی می طلبد.

امروز در منطقه خلیج فارس تعداد بازیگران تأثیر گذار افزایش پیدا کرده است که امکان بازیگری موثر و حضور در ائتلاف های بین المللی و شرکت در منازعات را برای آنها بوجود آورده است. از این رو با توجه به ماهیت ائتلافی مبازرات در نظام بین الملل، باید این نکته را مورد توجه قرار داد که هیچ بازیگری اعم از منطقه اي و بین المللی، بزرگ یا کوچک به تنهایی قادر نخواهد بود یک فرآیند را از آغاز تا انجام پیش ببرد؛ بطوریکه با توجه به این مسئله باید خاطر نشان کرد که در یک دهه اخیر هیچ تحولی در منطقه نبوده و نیست که توسط یک بازیگر ولو ابرقدرت از ابتدا تا پایان هدایت و مدیریت شده باشد.  بطوري که افزایش امنیت یک کشور به افزایش امنیت دیگر کشورها به خصوص در سطح منطقه بستگی دارد. در این راستا و با توجه به اینکه مساله امنیت در خلیج فارس که همواره از دغدغه‌های همیشگی رهبران کشورهای عربی منطقه بوده آنها تصمیم به تشکیل شورایی گرفتند تا با کمک همدیگر و در سایه حمایت قدرت های فرا منطقه ای (آمریکا) بتوانند مشکلات خود، از جمله در حوزه امنیت را مرتفع نمایند

 اما آنچه در این راستا و در ارتباط با موضوع مذکور، بستر ها برای زمینه سازی آینده روابط در این شورا را مهم کرده است، سناریو محتمل محمد بن سلمان به عنوان پادشاه آینده عربستان است. در واقع حرکت زمینه ای محمد بن سلمان در این شورا به موازات اهداف و برنامه های درون ساختاری وی در عرصه داخلی عربستان انجام می گیرد. بطوریکه وی به لطف در اختیار داشتن مناصب و سمت های کلیدی در کشورش به عنوان فرزند پادشاه و جانشین ولیعهد و وزیر دفاع، توانسته است به تقویت جایگاه و افزایش نقش خود در معادلات منطقه ای بپردازد. در واقع همانند برخی از تحلیلگران که معتقدند اصولاً سیاست خارجی عربستان به شدت تحت تأثیر سیاست داخلی آن است، از نظر بن سلمان نیز موفقیت در سازوکارهای بین المللی و منطقه ای همچون شورای همکاری خلیج فارس و تلاش برای ائتلاف سازی با آنها در عرصه خارجی در ارتباط با موقعیت آینده اش در داخل عربستان، می تواند راهگشا، کارساز و روش محور باشد. راهگشا از آن جهت که آماده سازی منطقه ای را برای طرح ریزی استیلا همانند عرصه داخلی در دستیابی به اریکه قدرت در عربستان را فراهم می کند؛ از این رو که در صورت موفقیت در فرآیند به تخت نشینی، خواهد توانست مقدمات محور شدن و هژمون کردن خود را با توجه به گفتمان سازی های تلویحی کنونی و ارائه شده وی در این سازمان را (در نشست اقتصادی اعضای شورا در ریاض و همچنین در پانزدهمین نشست دوره ای وزیران دفاع کشورهای عضو شورای همکاری را در ریاض)، در آینده برایش فراهم آورد؛  بطوریکه تاکید محمد بن سلمان بر تشکیل اتحادیه در ذیل همین موضوع است.

بهرحال محمد بن سلمان با در نظر داشتن جوانب محوری از موضوع قدرت منطقه ای و تحولات آتی در روند قدرت سازی های منطقه ای نه تنها بدنبال پیشرو جلوه دادن خود در قامت یک رهبر و فرمانده جوان در عربستان سعودی است بلکه بدنبال تحمیل افکار و نظرات خود به نام عربستان سعودی با عنایت موقعیت سنتی اش در رهبری این کشورها است. از سوی دیگر نیز با نگاهی به تحولات در بافت قدرت و ورود نسل جدیدی از رهبران عرب در کشورهای خلیج فارس می توان در تحلیل رابطه عربستان سعودی تحت زعامت محمد بن سلمان با شورای همکاری خلیج فارس ابعاد دیگری از وجوه تحلیل را در نظر گرفت.

در واقع از جمله پیامدهای ظهور نسل جدید رهبران عرب در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، سهولت پیگیری اهداف و برنامه ها برای بن سلمان خواهد بود. بطوریکه رهبران جوان در این کشورها نیز همانند محمد بن سلمان نگرش جدیدی در قبال سیاست‌گذاری عمومی از امنیت منطقه ای خواهند داشت. در واقع از آنجا که با جوان سازی تقدیری و ناگزیری از کادر سیاست و قدرت در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، فرآیند دمکراتیک سازی قدرت نه تنها مطرح نمی شود بلکه متأثر از موضوع امنیتی سازی تلفیقی از توسعه درون ساختاریِ کم و بیش اجتماعی و سیاسی در داخل از یکسو و کادر سازی و نهادسازی های امنیتی در قبال تهدیدات اعم از سخت و نرم در منطقه از سوی دیگر  ، به سوی رویکردهای تقویت شده از همبودهای امنیتی تکثریافته مورد نظر دویچ سوق پیدا خواهند کرد. به عبارت واضح تر اینکه نسل جدید رهبران خلیج فارس بهبود حاکمیت یا حاکمیت خوب (بر ارائه خدمات عمومی مناسب، بهبود مدیریت امور عمومی، و تبعیت از اصلاحات اقتصادی که شکوفایی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در بلند مدت تضمین می‌کنند متمرکز خواهند شد) را به عنوان بدیلی برای جایگزین حاکمیت های فعلی و چرخش به سوی فضاهای نسبی از تعامل مدیریتی و مهندسی شده در داخل را به دموکراسی ترجیح می‌دهند و به تناسب این رویه و رویکرد سازمان یافته داخلی در عرصه خارجی نیز به سوی رویکردهای همگرا از موضوع امنیت متمایل خواهند شد.

  از سوی دیگر درک و دریافت های متضاد این کشورها از موضوع تهدید که معمولاً متأثر از ساختار سیاست خارجی آنها با توجه به سیاست زدگی از موضوعات امنیتی است ، موجب شده است که از نوعی همگرایی ناقص یا شکلی (نه محتوایی) و خفیف درباره آنها یاد شود. در واقع موضوعات امنیتی در پوشش مسائل اقتصادی از وضعیت منطقه که به حلقه واصله کشورهای عضو سازمان همکاری خیلج فارس تبدیل شده است، در سال های اخیر به عاملی برای ایجاد شکاف ها و گسست هایی فعال مبدل شده است.

به هر حال در شرایط موجود، با توجه به تغییرات نسلی از رهبران در منطقه، معادله بازی قدرت و روند سیاست منطقه‌ ای نیز تغییر خواهد کرد؛ از همین رو الگوی کنش امنیتی در محیط منطقه‌ ای نیز با این تغییرات، تغییر خواهد کرد. در واقع ماحصل تغییرات مرتبه ای ملموس، تغییر رفتار مرحله‌ ای کشورهای شورای همکاری خلیج‌ فارس است. هر چند موانعی از تضاد ها که ازدیر باز و از بدو شکل گیری سازمان مزبور میان کشورهای عضو وجود داشته و دارد و در آینده هم خواهد داشت اما باید این را مد نظر قرار داد که محمد بن سلمان در صورت کامیابی در رسیدن به جایگاه اصلی و کانون مرکزی قدرت در عربستان و به تبع آن کلید زدن فرآیندهای همگرا با متحدان قدیمی عربستان و حتی دوستان خود در امارات متحده عربی و بحرین، با همکاری آنها بسوی تنش زدایی از اختلاف نظرهای ایدئولوژیکی با قطر گام خواهد برداشت. در واقع بن سلمان و همفکران منطقه ای وی در سازمان همکاری خلیج فارس با علم بر ماهیت تهدید زدای خارجی شکل گیری این سازمان از ابتدا و دو دستگی های موجود در سازمان مذکور و تضادهای درونی و فزاینده در میان اعضای آن، ترمیم شکاف ها و گسست های واگرایانه و به حداقل رساندن تعارضات (و نه محو آنها) را در شورای همکاری خلیج فارس برنامه ریزی و دنبال خواهند کرد.

در مجموع باید گفت محمد بن سلمان در مقام شاهزاده ای (پادشاه احتمالی در آینده) که ماکیاولیستی فکر می‌کند و هابزی عمل می کند بدنبال تغییراتی قابل توجه در عرصه داخل و خارجی (منطقه ای) عربستان است، که به عقیده برخی از کارشناسان حوزه مسائل عربستان، وی توانایی بالقوه ایجاد تغییر در این کشور و تبدیل آن به کشوری پویا که می تواند امنیت خود و همسایگان را تضمین کند، دارد.  در واقع محمد بن سلمان بدنبال نشان دادن خود با ویژگی های کارکردی از فرد – نهاد با گرایشاتی از تلفیق و تجمیع ها به جای تفریق و تفکیک ها در دو عرصه داخلی و خارجی است.

واژگان کلیدی: عربستان، آینده ، تحولات منطقه ای ، پادشاهی محمد بن سلمان 

 

مطالب مرتبط