مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سیاست خارجی گرجستان و شرايط پارادوكسيكال – گفتگو با دكتر مهرزاد طباطبايي كارشناس مسائل قفقاز

اشتراک

  مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

گرجستان نخستين کشور در منطقه قفقاز بود که استقلال خود را در آوریل 1991 پس از فروپاشی شوروی اعلام کرد و پس از کسب استقلال، علیرغم وابستگی شدید اقتصادی به روسیه اندك اندك سیاست خارجی روس گریزی و همگرا شدن با غرب را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار داد. در اين بين در سالهاي گذشته و جنگ گرجستان با روسيه سياست خارجي اين كشور وارد مرحله نويني شده است. در این میان کوشیدیم تا با توجه به تغيير دولت در اين كشور در گفتگویی با دكتر مهرزاد طباطبايي به سیاست خارجی، اهداف و نگاه این کشور به بازیگران منطقه ای و جهانی و… بپردازیم:

واژگان كليدي: سیاست خارجی، گرجستان ، ايران ، امريكا ، روسيه ،


مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرايط كنوني به طور کلی مهم ترین اهداف سیاست خارجی جمهوری گرجستان چیست؟

اگر شرايط كنوني را اواخر دوران آقاي ساكاشويلي بدانيم و بر اين باور باشيم كه آنچه در اين چند سال اخير رخ داده اصول مورد نظر گرجستان در حوزه سياست خارجي بوده و كماكان با اندكي تغيير پايدار خواهد ماند موضوعاتي مانند الحاق به نهادهاي فرامنطقه اي و از همه مهم تر نهادهاي اروپايي، واگرايي تدريجي و مدبرانه از روسيه ( چون  موضوع واگرايي از روسيه اصلي ترين دليل رفتار خارجي گرجستان در چند سال اخير بوده و دست بر قضا دليل اصلي جنگ در منطقه اوستيا نيز بوده است ) ، پيوستن به سازمان ناتو و همچنين افزايش نقش و نفوذ منطقه اي از جمله مهم ترين اهداف در حوزه سياسيت خارجي گرجستان خواهند بود .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چندي پيش رئیس‌جمهوری گرجستان اعلام کرد که دولت روسیه دشمن اصلی این کشور است،. در اين بين با توجه به  پيروزي اخير نخست وزير اين كشور در انتخابات پارلماني نگاه كنوني تفليس به  مسكو با چه متغيرهايي  قابل بررسي است ؟

 رفتار گرجستان در حوزه سیاست خارجه تابعی از وضعیت ژئوپولیتیک گرجستان در منطقۀ قفقاز است. بدین معنا که الزاماتی بر گرجستان در آن منطقه تحمیل شده است که عبارتند از: هم مرزی با روسیه، قرار گرفتن در مركز قفقاز و بالطبع آن قرار گرفتن در کانون بحران، همچنين در ابعاد داخلي بیکاری، فساد اداری و بحرانهای اقتصادی در گرجستان و همچنین شرايط حاكم بر کشورهای منطقۀ پیرامونی همۀ این موارد به گرجستان تحمیل شده است و این کشور ممری برای فرار از این شرایط ندارد و ناگزیر است با روسیه تعامل داشته باشد و این تعامل نیز تا حدود زيادي اجباري و ناخواسته است. در سیاست خارجی گرجستان دو موضوع وجود دارد که شرايطي پارادوكسيكال براي اين كشور ايجاد و تعريف نموده است. نخست اينكه گرجستان برای اینکه از وضعیت وابستگی به روسیه  رها شده و به موضوع واگرایی که شعار همۀ دولتهاي حاكم در اين كشور بوده جامه عمل بپوشاند و نشان دهد که محیطي مناسب و امن  برای جذب سرمایه گذاریهای اقتصادی خارجي است و همچنین الحاق به نهادهای فرامنطقه ای – به صورت مشخص نهادهاي اروپايي و سازمان ناتو – ناگزیر است براساس فاکتورهای کشورهای غربی عمل کند. بدين معني كه بر اساس اصولي كه آنها تعريف و اعمال مي نمايند رفتار و عمل نمايد. ولی از نظر ژئوپولیتیک و سرزمینی محصور در معذوراتی است که نميتواند آنها را ناديده انگارد. مسائل امنیتی و مرزي ناشي از استقلال خواهی دو منطقه ای که در جنگ 5 روزه موضوع اصلي نبرد روسيه و گرجستان بودند در كنار عدم توازن نظامي بين روسيه وگرجستان، عدم همراهي سازمانها و كشورهاي فرامنطقه اي با گرجستان در نبردي مجدد و احتمالي بين اين كشور و روسيه، عدم توان در مديريت بحران و جلوگيري از رشد و انتشار آن به درون سيسات حكومتي و … از جمله مسائلی است که گرجستان را رو در روی روسیه قرار می دهد. گرجستان نه به اختيار بلكه به اجبار ناگزير از همراهي و تعامل قابل قبول با روسيه خواهد بود از این رو در سیاست خارجی، هر دولتی که روی کار می آید ناگزیر به تعامل با روسیه ميباشد .

با توجه به آنجه در مناسبات گرجستان و روسيه در يك دهه اخير گذشته است ناظران و تحليلگران بر اين باورند كه که تندروی و قدرت نمایی روسیه در منطقه مورد منازعه اين دو كشور ( اوستیای جنوبی ) پاسخی به توسعه طلبی غرب به رهبری آمریکا در حوزه سنتی نفوذ مسکو بوده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، مسکو بر آن بود که با گرایش به غرب در قدرت کشورهای غربی در مناسبات بین المللی شریک شود، ولی با گذشت زمان رهبران ناسیونالیست روسیه دریافتند که غرب، روسیه نیرومند را بر نمی تابد و کوشش آمریکا در بیرون راندن روسیه از حوزه سنتی نفوذش چه بسا پاره پاره کردن خاک آن است. بنابراین روسیه می خواهد با نمایش قدرت، غرب را واردار به شناسایی جایگاه روسیه در پهنه جهانی و همچنين برتری آن کشور در حوزه پیرامونی اش کند. موضوعي كه به نظر ميرسد تا حدود زيادي نيز جامه واقعيت به خود گرفته است .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  با توجه به چالشهاي روابط بين  تفليس و واشنگتن (سخنان باراک اوباما در مورد ضرورت واگذاری قدرت در گرجستان) و… در سالهاي گذشته اين روابط در شرايط كنوني چگونه قابل تحليل است ؟

مهمترین هدف آمریکا در گرجستان، با توجه به منابع انرژی و خطوط انتقال آن و رقابت قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای مانند ترکیه ، ایران ، روسیه و برخی از کشورهای اروپایی و همچنین اهمیت ژئوپولیتیک منطقه ، حفظ وضع موجود حضور خود و نفوذ سیاسی اقتصادی و امنیتی دراز مدت و مقابله با نیروهایی می باشد که در راستای منافع آمریکا قرار ندارند. سیاست آمریکا در قبال روسیه نیز حالتی دوگانه دارد به طوری که در ظاهر تلاش می کند تا روسیه را در سیاستهایش در این منطقه همراه سازد، اما در عمل به دنبال کمرنگ کردن حضور و نفوذ روسیه در منطقه است که حمایت از انقلابهای رنگی مخملی چون انقلاب گل رز گرجستان ، دقیقاً در همین راستا انجام گرفته است . وقوع انقلاب مخملی گل رز ، زمینه های دخالت آشکارتر آمریکا را در امور داخلی گرجستان فراهم نمود . به نحوی که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، دولت آمریکا آمادگی خود را برای همکاری با رئیس جمهوری موقت گرجستان اعلام کرد و در بیانیه ای از آمادگی واشنگتن و جامعه جهانی برای کمک به حکومت جدید گرجستان در امر برگزاری انتخابات پارلمانی خبر داد .

اين حمايت ها همواره در طي چند سال گذشته وجود داشته و در مقابل گرجستان نيز تلاش نموده تا با مشاركت در طرح ها و برنامه هاي منطقه يا و فرامنطقه اي امريكا به ويژه در ابعاد نظامي – هر چند به صورت محدود – مشاركت فعال نمايد. بنابراين نياز گرجستان به امريكا استفاده از حمايت هاي امنيتي و اقتصادي است كه در بخش اول با توفيق همراه نبوده است. از نقطه نظر تحولات سياسي نيز بايد گفت امريكا به مانند بسياري از مناطي ديگر جهان هموراه تلاش نموده تا ژست حمايت از روندهاي دموكراتيك را حفظ نمايد، اما در عمل از دولت هاي همراه و همگام خود حمايت نموده است. 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: پیوستن به اتحاديه اروپا چه جايگاهي در سياست خارجي جمهوري كنوني گرجستان دارد ؟

با توجه به اینکه هم روسیه و هم آمریکا به دنبال تأمین منافع خود می باشند و گرجستان به عنوان يك واحد سياسي نوپا و ضعيف در این بین  با در نظر گرفتن رویکرد منفعلانه سازمانهای بین المللی ، متضرر می شود ناچارا اين كشور يا بايد در قالب سازمانها منطقه ای و بومی منطقه قفقاز بر قدرت نظامی و سیاسی خود بیافزاید و يا از طريق بهره بردن از تمايلات و منافع سازمانهاي قدرتمندتر، اما فرامنطقه اي مانند اتحاديه اروپا و ناتو با افزايش ميزان دخالت بازيگران ديگر  از ميزان فشارهاي موجود بكاهد. در غیر اینصورت تنها ميتواند نظاره گر این درگیریها تا زمانی که عرض اندام یک طرف مشخص گردد ، باشد  .

با توجه به وجود اين تمايلات و همچنين شرايط حاكم بر گرجستان برخي از كشورهاي اتحادیه اروپا تلاش نموده  اند تا با استفاده از شهرت اين اتحاديه و ارائه تصوير بهترین میانجی ، یک نمای وسیع از ابزار و لوازم ایجاد صلح و ثبات دراين منطقه را به ترسیم بكشند. در بعد امنيتي اتحادیه اروپا با گسیل نیروهای حافظ صلح به آبخازیا و اوستیای جنوبی ، خواستار کمرنگ نمودن حضور نیروهای روسی در این مناطق و کمک به گسترش صلح و ثبات در گرجستان گرديده است. در ابعاد اقتصادي نيز اين اتحادیه تلاش نموده با طرح برنامه ای تحت عنوان «مشارکت به سوی شرق» در مورد فعالتر شدن روابط با گرجستان، اوکرائین، مولداوی، ارمنستان، آذربایجان و روسیه سفید (در صورت برخی شرایط) جهت نزدیکتر شدن آنان به اتحادیه اروپا زمينه هاي لازم را ايجاد نمايد. اين اقدام اتحاديه اروپا هر چند اميدواري لازم براي بهبود كيفي مناسبات اين نهاد با كشورهاي قفقاز و از جمله گرجستان را ايجاد نموده، اما تا محقق شدن كامل اهداف اين برنامه كه سه برابر کردن کمک اتحادیه اروپا به کشورهای منطقه و حمایت جدی جهت تشکیل ساختارهای دموکراتیک در آنها عنوان شده راه درازي در پيش رو خواهد داشت. يعني كشورهايي مانند آلمان – لهستان – سوئد – فرانسه و چك از اين برنامه حمايت نموده اند و به باور مقامات اروپايي کمک و مساعدت اتحادیه اروپا موجب آزاد ساختن این کشور ها از وابستگی اقتصادی به روسیه می شود. روابط نزدیک تجاری به رشد تولید کالاهای صادراتی و فروش آن در بازارهای کشورهای اروپا کمک خواهد کرد و  بر رژیم ویزا با این کشورها نیز تاثيرگذارخواهدبود.در مقابل به نظر می رسد که برخي از رهبران کشورهای اروپايي بر اين باور هستند كه کمک اتحادیه اروپا به روسیه میزان سلطه جویی آن کشور نسبت به کشورهای اتحاد شوروی سابق را افزایش می دهد. بنابر این کمک اتحادیه اروپا به روسیه ميتواند براي خود اين اتحاديه خطر آفرین باشد. از همين رو ممکن است میزان ترس از روسیه باعث تقسیم مواضع کشورهای اتحادیه اروپا نسبت به آن کشور باشد.

ديدگاه اين عده از رهبران اروپايي منبعث از تجارب تلخ آنها از ادوار مختلف همسايگي با روسيه مي باشد. اروپا در تمامي ادوار بعد از جنگ جهاني دوم موسوم به جنگ سرد همواره جولانگاه و ميدان نبرد امريكا  و شوروي بوده و رهبران اروپايي هيچگاه نتوانستند خود را قانع كنند كه در يك منازعه تمام عيار  امريكا حاضر خواهد بود امنيت خود را به خاطر حفظ امنيت اروپا به خطر بياندازد. در سالهاي پس از جنگ سرد نيز اروپا ناچار به همكار ي و تعامل با روسيه بوده است. صرف نظر از مسائل امنيتي و نظامي اروپا اولين و بزرگترين قرباني محدود شدن جريان انتقال انرژي از شرق به غرب خواهدبود .

اقدامات اتحاديه اروپا با نظر داشت واقعيت هاي مذكور ، نوعی مماشات را نیز در این فرآیند در پی داشته است که مانع برخورد قاطعانه اتحادیه اروپا نسبت به عملکرد خصمانه روسیه در گرجستان می باشد. در منظر اتحادیه اروپا ، بحران گرجستان ، ساختارهای امنیتی شکل گرفته در اروپا از جمله سازمان امنیت و همکاری اروپا را تحت تأثیر قرار داده و به همین دلیل اتحادیه اروپا همواره تلاش نموده  بحران را به نوعی حل و فصل نماید که نه روسیه ، نه اروپا ، نه گرجستان و نه آمریکا متضرر شوند و این خود نشانگر ناکارآمدی رهیافتی و عدم رسیدن به چنین ثباتی است . در واقع به نظر ميرسد اتحاديه اروپا از ابزارها ي لازم وكافي براي تحت تاثير قراردادن روسيه با هدف تغيير رفتار اين كشور در منطقه قفقاز جنوبي برخوردار نميباشد .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در چه صورتي استقلال اوستياي جنوبي و آبخازيا توسط دولت گرجستان به رسميت شناخته  ميشود؟

با توجه به رفتار و مواضع دولت گرجستان كه همواره اين مناطق را بخشي از سرزمين خود قلمداد نموده و در اين مسير خواسته يا ناخواسته متحمل هزينه هايي فراواني نيز شده است.  در كنار رفتار دولت روسيه كه استقلال خواهي اين مناطق را موضوع و بهانه اي براي تحت فشار قراردادن و افزايش خطر سقوط دولت ساكاشويلي قرار داد و تا كنون نيز – علي رغم تلاش هاي صورت گرفته و همچنين مواضع شفاهي اتخاذ شده – اقدام عملي براي حل بحران از طريق سياسي اتخاذ ننموده است.لذا به نظر نميرسد كه چشم انداز روشني براي حصول به نتيجه در اين مناطق وجود داشته باشند. مگر آنكه در گرجستان دولتي صد در صد وابسته به روسيه بر سر كار بيايد كه بتواند موضوع را تمام شده تلقي نمايد .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرايط نوين به نظر شما ممكن است جمهوري گرجستان  براي حل بحران اوستياي جنوبي و آبخازيا دست به حمله نظامي بزند؟

به نظر ميرسد گرجستان تا مدتها ي زيادي تمايل وتواني براي انجام برنامه هاي نظامي از اين دست نداشته باشد .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما علل بهبود و گسترش روابط ايران و گرجستان در سالهاي اخير  چيست ؟ 

ايران كشور قدرتمند در منطقه و داراي روابط بسيار خوب با كشورهاي منطقه قفقاز و روسيه مي باشد. همچنين ج.ا.ايران داراي جايگاه رفيعي در ميان كشورهاي اسلامي و همچنين كشورهاي غير متعهد ميباشد . همه اين موارد ايجاب ميكند كه كشوري مانند گرجستان براي افزايش تعاملات منطقه اي و فرامنطقه اي خود زمينه هاي افزايش همكاري با ج.ا.ايران را فراهم نمايد .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نگاه شما تنفليس تا چه توانسته است در روابط خود با امریکا و ايران توازن برقرار کند؟

 مناسبات گرجستان با همسايگان خود و ازجمله ج.ا. ايران با مناسبات اين كشوربا امريكا قابل مقايسه نيست. مناسبات گرجستان با امريكا بيش از آنكه براي اين كشور فوايد عملي و مثبيتي در بر داشته باشد بيشتر سبب افزايش تخاصمات منطقه اي و تيرگي روابط با همسايگان گرديده است. ازنقطه نظر همكاري هاي دو جانبه و منطقه اي افزايش همكاري ها بين دوكشور ايران وگرجستان داراي تبعات مثبت و قابل رويتي خواهند بود كه مي توانند در آينده از چشم انداز روشن تري نيز برخوردار شوند .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: جمهوري گرجستان در حال افزايش همكاري‌هاي خود با سازمان آتلانتيك شمالي يا ناتو است. نگاه شما نسبت به عضويت اين كشور در ناتو  چيست؟

بعد از فروپاشی شوروی ، ناتو به حوزه نفوذ روسیه در اروپای شرقی نفوذ کرد و به عضوگیری از کشورهای شرقی اروپا و تعدادی از کشورهای نوظهور منشعب شده از شوروی درآمد . در این مقطع روسیه توان نظامی ، اقتصادی و سیاسیا خوبی نداشت و ناتو هیچ رقیبی را در این راستا برای خود نمی دید . اما با مطرح شدن عضویت گرجستان و اوکراین در ناتو ، روسیه عملاً خود را در آستانه یک تهدید امنیتی بزرگ و چالشی در خاور نزدیک دید که به مقابله با آن برخواست . ناتو برای عضویت گرجستان در اسن سازمان ، از آنها خواست تا به مشکلات و بی ثباتی سیاسی داخلی پایان داده و آن را حل نمایند ، اما روسیه به این مناقشات و تفرقه انگیزی های موجود دامن میزند تا مانع پیوست گرجستان به ناتو گردد .

از دیدگاه گرجستان همکاری با ناتو می تواند گرجستان را به یکی کشور امن در مسیر عبو خطوط لوله انتقال انرژی منطقه اروپا تبدیل کند. علاوه بر آن گرجستان از طریق ناتو در پی تحکیم موقعیت داخلی، تقویت موقعیت بین المللی، ارتقاء کارایی نیروهای مسلح و اعاده تمامیت ارضی خود می‌باشد. علاوه بر این گرجستان حضور در ناتو را به عنوان مقدمه‌ای برای اروپایی شدن و دریافت کمک های مالی بیشتر می‌دانند.

باید گفت که علیرغم تلاشهای بی وقفه گرجستان برای پیوستن به ناتو و گذراندن اکثر مراحل عضویت در ناتو ، این کشور به خاطر داشتن مشکلات و بحرانهای داخلی نمی تواند در حال حاضر به ناتو بپیوندد و راه اندازی جنگ با اوستیا باعث شد که کشورهای اروپایی حداقل برای مقطعی نامشخص نتوانند در مورد عضویت گرجستان و اوکراین تصمیم گیری قاطعی کنند و بدین ترتیب بحران گرجستان ، عضویت اوکراین در ناتو را نيز تحت تأثیر قرار داد .

 *****

گفتگو از : فرزاد رمضانی بونش

 

مطالب مرتبط