مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ریشه های اختلاف بر سر قره باغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان- بخش دوم

اشتراک

گلناز سعیدی

عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC

آغاز تنش سیاسی

عدم توجه جدی مسکو به ریشه اختلافات و بی اعتنایی به خواسته‌ها موجب وخامت بیش از بیش اوضاع شد. درگیری‌های پراکنده‌ای که میان ارمنیان و آذربایجانی‌ها در استپاناکرت در ژانویه ۱۹۸۸ میلادی آغاز شده بود به سرعت گسترش پیدا کرد. در شهر ساحلی سومقاییت فاجعه‌ای خونین به بار آمد که از آن تحت عنوان کشتار سومقاییت یاد می‌شود. مدت زیادی از حادثه سومقاییت نگذشته بود که پارویر هایریکیان، رهبر اتحاد برای حق تعیین سرنوشت، کمیته‌ای را با اعضای ثابت ۱۱ نفره به نام (جبهه مردمی قره‌باغ) در مارس ۱۹۸۸ میلادی تأسیس کرد که هدف از ایجاد آن سازمان دادن به اعتراضات مردم قره‌باغ بود. این جبهه که اختصاراً کمیته قره‌باغ نامیده می‌شد، به سرعت قدرت گرفت و در صحنه مناقشه قره‌باغ حاضر شد (اسمیت،۱۳۷۵،ص۱۸۲). 

به موازات تشکیل کمیته قره‌باغ، نخستین اعتراض جدی و عمومی توسط گروهی از روشنفکران ارمنی متشکل از روزنامه‌نگاران، نویسندگان و نقاشان ارمنی صورت گرفت که در قالب جنبش محیط زیست، حرکتی اعتراضی را علیه نظام کمونیستی حاکم سامان بخشیدند. به موازات پیچیده‌تر شدند تحولات قره‌باغ، جنبش‌های اعتراضی ارمنی تحرک تازه‌ای پیدا نمود و بیش از پنجاه گروه کوچک ارمنی به صورت مخفیانه و زیرزمینی فعالیت خود را در ابتدای سال ۱۹۸۸ میلادی آغاز نمودند که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان از: (فدراسیون دانشجویان ارمنی، کوشش برای بقاء، ماشتوتس، های دات و گتوتیون) نام برد. 

مسکو برای کنترل اوضاع متشنج قره‌باغ، طرحی را برای توسعه اقتصادی منطقه در اواخر مارس ۱۹۸۸ میلادی ارائه نمود که نتیجه خاصی در پی نداشت، چرا که تغییر در مرزهای ۱۹۲۳ میلادی که مورد درخواست ارمنیان بود، همچنان منوط به توافق آذربایجانی‌ها بود. با توجه به وخامت روزافزون اوضاع منطقه، رهبران شوروی اقدام به برکناری کارن دمیرچیان و کامران باقیروف، دبیران اول احزاب کمونیست ارمنستان و جمهوری آذربایجان در ۲۱ می ۱۹۸۸ میلادی نمودند و به جای آنان «سورن هاراتونیان» و عبدالرحمان وزیروف را در راس رهبری این دو جمهوری قرار دادند تا از این طریق بتوانند بر اوضاع بحرانی منطقه مسلط شوند. 

در تحولی مهم نمایندگان شورای قره‌باغ در ۱۲ ژوئن ۱۹۸۸ میلادی و پارلمان ارمنستان در ۱۵ ژوئن ۱۹۸۸ میلادی قره‌باغ را جزئی از جمهوری ارمنستان دانست. جمهوری ارمنستان این تصمیم را با استناد به ماده ۷۰ قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی اتخاذ نمود که حق خودمختاری ملت‌ها و الحاق داوطلبانه آن‌ها به هر کدام از جمهوری‌ها را مورد شناسایی قرار داده بود. واکنش جمهوری آذربایجان نیز رد تصمیم پارلمان ارمنستان بود. 

پیرو این کشمکش‌های حقوقی و دیپلماتیک، دولت شوروی اقدامات جدی تری را در دستور کار خود قرار داد که ممنوعیت رفت‌وآمد شبانه در باکو، ایروان و سومقاییت و دستگیری و محاکمه سه آذربایجانی به جرم سازمان دهی و دست داشتن در کشتار ارمنیان سومقاییت و صدور حکم اعدام برای یکی از آن‌ها موجب شد تظاهرات گسترده‌ای در آذربایجان علیه مسکو شکل گیرد. از نکات شایان توجه ورود رهبران دینی مسلمان و طرح شعارهای اسلامی در اعتراضات مردم آذربایجان بود. 

«شیخ السلام الله شکر پاشازاده، رئیس اداره مسلمانان قفقاز و رهبر رسمی شیعیان جمهوری آذربایجان، مؤمنان را به هوشیاری و بسیج شدن فراخواند. روز تاسوعای سال ۱۷ اوت ۱۹۸۸ میلادی تظاهرات گسترده‌ای در شهرهای باکو، گنجه، سومقاییت، شماخی و شکی برگزار شد. ده‌ها هزار نفر از مردان سیاه پوش و نیز زنانی که پس از دها سال برای نخستین بار چادر به سر کرده بودند، اوضاع در باکو، قره‌باغ و نخجوان رو به وخامت گذارد»(زارع،ص۳۷۴، ۳۷۵). 

به دنبال این اعتراضات و ادامه اعتصابات در منطقه، هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد شوروی در ۱۸ اوت ۱۹۸۸ میلادی در مسکو تشکیل جلسه داد و مصوبه‌ای را در ۳ ماده به تصویب رساند که نتیجه آن باقی ماندن قره‌باغ در ترکیب جمهوری آذربایجان بود. که این ماده مورد پذیرش ارمنیان و کمیته قره‌باغ قرار نگرفت. از این رو دامنه اعتراضات و اعتصابات گسترده‌تر از قبل شد. مسکو درصدد سرکوب تظاهرات کنندگان برآمد و مثلث ارتش سرخ، حزب کمونیست و سرویس اطلاعاتی کا.گ. ب وارد عمل شد و برای کنترل اوضاع در ایروان، باکو و چند شهر دیگر در نوامبر ۱۹۸۸ میلادی، حالت فوق‌العاده‌ای اعلام نمود و ارتش شوروی رسماً در منطقه مستقر شد. (واعظی،ص۱۵۰).

در همین مقطع زلزله شدیدی منطقه اسپیتاک را در ۷ دسامبر ۱۹۸۸ میلادی لرزاند. اعلام کمک‌های بشردوستانه کشورها و سازمان‌های بین‌المللی با استقبال مسکو مواجه شد. پس از جنگ جهانی دوم اولین بار بود که مرزهای بین‌المللی اتحاد جماهیر شوروی به روی هیئت‌ها و خبرنگاران خارجی این‌گونه باز می‌شد (واعظی،ص۱۵۱). یکی از مهم‌ترین پیامدهای این اقدام مسکو، بازگشت بسیاری از جماعت ارمنیان پراکنده پس از هفتاد سال به ارمنستان بود که در قالب نیروهای داوطلب به کمک هموطنان آسیب دیده خود پرداختند. کمک مالی ۸۰۰ میلیون دلاری ارمنیان خارج موجب شد همبستگی ملی ارمنی میان ارمنیان داخل و بیرون ارمنستان به شدت تقویت شود. 

اما مقامات شوروی با درک نادرست از این وضعیت دستور دستگیری و محاکمه بدون دادگاه هفت عضو کمیته قره‌باغ را به جرم تحریک اغتشاش عمومی صادر کردند. این اقدام موجب تحریک بیشتر ارمنیان و تشنج تازه در ارمنستان و منطقه قره‌باغ شد. در نخستین روزهای سال ۱۹۸۹ میلادی، روزنامه حزب کمونیست جوانان، کمیته قره‌باغ را به دلیل اتخاذ (سیاست‌های قدرت طلبانه و به دست گرفتن قدرت سیاسی) مجرم معرفی کرد. هر چند این ادعا از طرف اعضای کمیته به ویژه آشوت منوچهریان رد شد، اما بهانه‌ای برای دستگیری کلیه اعضای کمیته قره‌باغ گردید و همچنین حدود ۵۰ تن از مقامات حزبی و دولتی ارمنستان از کار برکنار شدند (ارفعی،ص۱۸۱). 

پس از این رویداد و در پی مذاکراتی که بین نمایندگان آذربایجانی و ارمنی در مسکو انجام گرفت، شورای عالی اتحاد شوروی، قانون تأسیس اداره ویژه برای امور قره‌باغ را در ۱۲ ژانویه ۱۹۸۹ میلادی تصویب نمود. طبق این قانون قره‌باغ کوهستانی موقتاً از حاکمیت آذربایجان خارج و تحت اقتدار یک کمیسیون ویژه به ریاست یک روس به نام آرکادی ولسکی قرار گرفت. مأموریت ولسکی، ارائه برخی پاداش‌ها و تنبیهات به طرفین برای پایان درگیری بود. بی‌درنگ اقتدار ارگان‌های محلی به حالت تعلیق درآمد و منطقه تحت مراقبت شدید نظامی قرار گرفت(کولایی،۱۳۷۶،ص۱۴۵). 

نیکولای ریژکوف، نخست‌وزیر وقت شوروی آن را «مصالحه‌ای که طبق آن توازن قابل قبول منافع برای هر دو جمهوری مورد نظر قرار گرفته‌است.» توصیف کرد(دانکوس،۱۳۷۰،ص۸۶). 

ولسکی در ۱۰ آوریل ۱۹۸۹ میلادی در سخنانی که روزنامه اقتصاد سوسیالیستی آن را چاپ کرد، اظهار داشت: 

«نمی توان منکر شد که در وضعیت ملی و اراضی کشورمان جهتی وجود دارد که در بسیاری از زمان‌ها ما به مسائلی برمی‌خوریم که با ترکیب استالینیستی حل شده و نتایج آن قبل مشاهده است. غیرقابل تغییر شمردن مرزهای کنونی کشور به معنی احتساب قانونی و عادلانه حرکت‌های رژیم گذشته‌است. امروز اگر ما عدالت سیاسی و تاریخی را در مورد دیگر هموطنان بر پا می‌کنیم، باید همان عدالت را برای تمام ملت‌ها اجرا نماییم»(زارع،ص۳۸۲). 

در تابستان ۱۹۸۹ میلادی دو تحول مهم در جمهوری ارمنستان و آذربایجان به وقوع پیوست که نقش مهمی در تشدید احساسات ملی‌گرایی ارمنی و آذربایجانی ایفا نمود. در ماه اوت ۱۹۸۹ میلادی کمیته قره‌باغ برنامه‌ای را برای تشکیل جنبش ملی ارمنیان تدارک دید و نخستین جنبش ملی ارمنی نیز در ۴ تا ۶ نوامبر ۱۹۸۹ میلادی در ایروان با شرکت ۱۵۰۰ نماینده تشکیل شد. در این گردهمایی شورایی متشکل از ۳۷ نفر که کلیه اعضای کمیته قره‌باغ را نیز شامل می‌شد، به عنوان شورای مرکزی جنبش انتخاب گردید و اساسنامه جنبش به تصویب رسید. از مهم‌ترین اصول اساسنامه جنبش ملی ارمنیان مانند: «استقلال و حاکمیت ملی در ارمنستان، تأکید بر حفظ زبان و کلیسای حواری ارمنی، وحدت ملی و الحاق قره‌باغ به ارمنستان و تلاش برای شناسایی نسل‌کشی ارمنیان» بود (کتاب سبز ارمنستان،۱۳۸۸،ص۱۱۵). 

شکل‌گیری جنبش ملی ارمنیان موجب تحرک هر چه بیشتر گروه‌های مبارز ارمنی نظیر (جنبش آرتساخ، شورای گروه‌های نظامی داوطلب، جنبش آزادی‌خواهی قره‌باغ و کمیته مدافع جمهوری آرتساخ)، شد که چهره‌هایی نظیر (آشوت ناواساردیان، روبرت کوچاریان، سرژ سارگسیان، وازگن سارکیسیان و آندرانیک مارگاریان) شد که این افراد بعدها حزب جمهوری‌خواه ارمنستان و ارتش ملی ارمنستان را تشکیل و بنیان‌گذاری نمودند. 

در اواسط ژوئیه ۱۹۸۹ میلادی، تشکل جدیدی با عنوان جبهه خلق آذربایجان به وجود آمد که افرادی چون اسکندر حمیدوف، ابوالفضل ایلچی بیگ، «اعتبار محمدوف» و چند تن دیگر از بنیان‌گذاران آن به‌شمار می‌رفتند. تظاهرات و اعتصابات گسترده‌ای را برای حاکمیت مستقیم جمهوری آذربایجان بر قره‌باغ برپا داشت. در چنین شرایطی بود که اوضاع منطقه از اوت ۱۹۸۹ میلادی رو به وخامت گذاشت (زارع،ص۳۸۴،۳۸۵). آذربایجانی‌ها ارتباط شبکه راه‌آهن ارمنستان را قطع نمودند و ارمنیان با بمب‌گذاری و قطع ارتباط راه‌آهن میان جمهوری آذربایجان و نخجوان واکنش نشان دادند. بدین ترتیب روند رویارویی در قره‌باغ به اعتصاب و تظاهرات محدود نماند و با تشدید فعالیت گروه‌های مسلح، وارد مرحله جدیدی شد. در ۲۸ نوامبر ۱۹۸۹ میلادی شورای عالی اتحاد شوروی قره‌باغ را تحت اساسنامه جدیدی که بر خودمختاری آن می‌افزود تحت حاکمیت آذربایجان قرار داد و هیئت جدیدی از سوی رهبری شورای عالی جمهوری آذربایجان تشکیل و برای اداره امور قره‌باغ اعزام شد. کمیسیون جدیدی نیز با عنوان (کمیسیون کنترل) به نمایندگی از طرف شورای عالی اتحاد شوروی بر اوضاع نظارت می‌کرد و همچنین یک کمیته تشکیلاتی نیز در حاکمیت منطقه نقش پیدا می‌کرد که ترکیب نمایندگان آن بر اساس درصد جمعیت ارمنی و آذربایجانی (سه چهارم ارمنی و یک چهارم آذربایجانی) تعیین شد. 

شورای منطقه قره‌باغ نیز فعالیت خود را از سر گرفت. در ۳۰ نوامبر ۱۹۸۹ میلادی ارمنستان اعلام نمود که تصمیم مسکو غیرقانونی است و به وحدت قره‌باغ به ارمنستان تأکید شد و همچنین جمهوری آذربایجان معتقد بود که حاکمیت ملی خود مورد تعرض قرار گرفته‌است (زارع،ص۳۸۹، ۳۸۸). 

با مخالفت هم‌زمان ارمنیان و آذری‌ها با تصمیم جدید مسکو اوضاع منطقه در ماه‌های پایانی سال ۱۹۸۹ و ابتدای سال ۱۹۹۰ میلادی متشنج تر شد. رویدادهایی نظیر تصرف ایستگاه پخش‌کننده برنامه‌های ارمنی به دست نیروهای جبهه خلق آذربایجان، تصرف ساختمان‌های دولتی آذربایجان توسط نیروهای جبهه خلق، یورش به محلات ارمنی‌نشین باکو، قتل‌عام سازمان یافته ارمنی‌های باکو و قتل‌عام گنجه در نهایت فرار باقی‌مانده ارمنی‌های باکو موجب شد در ۱۵ ژانویه ۱۹۹۰ میلادی میخائیل گورباچف با استناد به بند ۱۴ ماده ۱۱۹ قانون اساسی اتحاد شوروی، طی فرمانی در جمهوری آذربایجان و قره‌باغ وضعیت فوق‌العاده اعلام کند. متعاقب این فرمان، حمله ارتش سرخ شوروی با ۳۰ هزار نظامی به شهر باکو در ۱۹ فوریه ژانویه ۱۹۹۰ میلادی آغاز شد. نیروهای ارتش سرخ در ۲۰ ژانویه وارد شهر باکو شدند. هر چند تعداد تلفات حادثه ۲۰ ژانویه به‌طور دقیق مشخص نشده‌است ولی منابع گوناگون از آماری که به ۲۰۰ نفر می‌رسد حکایت دارد. مسکو برای توجیه این کشتار، ملی گرایان آذری را متهم کرد که در پی رسیدن به اهداف سه‌گانه‌ای بوده‌اند؛ یعنی سرنگون کردن حاکمیت شوروی، جدایی جمهوری آذربایجان و سرانجام تشکیل کشور اسلامی آذربایجان (هلن کارر،۱۳۶۶). 

در همان روز وزیروف دبیر اول حزب کمونیست جمهوری آذربایجان از کار برکنار شد و ایاز مطلب‌اف جانشین او شد. در پی این تحولات، حدود ۷ هزار نفر از نیروهای شوروی به فرماندهی «ژنرال سافانوف»، در قره‌باغ مستقر شده و اعضای شورای قره‌باغ بازداشت شدند. در حالی که قره‌باغ تحت کنترل نظامی ژنرال سافانوف و یک کادر اداری آذری بود، اما اعتراضات مردمی و اعتصابات و درگیری‌های پراکنده همچنان در منطقه ادامه داشت. مسکو برای بازگشت آرامش کوشش‌هایی را از اواخر بهار ۱۹۹۰ میلادی به عمل آورد که آزادی تدریجی پاره‌ای از سران جبهه خلق آذربایجان و گروه‌های مخالف ارمنی از آن جمله بودند. اما به رغم هشدارهای گورباچف، روند اوضاع در هر دو جمهوری به سمتی پیش رفت که نیروهای ملی‌گرا توانستند قدرت را به دست گیرند. 

در جمهوری آذربایجان حسن حسنوف (دبیر اول حزب در گنجه و از نیروهای مشهور ملی‌گرا) به نخست‌وزیری رسید و جبهه خلق توانست در انتخابات شورای عالی آذربایجان قدرت قابل توجهی را از آن خود کند. در مقابل در ارمنستان نیز جنبش ملی ارمنیان توانست در انتخابات شورای عالی ارمنستان (۲۰ می ۱۹۹۰ میلادی) اکثریت آرا را به دست آورد و لوون تر-پتروسیان از رهبران اصلی کمیته قره‌باغ و رهبر جنبش ملی ارمنیان به ریاست شورای عالی ارمنستان وازگن مانوکیان از دیگر چهره‌های برجسته کمیته قره‌باغ به نخست‌وزیری ارمنستان رسید. 

قدرت یابی جبهه خلق آذربایجان و جنبش ملی ارمنیان به منزله کاهش قابل ملاحظه مسکو بر اوضاع منطقه بود و گام به گام ارمنستان و جمهوری آذربایجان را به سمت جدایی از شوروی و کسب استقلال کامل سیاسی سوق داد. رویدادی که پس از انتخابات شورای عالی رخ داد. آذربایجان در ۳۰ اوت و ارمنستان در ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۱ میلادی رسماً اعلام استقلال نمودند.نتیجه فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال این دو جمهوری بر تحولات قره‌باغ، افزایش شدید تنش و درگیری و رویارویی مستقیم و گسترده نظامی دو جمهوری در سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۹۰ میلادی بود. 

رویدادهای قره‌باغ 

-سال ۱۹۹۱ میلادی

در ۲ سپتامبر ۱۹۹۱ میلادی منطقه قره‌باغ اعلام استقلال نمود با پیروزی جنبش ملی ارمنیان به رهبری ترپطروسیان در ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۱ میلادی و نیز پیروزی جبهه خلق مردمی به رهبری مطلبوف در ۸ سپتامبر همان سال پیامدهای بسیار مهمی را در عرصه تحولات منطقه قره‌باغ به دنبال داشت. نخستین تحول مهم قطع حرکت قطارها به ارمنستان بود که اوضاع را به شدت متشنج نمود. در این شرایط نخستین کوشش میانجی گرایانه بین‌المللی برای کاهش تنش صورت پذیرفت و بوریس یلتسین و نورسلطان نظربایف، رؤسای جمهور وقت روسیه و قزاقستان در مذاکرات خود با ترپطروسیان و مطلبوف کوشش نمودند راه حلی برای پایان بحران بیابند که نتیجه نهایی آن، صدور بیانیه ژلزنوودسک(توافق آتش بس) بود. وجود درگیری‌های خونین در اثنای مذاکرات و حتی پس از صدور بیانیه، نشانگر آن بود که امضاء کنندگان بیانیه کنترلی بر طرفین درگیری ندارند و به قبول یک روزنامه‌نگار آذربایجانی، «بیانیه ژلزنوودسک مانند نوری بود که از سوراخ سوزن دیده می‌شد» (زارع،ص۳۹۹).

اوضاع منطقه قره‌باغ از ابتدای ماه نوامبر ۱۹۹۱ میلادی رو به وخامت گذاشت. با قطع خطوط تلگراف و تلفن، محاصره قره‌باغ شدیدتر شد. هدف اصلی نیروهای آذری، دست یابی به شهر استپاناکرت بود که از طریق شوشی زیر آتش توپخانه ارمنیان قرار داشت. در این شرایط مطلبوف تحت فشار جبهه خلق برای برگزاری انتخابات جدید بود. سرانجام پس از چند روز اعتصاب و تظاهرات گسترده، در اجلاس فوق‌العاده شورای عالی آذربایجان در ۲۶ نوامبر یک شورای ملی تشکیل شد که ۵۰ عضو داشت. همان روز بسیج عمومی اعلام شد و شورای عالی آذربایجان پس از ۶۹ سال با صدور فرمانی خودمختاری قره‌باغ کوهستانی را لغو کرد (بیات،۱۳۷۲،ص۹۰).در این شرایط ترپطروسیان و مطلبوف راهی مسکو شدند که از جمله نتایج آن قول مطلبوف بر اعاده خودمختاری بر منطقه قره‌باغ بود. 

اعلام این خبر با واکنش و مخالفت شدید گروهای سیاسی داخل آذربایجان مواجه شد و مذاکرات مسکو عملاً شکست خورد و درگیری‌ها به صورت قابل توجهی افزایش یافت. ارمنیان در جبهه‌های جنگ وضعیت بهتری داشتند. در ۲۸ نوامبر شهر شوشی مورد حمله نیروهای ارمنی قرار گرفت و متعاقب آن درگیری شدیدی میان نیروهای آذربایجانی و ارمنی در منطقه خوجالی درگرفت. در جبهه مارتونی که تحت کنترل نیروهای داشناکسوتیون بود، ارمنیان توانستند روستای خوجاوند را تصرف نمایند و متعاقب آن، نقاط مهم اطراف و نیز ارتفاعات آن شهر به تصرف نیروهای ارمنی درآمد. در این بین اعلام آمادگی ایران برای میانجی‌گری و سفر علی‌اکبر ولایتی به باکو در ۳ نوامبر ۱۹۹۱ میلادی و سفر رافی هووانیسیان به تهران در ۲۶ نوامبر نیز سودی نبخشید. در ۱۰ سپتامبر ۱۹۹۱ میلادی یک همه‌پرسی توسط کمیته قره‌باغ و با نظارت ناظرانی از کشورهایی نظیر اوکراین برگزار شد. در این همه‌پرسی که آذربایجانی‌ها ۲۰ درصد از جمعیت منطقه را تشکیل می‌دادند تحریم نمودند، ۹۹/۸۹ درصد رای‌دهندگان به استقلال قره‌باغ رأی مثبت دادند. (زارع،ص۴۰۳).

رویدادهای قره‌باغ 

سال ۱۹۹۲ میلادی

در ۶ ژانویه ۱۹۹۲ میلادی رهبران ارمنی قره‌باغ با استناد به نتایج همه‌پرسی استقلال قره‌باغ را اعلام کردند. بی‌درنگ مطلبوف طی فرمانی حاکمیت کلیه شهرهای قره‌باغ را با انتصاب یک فرماندار کل در دست گرفت. در مقابل «آرتور مگردچیان» به عنوان رئیس و «اولگ یسائیان» به عنوان معاون پارلمان قره‌باغ در ۸ ژانویه ۱۹۹۲ میلادی انتخاب شدند. در ۲۴ ژانویه نیز پارلمان قره‌باغ، «گئورگی پطروسیان» را به عنوان کفیل ریاست جمهوری قره‌باغ انتخاب کرد. تحولات قره‌باغ در فوریه ۱۹۹۲ میلادی تحت تأثیر فاجعه خوجالی قرار گرفت، شهر که از سپتامبر ۱۹۹۱ میلادی در محاصره ارمنستان قرار داشت، با تشدید اوضاع و قطع خطوط ارتباطی به ویژه بین شوشی و خوجالی در وضعیت دشواری قرار گرفت. متعاقب تصرف روستاهای اطراف شهر به دست نیروهای ارمنی زمینه حمله نیروهای ارمنی به منطقه خوجالی آغاز شد. در این بین به رغم درخواست‌های مکرر «ائلمان محمدوف» در مرکز فرماندهی نیروهای آذربایجان در قره‌باغ مبنی بر شکستن محاصره خوجالی «فهمین حاجی‌اف» (نماینده شاهین موسایف، رئیس قرارگاه مرکزی وزارت دفاع آذربایجان که برای رسیدن جبهه خلق تلاش می‌کرد) اجرای عملیات نظامی برای خارج کردن خوجالی از محاصره را ممنوع کرد. در نتیجه این تحولات در ۲۵ فوریه نیروهای ارمنی وارد خوجالی شدند و در ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ میلادی شهر خوجالی سقوط کرد. سقوط خوجالی که یکی از پایگاه‌های مهم نظامی آذربایجان بود، یکی از نقاط عطف مناقشه قره‌باغ به‌شمار می‌رود. دولت مطلبوف در آستانه سقوط قرار گرفت و پس از چند روز تظاهرات در ۶ مارس ۱۹۹۲ میلادی استعفاء داد و وظایف رئیس‌جمهور به صورت موقت به یک شورا واگذار شد. با تشدید اوضاع، دولت ترکیه برای عقب نماندن از روسیه، ارمنستان را تهدید به بستن تنها راه ارتباطی این کشور با دریای سیاه شد. در این بین کوشش‌های میانجی گرایانه بین‌المللی شدت گرفت ولی به دلیل عدم توافق و همراهی یکی از طرفین آذری و ارمنی به نتیجه نرسید. حملات شدید ارمنیان به شوشی و تهاجم گسترده نیروهای آذری به استپاناکرت افزایش یافت و حمله گسترده ارمنیان به مناطق شهرستان فضولی و شهرستان آقدام در ۲۴ آوریل ۱۹۹۲ میلادی آغاز شد. همچنین نخجوان نیز دوباره و به صورتی شدیدتر به صحنه جنگ کشیده شد. در چنین شرایط بحرانی بود که گفتگوهای سران ایران، آذربایجان و ارمنستان در ۷ می ۱۹۹۲ میلادی در تهران آغاز شد. در این گفتگوها «ماریو رافائلی»، رئیس وقت کنفرانس سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز شرکت داشت. مذاکرات به نتیجه رسید و در ۷ می ۱۹۹۲ میلادی، موافقتنامه پایان منازعه در محل دفتر ریاست جمهوری ایران، به امضای یعقوب ممدوف و لوون ترپطروسیان رسید. موافقتنامه تهران به منزله پایانی قطعی برای مناقشات تلقی گردید و طرفین به ویژه طرف آذری از این بابت اظهار رضایت کردند(واعظی،۱۳۸۸،ص۱۳۸).اما به دلایل زیر طرح صلح توافقنامه تهران به شکست انجامید: «تصرف شوشی توسط نیروهای ارمنی و نوعی همدلی میان روسیه و جبهه خلق آذربایجان در قبال سرنگونی محمداف و ناراضی بودن روس‌ها از عملکرد محمداف در نزدیکی به ایران و جبهه خلق نیز سیاست‌های محمداف در پرهیز از جنگ تمام عیار و اعتماد به میانجی گری ایران را با اهداف ملی گرایانه و متمایل به ترکیه خود همسو نمود.»بدین ترتیب تنها سه ساعت و نیم پس از امضای توافقنامه تهران، حمله گسترده ارتش ارمنستان به شهر شوشی آغاز شد و در نخستین ساعات ۹ می ۱۹۹۲ میلادی شهر شوشی سقوط کرد. با تصرف شوشی تقریباً قره‌باغ به تصرف ارمنیان درآمد و طبق یک اقدام هماهنگ نیروهای ارتش ارمنستان به شهرستان لاچین حمله کردند. با این اقدام ارمنستان هدف خود را برای اتصال به قره‌باغ از راه زمینی نشان داد. تصرف شوشی و حمله ارتش ارمنستان به لاچین موقعیت محمداف را در معرض خطر قرار داد و در ۱۴ می ۱۹۹۲ میلادی بر کنار شد و به جای او ایاز مطلبوف به ریاست جمهوری رسید. اما رویکردهای اقتدارگرایانه مطلبوف در سرکوبی نیروهای مخالف موجب شد به فاصله اندکی در ۱۵ می ۱۹۹۲ میلادی از قدرت برکنار شود. در پی این تحولات جنگ قدرت در باکو بالا گرفت و در نهایت شورای عالی آذربایجان که تحت تسلط جبهه خلق بود کنترل کشور را در دست گرفت و در هنگام جنگ قدرت در باکو ارمنیان در ۱۷ می ۱۹۹۲ میلادی شهر لاچین را به تصرف درآوردند. در ۱۸ می ۱۹۹۲ میلادی ارمنیان به شهرستان سدرک، نخجوان حمله کردند این اقدام باعث واکنش ایران و ترکیه و اروپا شد تا جایی که تورگوت اوزال خواستار مداخله نظامی شد و در مقابل «مارشال شاپوشینکوف» فرمانده روسی جامعه کشور مستقل المنافع تهدید کرد که اگر ترکیه به نخجوان نیروی نظامی اعزام کند جنگ جهانی سوم رخ خواهد داد(زارع،ص۴۳۲). در این شرایط کوشش‌های دیپلماتیک متعددی به عمل آمد مانند: «۲۰ می ۱۹۹۲ با همت سازمان ملل به سرپرستی فرانچس وندل و ۳ ژوئن با تلاش کنفرانس امنیت و همکاری اروپا در ایتالیا برگزار شد» ولی به علت حمله نیروهای آذربایجانی به مارتاکرت و با ترک ترپطروسیان از کنفرانس صلح این کوشش‌ها به شکست انجامید. حمله آذربایجان در پی تحولات سیاسی جدیدی بود که در این کشور روی داده بود، در انتخابات ریاست جمهوری در ۷ ژوئن ۱۹۹۲ میلادی ایلچی بیگ به قدرت رسید و هر گونه خودمختاری برای جمعیت ارمنی قره‌باغ را رد کرد. در ۶ ژوئن ارتش جمهوری آذربایجان موفق شده بود روستاهای اطراف آسکران را تصرف نماید و کل منطقه شاهومیان را تحت کنترل خود بگیرد. با وخامت اوضاع موقعیت تر-پطروسیان متزلزل گشت و احزاب مخالف با برگزاری راهپیمایی اعتراضی خواستار استعفای او شدند. در عرصه دیپلماتیک نیز کوشش‌های متعددی صورت گرفت مانند: (ملاقات تر-پطروسیان با فرانسوا میتران در پاریس، نشست سه جانبه ترپطروسیان، ایلچی بیگ و سلیمان دمیرل در استانبول، دیدارهای دو معاون وزیر خارجه در اجلاس گروه مینسک در ۷ ژوئیه و در ۱۰ ژوئیه در هلسینکی)، ولی هیچ‌یک به نتیجه مشخص و قابل توجهی دست نیافت. در ماه ژوئیه خط لوله گاز تفلیس به ایروان در گرجستان منفجر شد. ارتش ارمنستان توانست با تجدید قوا و با تدارکی وسیع توانست مناطق مارتاکرت را در اول اوت ۱۹۹۲ میلادی در دست گیرد. با گسترش جنگ با دستور ایلچی بیگ سربازان آماده به خدمت یا ترخیص شده دو سال قبل به ارتش فراخوانده شدند و در مقابل پارلمان قره‌باغ کلیه افراد ذکور از سن ۱۸ تا ۴۵ را به خدمت فراخواند. درگیری‌های شدیدی بین ۱۲ سپتامبر تا ۱۸ سپتامبر صورت گرفت که نیروهای آذری منطقه ارمنی‌نشین آرتسواشن را تصرف کردند و نیروهای ارمنی مناطق شرقی مارتونی را به کنترل خود درآوردند. در نخستین اجلاس سران ملت‌های تُرک در ۳۰ اکتبر ۱۹۹۲ میلادی در آنکارا با شرکت رهبران کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و ترکمنستان تشکیل شد. حضور ایلچی بیگ در این اجلاس موجب رنجش روسیه و ایران شد و یلتسین در ۱۷ نوامبر ۱۹۹۲ میلادی رسماً به آذربایجان در مورد تبلیغات پانترکی در منطقه هشدار داد. در مقابل ایلچی بیگ که از شکل‌گیری محور مسکو-ایروان-تهران به شدت نگران بود، ضمن نزدیکی هر چه بیشتر به ترکیه، فشار شدیدی به دولت گرجستان وارد نمود تا تنها خط ارتباطی ارمنستان با روسیه را قطع نماید. 

رویدادهای قره‌باغ -سال ۱۹۹۳ میلادی

آغاز سال ۱۹۹۳ میلادی با حمله گسترده ارتش ارمنستان آغاز شد، تقویت نیروی هوایی قره‌باغ توسط لابی (جماعت ارمنیان پراکنده) ارمنیان آمریکا و فرانسه و دریافت چند فروند میراژ و فانتوم موفق شدند روستاهای اطراف مارتاکرت را از نیروهای آذری باز پس بگیرند در این شرایط ایلچی بیگ، دو مقام ارشد دفاعی یعنی «رحیم قاضی اف» وزیر دفاع و «صورت حسین اف» فرمانده نیروهای آذربایجان در قره‌باغ را بر کنار کند. در این بین پیشروی نیروهای ارمنی ادامه یافت و طی پنج روز روستاهای اطراف شهرستان کلبجر به تصرف درآوردند و در ۳ آوریل ۱۹۹۳ آن شهر سقوط کرد. این تحولات موجب شد تا ارتش ترکیه به حالت آماده باش درآید و تورگوت اوزال با اعزام ارتش چهاردهم به مرز ارمنستان راه ارتباطی خود را با ارمنستان بست. در ۱۳ آوریل تورگوت اوزال با تبلیغات رسانه‌ای فراوان راهی باکو شد اما در پایان سفر خود اظهار داشت: «ترکیه نمی‌تواند به نام ملت آذربایجان وارد جنگ شود. اگر آذربایجان درصدد مطرح شدن به عنوان یک کشور بزرگ است، باید خود وظیفه کشورش را بر عهده گیرد»(تویسرکانی،۱۳۸۹). در این شرایط منجر به صدور قطعنامه ۸۲۲ شد و طرح صلح سه جانبه‌ای از طرف آمریکا، ترکیه و روسیه مطرح شد و از اول ژوئن نیز آتش‌بس ۶۰ روزه برای ایجاد زمینه برای اجرای قطعنامه ۸۲۲ شورای امنیت و تسهیل در امضاء طرح برقرار شد ولی این طرح به دلایل مخالفت شدید احزاب مخالف در ارمنستان و فرار ایلچی بیگ از آذربایجان و به قدرت رسیدن حیدر علی‌اف در عمل شکست خورد. حمله نیروهای ارمنی تشدید شد که مهم‌ترین نتیجه آن تصرف شهرستان آقدام در ۲۷ ژوئن ۱۹۹۳ میلادی بود آن شهر مرکز فرماندهی نیروهای آذربایجانی بود و از آنجا شهر استپاناکرت را مورد گلوله‌باران قرار می‌دادند. در ۲۲ ژوئیه نیروهای ارمنی با محاصره شهرستان فضولی (واراندا) ارتباط جاده‌ای میان فضولی و شهرستان جبراییل را قطع کردند. در ۲۹ ژوئیه ۱۹۹۳ میلادی شورای امنیت سازمان ملل علی‌رغم صدور قعطنامه ۸۵۳ و برگزاری دور چهارم مذاکرات صلح قره‌باغ در رم درگیری‌ها ادامه یافت و در ۱۳ اوت ۱۹۹۳ میلادی، نیروهای ارمنی با انجام یک عملیات گسترده به سوی شهرستان بردع پیشروی کردند. در جنوب قره‌باغ نیز حملات نیروهای ارمنی موجب شد شهر مهم فضولی در ۱۷ اوت و متعاقب آن شهر جبراییل در ۱۹ اوت به تصرف ارتش ارمنستان درآید. سرژ سارگسیان در ۲۱ اوت به وزارت دفاع ارمنستان منصوب شد و نیروهای ارمنی قصد داشتند بر جاده شهرستان قبادلی (کاشونیک) به شهرستان زنگلان (کُوساکان) مسلط شوند که با واکنش ایران مواجه شد و این اقدام موجب شد تا اندکی از شدت عملیات جنگی ارمنیان کاسته شود. ایران پیشنهاد نمود که یک نوار امنیتی در جمهوری آذربایجان به عمق ۲۰ کیلومتر برای ایجاد اردوگاه تأسیس شود که با مخالفت شدید ترکیه و آمریکا مواجه شد(زارع،ص۴۸۲). در چنین شرایطی حیدرعلی اف، ژنرال سابق شوروی به نام «محمد رفیع محمداف» به سمت وزیر دفاع و کمونیست قدیمی «حسن حسن‌اف» به وزارت خارجه،انتصاب کرد و با رأی مثبت پارلمان مذاکره مستقیم با ارمنیان قره‌باغ و ملاقات علی اف با یلتسین در مسکو و عضویت رسمی آذربایجان در جامعه کشورهای مستقل همسود از اقدامات مهم او بود. مذاکرات سانفرانسیسکو و اجلاس غیررسمی گروه مینسک در اوایل اکتبر ۱۹۹۳ میلادی آغاز شد، هر چند طرح صلح گروه مینسک مورد پذیرش ارمنستان و قره‌باغ قرار گرفت، اما آذربایجان با هشت بند این طرح مخالفت نمود. به این منظور شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامه ۸۷۴ را به تصویب رساند. در واکنش به قطعنامه، حیدر علی اف محاصره اقتصادی و بازکردن خطوط ارمنستان را بدون حل قطعی مسئله قره‌باغ و عقب‌نشینی ارمنستان از این منطقه یک اشتباه بزرگ دانست و قطعنامه شورای امنیت را ناعادلانه خواند. در مقابل مقامات قره‌باغ قطعنامه ۸۷۴ را به دلیل درج کلمه «قره‌باغ کوهستانی آذربایجان» غیرقابل قبول خواندند. با شکست تلاش‌های بین‌المللی و عدم دستیابی به راه حلی صلح‌آمیز روند درگیری‌ها ادامه یافت و نیروهای ارمنی مناطق جنوبی قره‌باغ (۷۰ کیلومتر از مناطق هم‌مرز با ایران) را تصرف کردند و شهر مهم زنگلان نیز در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۳ میلادی به تصرف نیروهای ارمنی درآمد. حیدرعلی اف دستور تشکیل شورای دفاع را صادر کرد و کوشش نمود از تبلیغات مذهبی در جهت تبدیل جنگ قره‌باغ به رویارویی مسلمانان با مسیحیان استفاده نماید. در این شرایط شورای امنیت سازمان ملل در ۱۱ نوامبر ۱۹۹۳ میلادی چهارمین قطعنامه خود را دربارۀ بحران قره‌باغ با عنوان قطعنامه ۸۸۴ صادر کرد. حمله بزرگ نیروهای آذربایجان در ۲۸ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی آغاز شد که طی آن، نیروهای ارمنی از بلندی‌های استراتژیک شهر آقدام عقب‌نشینی کردند.

 رویدادهای قره‌باغ –

سال ۱۹۹۴ میلادی و انعقاد آتش‌بس

نخستین روزهای سال ۱۹۹۴ میلادی با تنش و درگیری بسیار شدیدی در صحنه جنگ قره‌باغ همراه بود. در ۲ ژانویه حمله نیروهای ارمنی در شهرستان کلبجر (کارواجار) به شکست انجامید و حمله وسیع نیروهای ارمنی به شهرستان ترتر در ۲۲ ژانویه به شکست انجامید و ارمنیان وادار به عقب‌نشینی شدند. در ۲۴ ژانویه نیز منطقه کلبجر از کنترل نیروهای ارمنی خارج شد و آذربایجانی‌ها منطقه مارتاکرت را به محاصره خود درآوردند. در این شرایط روسیه طرح صلحی را مطرح نمود که علی‌رغم موافقت ارمنستان و قره‌باغ با این طرح، دولت آذربایجان با آن مخالفت نمود. در ۱۸ فوریه با میانجی‌گری پاول گراچف وزیر دفاع روسیه مقامات قره‌باغ و وزرای دفاع ارمنستان و آذربایجان به یک رشته توافقات اصولی دست یافتند. اما آتش‌بسی که قرار بود به این توافقات از اول مارس ۱۹۹۴ میلادی آغاز شود، با بروز اختلاف میان طرفین از جمله تأکید علی اف بر خروج کامل نیروهای ارمنی موجب شد نیروهای ارتش آذربایجان حمله گسترده‌ای را در منطقه فضولی در ۳ مارس آغاز کنند. در این بین تحولاتی چون حمله شدید نیروهای ارمنی به آقدام در ۱۰ آوریل و تغییر اوضاع به سمت ارمنی‌ها موجب شد تا لحن مقامات آذری نسبت به روسیه تغییر پیدا کند. علی اف در ۲۵ آوریل راهی مسکو شد و متعاقب آن هیئتی به رهبری رسول قلی اف، رئیس پارلمان آذربایجان به مسکو سفر نمود که مأموریت اصلی آن (مذاکره در مورد مناقشه نظامی و تدابیر برای پایان دادن به آن) اعلام شد. سفر هیئت آذربایجانی موجب صدور سند توافقنامه مسکو شد. هر چند مفاد این سند به اجرا درنیامد اما زمینه مناسب و لازم را برای نزدیک تر شدن دیدگاه‌های آذربایجان و ارمنستان فراهم نمود که نقش مهمی در روند مذاکرات صلح قره‌باغ در بیشکک در ۴ می ۱۹۹۴ میلادی ایفا نمود. در مذاکرات بیشکک روس‌ها خواستار رعایت سه اصل بودند: «برقراری آتش‌بس، قبول نمایندگان قره‌باغ به عنوان یک طرف اصلی مذاکرات صلح و استقرار ۱۸۰۰ نفر از نیروهای جامعه مشترک‌المنافع در خط حائل آتش‌بس و عقب‌نشینی نیروهای نظامی از هر دو طرف و گشوده شدن راه‌های انرژی و حمل ونقل»(زارع،ص۵۰۹). ولی هیئت آذربایجانی از پذیرش آن سرباز زد و در حالی که طرح در آستانه شکست قرار داشت تغییرات مختصری در اعلامیه نهایی مذاکرات داده شد. بدین نحو که به پایان دادن تصرف مناطق جمهوری آذربایجان تأکید شد و همچنین استقرار نیروهای ناظر بین‌المللی در کنار نیروهای جامعه کشورهای مستقل مشترک‌المنافع در خط حائل پیش‌بینی گردید. سرانجام رسول قلی اف توافقنامه بیشکک را در ۸ می ۱۹۹۴ میلادی امضاء نمود.

-سال ۲۰۱۶ میلادی

آتش‌بس در پی شکست مذاکرات دوطرف، در آوریل ۲۰۱۶ یکی از شدیدترین موارد درگیری نظامی میان دو کشور به وقوع پیوست و در پی جنگ چهار روزه ایروان و باکو در منطقه مورد مناقشه قره‌باغ صدها نفر از هر دو طرف کشته شدند. البته آمار اعلامی از سوی هر دو طرف متفاوت و متناقض بود. هر یک از دو کشور مدعی می‌شد که طرف مقابل تلفات بیشتری را متحمل شده و عمدا از اعلام آن طفره می‌رود.

بعد از آن دو طرف بار دیگر اعلام آتش بس کردند و خشونت‌ها برای مدتی متوقف شد. تلاش‌های گسترده بین‌المللی برای میانجیگری و یافتن راه حل در جهت پایان دادن به این مناقشه ادامه داشت. بعد از درگیری‌های ۲۰۱۶، درچند بازه هم به صورت موردی تنش‌ها میان طرف به وقوع پیوست اما در عین حال مناقشه در سطحی قابل کنترل مدیریت می‌شد.

-سال ۲۰۲۰ میلادی

روز یکشنبه ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۰ تبادل آتش میان ارمنستان و آذربایجان بعد از توقف نسبی اما چند ساله تنش‌ها میان دو کشور بار دیگر منطقه را به بحران کشاند. پس از درگیری‌های چند روزه، ده‌ها نفر از هر دو طرف کشته و زخمی شدند. این درگیری‌ها در حالی رخ داد که جمعی از جوانان آذری در خیابان‌های باکو حاضر و در تظاهراتی از دولت خود خواستند به حملات به ارمنستان ادامه دهد تا آنچه به زعم آنها آزادی بخشی از خاک کشور آذربایجان خوانده می‌شد، اتفاق بیفتد.

در زمان درگیری‌های ماه ژوئيه مواضع کشورهای مختلف مشابه همان چیزی‌ بود که در روزهای اخیر دیده و شنیده شده است. آتش درگیری‌های ماه ژوئيه هرچند زود خاموش شد اما قابل پیش‌بینی بود که به زودی شاهد دور تازه‌ای از تنش‌ها میان دو کشور خواهیم بود.

 

 

مطالب مرتبط