مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

دورنمای جریان نوسلفی-نوتکفیری داعش -گفتگو با دکتر امیر محسن زادگان- بخش پاياني

اشتراک

پژوهشگر و مدرس دانشگاه

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

با كاهش قدرت و شكست آن در عراق و همچنين سوريه سناريوهاي مختلفي براي حضور داعش مطرح بوده است. گفتگوي زير براي بررسي بيشتر دورنمای جریان نوسلفی-نوتکفیری داعش است.

واژگان کلیدی: زوال, دورنما, جریان ,نوسلفی,نوتکفیری, داعش , دکتر امیر محسن زادگان

مرکز بین المللی مطالعات صلح:آیندۀ داعش را به طور کلی چگونه می توان ترسیم نمود؟

در مورد آیندۀ داعش که به ISIS دولت اسلامی عراق و شام و یا IS نیز موسوم است، گفته شده که شناخت و تخمین آینده های ممکن برای این تمامیت وجودی دشوار اما به همان اندازه لازم و ضروری می باشد. در چارچوب سناریو نویسی برای آینده این گروه، پرسش هایی مطرح شده از جمله اینکه آیا داعش تداوم خواهد یافت؟ آیا دچار دگردیسی خواهد شد؟ و این که ظرفیت های قدرت داعش در صورت اضمحلال آن به چه سمت و سویی خواهد رفت؟

برای پاسخ دهی به این پرسش ها ضرورت دارد به اصلی ترین هدف این تشکیلات متمرکز شویم. دال مرکزی گفتمان داعش خلافت و احیای خلافت می باشد پس در این قالب داعش همواره یکی از اصلی ترین اهداف خود را سیطره بر سرزمین حجاز و اماکن مقدس قلمداد نموده است. عبدالباری عطوان از تحلیلگران جهان عرب و مسائل خاورمیانه در برهه ای که داعش به پیشروی های اساسی دست زده و به یکی از بالاترین حد تصرفات سرزمینی خود دست یافته بود بیان نموده بود که باید این حرف داعش را جدی گرفت چرا که تنها با سیطره بر دو شهر مقدس مکه و مدینه است که می توان مفهومی کامل از «خلافت» را مطرح نمود.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به این که خاورمیانه مرکز اصلی فعالیت های داعش بوده است، این تشکیلات در آینده چه اقداماتی را در این منطقه در پیش خواهد گرفت؟

در خاورمیانه داعش با اعلام خلافت خود که به صورتی نمادین نیز وقوع یافته بود سعی در شکستن مرزهای ایجاد شده توسط پیمان سایکس-پکو داشته است. در مورد سوریه پیشینه تاریخی منطقه شامات به عنوان پل ارتباطی و شاهراه اصلی و گذرگاه صلیبیون و مأمن فرق و جنبش های دینی ریشه دار و حدیثی منسوب به رسول الله (ص) مبتنی بر وقوع نبرد آخرالزمانی میان مسلمانان و مسیحیان در منطقه ای به نام دابق در سوریه که این نام دابق بر روی نشریه داعش نیز قرار گرفته است برای داعش اهمیت دارد. بهار عربی و آشفتگی ها و خلأ قدرت در حکومت های منطقه از جمله سوریه موجب بهره برداری نیروهای مختلف از جمله ناراضیان از دولت سوریه و بخشی از افراد جدا شده از ارتش سوریه که ارتش آزاد سوریه را ایجاد نمودند و همچنین جریان های تکفیری از جمله داعش شد که در چارچوب جنگ داخلی هر یک قلمروهایی را بدست گرفتند که تا اکنون نیز بخش هایی در دست این گروه ها است هرچند بسیاری از متصرفات خود را ازدست داده اند. داعش به حاشیه راندن و تحت الشعاع قرار دادن جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه اقدام نمود و با جمع آوری و بسیج نظامی جنگاوران خارجی در اطراف و اکناف به روگردان ساختن و جذب برخی اعضای شاخه های دیگر القاعده در افغانستان، شمال آفریقا و یمن دست زد.

همچنین داعش همواره در پشت دروازه های اردن هاشمی ایستاده و تعجبی ندارد که این کشور را در خط مقدم ائتلاف منطقه ای و بین المللی علیه آن دیدیم. این کشور از سال های ۱۹۸۰ منطقه ای برای جذب نیرو از سوی سلفی ها بوده و ابومصعب الزرقاوی رهبر القاعده عراق اردنی تبار بوده است. پادشاه اردن جنگ علیه داعش را جنگ جهانی سوم نامیده بود. همچنین یکی از کارکردهای داعش دمیدن در اختلافات فرقه ای بوده و در لبنان با توجه به بافت چند قومیتی و چند مذهبی بودن آن «تله داعش» شکستن یک دستی جامعه لبنان بوده است. 

در مورد ترکیه و اینکه دولتمردان ترکیه همواره حامی براندازان سوری و مخالف حکومت اسد بوده و سیاست های این کشور را باید در چارچوب نوعثمانی گرایی تحلیل کرد، بر این اساس ترکیه سیاست های پراگماتیستی محض را به منصه ظهور گذارده و در رابطه با داعش پیوندهای مقطعی تاکتیکی به شکلی سینوسی داشته اما گروه داعش دولتمردان ترک را فاسد و نافی شریعت اسلامی پنداشته و برخی تهدیدات خود را نیز علنی ساخته و در برهه هایی جنگ را به داخل مرزهای ترکیه برده و صنعت توریسم این کشور را دچار اختلال نموده است. بر این مبنا داعش در برهه ای به بازیگر مهمی در تصمیم گیری های ترکیه و عامل اختلال در بازی سیاست آنکارا مبدل شده بود.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: دورنمای داعش در شمال آفریقا چگونه است؟

بر مبنای همان استراتژی«بازوهای متعدد» ذکر شده است که داعش با حضور در مناطقی مانند افغانستان، لیبی و حتی مناطقی چون اندونزی و فیلیپین به توسعه خلافت اعلامی خود دست زده بود. در شمال آفریقا و مناطق مجاور آن در گذشته گروه های تکفیری مانند بوکوحرام در نیجریه و گروه مبارزان اسلامی شامل گردان های عبدالله عظام و گردان های استشهادی ابن مالک حضور داشتند که بهار عربی نقطه عطفی برای فعالیت های این گروه ها بوده است. در سوریه و شمال آفریقا و شبه جزیره سینا و باریکۀ غزه بسیاری از گروه های جهادی به طور رسمی در هنگامه اعلام خلافت داعش به طور رسمی وفاداری خود را به داعش اعلام نموده بودند حتی در آسیای جنوب شرقی اندونزی و فیلیپین نیز برخی با داعش بیعت نموده بودند که به نظر می رسد که هنوز نیز بسیاری از این گروه ها وفاداری خودر ا حفظ نموده باشند. به مانند پاکستان که برخی گروه های تکفیری به داعش اعلام وفاداری نموده بودند و همچنین به مانند بخشی از افراد جدا شده از گروه امارت اسلامی در قفقاز ، در شمال آفریقا نیز به طور مثال انصار بیت المقدس در مصر و جندالخلافه در الجزایر وفاداری و بیعت خود را به داعش اعلام نموده بودند.

در لیبی گروه های تکفیری نقش مهمی در ساقط نمودن قذافی داشتند که سرویس اطلاعاتی عربستان نیز نقش مهمی در پشتیبانی از این گروه ها داشته است. در پی خلأ قدرت در لیبی نیز گروه های تکفیری از جمله داعش مناطقی از لیبی را به تصرف در آورده اند و نوعی جنگ داخلی بر این کشور حاکم است که ترکیه نیز نقش مهمی در پشتیبانی از برخی بازیگران قدرت در لیبی داشته است.

مطالب مرتبط