مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
پس از پيروزي اوباما بر رامني نامزد جمهوري خواهان اينك رئیسجمهور آمریکا طی مراسمی سناتور «جان کری» را بعنوان نامزد تصدی پست وزارت امور خارجه آمریکا معرفی کرد. انتخاب جان کری به عنوان چهرهاي ميانهروتر و رئيس کميته روابط خارجي سنا پس از انصراف «سوزان رایس» برای تصدی پست وزارت خارجه آمریکا صورت گرفت. اين امر به نوبه خود مي تواند تاثيراتي در سياست خارجي امريكا داشته باشد. در همين راستا با توجه به نوع تفكرات و جايگاه كري در گفتگويي با دكتر سعيد خالوزاده كارشناس امريكا به تاثيرات وي بر سياست خارجي امريكا توجه كرده ايم:
واژگان كليدي: جان كري، اوباما، سوريه، امريكا، ايران، خاورميانه، تماس با ايران
مركز بين المللي مطالعات صلح: جان كري چه تاثيراتي كلي در ساختار وزارت خارجه امريكا خواهد گذاشت؟
ايشان بعد از گمانه زني هاي زياد به عنوان وزير خارجه انتخاب شده است اما به نظر نمي رسد كه تغييرات زيادي در ساختار وزرات خارجه در اين دوران رخ دهد. بايد گفت وي رويكرد قبلي اوباما را در پيش خواهد گرفت. كري به عنوان مجري سياست خارجي امريكا از جناح دمكرات ها ويژگي مشترك بارزي در مقايسه با خانم كلينتون داشت. هر دو نامزد رياست جمهوري بودند و چه در داخل حزب يا رقابت با جمهوري خواهان موفق نبوده اند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: قبلا كري گفته بود اگر وی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، سعی می کند تماس هایی به طور علنی و نیز پشت پرده با ایران برقرار کند .در اين حال روابط و نگاه واشنگتن به تهران در دوره دوم رياست جمهوري اوباما و وزارت جان كري به چه سمت و سويي پيش خواهد رفت؟
زماني شخصيت هايي در پست هاي اجرايي رويكردي را در نظر مي گيرند و در فعالعيت هاي انتخاباتي رويكردي ديگر را مورد توجه قرار مي دهند. در هر حال امروزه كري به عنوان وزير خارجه در دوره دوم اوباما تماس ها و لابي هاي بيشتري را با طرف ايراني مد نظر خواهد داشت. چنانچه به نظر مي رسد گفتگوهايي در ماه هاي گذشته هم با برخي از مقامات ايراني صورت گرفته باشد. اگر چه دو طرف اين تعاملات را تكذيب مي كنند، ولي بسياري به اين ديدارها اشاره مي كنند. من فكر ميكنم در دوره كري سطح تماس هاي پشت پرده بين ايران و امريكا بيشتر خواهد شد و شاهد آن خواهيم بود. يعني امريكا تمايل دارد با ايران به گونه اي مستقيم تر وارد گفتگو گردد.
مركز بين المللي مطالعات صلح:مذاکرات ایران و 1+5 اکنون چندين ماه است که متوقف شده است. پیشنهادهای تابستان گذشته شش کشور هم مورد پذیرش ایران قرار نگرفت. آيا مي توان تصور كرد كه در دوران كري وي پيشنهادات نويني براي حل مساله هسته اي ايران ارائه دهد؟
بله. قطعا همين گونه است. كري براي اينكه تحركي به مذاكرات دهد پيشنهادات و امتيازات نويني را براي ايران در نظر دارد. در همين حال هم بايد در نظر داشت كه امريكا طرح هاي بيشتري را در گروه پنچ به علاوه يك در نظر دارد . امريكا قدرت اصلي در گروه مذاكره كننده است و موضع امريكا هم در مذاكرات با ايران پررنگ است. امريكايها هم تلاش دارند به نتيجه اي در توافق با ايران رسند. بنابراين پيشنهادت در رابطه با مسائل اقتصادي، تجاري، اعتباري، مالي، زمينه سازي سرمايه گذاري در ايران، آماده سازي شرايط براي پيوستن ايران به سازمان تجارت جهاني در ميان مدت و.. مي تواند مد نظر باشد. در اين حال بسترسازي سياسي هم لازم است و ممكن است در زمينه هاي هسته اي يا مسالمت آميز امتيازهايي به ايران داده شود و يا ميزاني از تحريم ها بر ضد ايران كاسته گردد و چشم انداز مثبتي را ايجاد كند. يعني در مذاكره بايد اين احساس وجود داشته باشد كه بازي برد برد مد نظر است و امريكايي ها براي دستيابي به اين امر حاضر هستند امتيازاتي بيشتر از قبل ارائه دهند و به توافقي با ايران رسند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: كري در يک سخنراني اظهار داشته «سياست آمريکا نسبت به خاورميانه مستلزم تنظيم دوباره است تا حقايق جديد منطقه را که با اعتراضات مردمي در نقطه جوش به سر ميبرد، بازتاب دهد».کري با اشاره به اينکه ديگر نميتوانيم به خاورميانه صرفا از دريچه وقايع يازدهم سپتامبر بنگريم، تاکيد کرده «سياست آمريکا در خصوص خاورميانه در دهههاي اخير با توجه به اعتياد ما به نفت خارجي اتخاذ شده و دموکراسي و حقوق بشر در حاشيه قرار گرفته است». در اين حال آينده رويكرد جان كري را در خاورميانه عربي را با توجه به تحولات دو سال گذشته خاورميانه عربي بويژه سوريه را چگونه مورد پيش بيني و بررسي قرار مي دهيد؟
من فكر ميكنم به دنبال تحولات اخير در خاورميانه كشورهاي غربي از اين سرعت تحولات غافل گير شدند. چنانچه كشورهاي غربي و روسيه درك درستي از اين تحولات نداشتند. يعني از قبل اين تحولات را با سناريوسازي و.. پيش بيني نكرده بودند و يا خود در پشت اين تحولات قرار ندارند. در اين دوران هيچ كشوري خط مشي سياست خارجي خود را در مورد تحولات تنظيم نكرده بود و منتظر تحولات بود. قبلا كشورها غربي سياست حمايت از پادشاهي هاي نفتي داشته و بيشتر به حاكميت نزديك بودند و از توده ها دور و شناخت درستي از مردم نداشتند. تحولات خاورميانه اين شرايط را تغيير داد و خيلي از نظام هاي پيشين سرنگون شد و در فضاي جديد مردم نقش بيشتري دارند. در اين حال اكنون دولت هاي غربي ملاحظات خود را با شرايط تطبيق مي دهند. از سوي ديگر سياست امريكا در منطقه يك دهه در سايه 11 سپتامبر بود و ديپلماسي خاصي را در مباره با تروريسم در پيش گرفت. اما اين رويكرد پاسخگو نخواهد بود و امريكايي ها ديپلماسي خود را تغيير خواهند داد و در آينده از راه تعامل با دولت هاي نوين حاكم و در نظرگيري خواست هاي مردم خود را به توده ها نزديك تر مي كنند و شراط جديد منطقه را درك مي كنند. اين در حالي است كه امروزه با توجه به توليدات داخلي و سرمايه گذاري ها نياز امريكا به نفت كمتر از گذشته است. بنابراين امريكا سياست جديدي را در نزديكي با دولت هاي حاكم اتخاذ خواهد كرد. در مورد سوريه هم شرايط ويژه اي بر اين كشور حاكم شده و امريكايي ها تلاش مي كنند با هماهنگي با شركاي اروپايي خود و اتحاديه اروپا سياست نويني در پيش گيرند و ملاحضات ساير كشورهاي از جمله ايران، روسيه و چين را هم در نظر گيرند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: برخي بر اين نظرند كه كري برای مهار ایران معتقد است که ایالات متحده باید بر افزایش بر حجم رابطههای خود با شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس – عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات و عمان و ایجاد ائتلاف جهانی که روسیه در آن نقش داشته تاكيد ميكند. در اين حال با توجه به ائتلاف و اتحاد امريكا با قدرت هاي عربي منطقه همچون عربستان در سياست خارجي نوين امريكا وضعيت اين پيوند ها به چه گونه اي خواهد بود؟
امريكا سالها است با كشورهاي عربي يا پادشاهي هاي نفتي رابطه خوب داشته و با حمايت سياسي، ديپلماتيك روابط گسترده داشته است. در اين حال بعيد نيست كه امريكا بخواهد در تنظيم سياست خود نسبت به مهار ايران از پتانسيل اين كشورها استفاده بيشتري برد. ولي به نظر مي رسد اگر امريكا در مذاكرات خود با ايران (چه در چارچوب پنچ به علاوه يك و چه به صورت دو جانبه ) به نتايجي نائل آيد سياست امريكا نسبت به كشورهاي عربي منطقه رنگ مي بازد و اهميت سابق را ندارد. چون اين كشورها به غير از عربستان چه از نظر موقعيت و اندازه و تاثيرگذاري خيلي مهم نبوده و محلي از اعراب ندارند. لذا مي توان تصور كرد در آينده با پيشرفت گفتگوي ايران و امريكا نقش اين كشورها شديدا كاسته خواهد شد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به نوع نگاه جان كري به چين و روسيه و آيا نوع همكاريها با اين دو كشور ابعادي ديگري به خود خواهد گرفت؟
ممکن است این امر در مورد روسیه و چین متفاوت باشد. از زمانی که پوتین در دور سوم رئيس جمهور روسیه شد به نظر میرسد روسیه سیاستی را در پیش گرفته که جایگاه خود را در معادلات بین المللی بهبود بخشد. بنابراین به غرب و اروپا چنگ و دندان نشان میدهند. گذشته از اين در تعاملات منطقه ای هم می توان شاهد یک سری از چالش ها در روابط بین دو کشور بود. چنانچه در چالش سامانه دفاع موشكي روسها نشان داده اند که کوتاه نمی آیند و همواره خواستار تضمین های حقوقی در مورد سامانه موشکی ناتو و امریکا بوده اند. امريکا اگر بخواهد رابطه ای با روسیه داشته باشد باید ملاحاضات روسیه را مد نظر داشته باشد. بنابراين به نظر ميرسد امريكا در رابطه با چين رويکرد گسترش روابط را در نظر داشته باشد. چرا كه چین صادرکننده مهم دنیا با 1500 میلیارد دلار ، دومین کشور قدرتمند اقتصادی و سطح روابطش با امریكا روز به روز در حال گسترش است. همچنين وابستگي هاي دوجانبه نيز بيشتر ميشود. از سوی دیگر نیز این ایده وجود دارد که امريكا در آینده سیاست نگرش به منطقه آرام را در پیش خواهد گرفت تا در این حوزه روابط گسترده تری را داشتنه باشد. در اين بين قطعا روابط با چین در جایگاه روسيه نيست و امریکا ناچار است روابط گسترده تری را با چین داشته باشد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: به نگاه شما وزارت جان كري چه تاثيري بر نوع همگرايي با ناتو و اتحاديه اروپا در مورد خاورميانه خواهد داشت ؟
بعد از تشكل ناتو در 1949 همواره روابط بسيار گسترده ای بین دو سوی آتلانتیک وجود داشته، امريكایها متحدان استراتژیک اروپایی ها بوده اند. تا امروز هم این روابط وجود داشته و مورد توجه كشورهاي اروپايي بوده و چتر هسته اي امريكا امنيت اروپا را تامين كرده است. در اين حال هر چند تمايل به استقلال در حوزه هاي امنيتي، نظامي و دفاعي در بين اروپايي ها وجود داشته و تشكل ارتش مشترك اروپا در همين راستا مطرح است، اما هنوز جنبه اجرايي نگرفته است. در اين حال اكنون كشورهاي اروپايي سهم و قدرت بيشتري در فرماندهي ناتو بر عهده گرفته اند و اروپا و امريكا در نهايت نوعي تعامل و هماهنگي در خاورميانه را در پيش خواهند گرفت و امريكا در هر گونه سناريويي براي در آينده خاورميانه با همكاري و پشتيباني شركاي اروپايي ناتو اقدام خواهد كرد. يعني هر چند همواره سهم امريكا همچنان بيشتر خواهد بود، اما اين دو لازم و ملزوم همديگر هستند
مركز بين المللي مطالعات صلح: كري در اظهارنظرهاي پيشين گفته بود «راه تعامل با ايران از افغانستان ميگذرد و گفته بود که با ايران از افغانستان شروع ميکنيم و بقيه مسائل را هم از همان جا ادامه ميدهيم» آيا اين رويكرد به منزله گفتگو هايي بين ايران و امريكا بر سر كشورهايي همچون افغانستان است ؟
بعيد نيست اينگونه گفتگو هاي با جديت پيگيري گردد. اين نوع از گفتگوها قبلا نيز وجود داشته است. يعني در دوران بوش و بعد از 11 سپتامبر نوعي همكاري هاي بين ايران و امريكا وجود داشت و امريكا توانست در افغانستان موفق گردد كه براي ايران نيز مناسب بود. چرا كه طالبان دشمن ايدئولوژيك ايران بود. اشتباه امريكا آن بود كه بعد از اين ايران را در محور شرارت قرار داد. امري كه مورد تعجب شركاي اروپايي امريكا شد. امروزه هم موضوع همكاريهاي طرفين مطرح هست و ايران شناخت خوبي از افغانستان دارد و امريكا نيز براي خروج موفق نيازمند همكاري ايران است. يعني همچنان كه در مورد عراق مذاكراتي صورت گرفت، گفتگو ها بر سر موضوعاتي مانند افغانستان ميتواند زمينه ساز نوعي تعامل بين دو طرف گردد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: كري قبلا اعلام كرده بود ایالات متحده تمایل ایران برای تبدیل شده به یک بازیگر منطقه ای را به رسمیت می شناسد و خواهان مذاکره در این رابطه است که ایران چگونه قدرتی خواهد بود. آيا به راستي كري قدرت منطقه اي ايران را به رسميت خواهد شناخت؟
ايران قدرت بزرگي در منطقه هست. اما اگر از راه گفتگو در مورد موضوعات منطقه اي اين همكاريها بيشتر گردد مي تواند قدرت و شرايط را براي نقش آفريني ايران بيشتر كرده و موقعيت منطقه اي ايران را برجسته تر كند. در اين چارچوب موقعيت ساير كشورهاي منطقه بويژه كشورهاي عربي قطعا ضعيف تر خواهد شد و در حاشيه قرار خواهند گرفت.
گفتگو از : فرزاد رمضاني بونش