مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحریم های ایران و انتخاب‌هاي ژاپن در سایه‌ی سیاست‌های آمریکا- بخش نخست

اشتراک

سهراب احمدیان

دانشجوی دکتری از دانشگاه تسوکوبا ژاپن

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

مقدمه:

از اواخر دهه ۱۹۶۰ و در دهه ۱۹۷۰ در ویژگی‌های اصلی نظام بین المللی تغییراتی ایجاد شد که شاخصه‌ی آن عبارت بود از پیچیدگی و روابط متعدد و متداخل یا آمیخته ای از کشاکش و همکاری. اتحادیه‌های جنگ سرد بر اثر تنش زدایی کم رنگ شدند و مسائل جدیدیمانند سیاسی شدن مسائل اقتصادی ظهور نمود. برخلاف دهه ۵۰ که گزینش‌های سیاست خارجی محدود و نتایج آن روشن بود در این دوران راه‌ها متعدد تر شده و گزینش ها دشوارتر گشته است و حکومت‌ها آسیب‌پذیری ناشی از تعددراه‌های بدیل و عدم وضوح پیامدهای آن را بیش از پیش احساس می کنند.

رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ،  پیش از انتخاب شدنش به عنوان ریاست جمهوری ، در طول مبارزات انتخاباتی خود اظهارات تندی نسبت به متحدان ترازاول آمریکا، از جمله ژاپن داشت، این اظهارات توافق هسته ای ایران و گروه پنج به علاوه یک با عنوان برجام را نیز در برگرفت، روی کار آمدن دونالد ترامپ و تغییرات مشهود در سیاست‌های خارجی دولتش، مدل واضح‌تری از تاثیر حضورش در روابط ایران و ژاپن را به دست می‌دهد، از طرفی ورود متغیر تحریم نیز به مسئله‌ی هسته ای ایران از جانب آمریکا ، روابط خارجی ایران با ژاپن را بیشتر تحت تاثیر قرار داده و پیچیدگی‌هایی در همبستگی اضلاع این روابط ایجاد نموده است، ژاپن به عنوان یکی از متحدان اصلی آمریکا که دارای پیمان امنیتی با این کشور است دارای بازیگری پیچیده ای در روابط متقابلش با ایران است. در این مبحث تلاش شده است تا در چارچوب نظریه‌ی وابستگی متقابل چرایی تاثیرات متغیرهای این روابط بر یکدیگر مورد تحلیل قرار گیرند و در انتها بر اساس روند همگرايي و واگرايي، حساسيت، آسيب‌پذيري و هزینه‌های نامتقارن،مدلهایی در روابط ایران-ژاپن-آمریکا معرفی شوند.

روابط ایران و ژاپن از آن دست روابطی است که تحلیل آن همزمان با پیچیده شدن مدل گزینش‌ها در سیاست خارجی دو کشور، بخصوص در دوره‌ی بعد از انقلاب اسلامی ایران دشوارتر از پیش شده است. زیرا از طرفی نوع تعامل و پیوستگی روابط ژاپن و آمریکا به واسطه‌ی قانون اساسی و پیمان امنیتی بعد از جنگ جهانی دوم ، روابط متقابل این دو کشور را وارد مراحل پیچیده تری نموده است و از طرف دیگر قرارگرفتن ایران در موضع ضدهژمونی آمریکا بعد از انقلاب اسلامی ایران،  بر تصمیمات ژاپن و ایران در تعیین نوع تعامل با یکدیگر موثر بوده است.

بر این اساس نگاهی به روابط متقابل سه کشور آمریکا، ژاپن و ایران، جلوه‌های آشکاري را از مدل تعاملات متاثر ایران و ژاپن به دست می‌دهد. آمریکا پس از انقلاب اسلامی در دوران شش رئیس جمهور یعنی جیمی کارتر، رونالد ریگان، جرج بوش پدر، بیل کلینتون، جرج بوش پسر و باراك اوباما؛ براساس هویت هژمونیک خود، سیاست مهار و بهخصوص تحریم ایران را تعقیب کرده است. ژاپن هم به عنوان متحد آمریکا در همه این دورانها با وجود تغییر پی در پیدولت‌ها، روابطش با ایران را همیشه در میانه راه نگه داشته است.

سوال اصلی اینجاست که چراژاپن متاثراز سیاستهای آمریکا،نحوه تعاملوروابطشباایرانرامحدودنگهمیدارد؟و در نهایت بر اساس فعل و انفعال در روابط این کشورها و رویکرد وابستگی متقابل چه مدلهای جدیدی را میتوانبرای آن ترسیم کرد؟

بر اساس آنچه گفته شد به نظر می رسد بهترین چارچوب نظری که بتوان نقش وابسته ایران و ژاپن را در برقراری روابط با یکدیگر در آن تشریح و تحلیل کرد همان گزینه هایی هستند که اشخاصی چون ادوارد مور در کتاب ها و مقالاتش در باب وابستگی متقابل و رابرت کوهن و جوزف نای در کتاب « قدرت و وابستگی متقابل» و ریچارد کوپر در مقالاتی در باب وابستگی متقابل اقتصادی در جهت ارائه نظریه نوینی در باب مسائل بین المللی آورده اند. (مشیرزاده, 1396)

کوهن و نای وابستگی متقابل در سیاست جهانی را به وضعیت‌هاییاطلاق می کنند که وجه مشخصه آنها آثار متقابل میان کشورها یا میان بازیگران در کشورهای مختلف است و مفاهیم بنیادین آن را شامل متغیرهایی چونقدرت،حساسیت،آسیب پذیری،هزینه، تقارن و عدم تقارن می دانند. (مشیرزاده, 1396)

آغاز تا فردای دونالد ترامپ در روابط ایران و ژاپن

رئیس جمهور فعلی ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ که از همان آغاز مبارزات انتخاباتیش تا زمان پیروزی و بعد از آن با چهره ای جنجالی وارد دنیای سیاست شد، ادعاها، سیاست ها و اظهاراتش در فضای داخلی و بین المللی انعکاس فراوانی داشت. دونالد ترامپ که در طول مبارزات انتخباتی خود اظهارات تندی نسبت به متحدان تراز اول آمریکا، از جمله ژاپن داشت، این اظهارات توافق ایران و گروه پنج به علاوه یک با عنوان برجام را نیز در برگرفت آن هم توافقی که هم دولت وقت ایران و هم رئیس جمهوری آمریکا، باراک اباما به آن نگاهی امیداورانه داشتند و جامعه‌ی مدنی ایران نیز  بعد از امضا شدن توافق و تصویب، استقبلال چشمگیری از آن نمودند. با روی کارآمدن دونالد ترامپ نه تنها تحولاتی ناشنیده بر سیاست های داخلی آمریکا سایه  افکند بلکه جایگاه سیاست های این دولت در معادلات بین المللی نیز تغییر کرد. تاجاییکه با ظهور پدیده‌ی ترامپ جزئیات ائتلاف آمریکا و ژاپن در سیاست های پیش روی ترامپ نیز مورد بحث و تحلیل های متفاوتی در رسانه ها قرارگرفت.

از همان آغاز پرسش های زیادی در ارتباط با اینکه دونالد ترامپ در آسیا چه سیاست هایی را در پیش خواهد گرفت مطرح شد. او که در نهم نوامبر 2016 به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده‌ی آمریکا انتخاب شد و با موفقیت راهش را به کاخ سفید باز کرد، روابط امنیتی کشورش با ژاپن و اظهاراتش مبنی بر« پاره کردن برجام » از همان آغاز کانون توجه کمپین های انتخاباتی اش بود.

ترامپ در چندین تریبون به انتقاد از پیمان آمریکا – ژاپن پرداخت و در دوران نامزی خود برای ریاست جمهوری،‌ در انتقادی شدید علیه ژاپن گفته بود که اگر آمریکا مورد حمله قرار بگیرد، تنها کاری که ژاپنی‌ها انجام می‌دهند این است که در خانه بنشینند و تلویزیون سونی تماشا کنند!

بر اساس منابع خبری معتبری مانند ژاپن تایمز، دونالد ترامپ، میلیاردر جمهوری‌خواه آمریکا در یکی از سخنرانی هایش، نسبت یه تعهد آمریکا به دفاع از کشورهای آسیایی اظهار ناامیدی کرد و گفته بود که اگر ایالات متحده هدف حمله قرار بگیرد، ژاپن طبق ماده 9 قانون اساسیش که آن کشور را از اعزام نیروهای مسلح به خارج منع می‌کند، نمی‌تواند به واشنگتن کمکی کند و گفت: لازم است آمریکا از این تعهد خارج شود و یا دست‌کم به خروج از آن تهدید کند.(JOHNSON, 2016)

ترامپ در سخنرانی انتخاباتی‌اش در آیووا مجددا از کشورهایی که مشارکت مالی خودشان را در قبال ناتو انجام نمی‌دهند، انتقاد کرد و گفت: « همانطور که می‌دانید ما معاهده‌ای با ژاپن داریم و اگر ژاپن مورد حمله قرار بگیرد، ما باید از کل نیروها و اقتدار ایالات متحده استفاده کنیم. اما اگر ما مورد حمله قرار بگیریم، ژاپن مجبور نیست کاری انجام دهد. آنها می‌توانند در خانه بنشینند و تلویزیون سونی تماشا کنند. درست است؟»(JOHNSON, 2016)همچنین در بخشی از اظهارات خود تاکید نموده بود که ایالات متحده از ژاپن، کره‌جنوبی، آلمان، عربستان سعودی و سایر کشورها حفاظت می‌کند اما آنها حتی “چیزی که ارزش هزینه آن را داشته باشد، به آمریکا نمی‌دهند” (Cook, 2016)  و در ادامه تاکید می کند که آنها باید هزینه این حمایت را بپردازند چون مسئله، 40 سال پیش نیست …ما نمی توانیم از ژاپن دفاع کنیم مگر آنکه سهم عادلانه ای در این توافق ها داشته باشیم. (Zack Beauchamp, 2016)

در فضای کنونی حاکم بر روابط آمریکا و ژاپن که محور آن پیمان امنیتی بین این دو کشور است، و فضای حاکم بر روابط ایران و آمریکا که محور آن برجام است جهان همچنان با اظهارات و تصمیمات جنجالی دونالد ترامپ روبه روست. آنچه از یک نگاه کلی به سیاست های دونالد ترامپ بر می آید و  تاکنون برجسته ترین مفهومی که برآیند اظهارات ترامپ بوده است از آغاز مبارزات انتخاباتیش تاکنون: «خارج شدن» است. ترامپ تاکنون یا از بسیار قراردهای بین المللی یا خارج شده است یا دست کم تهدید به خروج کرد است. به عنوان نمونه برخی از پیمان هایی که تاکنون ترک یا تهدید به خروج نموده می توان به مواردی چون : « خارج شدن از برجام»  ، «خارج از شدن از پیمان امنیتی ژاپن و آمریکا» ، «خارج شدن از یونسکو»،« خارج از شدن از پیمان ترانس- پسفیک(TPP) »، « خارج شدن از توافق آب و هوایی پاریس»، «خارج شدن از توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا)».

پیمان امنیتی آمریکا و ژاپن از آن دسته پیمان هایی بود که ترامپ تنها به تهدید برای خروج از آن راضی شد، البته این راضی شدن را اگر« قناعت براساس منافع و اهداف مشترک و موازی طرفین» بنامیم بهتر است زیرا بعد از اظهارات جنجالیش در ارتباط با پیمان مذکور نگرانی هایی مقامات ژاپن را دربرگرفت، زیرا در آن آغاز به دلیل کمبود سوابق سیاسی دونالد ترامپ به روشنی قادر به تشخیص زبان رفتار او در عالم سیاست نبودند‏، اما بعد از اظهارات جنجالی ترامپ در این زمینه و به دنبال بازخوردهایی شفاهی آن از جانب مقامات ژاپنی، شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن به عنوان اولین رهبر خارجی به دیدار با ترامپ شتافت و در نهایت نگرانی رفع شد و شینزو آبه بعد از این دیدار، ترامپ را « قابل اعتماد» ارزیابی کرد و تهدیدهای ترامپ نیز در رابطه با خروج از پیمان امنیتی ژاپن و آمریکا به سرآمد. می توان گفت تهدیدهای ترامپ برای لزوم مشارکت نظامی ژاپن دقیقا در راستای همان هدفی بود که لیبرال دموکرات های ژاپن سالهاست آن را دنبال می کنند و در تلاشند اصل 9 قانون اساسی ژاپن را که مانعی برسر راه نیروهای دفاع از خود ژاپن است، در راستای افزایش قابلیت ها و مشارکت های نظامیش تغییر دهند. بنابراین سیاست های دونالد ترامپ در این زمینه هم راستا و موازی با سیاست های شینزو آبه و حزبش قرار گرفت.

     به دنبال اشغال ژاپن در 28 آگوست سال  1945 قانون اساسی این کشور تغییر یافت و محدودیت‌هایی در قانون اساسی آن گنجانده شد که قدرت نظامی این کشور را محدود ساخت. در واقع، از سال 1947 قانون اساسی جدید ژاپن، تشکیل نیروی نظامی متعارف برای این کشور را ممنوع کرد و مأموریت نیروهای نظامی آن را به دفاع مشروع ([1]SDF) محدود ساخت. این تصمیم گفتارهایی نمادین را نیز به دنبال داشت که گفته می شد هدف این است  ژاپن را به ”سوئیس شرق“ مبدل سازند، کشوری که از دالان اقتصاد و نه از راه زور و نظامی‌گری در پی تحقق اهداف خود در عرصه بین‌المللی برآید.

[1] .Self Defence Force:自衛隊=Jiei tai

واژگان کلیدی: تحریم های ایران، انتخاب‌هاي ژاپن ، سیاست‌های آمریکا، روابط ايران و ژاپن، سهراب احمدیان

مطالب مرتبط