مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تاثیرات تحولات خاورمیانه بر تغییر استراتژی ترکیه در قبال کُردها

اشتراک

 اردشیر پشنگ

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

مذاکره نمایندگان دولت ترکیه با عبدالله اوجالان رهبر محبوس پ.ک.ک در زندان ایمرالی، به رغم ترور سه تن از فعالین زن کُرد وابسته به پ.ک.ک در پاریس، در هفته جاری نیز ادامه پیدا کرد؛ تا این امیدواری که که طرفین عزم جزمی برای حل مساله پرهزینه و پرتلفات کُرد در کشور را دارند، بیش از پیش تقویت شود. البته در عین حال ترورهای هدفمند پاریس نیز این واقعیت را تداعی می کند که حل این مساله راه ساده و کوتاهی ندارد فراز و فرودهای بسیاری در مسیری به احتمال زیاد طولانی در پیش روی طرفین است که هر آن ممکن است شرایط و وضعیت را تغییر داده و وضعیت را به حالت قبل بازگرداند! حال جدای از تبعات ترورهای پاریس و فارغ از عوامل بین المللی و داخلی موثر بر آغاز گفتگو میان دولت ترکیه با رهبر حزب شورشی کارگران کردستان ترکیه، در نوشتار پیش رو عوامل منطقه ای موثر بر این گفتگو مورد بررسی و تحلیل قرار خواهند گرفت.

واژگان کلیدی: ترکیه، حزب کارگران کردستان ترکیه، مذاکره ترکیه با اوجالان، کردستان ترکیه، مذاکرات امرالی.

 

تحلیل رخداد

در تحلیل عوامل منطقه ای موثر بر آغاز گفتگو میان دولت ترکیه با عبدالله اوجالان می توان به چهار علت عمده اشاره کرده که در ادامه خواهند آمد:

1)  وقوع بهار عربی و اتهامات وارده بر الگوی ترکیه

از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، این کشور سیاست خارجی فعالی را در قبال منطقه خاورمیانه با استراتژی «تنش صفر با همسایگان» اتخاذ کرد که برخی از آن با نام «نوعثمانگرایی» و یا «شرقگرایی» ترکیه یاد می کنند. با روی دادن بهار عربی، ترکیه سیاست فعالانه تری را در پیش گرفت، به نوعی که استراتژی تنش صفر با همسایگان را به استراتژی «مداخله فعالانه» تغییر داد. ترکیه در راستای دستیابی به هدف رهبری منطقه کوشیده است تا نظام حاکم بر خود را به عنوان یک الگوی مناسب جهت کشورهای در معرض تغییر معرفی کند. لذا شاهد آن هستیم تاکید بر الگوی اسلامگرایی ترکیه در جای جای خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در این دو سال مدام تکرار می شود. ترکها در این الگو مدعی آن هستند که توانسته اند میان اسلام و دموکراسی رابطه بهتر و کاربردی تری ایجاد کنند و تا حدی هم در ظاهر در دستیابی به این هدف موفق بوده است، چراکه نام بسیاری از احزاب پیروز در تونس، مراکش و مصر برگرفته و متاثر از عنوان عدالت و توسعه در ترکیه بوده است. اما به رغم این موفقیت های اولیه، الگوسازی ترکها با یک اتهام جدی روبرو بوده است و آن وضعیت بغرنج حقوق بشر در قبال اقلیت های این کشور و بخصوص کردها است. این انتقادات بارها در نشریات مصری و عربی تکرار شده است که چگونه یک کشور می تواند خود را مدعی و یک الگوی مناسب برای دیگر کشورها بداند در حالیکه در داخل مشکلات عمیق و عدیده ای داشته و حقوق شهروندی دست کم 20 درصد از ساکنانش را تا حد زیادی نادیده می گیرد؟

 

2)  تبعات تثبیت حکومت اقلیم کردستان عراق

عامل منطقه ای تاثیر گذار دیگر، به تحولات دو دهه اخیر شمال عراق و بخصوص از سال 2003 بدینسو باز می گردد. ترکیه ابتدا به ساکن در قبال قدرت گیری و کسب امتیازات مختلف توسط کردهای عراقی از ترس سرایت آن به مناطق کردنشین خود مخالفت می کرد و حتی در سال 2007 در واکنش به تلاش کردهای عراقی برای دستیابی به کرکوک، تهدید به تهاجم نظامی کرد. اما به یکباره از سال 2008 سیاست ترکیه در قبال کردهای عراق تغییر کرد. ترکها با درک این واقعیت که با توجه به هرم جمعیتی در عراق، همواره قدرت اصلی از آن شیعیان و آنان نیز بطور طبیعی به ایران نزدیک تر خواهند بود، به بازسازی رابطه اش با کردها و تقویت حمایتش از اعراب سنی همسایه جنوبی اش پرداخت. به نظر می رسد تثبیت موقعیت کردستان عراق و تحولات قدرت در میان گروههای مختلف عراقی باعث شده است تا ترکها با این واقعیت مواجه شده و سعی بر کاستن از خطرات احتمالی ناشی از آن، از طریق دوستی و اتحاد داشته باشند. در این بین ترکیه حتی خواسته است از طریق حکومت اقلیم کردستان عراق، به حل مساله کرد در کشور خود دست زند. حمایت مسعود بارزانی از مذاکرات ایمرالی و تلاشهای افرادی همچون جلال طالبانی برای نزدیک کردن پ.ک.ک و دولت ترکیه را می توان در این راستا قلمداد کرد.

 

3)  تبعات ناشی از بحران سوریه

اما مساله منطقه ای تاثیرگذار دیگر بر گشایش گفتگو میان ترکیه و عبدالله اوجالان، به تبعات ناشی از بحران سوریه باز می گردد. درست چندماه پس از آغاز بحران سوریه، ترکیه در اقدامی قابل تامل اتحاد و دوستی استراتژیک خود با دولت بشار اسد را کنار گذاشت و در فاصله ای کوتاه تبدیل به دشمن شماره یک منطقه ای سوریه شد؛ به نحوی که میزبانی مخالفین، حمایت و سازماندهی آنان، حمایت از آوارگان، تلاش برای کشاندن پای قدرتهای خارجی به ترکیه و … را در دستور سیاست خارجی خود در قبال همسایه جنوب غربی اش قرار داد. اما در این بین خلا قدرت در سوریه و نیز اقدام اسد برای استفاده از کردهای این کشور به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر ترکیه، باعث ترس و نگرانی عمیق ترکیه شد. این نگرانی بیشتر از آنجا ناشی می شود که بیشتر مرزهای زمینی ترکیه و سوریه، کردنشین بوده و این مناطق از اواسط دهه 1980 به محل نفوذ و حضور پ.ک.ک تبدیل شده است. در خلال دخالتهای ترکیه در سوریه، شاهد اوج گیری فعالیت های پ.ک.ک علیه نیروهای نظامی و امنیتی ترکیه در جنوب شرق این کشور هستیم که بسیاری از تحلیل گران این احتمال را می دهند که میان توانایی های فزاینده یکسال اخیر پ.ک.ک و حمایت های دمشق ارتباط مستقیمی وجود دارد!

 

4)  جلوگیری از آسیب پذیری در برابر رقبای منطقه ای

عامل منطقه ای دیگر نیز به مساله موازنه قوا و پاشنه آشیل ترکیه در قبال رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای آن باز می گردد، ترکها به خوبی می دانند تا مادامی که مساله کرد و پ.ک.ک را حل نکنند آنها همواره در معرض آسیب پذیری از ناحیه کردها توسط رقبایشان در منطقه هستند. در پیش از جنگ سرد، حمایت های غیررسمی اتحاد جماهیر شوروی از پ.ک.ک همواره یکی از عوامل دخیل در سردی روابط میان آنکارا و مسکو بوده است. در دوره اخیر نیز علاوه بر روسیه، کشورهای منطقه ای دیگری وجود دارند که قابلیت استفاده از برگ کردها برای تضعیف ترکیه را دارند.

 

چشم انداز پیش رو

همانطور که اشاره شد، عوامل منطقه ای مختلفی وجود دارند که بر دولت ترکیه این فشار را وارد می سازند تا مساله کرد در این کشور را حل و فصل کند و اگر چنین مساله ای را ترکیه نتواند در کوتاه مدت حل و فصل کند نه تنها تاثیرات و تبعات منفی در نفوذ و جایگاه منطقه ای این کشور خواهد داشت بلکه می تواند حتی در میان و بلند مدت تمامیت ارضی این کشور را با تهدیدات جدی روبرو سازد. لذا می بینیم ترکیه برای بهتر کردن چهره خود به عنوان الگویی کارامد، برای کاستن از تبعات حکومت اقلیم کردستان عراق، برای مدیریت بهتر تحولات جاری بحران سوریه و سرانجام برای از بین بردن پاشنه آشیل داخلی اش در برابر رقبای فرامنطقه ای و منطقه ایش مجبور است تا به مذاکرات خود با عبدالله اوجالان در ایمرالی ادامه دهد!

 

مطالب مرتبط