مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی و تحلیل پیامدهای احتمالی جنگ روسیه – اوکراین  بر نظام بین الملل

اشتراک

دکتر علی قلی جوکار

پژوهشگر روابط بين الملل

مركز بين المللي مطالعات صلح-ipsc

تبارشناسی رفتارهای روسیه در ده های گذشته 

قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برنظام و روابط جهانی،رویکردی دو قطبی بر روابط کنشگران بین المللی حاکم بود. از یک طرف برخی از کنشگران جهانی به لحاظ امنیتی و ایجاد سپر امنیتی برای کشور خود، وابسته به بلوک نظامی شرق یعنی«پیمان نظامی امنیتی ورشو» به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی سابق، و برخی دیگر وابسته به غرب و «پیمان نظامی ناتو» به رهبری ایالات متحده آمریکا بودند، و البته تعدادی از انگشت شمار نیز در ظاهر بی طرف، و مستقل از این دو بلوک بندی می نمودند . 

با فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و استقلال برخی از سرزمین ها و دولت ها از آن،کشور روسیه به عنوان میراث دار اصلی آن،البته با بحران های سیاسی، امنیتی و اقتصادی فراوان باقی ماند. پس از آن، پیمان نظامی – امنیتی ورشو به علت عدم موضوعیت منحل گشت اما غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا،علی رغم تک قطبی شدن جهان و عدم ضرورت ادامه حیات پیمان نظامی- امنیتی ناتو،این پیمان باقی ماند و کشورهای تازه استقلال یافته در شرق اروپا را ترغیب به پیوستن به این پیمان امنیتی و اتحادیه اروپا گردیدند.به گفته مقامات روسیه، این کنشگری خلاف توافق غرب و اتحاد جماهیر شوروی مبنی بر عدم توسعه ناتو به شرق بوده، ودولت روسیه را دهه ها آزار می داد اما به سبب عدم اقتدار اقتصادی و امنیتی لازم،روسیه جز موضع گیری های سیاسی، کنش عملی متقابلی انجام نمی داد .

رهبران روسیه بخصوص پوتین، برای احیای اقتدار از دست رفته اتحاد جماهیر شوروی به ناچار استراتژی ها،راهبردها و برنامه های مختلفی را به مورد اجرا گذاشته و یا تجربه کردند. در ابتدا سعی در دور نگه داشتن کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز و اروپای شرقی از نفوذ غرب و ناتو و حتی قدرت های منطقه ای علی رغم داشتن ریشه های فرهنگی،تاریخی و اجتماعی طولانی مشترک، کرد. روسیه حتی از برقراری ارتباطات فرهنگی و اقتصادی نزدیک ایران و مردم کشورهای آسیای میانه و قفقاز از جمله آذربایجان،گرجستان،تاجیکستان،قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان و کشورهای مشابه که دارای ریشه های طولانی فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و نژادی مشترک هستند و اکثریت آنها در گذشته ای نه چندان دور بخشی از قلمرو جغرافیایی و حاکمیتی و ملی ایران بوده اند، به طرق مختلف ممانعت بعمل آورده است به نحوی که حتی رویکرد دولت های برخی از این کشورها در تضاد کامل با حاکمیت ایران بوده واز نزدیک شدن مردمان و دولت های این بخش های جدا افتاده که از یک ملت واحد بوده و قبلا بدست همین روسیه جدا گشته اند نیز به صورت پیدا و پنهان خودداری ورزیده و مانع تراشی کرده است.

همزمان با این تدبیرها، نگاه اصلی روسیه به کشورهای شرق اروپا و توسعه ناتو به سمت آنان و کشورهای حوزه نفوذ اتحاد جماهیر شوروی و بُروز واکنش های برنامه ریزی شده در مقابل تمایل این کشورها نسبت به پیوستن به ناتو بوده است. یکی از راهبردهای روسیه همواره این بوده است که با میانجی قرار دادن کشورهای همسایه و مجاور خود در شرق اروپا با کشورهای عضو ناتو، حدفاصله لازم برای عدم همرزی با کشورهای عضو ناتو رعایت کند تا از یک حمله ی غافلگیرانه و پیش دستانه پیمان امنیتی – نظامی ناتو و امریکا به خود و دسترسی به اطلاعات امنیتی خود در مرزهای مجاورش، جلوگیری نماید . 

بر این اساس، روسیه در دهه های گذشته ضمن زیر نظر داشتن و کنش های سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک، به ترمیم وضعیت اقتصادی و روابط خود با کنشگران موثر جهانی و منطقه ای در زمینه های سیاسی- امنیتی و اقتصادی شامل؛ روابط اقتصادی با کنشگران موثر منطقه ای چون چین و پیمان اقتصادی شانگهای وغیره، همکاری با ایران و سوریه در جنگ با تروریست های افراطی مسلمان داعش و القاعده، برقراری روابط متوازن سیاسی و اقتصادی با کشورهای ثروتمند و موثر عرب، نقش فعال در گروه کشورهای 1+5 در زمینه توافق هسته ایران یا برجام، و بازی های موثر سیاسی در روابط بین الملل در جهت منافع ملی خود، پرداخته، و از این طریق توانست بر بیشتر پیامدهای ناشی از بحران های فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق فائق آید. برای تبیین اهداف و انگیزه های بروز جنگ روسیه علیه اوکراین و پیامدهای احتمالی آن بر نظام بین الملل، در ادامه از چند منظر به تحلیل آن می نشینیم .  

1- فراهم آوری زمینه ی احیاء اقتدار اتحاد جماهیر شوروی 

  روسیه طی سالیان گذشته با کنشگری های حساب شده ای چون وابسته کردن اروپا و آمریکا به انرژی های گاز و نفت خود،استفاده از وضعیت نامناسب ایران برای بهره برداری و صدور انرژی، استفاده از میزان سهمیه انرژی ایران ، وضعيت ایران برای عدم جایگزینی در صدور انرژی یا جبران بخشی از انرژی اروپا و غرب، عضویت در پیمان های اقتصادی خود با کشورهای شرق چون چین ، هند و ایران و برقراری روابط اقتصادی و نقش فعال سیاسی،امنیتی و اقتصادی با کنشگران جهانی چون جهان عرب، و …. ، احتمالا برای چنین روزهایی که ممکن است مورد تحریم اقتصادی قرار بگیرد ولو با تاثیر کم در جلوگیری از آثار زیانبار تحریم های اقتصادی غرب و آمریکا علیه خود، برنامه ریزی کرده است.

همچنین احتمالا در خفا با چین هماهنگی های لازم را بعمل آورده و خیالش بابت کنشگرانی چون پاکستان و ایران به سبب فاصله گیری و چالش با غرب، راحت بوده است.

از طرف دیگر بخاطر توسعه ی روزافزون پیمان نظامی- امنیتی ناتو به سمت شرق اروپا و جذب کشورهای شرق اروپا به این پیمان و اتحادیه اروپا، که بعد از فروپاشی شوروی استقلال یافته اند، دائما بیان داشته که نگران نزدیک شدن ناتو به مرزهای خود و نظارت بر رفتارها، اسرار و کنش های نظامی- امنیتی خود توسط ناتو به رهبری ایالات متحده آمریکا است و این را پنهان نکرده است . با این وجود نه تنها ناتو و آمریکا توجهی نکرده اند بلکه با حمایت از غرب گرایان در کشورهای اقماری اتحاد جماهیر شوروی سابق ،آنها را از روسیه دور کرده، و حتی نمایندگان غرب در جنبش ها و انقلاب های رنگی علنا حضور یافته، و حمایت علنی خود را از آنها اعلام کرده اند که همه این ها خوشایند روسیه نبوده است.

 همه ی این دلایل باعث گردیدند تا روسیه عزم خود را مبنی بر بازسازی نظامی–امنیتی و اقتصادی خود جزم کرده، احتمالا در صدد احیای مرزهای امنیتی و جغرافیایی اتحاد جماهیر شوروی برآید. بر این اساس و با سابقه سال های اخیر مبنی بر تصرف جزیره کریمه و الحاق آن به خاک خود، روسیه در هفته های اخیر ،مجددا به اوکراین لشکرکشی کرده و در مقابل چشمان بهت زده ناتو ، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا، بدون این که آنها بتوانند دفاع موثری از اوکراین کنند، تا کنون به اشغال بخش های بزرگی از سرزمین این اوکراین اقدام نموده است. سران ناتو، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا در پاسخ به چرایی عدم حمایت جدی و علنی از اوکراین ، گفته اند برای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی سوم نمی توانند مستقیما به اوکراین حمایت نظامی کنند چرا که روسیه هم اعلام کرده حمایت آشکار کشورهای ثالث به اوکراین را به مثابه دشمن فرض کرده و ممکن است جنگ جهانی سوم اتفاق بیفتد . 

2 سناریوی درگیر کردن روسیه در یک جنگ طولانی و تضعیف آن؛ 

شاید یکی از اهداف و طراحی های غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا، درگیر کردن مسکو با یکی از کشورهای اقماری سابق اتحاد جماهیر شوروی در اروپای شرقی با توجه به حساسیت مسکو نسبت به نزدیک شدن ناتو به مرزهای آن کشور بوده است تا بدین وسیله از لحاظ اقتصادی بتوانند ماشین جنگی و نظامی روسیه را تضعیف، و با افزایش هزینه های اقتصادی و با استفاده ابزار تحریم های گوناگون اقتصادی،علمی و ارتباطی از سرعت توسعه و پیشرفت روسیه در حوزه های مختلف کاسته و آن را درگیر جنگی طولانی مدت، فرسایشی، سوریه سازی، و با هزینه های بالا و در صورت اشغال کامل اوکراین ،باری اضافی و سنگین بر دوش مردم روسیه تحمیل شده، روسیه را از درون تحت فشارهای مختلف قرار دهند.

اگر چه ممکن است غرب نتواند در اوکراین به طور کامل سوریه سازی کند، اما خواهد توانست از لحاظ تحریم های اقتصادی و عدم همکاری در سایر حوزه ها با روسیه، آن را از پیشرفت در عصری که بشر بشدت در حال توسعه علمی و فناوری است،عقب نگه دارد. از طرفی دیگر غرب می تواند با ماشین تبلیغاتی و ارتباطاتی خود ، با ایجاد ترس و وحشت امنیتی در میان کشورهای اروپایی و ترغیب بیشتر آنها از عدم وابستگی و استقلال از انرژی روسیه ی پوتین، به مرور به تضعیف اقتصادی آن بپردازد که در دهه های اخیر توانسته در حوزه های اقتصادی ، نظامی – امنیتی، و کنشگری های سیاسی در روابط بین الملل، خود را تا حدودی احیاء کند.

لذا ایالات متحده و اروپا ممکن است بتواند با حمایت متحدان و همپیمانان خود روسیه را به ورطه ی چالش ها، تضعیف و فروپاشی مشابه با دوران جنگ سرد و پایان دوره اتحاد جماهیر شوروی در زمان گورباچف، سوق داده ، تبدیل به کنشگری کم تاثیر در کنشگری های جهانی نماید تا پس از آن بتواند به سراغ چین قدرتمند بروند . شاید یکی از مهمترین اهداف توسعه ناتو به شرق، ایجاد حساسیت و کنشگری روسیه و به دام انداختن و تحمیل جنگی با هزینه های بالا بر او بوده تا نتواند از موقعیت هایی که در جهان و روابط بین الملل دارد به نحو مطلوب بهره برداری نموده و نقشی موثر را ایفا نماید؛ اما این بار غرب از روش های مختلفی از جمله انقلابات رنگی  گرفته تا توسعه ناتو به شرق و در نهایت درگیر کردن آن در جنگ های اجتناب ناپذیر و … بهره گرفته و خواهد گرفت . 

3 سناریوهای احتمالی حاکم بر روابط بین الملل پس از پایان جنگ روسیه علیه اوکراین ؛

اما تاثیرات و پیامدهای جنگ روسیه ی پوتین بر علیه اوکراین زلنسکی بر نظام جهانی و روابط بین الملل چه خواهد بود ؟ برای پاسخ به این پرسش و پرسش های مشابه، می توان موضوع را از منظرهای مختلفی مورد بررسی و تحلیل قرار داد.؛

الف سناریوی روسیه ضعیف اما پیروز در جنگ اوکراین ؛ 

در این نگاه فرض بر پیروزی روسیه بر اوکراین در جنگی پر هزینه است که همانند جنگ قبل با اوکراین که کریمه را به خاک خود منضم کرد تمام یا بخش هایی از خاک اوکراین را اشغال نظامی کند. در این صورت، یکی از پیامدهای پایان چنین جنگی می تواند تحمیل هزینه های سرسام آور و مختلف ، و تضعیف شدن ماشین جنگی و اقتصادی روسیه باشدتا بخاطر تحریم های اقتصادی، در فرصتی مناسب نتواند بر مشکلات اقتصادی ایجاد شده غلیه کند و از طرفی به علت تحمیل جنگ و تجاوز به یک کشور مستقل در نظام بین الملل دچار انزوای سیاسی گردد. روسیه در صورت اشغال تمام خاک اوکراین و از بین بردن حاکمیت اوکراین، با کشورهای عضو ناتو همسایه و هم مرز می گردد و در ظاهر به نظر نمی رسد با استراتژی مسکو در ایجاد کشور حائل میان خود و پیمان نظامی ناتو همخوانی داشته باشد. به علاوه در صورت اشغال کامل خاک کشور اوکراین، روسیه مسئول رفاه اقتصاد و عمرانی مردم تحت اشغال خود خواهد بود که این موضوع با اقتصاد ضعیف پس از جنگ، برای روسیه بسیار گران تمام خواهد شد؛ چرا که تجربه اتحاد جماهیر شوروی سابق که همین وضع را داشت نشان داد که نمی تواند از عهده معیشت، رفاه و توسعه مردم تحت قلمرو اش برآید بناچار سرنوشت آن امپراطوری جغرافیای به فروپاشی منجر گردید. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که احتمالا در صورت اشغال اوکراین، روسیه ،دولتی طرفدار مسکو در کیف بر سر کار آورد تا استراتژی ایجاد کشورحائل تضمین گردد و متحمل عواقب هزینه های اقتصادی و سیاسی و امنیتی آن نگردد. در چنین فرضی نیز روسیه باید منتظر کنش های مردمی و جنبش های استقلال طلبانه  طولانی مدتو غربگرا در آینده اوکراین باشد. 

ب پیامدهای روسیه ی پیروز جنگ اما موفق در مدیریت وکنترل پیامدهای آن 

بعید به نظر می رسد پس از پیروزی روسیه در جنگ و اشغال کامل سرزمین اوکراین و محو حاکمیت آن، توانایی کنترل و مدیریت پیامدهای اقتصادی،سیاسی، امنیتی و اجتماعی آن در سطح داخلی و بین المللی را داشته باشد. اما در صورت موفقیت در این امر و کاستن حداکثری هزینه های مختلف پیروزی در این جنگ، نتیجه آن می تواند یکی از سرنوشت سازترین اتفاقی باشد که بعد از جنگ جهانی دوم به بعد در جهان اتفاق افتاده است ؛ چرا که این پیروزی می تواند نظام حاکم بر روابط بین الملل وکنشگران آن را دچار تغییر، تحول یا دگرگونی اساسی کند.   چنین نتیجه ای همانی است که بیشترین اضطراب و نگرانی رامتوجه کشورهای غرب وایالات متحده آمریکا خواهد کرد. اوضاع و احوال و کنش های جهانی طی جنگ دو هفته ای روسیه علیه اوکراین، نشان داد که از هم اکنون خیلی از کشورهای اقماری اتحاد جماهیر شوروی سابق نگران احیای امپراطوری روسیه در قلمروی سابق اتحاد جماهیر شوروی و سرنوشت خودهستند. حضور چند روز پس از آغاز جنگ رئیس جمهور کشور آذربایجان در مسکو و ملاقات با ولادیمیر پوتین می تواند به صورتی آشکار نشان از این گونه اضطراب ها ونگرانی ها باشد . بروز چنین اتفاقی، می تواند توازن قوای حاکم بر روابط بین المللی را برهم زده، جهان دو یا چند قطبی جدید، بلوک بندی های جدید سیاسی– نظامی، اقتصادی و راهبردی میان کنشگران چهانی را به وجود آورده،و رویکردهای حاکم بر روابط نظام جهانی را دچار تغییر و تحولِ پیش بینی نشده ای نماید و در آن صورت ممکن است نظام روابط بین الملل و جهانی در ابعاد مختلف مجدداً نیاز به بازتعریف داشته باشد.آیا چنین اتفاقی خواهد افتاد ؟ برای پاسخ به چنین پرسشی باید منتظر اتفاقاتی که در آینده ای شاید نه چندان دور خواهند افتاد باشیم .  

واژگان كليدي:بررسی , تحلیل, پیامد, احتمالی ,جنگ ,روسیه ,اوکراین , نظام بین الملل, شوروی 

مطالب مرتبط