مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ابعاد استراتژیک منطقه ای آمریکا و راهبردهای ایران

اشتراک

وحیدسلوکی

کارشناس مسائل بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

تحولات و رخدادهای سال های اخیر در منطقه غرب آسیا سبب پدیدآمدن نوعی از بلوک بندی ها شده که در یک طرف؛ آرایش جدید منطقه ای با محوریت آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی قرار دارند و در طرف دیگر سطحی از همکاری های استراتژیک بین ایران، روسیه، سوریه، لبنان و عراق شکل گرفته است.

واژگان کلیدی: ابعاد استراتژیک، منطقه ای، آمریکا، راهبردهای ایران

الگوی رفتاری بازیگران سیاسی، به ویژه نظام هژمون طلب در غرب آسیا را نمی توان تابع یک نظم و قاعده در اصول بین المللی دانست؛ چرا که در دوران ترامپیسم ، بی توجهی به اصول حقوق پایبندی حقوق بین الملل به بالاترین سطح خود رسیده، تهدید نظامی از سوی کشورها علیه یکدیگر به راحتی و بدون هیچ ملاحظه ای انجام می شود، منافع و اولویت کشورها به سرعت جابه جا می شوند، ائتلاف ها و همکاری کشورها تابع متغیرها و منافع زودگذر شده اند و به همین خاطر راهکارهای لازم جهت برون رفت از بحران های این منطقه بسیار پیچیده و چندلایه شده است.در پیرامون ریشه یابی بحران های منطقه غرب آسیا طی یک دهه گذشته می توان گفت که بسیاری از این متغیرهایی که در گذشته فعال بوده اند، مانند قدرت های فرامنطقه ای در معادلات بین المللی همچون ایالات متحده آمریکا، در شرایط فعلی نیز حضور داشته و تنها با تغییر نقش، این حضور مداخله گرایانه بر مبنای منافع را ادامه می دهند.

مهم ترین کارکرد دخالت قدرت های خارجی، موازنه سازی و تحمیل امنیت غیربومی بر منطقه می باشد که امروزه، به دلیل شکست در پروژه های خود همچون گروه تروریستی داعش، از ایجاد آشوب و هرج و مرج حمایت های گسترده ای را در دستور کار خود قرار داده اند. در نتیجه برخی بازیگران منطقه ای که در گذشته متکی بر قدرت های بین المللی بودند،  اکنون بر پایه همین استراتژی هرج و مرج، رفتار کرده و همچون عربستان سعودی به عنوان یک بازیگر فعال منطقه ای در حال ایفای چنین نقشی می باشد.

در وضعیت کنونی، عربستان نقطه ثقل بازیگری منطقه ای خود را در افزایش سطح تنش و بحران با جمهوری اسلامی قرار داده است و سعی می کند علی رغم خواسته ایران به مذاکره و تعامل بر سر اختلافات، سعی می کند سیاست های برگرفته از تقابل و بحران  را با شرایط بین المللی ایران و همچنین استراتژی قدرت های فرامنطقه ای همسو و هماهنگ نماید.

در این راستا، عربستان سعی می کند خود را به عنوان محور اصلی مقابله با سیاست های منطقه ای ایران معرفی نماید و با استفاده از ادبیات تند و تهاجمی، مجموعه ای از نگرانی ها و التهابات احتمالی را در رابطه با ایران ایجاد می کند.

اجبار سعدحریری به استعفاء و دخالت آشکار در امور لبنان با هدف ضربه زدن به موقعیت حزب ا…  و در نتیجه، اتخاذ مواضع تهدید گونه علیه جمهوری اسلامی ایران ، نمونه رفتارهایی است که توسط عربستان علیه ایران در شرایط کنونی و حساس منطقه خاورمیانه صورت گرفته است و نیز روند ادامه دار خواهد بود.

در واقع روند بازیگری جدید عربستان سعودی نشانه هایی از وقوع تحولات بزرگ تر در منطقه را می باشد. لذا، منطقه غرب آسیا امروزه صحنه رقابت استراتژی های بزرگ قرار گرفته و عربستان بر اساس موقعیت و نقش های سنتی خود، در حال بازیگری در محوری است که بر آن تحمیل شده است.

با توجه به همزمانی سیاست های عربستان در عرصه سیاست خارجی با مجموعه ای از تحولات داخلی این کشور به خصوص اتخاذ سیاست های جدید فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی بنظر می رسد هیئت حاکمه عربستان به دنبال سرپوش گذاشتن به بسیاری از رفتارهای داخلی است. به همین خاطر برای درک درست و صحیح رفتارهای عربستان ضرورت دارد بر عمق مسائل داخلی درک و تمرکز بیشتری داشت.

بر این اساس می توان گفت که در صحنه سیاست داخلی این کشور مدت زیادی است که مسئله تغییرات درونی در دستور کار قرار گرفته است. در این راستا، طی سال های اخیر شاهد روی کار آمدن چهره های جدید و غیر سنتی و کنار گذاشته شدن شخصیت های محافظه کار در هیئت حاکمه این کشور هستیم که در نتیجه محمدبن سلمان به عنوان طراح و معمار مدرنیزاسیون عربستان و قهرمان مقابله با تفکر محافظه کاران سنتی به جایگاه تازه ای رسیده است.

 حمایت های بی محابای آمریکا از ادبیات تهاجمی عربستان علیه ایران نشانه ای از همراهی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از ملاحضات داخلی عربستان و سیاست های منطقه ای این کشور است.

در واقع محور دشمنان جمهوری اسلامی ایران، قصد دارند خطر وتهدید ایران در منطقه را با ابزارهای قدرت نرم برجسته سازند که این روند ادامه دار می باشد.

بر همین اساس می توان نتیجه گرفت:

۱_ بسیاری از جنبه های بازیگری عربستان در منطقه را باید معطوف به نیازها و مطلوبیت های اختصاصی این کشور است.

۲_رژیم صهیونیستی بیش از هر بازیگری از نتایج رفتارهای عربستان به ویژه تقابل آن با ایران و حزب الله سود خواهد برد.

منطقه غرب آسیا در مسیر نظمی جدید قرار دارد و وضعیت کنونی منطقه را باید دوران پیشانظم منطقه ای قلمداد کرد که علت این نظم جدید را می توان موقعیت برتر جمهوری اسلامی و دستاوردهای منطقه ای ایران دانست.

طی چند سال اخیر رویارویی راهبردی  میان دو  محور شکل گرفته

۱_ آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان

۲_ ایران، روسیه، سوریه، حزب ا… و عراق

در حال تقویت شدن می باشد.

البته بازیگران دیگری مانند اروپا، ترکیه، اردن و… هستند که سعی می کنند در رقابت میان دو محور فوق، تاثیر گذار و نقش فعال تری داشته باشند.

تقویت محور آمریکایی- صهیونیستی- سعودی را باید نشانه هایی از عملیاتی شدن استراتژی منطقه ای ترامپ دانست که در این استراتژی، شرکای سنتی ایالات متحده آمریکا در منطقه مورد توجه جدی تر قرار دارند. همچنین مقابله همه جانبه با ایران از طریق بازتولید ظرفیت های جدید به طور جدی مورد توجه ترامپ قرار دارد. در واقع، تکمیل پازل تحریم های جدید و تهدید به خارج شدن از برجام از طریق فشارهای منطقه ای علیه ایران پیش روی ترامپ می باشد.

آنچه عصبانیت محور آمریکایی را دوچندان کرده، پیروزی های میدانی و موفقیت در بازپس گیری جغرافیای منطقه از گروه های تروریستی تکفیری داعش و از طرف دیگر  نقش آفرینی جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی فعال در سیاست خارجی می باشد.

استقبال و رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی از تنش های عربستان با ایران حکایت از وجود اتاق فکرهای مشترک میان این سه بازیگر دارد.

از این راهبرد آمریکا می توان استنتاج کرد که آمریکا و رژیم صهیونیستی در چارچوب معینی سعی خواهند کرد در سال ۲۰۱۸ حمایت های آشکار و پنهان خاصی را صورت دهند و لذا  عربستان در حال اجرای سناریو تعریف شده توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی است.

افزایش جنگ های نیابتی و حتی احتمال درگیری مستقیم نظامی میان برخی واحدهای سیاسی می تواند از تبعات این راهبرد آمریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی باشد.

محور آمریکایی-صهیونیستی-سعودی در حال تقویت هماهنگی بیشتر برای فشار به محور مقاومت هستند و به همین منظور عربستان در مسیر افرایش تنش با ایران، استراتژی چندلایه ای را در دستور کار قرار داده است که به شدت تابع الگوهای رفتاری رژیم صهیونیستی است. افزایش و بهبود روابط سیاسی و اقتصادی رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی و در راس آن عربستان در همین چارچوب و پیگیری اهداف استراتژیک منطقه ای اسرائیل بوده است.

این محور با ابعاد منطقه ای و فرامنطقه ای تلاش دارد بر اساس راهبرد خود، میان ایران و کشورهای منطقه خط تفرقه ایجاد کرده و در صورت امکان ایجاد انزوای بین المللی را برای ایران با محوریت جنگ روانی را رقم بزند.

در چنین شرایطی، آمریکا بر اساس استراتژی هرج و مرج سازنده، در حال بازتولید قدرت جدید منطقه ای و معطوف به تغییر وضعیت فعلی منطقه  است.

اولویت راهبردی آمریکا در حال حاضر تاثیرگذاری بر قدرت منطقه ای ایران است. اگرچه بنظر می رسد کاخ سفید فاقد راهبرد اثرگذار منطقه ای برای مقابله با ایران است. اما در این راستا می توان برخی جنبه های راهبرد منطقه ای جدید آمریکا را به شرح زیر مورد توجه قرار داد:

۱_تاکید بر ائتلاف سازی های جدید منطقه ای مانند؛ تقویت سعودی-صهیونیستی

۲_سرمایه گذاری روی ظرفیت های قومی و طایفه ای در منطقه

۳_حمایت از اصلاحات و رفورم های جدید عربستان

۴_تشویق عربستان به نزدیک شدن به عراق

۵_ توجه خاص به صحنه سیاسی عراق و بازگشت به عراق

۶_ ترغیب رژیم صهیونیستی به تهدید علیه حزب ا…

۷_ تکیه قابل توجه بر پتانسیل های عربستان و تاکید بر حفظ این کشور در راهبردهای منطقه ای

میزان موفقیت آمریکا در اکثر طرح های منطقه ای خود مشروط است ودر راهبردهای خود در وضعیت ناامیدانه ای است که این از تصمیمات و گفته های ترامپ و نیز تهدیدهای او، کاملا آشکار است. به همین دلیل، آمریکا در شرایط مناسبی برای شکل دادن به صحنه های نظامی مستقیم ندارد. در عین حال سعی خواهد کرد ظرفیت های جدیدی برای فشار بیشتر و کوتاه کردن دست ایران از آینده منطقه ایجاد کند. لذا احتمال بحران آفرینی در لبنان همواره وجود دارد  تا کشور لبنان را صحنه رقابت با ایران قرار دهند تا بدین صورت از نفوذ منطقه ای ایران جلوگیری نمایند.

آمریکا و عربستان برای شکل دادن  اجماع بین المللی علیه ایران، تهدیدات منطقه ای ایران را برای متحدین منطقه ای و بین المللی برجسته سازی خواهند نمود. اگرچه انگیزه عربستان معطوف به نیازهای داخلی و خارجی برای رویارویی مستقیم با ایران به نسبتی وجود دارد، اما دلایل قابل توجهی نسبت به عدم توانایی این کشور در تغییر واقعیت های صحنه منطقه ای است مانند:

۱_ ناکامی ها در یمن

۲_ سابقه محاسبه گری های غیرهوشمندانه در منطقه خاورمیانه

جمهوری اسلامی ایران با توجه به آنچه آمد باید با توجه به دوبال قدرت برتر دیپلماسی و قدرت برتر نظامی همواره گفتمان صلح فراگیر منطقه ای و فرامنطقه ای را در ادبیات دیپلماسی کشور مورد توجه قرار داده و این رویکرد همواره متکی مولفه های قدرت ملی باشد.

از جمله راهبردهای ایران در کنار آنچه گفته شد می توان به اقدامات زیر توسط جمهوری اسلامی اشاره کرد:

بررسی و آینده پژوهی از روندهای سیاسی و اجتماعی منطقه به ویژه تحولات عراق از جمله انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ باید در دستور کار جدی  دستگاه سیاست خارجی قرار گرفته و در فضای تبلیغی و رسانه ای از القاء احتمال وقوع درگیری نظامی و تهدید نمایی در شرایط کنونی پرهیز شود.

همچنین دولت و دستگاه دیپلماسی می بایست در گفتگو با طرف های اروپایی، جنبه های تهدیدکنندگی عربستان علیه ثبات و امنیت منطقه و پیامدهای خطرناک آن تاکید ورزد.

مطالب مرتبط