مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
پاكستان و ايران از گذشته داراي روابط پايدار و چند بعدي اي بوده اند، اما در سالهاي اخير اين روابط ابعادي نوين به خود گرفته و اكنون دو كشور داراي روابط چند بعدي تر و داراي بسترهاي فراواني براي همكاري و همگرايي در منطقه هستند. در اين حال با توجه به تحولات يك سال گذشته و براي درك بهتري از نوع روابط دو سويه به گفتگويي با ماشااله شاكري سفير پيشين ايران و صاحب نظر مسائل پاكستان پرداخته ايم:
مركز بين المللي مطالعات صلح: اگر به روابط كنوني ايران با پاكستان با يك دهه قبل نگاهي داشته باشيم آيا تحولاتي در روابط دو كشور ايجاد شده است؟
از آنجا كه سياست خارجي در هر كشوري مساله اي پويا است، با گذشت زمان تحولات امري ناگزير است. در اين حال من فكر ميكنم به جاي يك دهه گذشته بايد به دوره اي بيست ساله در روابط دو كشور و شاخصه هايي از تغيير و تحولات را توجه كرد تا فضاي روابط دو كشور ايران و پاكستان ملموس تر و عيني تر گردد. دهه نود دهه ظهور پديده اي بود به نام طالبان يا تحصيل گردگان مدارس علوم ديني (كه عمدتا در پاكستان تحصيل كرده بودند) بود. در اين ميان با توجه به نوعي رقابت ايران و پاكستان بر سر حمايت از مجاهدين در افغانستان پس از خروج ارتش سرخ در افغانستان داشتند كشور پاكستان فرصتي را مغتنم ديد و با حمايت و سازماندهي طلاب مدارس ديني خود (كه بيشتر افغانستاني بودند) آنها را در كابل به قدرت رساند. اين دوره دوره پر چالشي بين ايران و پاكستان بود. در اواخر دهه نود كودتاي مشرف شكل گرفت و روند حمايت از طالبان كماكان ادامه داشت، ولي در سالهاي آغازين 2000 بهم خورد و با رخداد 11 سپتامبر طالبان مغضوب امريكايي ها شد. واشنگتن با كمك پاكستان و حريم هوايي اين كشور طالبان را سرنگون كرد. در اين شرايط ما در مورد دولت نوين در كابل هيچ گونه تعارض ديدگاهي با پاكستان نداشتيم و روي يك خط و موج قرار گرفتيم. بعد از دوره مشرف كه 2008 به پايان رسيد دوره اي دمكراسي بر پاكستان فرار رسيد. يعني حزب مردم به قدرت رسيد و دولتي غير كودتايي شكل گرفت. دولت حزب مردم هم تلاش كرد خود را بيشتر به جمهوري اسلامي ايران نزديك كند. مثلا در دوره مشرف وي يك سفر نيم روزه به ايران داشت و نخست وزير وي شوكت عزير هم فقط يك سفر به ايران داشت، اما در دوره زرداري وي شايد نزديك به هشت سفر به ايران داشت و رئيس جمهور ايران نيز سفرهايي به اين كشور داشت. اين سفرها نشان دهنده علايق سران دو كشور و ملت است. در ابن حال هم بايد حساب ملتها را از دولتها جدا كرد. چرا كه ملتها تابع هيچ گونه الزام سياسي نيستند و بيشتر علقه هاي فرهنگي و اعتقادي ملت ها را به هم نزديك ميكند. چنانچه در هر دوره هايي كه روابط سياسي دو كشور تنزل يافته است رفت و آمدهاي مردمي كاهش نداشته است. در ادامه روابط دو كشور و در شرايط كنوني چنانچه قطار پاكستان همچنان بر ريل دمكراسي حركت كند، من سال جاري را سرآغاز نتيجه گيري از برنامه هاي گذشته و تحولات بيشتر در روابط دو كشور مي بينم.
مركز بين الملي مطالعات صلح: اهميت كنوني ايران در سياست خارجي پاكستان و دكترين سياست خارجي اين كشور چيست ؟
چند تا مولفه در سياست خارجي هر كشوري مي تواند مطرح و مهم باشد. جدا از همسايگي كه در تمام جهان كشورهاي همسايه داراي منزلت ويژه اي در روابط هستند، پيوند ها و قرابتهاي گوناگون مهم بوده و داراي جايگاه خاصي هست. ايدئولوژي و اعتقادات مشترك هم مهم است. جدا از اين عضويت دو كشور در سازمانهاي منطقه اي مانند سازمان همكاري اسلامي، اكو، و… مورد توجه است. يعني دو كشور مشتركات زيادي دارند. در اين راستا طبيعتا ايران داراي جايگاه والايي در سياست خارجي پاكستان است و اين امر هم از دير باز بوده است. اما هر چه زمان ميگذرد پيوندهاي نوين دولت ها و ملتها اشكال خود را ميگيرد و منضبط تر ميگردد. در حوزه تجاري ايران توليد كننده منابع انرژي و دارنده انرژي است و پاكستان هم بازاري پر مصرف با نزديك به 200 ميليون نفر جمعيت دارد و تلاش ميكند معبر انرژي براي آسياي مركزي باشد. در اين راستا ايران در اين راهبردها و استراتژي هاي آينده پاكستان داراي اهميت خاصي است.
مركز بين المللي مطالعات صلح: در تحولات يك سال گذشته منطقه مهمترين متغيرها و بسترهاي همكاري پاكستان و ايران در چه حوزه هايي قرار داشته است ؟
در منطقه جنوب آسيا رخدادهايي رخ داده است و شايد مهمترين تحول اعلام امريكا مبني بر خروج از افغانستان به گونه كامل يا حداكثري است. طبيعتا اين رويكرد موجب تحول عمده در منطقه و ايجاد كننده نوعي خلا قدرت در منطقه مي شود و خيلي از كشورها براي پر كردن اين خلا قدرت به رقابت خواهند پرداخت يا براي حفط امنيت يا آرامش در منطقه به نوعي همكاري ترغيب يا وادار ميشوند . اين امر خود مولفه اي مهم است. تحول ديگري آن است كه هم پاكستان و هم ايران در آستانه انتخابات هستند. در در عمر 65 ساله پاكستان براي نخستين بار يك دولت منتخب توانست دوره كامل 5 ساله خود را طي كند و انتقال قدرت در يك فرايند دمكراتيك صورت گيرد و به دولت بعدي محول گردد. در اين حال حزب مردم كه در 5 سال گذشته در قدرت حضور داشته است رغبت خود را براي همكاري با ايران نشان داده است. اينكه تا چه ميزاني اين تمايل به اقدامات عملي بدل گردد جاي بحث ديگري است، اما بايد گفت اكنون اين اراده وجود داشته است. من فكر ميكنم اين تحولات در مجموع باعث شده بسترهاي مناسب تري از همكاري هاي گوناگون بين ايران و پاكستان ايجاد گردد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: مواضع و رويكرد هاي اقتصادي پاكستان در قبال تحريم هاي اقتصادي يك جانبه و چند جانبه غرب بر ضد ايران با توجه به مساله خط لوله صلح خريد گاز پاكستان از ايران چگونه مورد ارزيابي شما قرار مي گيرد؟
مقوله تحريم موضوعي است كه ما به چالش خورده ايم. در اين حال پاكستان به دليل همسايگي با ما تا حدي خود را از نوع الزامات خشن تحريمها بر ضد ايران دور نگه داشته است، اما آيا واقعا بضاعت اقتصادي پاكستان به گونه اي هست كه بخواهد سطح تحريمها بر ضد ايران را بشكند؟ به نظر من جواب منفي است. چرا كه پاكستان با مقدار مشخصي از توليد ملي، صادرات و بازار مشخص و مصرف توانايي پاسخ گويي به تقاضاهاي ما را ندارد، اما مي تواند تا حدي از خلائ هاي موجود در داد و ستدهاي ما را پر كند. همچنين بايد توجه داشت كه پاكستان 200 ميليون نفر جمعيت دارد و بدهي خارجي اين كشور 150 ميليارد دلار است. اين رقم نزديك به نصف توليد ناحالص ملي اين كشور است. ضعف اقتصادي اين كشور بالا است و ميان استقراض آن هم از نهادهاي پولي بين المللي بالا رفته است و سر رسيد بدهي هاي آن نيز فرار رسيده است. لذا اينكه پاكستان بخواهد مانوري در فضاي تحريم هاي ايران انجام دهد بعيد است. يعني ايران هم بايد شرايط اين كشور را درك و خواسته هاي خود از پاكستان را تعديل كند. در اين حال توافق براي نهايي كردن خط لوله گازي به اين كشور اقدام شجاعانه اي بود كه دولت حزب مردم انجام داد. اين اقدام هم اقدامي نمادين بود و اگر ترتيباتي براي آن اتخاذ شود اجرايي ميگردد. ما مي توانيم بخش قابل توجهي از نيازهاي انرژي پاكستان را تامين كنيم. چنانچه قرار است 21 ميليون متر مكعب گاز در روز در فاز نخست به پاكستان منتقل گردد. اين امر هم از نظر سياسي براي ما اهميت دارد و هم از اقتصادي. طبيعتا زماني كه خط لوله گازي ما به اطراف كشور كشيده مي گردد امنيت صدور گاز را براي ما بالا مي برد. همچنين ايران هم دريافت كنده گاز و هم صادر كننده گاز هستيم و داراي قدرت بيشتري مي شويم و شبكه صادراتي ما قدرت مند تر ميشود. بنابراين پاكستان در راستاي همكاري هاي استراتژيك با ما همكاري كرد. من فكر ميكنم هم ايران از خط لوله گاز بهره مند شده است و هم پاكستان.
مركز بين المللي مطالعات صلح: آينده روابط همگرايانه و يا واگرايانه پاكستان و ايران به چه متغيرها و عواملي بستگي دارد ؟
من فكر ميكنم روند تحولات سياسي در پاكستان به سوي تثبيت دمكراسي است. تثبيت دمكراسي با خود نوع نتايجي را در بردارد كه خواسته ملت ها بيشتر حاكم ميگردد و ملتها در تعيين سرنوشت خودشان سهيم ميشوند. اگر ما ملت پاكستان به عنوان تعيين كننده اين امر در نظر بگيريم به نظر من علقها، عواطف و گرايش آنها به كشور ما بسيار بالا است و طبيعتا دولت ها در جهت براورده كردن تمايلات ملت ها گام برمي دارند. من فكر ميكنم دوره ديكتاتوريهاي تمام شده و فرمانبرهايي گذشته ديكتاتوري ها از اربابان خارجي در پاكستان در حال به سر آمدن است. اگر چنين امري رخ دهد فضاي سياسي پاكستان و سياست خارجي اين كشور دور از علائق مردمي خود نخواهد بود و به سوي نوعي همگرايي با جمهوري اسلامي ايران به جلو خواهد رفت. اما بايد اين موضوع را هم در نظر گرفت كه دشمنان هم بيكار ننشسته اند و اختلافات فرقه اي كه متاسفانه در حال افروخته شدن در بسياري از كشورهاي دنيا است در پاكستان هم بسترهايي براي آن وجود دارد و به شكلي بسيار خشن در گذشته سابقه دارد و ممكن است موجب شعله ور گرديدن رويارويي هاي فرقه اي در پاكستان شود.. در اين حال چنانچه اين امر رخ دهد طبيعتا ما بايد مدبرانه با اين موضوع برخورد كنيم. چرا كه اين امر هم مي تواند به واگرايي ايران و پاكستان منجر گردد
مركز بين الملي مطالعات صلح: آيا همكاري ها و روابط دو کشور ايران و پاكستان مي تواند ظرفیتها و بسترهايي براي اتحاد استراتژیک، پایدار و همیشگی بين دو كشور در حوزه هاي امنيتي، سياسي و استراتژيكي بوجود آورد؟
به نظر من امكان چنين امري در روابط ايران و پاكستان وجود دارد و من نسبت به چنين امري خوشبين هستم. ما در سال گذشته خورشيدي موافقنامه امنيتي با پاكستان امضا كرده ايم كه امضاي آن چند سال طول كشيد. ما در حال امضاي اين موافقنامه ها با خيلي از كشورهاي همسايه هستيم. در مسائل سياسي در خيلي از مسائل دنيا ما با پاكستان همفكر هستيم. بنابراين اين نوع از همكاري ها اگر در گذشته پايدار نبوده است امروز در حال پايدار شدن است و اين ظرفيتها وجود دارد. در مورد روابط استراتژيكي من فكر ميكنم كه اگر همكاريهاي دو كشور در بعد اقتصادي، سياسي ، امنيتي و حتي بعد نظامي در قالب ظرفيت هايي فراهم شده قرار گيرد اتحاد استراتژيك بين ايران و پاكستان خود به خود به وجود خواهد آمد.
مركز بين الملي مطالعات صلح: جايگاه ايران در آينده سیاست خارجی پاكستان و همچنين جايگاه آينده پاكستان در سياست خارجي ايران را چگونه مورد پيش بيني می کنید؟
پاكستان از نظر جغرافيايي همسايه با ايران، هند و افغانستان و در مناطق شمالي و سخت در همسايگي چين است. در اين حال اگر چهار همسايه خشكي پاكستان را در نظر بگيريم تنها همسايه اي كه با اين كشور بدون مشكل بوده است ايران است. جدا از روابط تاريخي اكنون افغانستان را نوعي توسعه نيافتگي رنج مي برد و رفت و آمد پاكستان با چين هم بسيار دشوار است. يعني هنوز سالها براي بستر سازي انجام رفت و آمد زمان نياز دارد. هند هم به دلايل روشن قرار نيست با پاكستان از در دوستي در بيايد. پس اتكاي پاكستان براي توسعه روابط فقط به مرزهاي جنوب غربي و مرزها با جمهوري اسلامي ايران است. مثلا اگر امروزه اتصالات راه ها بين پاكستان و ايران بهتر برقرارگردد پاكستان با غرب ايران از راه راه آهن، جاده ها و خطوط انرژي مي تواند در گسترش روابط كمك كند. در اين ميان ايران به عنوان مهمترين حلقه واسط بين پاكستان و دنياي بيرون است. ما هم در سياست نگاه به شرق مرزهاي شرقي مهم است و پاكستان يكي از اين مرزها است. ما با اين كشور مي توانيم به بازارهاي هند دست يابيم و علاوه بر آن هم قرابت هاي فرهنگي و… نيز بين ما وجود دارد. يعني هم جمهوري اسلامي ايران در آينده سياست پاكستان مهم است و هم پاكستان در نگاه جمهوري اسلامي ايران داراي منزلت بالايي است.
گفتگو از: فرزاد رمضاني بونش