مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهداف پیدا و پنهان ترکیه در شمال عراق

اشتراک

 ابراهیم اخلاصی

 پژوهشگر و مدرس دانشگاه

مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC

شکل گیری نطفه منازعات  و مناقشات در روابط جمهوری عراق و ترکیه را باید در یک پروسه طولانی و تاریخی مورد تفسیر و تحلیل قرار داد که این فرآیند دارای ارتباطی وثیق  و معنادار با تحولات پایان جنگ اول جهانی و تجزیه امپراتوری بزرگ عثمانی نیز می باشد.

نقطه آغازین اختلاف و گسترش کانون منازعه در روابط آنکارا و بغداد را باید در ادعاهای ارضی ترکیه طی هشتاد سال اخیر حول مناطق کردنشین شمال عراق و در یک مدار 331 کیلومتری مرزی دانست که ترکیه آن را “ولایت موصل” می خواند .

ترکیه  نوین  از سال 1992  شروع به انجام تحرکات نظامی و توسعه طلبی در حد فاصل مرزهای خود با دو استان موصل و دهوک در عراق نموده است که با گذشت زمان ، دامنه آن را توسعه و گسترش داده  و به انجام تجاوزات مرزی گسترده و همچنین  ایجاد پایگاه های متعدد نظامی در شمال عراق به بهانه مبارزه با تروریسم منجر گردیده است ،  بهانه این تجاوزات هوایی و زمینی در دو گروه کردی خلاصه می شود که در عراق تحت عنوان  “پ . ک . ک” از آن نام می برد و در سوریه نیز نام دیگری تحت عنوان “پ . ی . د” بر آن گذاشته شده است که منشاء و فرماندهی  این دو گروه کردی به “سروک آپو” یا عبدالله اوجالان اشتهار دارد .

در طراحی اطلاعاتی و امنیتی رجب طیب اردوغان و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ترکیه موسوم به “میت” و عملیات میدانی و اجرایی آن توسط ارتش و عوامل نیابتی در خصوص نحوه سرکوب حزب کارگران کردستان موسوم به پ. ک. ک این نکته مهم لحاظ شده است که می بایست راه های مواصلاتی و مسیرهای لجستیک این دو گروه کردی مرتبط و مشترک در عراق و سوریه قطع گردد. لذا اقدامات ترکیه باعث شده است تا تمرکز چینش پایگاه های نظامی هوشمند این کشور منجر به شکل گیری یک خط طولی گردد که از کوه های قندیل در عراق آغاز و تا قامیشلی در شمال سوریه امتداد دارد.

آنچه در شرایط فعلی و در چارچوب این نوشتار اهمیت و اولویت دارد پرداختن به این مهم است که اهداف اصلی و اساسی پیدا و پنهان جمهوری ترکیه از حضور و تشدید مداخلات  در شمال عراق و همچنین گسترش پایگاه های نظامی به بهانه مبارزه با تروریسم چه می باشد که بخشی از این اهداف داخلی  و بخش بسیار مهمی نیز به اهداف منطقه ای و بین المللی ترکیه پوشش می دهد که ذیلا مورد اشاره و تاکید قرار می گیرد :

الف: روند دولت و ملت سازی در ترکیه نوین از دل ویرانه های امپراتوری عثمانی آغاز گردیده است لکن مبارزه بی امان حزب کارگران کردستان طی سالیان طولانی و ایجاد بحران های پی در پی امنیتی برای دولت مرکزی به ویژه در دوازده استان کردنشین این کشور باعث شده است تا یک چالش عظیم در نظام سیاسی و عرصه امنیتی این کشور  شکل گیرد که “مانعی” اساسی در راستای تحکیم الگوی مورد علاقه حکام آنکارا و استقرار نظام مطلوب منطقه ای و بین المللی این کشور بشمار می رود .

ب: دومین هدف کلان ترکیه از تجاوز به شمال عراق و استقرار پایگاه های متعدد در این کشور  را باید به عنوان یک نقطه آغازین در ایجاد زمینه های لازم و تمرکز بر تجدید نظر در توافق لوزان 1923 دانست که در سال 2023 پایان می پذیرد ،  آنکارا سالهاست تنفر خود را از این معاهده نشان داده و اردوغان در ملاقات های متنوع سیاسی به ویژه در بازدید از یونان بر آن تاکید نموده و مرزهای مشخص شده مبتنی بر معاهده لوزان را ظالمان و غیر قابل قبول دانسته  است. لذا منطبق با ادعاهای ترکیه ، ولایت موصل در عراق ، منطقه اسکندرون در سوریه و بخش هایی از عرصه آبی یونان به ترکیه تعلق دارند. 

پ:سومین  هدف جمهوری ترکیه از تحرکات وسیع نظامی در منطقه و به ویژه در شمال عراق که گاها نامتعارف و حتی به نقض اصول و رویه های بین المللی نیز منجر گردیده است  به نوع نگاه حاکمان آنکارا  بخصوص طیب اردوغان  به سیاست های غرب و عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا “ناتو” معطوف است که این کشور با سوء استفاده از نگرانی های منطقه ای و بین المللی در خصوص خاورمیانه و خلیج فارس ،   ارتباط خود با غرب و به ویژه اروپا را مستمسکی برای کسب امتیازات مختلف از جمله کشورگشایی ، مداخلات و تجاوزات نظامی ، قدرت نمایی و طرح شعارهای خارج از ظرفیت و همچنین ساختن تصویری مبهم از یک قدرت مهم منطقه ای می داند.

ت: جمهوری ترکیه در چارچوب رقابت منطقه ای با جمهوری اسلامی ایران و برخی کشورهای دیگر و در بستر سیاسی و مذهبی خود را ام القری اسلامی جهان اسلام و مسلمانان اهل تسنن در سطح منطقه و به ویژه در عراق بشمار می آورد و این در حالی است که ایران نیز خود ام القری اسلام شیعی  و نماینده اسلام ناب محمدی ( ص ) و توسعه دهنده اسلام سیاسی می داند و لذا هدف دیگر ترکیه را باید در رقابت و در مواقع لزوم در خصومت با کشور ایران در چارچوب تثبیت هژمونی منطقه ای دانست که چهارمین هدف بشمار می رود.

رفتارهای سیاسی حاکمان ترکیه به ویژه حزب حاکم “عدالت و توسعه” به رهبری رجب طیب اردوغان در خصوص تحولات داخلی ، منطقه ای و بین المللی و بازتاب  مواضع و ژست های سیاسی  ، از یک استاندارد منطقی و شیوه عقلانی پیروی نمی نماید که علائم آن را می توان نوعی تعجیل و ناپختگی در اتخاذ سیاست های اعلامی در خصوص سایر کشورها دانست که مصادیق آن را می توان در قبال  مداخله نظامی در عراق و سوریه ، ورود نامتعارف به اختلافات ایران و آذربایجان ، تناقض در مواضع اعلامی با ارمنستان ، بندبازی بین روسیه ، آمریکا و اتحادیه اروپا ، اتخاذ مواضع غیر شفاف در خصوص ارتباط با کشور اسرائیل و آخرین مورد آن تهدید به اخراج ده تن از سفرای کشورهای غربی جستجو نمود. 

 مهم ترین نتیجه ای که می توان از رفتار حاکمان آنکار در قبال تداوم دخالت و اصرار به ایجاد منازعه در شمال عراق با بهانه مبارزه با تروریسم گرفت آن است که ترکیه بتواند با اعمال اقتدار در شمال عراق به اهداف اقتصادی و تجاری خود به ویژه در عرصه منابع آبی ، انرژی و بازار گسترده این کشور و کشورهای همسایه نیز دسترسی پیدا نموده و یا بر آنها تاثیر گذار باشد .

  دو هدف استراتژیک حاکمان ترکیه در قبال آنچه در این نوشتار مورد تاکید قرار گرفت را نیز باید در مرحله اول در تسری دادن چالش های امنیتی خود به کل منطقه و کشورهای همسایه دانست و در مرحله دیگر و در چارچوب مناسبات نفوذ و قدرت ، ضمن کسب امتیازات متنوع تجاری و اقتصادی و افزایش قدرت چانه زنی مبادرت به معرفی ترکیه به عنوان یک قدرت بلامنازع و هژمونی منطقه ای نماید. 

کلید واژه ها: ترکیه ,عراق, ایران, سوریه ,آمریکا , روسیه،  پ ک ک، سروک آپو , پ ی د , ایالت موصل,دهوک , اسکندرون,  معاهده  لوزان , رقابت و خصومت ,نفوذ و قدرت.

                                                                                                                                   

                                                                                                

  

مطالب مرتبط