مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

 امکان‌ صلح عادلانه یا صلح مسلحانه میان اسرائیل و اعراب

اشتراک

 اسلام ذوالقدرپور

پژوهشگر  روابط بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

یکی از مهم‌ترین اهداف اعلامی سیاستگذاران و حاکمان در نظام جهانی طی چند دهه اخیر، تحقق صلح و همزیستی مسالمت آمیز ملت‌ها بوده است که بخشی از منشور ملل متحد و اصل آرمانی سازمان ملل متحد است. صلحی که در محافل عمومی با عنوان صلح عادلانه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

صلح عادلانه که همان برقراری عدالت فراگیر در نظام جهانی است، یکی از انگاره‌های آرمانی اغلب فرهنگ‌ها و کشورهاست که گاه با مسئله منجی و ظهور منجی در ادیان و فرهنگ‌های گوناگون همراه و تقویت شده است. این رویکرد صلح آرمانی در سیاستگذاری خارجی بسیاری دولت‌ها نیز قابل مشاهده بوده و از سیاست‌های اعلامی پرستیژی بازیگران بین‌المللی قلمداد می‌گردد.

صلح عادلانه، فرآیندی است که تنها در وضعیت آرمانی امکان‌پذیر می‌شود و انگاره‌ای ذهنی و نمادین است. صلح عادلانه و عدالت فراگیر در روابط بین‌الملل که سیاست‌های اعلامی سیاستگذاران با سیاست‌های اعمالی آنان اختلاف بنیادین دارد، تنها به اندازه یک آرمان یا انگاره ذهنی خواهد بود که نیات و اهداف قدرت‌طلبانه یک حکمران را توجیه می‌کند. بیشتر سیاستگذاران و حکمرانی‌ها از صلح عادلانه سخن گفته و خود را حامی این رویکرد می دانند. از سیاستگذاران و رهبران ایالات متحده امریکا که هدف‌شان از تهاجم به ویتنام، عراق، افغانستان و … را برقراری صلح عادلانه جهانی اعلام می‌نمایند تا رهبران اسرائیل که سیاست‌های خشونت‌بار و اشغال فلسطین را ابزار برقراری صلح عادلانه برای قوم یهود و سرزمین موعود اعلام می‌نمایند! 

صلح عادلانه در جهان اسلام و دنیای عرب در بیش از هفت دهه اخیر با مسئله فلسطین و آرمان آزادی قدس همراه بوده و آزادی فلسطین که زمانی مؤلفه صلح عادلانه در منطقه و جهان بود، طی چند دهه اخیر جای خود را به تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل داده است که خود عامل برقراری صلح عادلانه تفسیر می‌گردد.

صلح عادلانه در مسئله اسرائیل و اعراب طی چند دهه گذشته را می‌توان انگاره‌ای تمسخرآمیز دانست که معنا و ماهیت دو واژه صلح و عادلانه را مخدوش نموده است. در حالی که بسیاری از بازیگران بین‌الملل (دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی) بعد از گذشت پنج ماه از تهاجم فراگیر اسرائیل به غزه و کشتن بیش از 23 هزار شهروند فلسطینی، از برقراری صلح موقت نیز ناتوان هستند، سخن گفتن از صلح عادلانه در سایه سیاست دو کشوری را می‌توان یک تاکتیک فریبنده از سوی برخی حکمرانان محور عربی و غربی برای کسب منافع اقتصادی و پرستیژ بین المللی دانست که در محورهای زیر قابل تفسیر است:

 

یکم – انگاره صلح عادلانه در دو سوی جنگ: نبرد 70 ساله اعراب و اسرائیل که ریشه در انگاره صهیونیسم و پیدایش سازمان صهیونیسم جهانی در قرن 18 و تقویت و آن در قرن 19 میلادی دارد، همواره با ستیز فلسفی و تاریخی دو طرف برای اثبات خود به عنوان طرف مظلوم و صلح‌جو همراه بوده و دیگری را به ستیزه جویی و بی‌انصافی متهم نموده‌اند.

شکل‌گیری جنبش جهانی صهیونیسم بر پایه مظلوم‌نمایی و آرمان زندگی در صلح و برابری با سایر ادیان و جوامع در اروپای قرن 18 و ادعای بزرگ هلوکاست در قرن 19، در نهایت به تشکیل دولت اسرائیل در خاک فلسطین منجر گردید که پیامد آن آغاز روندی از ستیز و جنگ خشونت‌بار با میلیون‌ها کشته در سراسر منطقه بوده است. فرآیند شکل‌گیری و تثبیت دولت صهیونیسم در فلسطین از سوی دولت‌های غربی و بسیاری یهودیان ساکن اروپا به منزله برقراری عدالت و صلح عادلانه در غرب آسیا قلمداد می‌شد که تحقق آرمان سرزمین موعود نیز بود.

انگاره صلح عادلانه برای قوم تبعیدی یهود در سایه تشکیل دولت اسرائیل که دستاویز نظریه‌پردازان و سیاستگذاران غربی برای مداخله در نظام جهانی و تقسیم جهان میان قدرت‌های بزرگ بود، خیلی زود جای خود را به جنگ و خون‌ریزی 70 ساله میان اعراب و اسرائیل داد.از سوی دیگر شهروندان فلسطینی نیز خواهان برقراری صلح عادلانه در سرزمین خویش هستند که حقوق شهروندی و حق مالکیت سرزمینی آنان را محترم شمرده و قدرت تعیین سرنوشت خود را به فلسطین‌ها بدهد.  هر دو سوی مناقشه اسرائیل و اعراب، خواهان صلح عادلانه اما بر اساس انگاره‌های خاص و حفظ برتری سیاسی خود هستند، رویکردی که امکان‌پذیری صلح در غرب آسیا و نظام جهانی را سخت نموده است.

 

دوم – صلح مسلح یا صلح عادلانه: انگاره برقراری صلح عادلانه میان اسرائیل و اعراب را می‌توان آرزویی محال دانست، زمانی که یک صلح عادی نیز میان اسرائیل و اعراب به‌ویژه دولت اسرائیل و شهروندان فلسطینی برقرار نشده است. انگاره صلح اسرائیل و اعراب بدون حل مسایل فلسطین، حقوق سیاسی و اجتماعی ملت فلسطین را تنها می‌‌توان با وضعیت دهه‌های پایانی قرن 18 و ابتدای قرن 19 یعنی تا زمان آغاز جنگ جهانی اول مقایسه نمود که به دوره ” صلح مسلح ” مشهور است. دورانی که جنگ بزرگ و مهمی در جهان به خصوص میان قدرت‌های اروپا رخ نداده اما این بازیگران بزرگ نظام جهانی در حال جمع‌آوری و تقویت توان و تجهیزات نظامی خود بودند که این صلح مسلح در نهایت به جنگ جهانی اول در 1914 منجر گردید.

صلح مسلح برای تفسیر روابط چند دهه اخیر اسرائیل و اعراب بسیار گویاتر و امکان‌پذیرتر است تا صلح عادلانه میان دو طرف که از سوی برخی کارشناسان، سیاستگذاران و حاکمان غربی و عربی حامی توافق عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب مطرح شده است.

سکون نظامی و سیاسی دنیای عرب در مقابل اسرائیل به‌ویژه در دو دهه اخیر و آغاز فرآیند فراگیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل از سوی کشورهای عربی و قدرت‌های بزرگ جهان اسلام مانند ترکیه و عربستان در دو سال گذشته، تنها در چارچوب صلح مسلح قابل بررسی است. روندی که بیشتر به سود اسرائیل و سرکوب آرمان آزادی قدس پیگیری شده و یادآور این سخنان ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق ایالات متحده امریکا می‌باشد که:<< شوروی خواهان پیروزی بدون جنگ است، واکنش ما نمی‌تواند صلح بدون پیروزی باشد.>>1

سیاست صلح اسرائیل نیز در همین الگوی امریکایی ” صلح با پیروزی و برتری مطلق” قرار گرفته است که هرگز نمی‌تواند به صلح عادلانه منجر شود. در واقع نیت و هدف اسرائیل و برخی سران دولت‌های عربی از عادی سازی روابط، صلح برای صلح نیست بلکه صلح برای تضمین بقا و تقویت توان راهبردی در نظام جهانی و معادلات منطقه‌ای است.

 

*

بیش از هفتاد سال مناقشه اسرائیل و اعراب که با تحقیر و ظلم آشکار بر شهروندان فلسطین همراه بوده، هرگز نمی‌تواند به صلح عادلانه خاتمه یابد، زیرا هر دو طرف این جنگ، خواهان صلحی هستند که پیروزی مطلق و برتری ژئوپلیتیک آنان در منطقه و نظام جهانی را تضمین نماید! برتری جویی و افزایش چشمداشت اسرائیل از صلح با اعراب که حتی بر عادی سازی روابط با دولت‌های عربی به عنوان یک صلح عادی نیز اثرگذار بوده است، سخن گفتن از صلح عادلانه در مسئله اسرائیل و اعراب یا برآورده ساختن حقوق فلسطینی‌ها را در شرایط کنونی با وجود تکانه‌های شدیدی مانند جنگ غزه 2023 و کشتار بیش از 30 هزار فلسطینی، امری غیرعقلانی نشان می‌دهد.

صلح عادلانه در مسئله فلسطین ازجمله اهدافی در نظام جهانی است که امکان‌پذیری بسیار پائین دارد. در حالی که اسرائیل و اعراب در عادی‌سازی روابط خود نیز با مشکل روبرو شده و قدرت‌های بزرگ دنیای عرب مانند عراق، عربستان و حتی لیبی جنگ‌زده نیز از ننگ عادی‌سازی روابط با اسرائیل هراس داشته، مشروعیت و شناسایی قدرت دولت مستقل فلسطینی به‌خصوص حماس در غزه نیز انکار می‌شود، صلح برای صلح یا صلح عادلانه میان اسرائیل و اعراب امکان‌پذیر نخواهد بود. 

 

منابع: 

  1. نیکسون، ریچارد. 1999 پیروزی بدون جنگ. ترجمه فریدون دولتشاهی. تهران. اطلاعات. 1385. چاپ پنجم. ص21

مطالب مرتبط