مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اصلاحات در عربستان سعودی؛ زمینه‌ها، حوزه‌ها، روندها و آثار (بخش نخست)

اشتراک

داریوش درویشی

پژوهشگر مطالعات غرب آسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

اصلاحات در عربستان سعودی؛ زمینه‌ها، حوزه‌ها، روندها و آثار

پادشاهی عربستان سعودی از ابتدا برای توجیه مشروعیت حکومت علاوه بر عنصر غلبه، همواره متکی به تأیید علمای دینی وهابی بوده است. آل سعود و علمای وهابی (غالباً فرزندان محمد بن عبدالوهاب) اتحاد سال 1744 میان محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب را حفظ کرده‌اند تا حمایت وهابی‌ها مشروعیت دینی به پادشاهان بدهد و آن‌ها را ولی أمر مسلمانان به شمار آورد. بر همین اساس آل سعود با هدف تقویت بنیان حکومت، به نهاد دینی وهابی برای گسترش عقایدش آزادی داده بود و در مقابل علمای وهابی نیز در زمان‌های لازم به حمایت و پشتیبانی از تصمیمات و اقدامات آل سعود می‌پرداختند.

توسعه عقاید وهابی و شکل‌گیری گروهک‌های تروریستی تکفیری در سراسر جهان که ریشه در وهابیت داشت و خصوصاً ماجرای 11 سپتامبر 2001 افکار عمومی و سازمان‌های بین‌المللی را علیه عربستان سعودی متحد کرد. قدرت‌های جهانی و مخصوصاً امریکا که سال‌ها از حکومت آل سعود حمایت کرده بودند، دیگر به آسانی نمی‌توانستند این حمایت‌ها را ادامه دهند و از آنجایی که خودشان نیز خواهان ایجاد تغییرات در سیاست‌های این کشور بودند به حکومت سعودی فشار آوردند تا روند اصلاحات اجتماعی را شروع کند.

از سوی دیگر نسل جدید عربستان سعودی نیز که بسیاری از آن‌ها به دلیل درآمدهای هنگفت نفتی برای تحصیل به کشورهای اروپایی و امریکایی سفر کرده و با مدرنیسم غرب آشنا شده بودند، اکنون خواهان تغییرات گسترده در کشورشان هستند و دیگر به آسانی حاضر به حمایت و سکوت در مقابل تصمیمات حکومت آل سعود و نهاد وهابیت نیستند.

در سال‌های اخیر اصلاحات که براساس خواسته و برنامه امریکا و مبتنی بر اراده بخشی از نسل جوان سعودی آغاز شده بود سرعت بیشتری به خود گرفته است و آشکارا در مورد آن سخن گفته می‌شود. لذا حاکمان سعودی نیز همزمان سعی کرده‌اند مبنای مشروعیت حکومت خود را تغییر دهند و دیگر برای توجیه استمرار حکومتشان متکی به علمای وهابی نباشند؛ آن‌ها به دنبال ارائه الگویی کارآمد و مدرن از حکمرانی هستند تا بتوانند همراهی جامعه سعودی را برای خود حفظ کنند. اما در این میان مشکلات و نقص‌هایی است که این مسیر آرمانی را سخت می‌کند.

نفوذ و تأثیر نهاد دینی وهابی در جامعه

با وجود اینکه دیدگاه‌های خشک وهابیون، عملکرد نادرست آن‌ها در برخورد با جامعه و همچنین نگاه بسته و غیرعقلانی در مواجهه با پدیده‌های مدرن، به میزان زیادی از محبوبیت آن‌ها کاسته است اما شواهد متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد اعتقادات وهابی و پیروی از علمای دینی در جامعه سعودی همچنان نهادینه است. اگر چه علمای درباری وهابی نتوانسته‌اند همراه با رشد جامعه خود را برای پاسخگویی به نیازهای جدید رشد دهند اما پایبندی دینی هنوز در این جامعه وجود دارد و سخنان و دیدگاه‌های علمای دینی همچنان می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های حکومت اثرگذار باشد. در یک سال گذشته چند اتفاق در این کشور پیش آمد که این اثرگذاری و نفوذ را به خوبی روشن کرد.

  1. وقتی احمد الخطیب رئیس شورای جدید التأسیس تفریح و سرگرمی (هیئة الترفیه) عربستان سعودی اعلام کرد به زودی در این کشور سالن اوپرا، کنسرت و سینمای مختلط راه‌اندازی خواهد شد، با سخنان تند مفتی عربستان عبدالعزیز آل الشیخ مواجه شد و لذا به سرعت به دیدار مفتی رفت و ضمن عقب‌نشینی از مواضعش از وی عذرخواهی کرد. همچنین چندی بعد نیز که الخطیب در مصاحبه با رویترز علیه محافظه‌کاران کشورش حرف‌هایی مطرح کرد و از جمله گفت: «روزی که بتوانیم قدرت هیئت‌های دینی را کاهش دهیم سینما و اوپرا را راه می‌اندازیم … محافظه‌کاران منتقد اصلاحات به تدریج درک خواهند کرد که اکثریت جامعه سعودی طرفدار این تغییرات‌اند … هرکس تغییرات آینده برایش مهم نیست می‌تواند در خانه‌ بماند»، با اعتراضات شدیدی در بین شهروندان عربستان مواجه شد و لذا مدعی شد سخنانش به اشتباه ترجمه شده‌اند، در حالی که علیرغم حذف این بخش از سخنانش در صفحه ترجمه عربی مصاحبه در رویترز،‌ همچنان در صفحه انگلیسی مصاحبه این مطالب وجود دارد.
  2. عربستان پیش از اعلام رسمی تحریم و قطع ارتباط با قطر، ابتدا برای بی اعتبار کردن حاکمان این کشور با راه انداختن کمپین جمع امضا از فرزندان محمد بن عبدالوهاب (آل الشیخ) مبنی بر تکذیب هرگونه نسبت خاندان آل ثانی با آل الشیخ، موضوعی را که سال‌ها مطرح شده بود و تا آن زمان کسی تکذیبش نکرده بود، مورد هجمه قرار داد تا اعتبار این خاندان را در میان افکار عمومی سعودی کاهش دهد.
  3. با اعلام خبر آزاد شدن رانندگی زنان و پیش از آن با شنیده شدن زمزمه‌های سرعت گرفتن روند اصلاحات اعتراضات و مخالفت‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی علیه این تصمیمات مطرح شد که با وجود تسلط کامل تیم‌های رسانه‌ای زیر نظر محمد بن سلمان، این اعتراضات از کنترل خارج شدند. در این بین علاوه بر جمع زیادی از مردم عادی، بسیاری که علمای دینی و شخصیت‌های شاخص عربستانی نیز غالباً در حساب‌های توئیتری خود به این روند اعتراض کردند که همگی به سرعت توسط حکومت دستگیر شدند. این مخالفت‌ها و شدت عمل در برخورد با آن‌ها نیز به روشنی نفوذ عقاید وهابی در جامعه سعودی را نشان می‌دهد.

 

کارنامه محمد بن سلمان؛ رهبر عربستان مدرن

فرزند 31 ساله پادشاه سعودی که پله‌های رشد و ارتقاء را به یکباره طی کرده و قصد دارد خود را رهبری مدرن و تحول‌خواه نشان دهد با برنامه‌ریزی‌های نادرست و عجولانه اکنون در شرایط بدی قرار گرفته است. محمد بن سلمان که با تبلیغات گسترده رسانه‌ای دو موضوع مهم جنگ علیه یمن و چشم انداز 2030 را آغاز کرد و وعده موفقیت‌ها و تحولات گسترده اقتصادی- اجتماعی را به مردمش داده بود اکنون پس از دو سال و نیم از جنگ یمن، هیچ دستاورد قابل ذکری در دفاع از این تصمیمش ندارد و در زمینه چشم‌انداز 2030 و برنامه‌های اجرایی 12 گانه آن نیز براساس آمار، پیشرفت خوبی نداشته است. چشم انداز 2030 که قرار بود پایان اتکای به نفت در عربستان را رقم بزند و با فروش سهام آرامکو، وضع عوارض و مالیات‌های متعدد و حذف یارانه‌ها زندگی اقتصادی جدیدی برای شهروندان فراهم کند عملاً جز سخت‌تر کردن وضع معیشتی آن‌ها دستاوردی نداشته است. جبهه‌گشایی‌های متعدد و متهورانه، هزینه‌تراشی‌های بی‌مورد، ابهامات فراوان در چگونگی عرضه سهام آرامکو و سوء مدیریت تحقق آرمان‌های بی‌انتهای چشم‌انداز 2030 را دور از ذهن کرده است. بن سلمان بدون کسب موفقیت در این دو عرصه نمی‌تواند پادشاهی‌اش را با قدرت آغاز کند و روند اصلاحات را جلو ببرد.

واژگان کلیدی: اصلاحات، عربستان سعودی؛ زمینه‌ها، حوزه‌ها، روندها ، تغییر در عربستان

مطالب مرتبط