مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آینده پژوهی معادلات ژئوپلیتیکی در ابرقاره اورآسیا

اشتراک

دکتر ابراهیم طاهری

 استاد دانشگاه

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc

اوراسیا محل برخورد منافع قدرت های بزرگ و میانی در طول تاریخ نظام بین الملل بوده است. به واقع می توان گفت زمان های دور یعنی عصر باستان، رقابت میان ایران باستان و روم در این منطقه رخ داد. جایی که به محل برخورد تمدن ایرانی و اروپایی آن زمان به وقوع پیوست و به رقابتی 400 ساله شکل داد. از بازی بزرگ که بگذریم همه تاریخ محل رقابت میان امپراطوران در این منطقه حیاتی از زمین بوده است. بنابراین به جرات می توان گفت آینده جهان نیز در این کانون ژئوپلیتیک و حیاتی رقم خواهد خورد. هیچ کس نمی تواند مدعی باشد که می تواند بیرون از اوراسیا باشد اما در معادلات ژئوپلیتیک جهانی می تواند ایفای نقش و کنش کند. سوال پژوهش این است که اواراسیا در آینده قدرت جهانی از چه جایگاهی برخوردار است. برای پاسخ در دو بخش به این سوال پاسخ خواهیم داد. در بخش اول وضعیت کنونی رقابت ژئوپلیتیک را مورد توجه قرار خواهیم داد و در بخش دیگر به سناریوی در حال وقوع در این منطقه می پردازیم.

وضعیت کنونی بازی ژئوپلیتیک در اورآسیا

جهان به سمت چندقطبی گری متمایل شده است و این مسئله را می توان از تغییر و تحولاتی که در اوراسیا در حال رخ دادن است فهمید. روسیه در دوره بعد از فروپاشی شوروی سابق به ویژه از 2008 میلادی در این منطقه فعال تر شده است. با واکنش های جدی و جنگی در برابر پیشروی های امریکا و ناتو از محیط پیرامونی اش محافظت می کند. شاید هم روسها نگران محدود شدن به سیاهچالی هستند که برژینسکی در کتاب تخته شطرنج بزرگ به امریکایی ها برای مهار روسیه پیشنهاد داده بود. روسها نمی خواهند بخشی از تمدن غرب باشند. بنابراین رویای غرب بزرگ تر با افزودن روسیه و ترکیه به این مجموعه در حال رنگ باختن است یا شاید هم باید گفت رنگ باخته است. در این شرایط اما جهان به دو قطب تبدیل شده است. در یک طرف تمدن غربی با محوریت امریکا و اروپا قرار دارد و در طرف دیگر تمدن شرقی با محوریت روسیه و چین. ایران در محور رقابت ژئوپلیتیک چین، روسیه و حتی هندوستان برای دسترسی به اورآسیا قرار دارد. تلاش جمهوری آذربایجان با همراهی ترکیه و پشتیبانی امریکا و اسرائیل بار دیگر اهمیت هارتلند در محور ژئوپلیتیک جهانی را آشکار کرده است. روس ها به ناتو و غرب نشان دادند که همچون 2008 م و حمله به گرجستان، ترسی از قربانی کردن برخی کشورها از جمله کیف را ندارد. چرا که از نظر روسیه، اوکراین نه تنها از نظر تمدنی بخشی از تمدن اسلاو است که به عنوان یک دولت حائل در حالت آرمانگرایانه بایستی در کنار روسیه قرار گیرد، اما اگر چنین اتفاقی هم رخ نداد بایستی قادر باشند میانه روی را در حوزه سیاست خارجی حفظ کنند. اگر دولتمردان اوکراین کمی درایت به خرج می دادند با حوادثی که در سال 2008 در گرجستان رخ داد و تلاش این کشور برای نزدیکی به غرب که نهایتا باعث حمله روسیه به این کشور شد، درس لازم را می گرفتند.

بنابراین امنیت جویی همچنان در نزد دولتمردانی همچون پوتین اهمیت فوق العاده ای دارد و فدراسیون روسیه نشان داده است که دقیقا عین امپراطوری تزاری به مناطق آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به عنوان نقاط حائلی خویش می نگرد.  حال که این کشورها بخشی از روسیه نیستند حداقل دولت حائل باقی بمانند. بنابراین با وجود فدراسیون روسیه، اتحادیه اروپا، امریکا، هندوستان و چین به عنوان کنشگران با رویکرد ژئواستراتژیک در فضای اورآسیا در کنار ایران و ترکیه به عنوان کنشگران با ماهیت ژئوپلیتیک بنظر می رسد که بازی جدیدی در حال رخ دادن است که با حادثه اوکراین شروع شده است و احتمالا با محوریت موضوع هسته ای ایران و مسئله تایوان ادامه پیدا کند. بنابراین بررسی سناریوهای احتمالی مربوط به آینده جایگاه ژئوپلیتیک اورآسیا در ساختار قدرت جهانی در این چارچوب اهمیت زیادی دارد.

ترسیم سناریوی احتمالی

بنظر می رسد که آینده جایگاه ژئوپلیتیک اورآسیا در ساختار قدرت جهانی، تحت تاثیر متغیرهای زیادی است. از جمله این متغیرها بستگی به موفقیت یا ناکامی روسیه در جنگ اوکراین، مسئله هسته ای ایران، موفقیت و ناکامی چین در پیشبرد ابتکار یک کمربند و یک جاده، موفقیت هندی ها برای عملیاتی کردن کریدور شمال جنوب و جهت گیری سیاست خارجی روسیه دارد.

نزدیکی ایران به روسیه و تلاش برای ایجاد مسیری است که در قالب آن روسیه قادر خواهد بود هم به آب های گرم دست پیدا کند و آرزوی تاریخی روس ها برای حضور در آبهای گرم را برآورده کند و هم به بازارهای شرق آسیا دسترسی داشته باشد. چین تحت تاثیر نزدیکی بیش از حد ایران به روسیه و ناامیدی از احیای برجام که می توانست از مسیر ایران برای عملیاتی کردن ابتکار یک کمربند و یک جاده استفاده کند ناچارا به سمت عربستان سعودی متمایل شده است. شاید هم استدلال چینی ها این باشد که روسیه در قالب شبکه جدیدی که با کمک ایران و با عبور از مسیر ایران در حال طراحی آن است به نوعی قصد نزدیکی به هندوستان را دارد. شاید بدبینانه باشد اما دو دولت امنیت جوی ایران و روسیه تا حدود زیادی به سمت یک ائتلاف راهبردی در حال حرکت هستند. همین امر می تواند نقشه کل اورآسیا را تحت تاثیر قرار دهد. جایی که ایران با قرارگیری در کنار ارمنستان به جمهوری آذربایجان اجازه نداد با مسدودسازی مرز خویش با این کشور بر وزن ژئوپلیتیک خویش بیفزاید. شاید اگر آذربایجان موفق به انجام این کار می شد می توان گفت با عملیاتی شدن کریدور میان ترکیه در قالب ابتکار یک کمربند و یک جاده، بازهم از وزن ژئوپلیتیک ایران کاسته و رویای چینی به حقیقت نزدیک می شد.

بنابراین شاید یکی از دلایل چین برای امضای قرارداد 25 ساله بلندمدت با عربستان سعودی، علاوه بر تلاش برای متنوع سازی منابع انرژی، به عواملی همچون آسیب زدن به وجهه امریکا و بودن متحد راهبردی این کشور، تلافی نزدیکی بیش از اندازه ایران به روسیه باشد. البته این سناریو در صورتی به واقعیت و تکامل نهایی می رسد که برجام احیا نشود، چرا که اگر برجام احیا شود وضع دگرگونه خواهد شد و می توان انتظار داشت بار دیگر ایران به نظم بین المللی برگردد، گرچه بنظر می رسد این امر خیلی دور از ذهن است. بخصوص که بدون در نظر گرفتن متغیر روسیه، نمی توان انتظار احیای برجام را داشت. اما آنچه می تواند جالب باشد وضعیت هندوستان است. آیا می توان انتظار داشت که هندوستان در کنار ایران و چین باشد و در اورآسیا برخلاف ظواهر امر، روسیه از کنشگری بیشتر هندوستان حمایت کند. البته که شبکه جدیدی که از مسکو شروع می شود و تا هندوستان و شرق آسیا ادامه دارد از این امر حکایت دارد. شاید بتوان گفت مجددا هندی ها در چابهار ایران حضور فعال تری داشته باشند تا با عملیاتی کریدور شمال جنوب، گامی مهم را در راستای حضور بیشتر در ابرقاره بردارند. بنظر می رسد اورآسیا در وضعیت پیچیده ای به ویژه از نظر ژئوپلیتیکی قرار گرفته است کسی چه می داند شاید این بار ورق برگشت و دولت ایرانی، توانست نقشی فعال تر از گذشته را در بازی ژئوپلیتیک میان قدرت های بزرگ در این منطقه بر دارد و مهره به دست تر از گذشته حرکت کند. شاید عصر غافلگیری آغاز شده باشد.

نتیجه گیری

سرنوشت جهان در قالب بازی ژئوپلیتیک میان قدرت های بزرگ رقم خواهد خورد. با در نظر داشت این مسئله به اورآسیا بنگرید متوجه خواهید شد چین و روسیه بنظر از منطق همکاری در اورآسیا به سمت منطق ژئوپلیتیکی رقابت مبتنی بر همکاری گرایش پیدا خواهند کرد. شاید به همین دلیل است که چینی ها با ناامیدی از احیای برجام توسط ایران، تلاش کردند با نزدیکی به عربستان سعودی، بر وزن قدرتی خویش بیفزایند و از طریق سرزمین های حاشیه ای اورآسیا یعنی خاورمیانه به اهداف خود دست پیدا کنند. البته این مسئله به نوعی به خاطر برداشت چینی هاست که باور دارند در آینده رخ خواهد داد، آنهم نزدیکی هند، روسیه و ایران است. شبکه ای که احتمالا از این طریق شکل خواهد گرفت اگر نگوییم در تقابل با ابتکار یک کمربند و یک جاده است در رقابت با این ابتکار چینی خواهد بود. ایران می خواهد این بار برخلاف عصر قاجار و پهلوی قربانی این بازی سنگین نباشد. 

واژگان کلیدی:آینده پژوهی, معادلات, ژئوپلیتیکی,ابرقاره, اورآسیا, دکتر ابراهیم طاهری

مطالب مرتبط