مریم وریج کاظمی
پژوهشگر ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC
ژئوپلیتیک جنسی به یکی از موارد اساسی و پایه ای از روابط بین انسان ها یعنی رابطه میل جنسی با قدرت و سیاست و کنش های ناشی از آن در فضای متحول جغرافیایی می پردازد. کشش جنسی انسان ها آنجایی که به مولفه های سیاست،قدرت،رقابت و کنترل فضای جغرافیایی پیوند بخورد ماهیت ژئوپلیتیکی پیدا نموده و موضوع مطالعه علم ژئوپلیتیک می باشد. از آنجایی که در اغلب جوامع بشری امور جنسی در زمره مسائل تابو،شرم آور و تحریمی تصور و تلقی شده و می شود.
بنابراین این شاخه از معرفت ژئوپلیتیکی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، در صورتیکه واقعیت رابطه تمایلات و انگیزه های جنسی با قدرت و سیاست و استفاده از آن در تصرف و کنترل قدرت برای ایفای نقش سیاسی و اعمال نظر و فرمانروایی در فضای جغرافیایی غیرقابل انکار است. شواهد فراوانی هم در تاریخ گذشته بشر و هم در جوامع کنونی اعم از مدرن و پست مدرن،توسعه یافته و یا در حال توسعه در این راستا وجود دارد و در آینده نیز وجود خواهد داشت. ژئوپلیتیک جنسی به عنوان یک گرایش موضوعی، می تواند از ابعاد و جنبه های مطالعاتی به شرح زیر برخوردار باشد:
-حل و فصل منازعات و توسعه روابط صلح آمیز؛
-رابطه میل جنسی و توسعه قلمرو جغرافیای فرهنگی بازیگران سیاسی؛
-رابطه میل جنسی بر کسب قدرت و توسعه آن در فضای جغرافیایی؛
-نقش میل جنسی در ناامن سازی فضای جغرافیایی؛
-پتانسیل جنسی و جنبش های اعتراضی؛
-قاچاق انسان و مهاجرت های بین المللی؛
-تجاوز جنسی و درهم شکستن روحیه مقاومت مخالفین سیاسی و…
بی شک در طول تاریخ بشر، گفتمان غالب سیاسی-اقتصادی در چارچوب مباحث که شرح آن رفت، کنش های متفاوتی را برای توسعه فراگیر سلطه و خشونت بوجود آورده است که به شکل ملموس آن می توان به ظهور و افول جنگ های مختلف و تنش های سیاسی-امنیتی اشاره کرد.از جمله مواردی که به شکل سیستماتیک توانست تاثیر ژئوپلیتیک جنسی را در مناسبات قدرت و خشونت در دهه های اخیر برجسته کند،ظهور مفهوم جهاد نکاح در ایدئولوژی داعش است. داعش با وعده جهاد نکاح جوانان بسیاری را از سراسر جهان به عراق و سوریه کشاند و ابزاری نیرومندی را برای دستیابی به قدرت و گسترش نفوذ خود شکل داد.
اگرچه مفهوم جهاد نکاح برای اولین بار در مارس 2013 در حساب توییتری مبلغ سعودی محمد العریفی، امام جماعت مسجد آکادمی نیروی دریایی سلطان فهد عربستان سعودی ظاهر شد، اما قبل از آن توسط «ابومصعب الزرقاوی» پدر معنوی داعش صورت گرفت. در زمان جنگ ایالات متحده امریکا و عراق یک زن مطلقه به همراه فرزندانش از جامعه محافظه کار عربستان سعودی برای همکاری با القاعده به عراق سفر کرد و با الزرقاوی ازدواج نمود اما چند روز بعد الزرقاوی او را طلاق داد و او با یکی دیگر از رهبران القاعده ازدواج کرد. ضمنا این زن حلقه ارتباطی بین نیروهای القاعده در عربستان سعودی و یمن محسوب می شد.
بدین ترتیب، با شکل گیری رسمی دولت خودخوانده داعش، ستیزه جویان افراطی از طریق فیس بوک، توییتر و سایر اپلیکیشن های ارتباطی با زبان عربی و انگلیسی، از زنان مسلمان و حتی غیرمسلمان خواستند تا تحت عنوان جهاد نکاح به آنها بپیوندند. این درحالی بود که بسیاری از افراد داعش با زن و فرزندان خود به عراق و سوریه مهاجرت کرده بودند و جهاد نکاح فراتر از یک ازدواج تفننی و موقتی، ماهیتی کاملا اقتدارگرایانه برای توسعه ایدئولوژی افراطی و مخرب تشکیلات داعش در نظر گرفته می شود.
افسردگی و نیاز به زندگی پرهیجان تر در خارج از محدودیت های جامعه غربی باعث شد برخی از زنان از اهداف سیاسی جهاد و حمایت از تروریسم استقبال کنند. بدین ترتیب زنان بی شماری از سراسر جهان در این اجتماع خشونت آمیز بزرگ شرکت کردند و علاوه بر ازدواج با ستیزه جویان به انجام خدماتی مانند کمک به مجروحان، تهیه غذا و انتشار اخبار از جبهه جهادی در شبکه های اجتماعی، مشغول شوند.
زنان در بدو ورود به سرزمین های تحت خلافت داعش، در برنامه های آموزشی ویژه که توسط بنیاد الزوری(al-Zawra) ارائه می شد برای تولید محتوا رسانه ها توانایی های زیادی را کسب می کردند. بنیاد الزورا توسط خلیفه داعش به منظور آموزش افراد تازه وارد تحت نظارت دقیق پیشکسوتان جهادی فعالیت می کرد.
با فروپاشی خلافت داعش، نقش زنان در این گروه تروریستی که غالبا در تبلیغات دولت داعش مشارکت داشتند و در جنایات آنها شریک بودند، با نقش های فرهنگی و مذهبی آنها در جامعه پساداعش در هم سویی کامل قرار گرفت. بدین سان بیشتر زنان با کودکان خود(حدودا70000هزارنفر) در کمپ های محافظت شده در شمال شرق سوریه(al-Hol) مستقر شدند تا در مورد آینده آنها تصمیم گیری شود. با افزایش گرما و محدودیت ناشی از آن در این اردوگاه عصبانیت و ترس به عنصر محوری برای کنترل و سرکوبگری بدل شد و رفتارهای بوجود آمده حکایت از استحکام عقاید افراطی حتی بعد از فروپاشی خلافت داعش داشت. بسیاری از زنان بر رفتار دیگر زنان و دختران کم سن و سال نظارت کردند و می کنند و بطوریکه صورتها باید پوشانده شود، دستکشها نیز همیشه پوشیده شوند در غیر این صورت، قانون شکنان مجازات می شدند و حتی چادرهایشان سوزانده می شد. حتی گزارش دادند که یک دختر نوجوان اهل جمهوری آذربایجان به دلیل کنار گذاشتن پوشش نقاب، توسط مادربزرگ خود خفه شد.
این در حالیست که بسیاری از زنان داعش خواهان بازگشت به کشور خود هستند و می گویند اگر کشورشان آنها را پس نگیرد از اردوگاهها فرار خواهند کرد حتی اگر در بیابان ها آواره شوند. اما مسئولین کشورهایشان اعلام داشتند که ترجیح می دهند اعضای داعش در بیابان بمیرند تا اینکه به کشور وارد شوند، به طور مثال دولت هلند همچنان قاطعانه از ورود داعش های هلندی جلوگیری به عمل آورده است چراکه ماریون ون سان، محقق در دانشگاه اراسموس روتردام که کتابی در مورد خانواده های دولت اسلامی هلند و بلژیک نوشته است، می گوید با توجه به اینکه با زنان در اردوگاه صحبت کرده، تخمین می زند تنها 10درصد از این زنان از ایدئولوژی داعش دوری کرده اند.
به طور کلی تحقیقات نشان می دهد وقتی مادران هنوز از داعش حمایت کنند، نمی توانند کودکان خود را به خاطر افکار افراط گرایی سرزنش نمایند یا آنها را از ادامه راه پدرانشان منع سازند. بدین ترتیب هر کودکی می تواند با حمایت مادر و دیگر زنان پیرامون خود به انجام اقدامات تروریستی در خاک کشور مادری اش مبادرت ورزد. این در حالیست که دادگاههای اروپایی قانون جدیدی وضع کردند که درصدد تبرئه کودکان از مجازات تروریستی است. دادگاه در بیانیه خود عنوان می کند که فرزندان نمی توانند در قبال اقدامات والدین خود مسئول باشند، هرچند این اقدامات جدی باشد، کودکان قربانی والدین خود هستند و مادرانی که از جنایات داعش آگاه بودند باید محاکمه شوند. اما مشخص است کودکانی که در رابطه مستقیم عاطفی با مادرانشان در کمپ های محافظت شده زندگی کرده اند هرگز شرایط سخت را از یاد نخواهند برد، چراکه دیدگاه روان شناسانه از نقطه نظر سیاسی و امنیتی مبین سرخوردگی و محدودیت ها در زمان کودکی غالب گروههای تروریستی و افراط گرا بوده است.
با این تفاسیر به نظر می رسد ژئوپلیتیک جنسی داعش تحت عنوان جهاد نکاح نه فقط در جهت سوء استفاده از احساسات زنان بلکه به عنوان ابزاری نیرومند جهت استفاده از توانمندی زنان و مادران برای پرورش نسلی خواهد شد که در آینده بتوانند در لباس مدافعان جریانات افراطی- تروریستی و مرجعیت تکفیری ظاهر شوند. داعش با سرمایه گذاری کلان و بلندمدت بر روی زنان و مادران هوادار خود در طول زمان خلافت، تشکیل هسته های تروریستی و یا عاملی برای تحریک عناصر تروریستی-افراط گرا را در ظهور نسل جدید و سرخورده در نظر گرفت که با رفتارهای غیرمنطقی و کورکورانه اقدامات تروریستی را به سرانجام برسانند. از این رو باید منتظر تاثیر ژئوپلیتیک جنسی داعش با ساختارهای سلولی و انگیزه های درونی، در ظهور گروههای افراطی خودمختار با اسامی مختلف و متنوع(چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی) باشیم که قطعا در آینده نه چندان دور در بی ثباتی و ناامنی محلی-منطقه ای و جهانی سهم عمده ای خواهند داشت.
کلید واژگان: ژئوپلیتیک جنسی،داعش، زنان، کودکان، تروریسم ، مریم وریج کاظمی