مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نسبت افراطگرایی با داعش در شاخ آفریقا گفتگو با جعفر قنادباشی

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

شاخ آفریقا در دو دهه گذشته از مکان های جذاب برای افراط گرایی بوده است. در این بین پس از کاهش قدرت داعش در سوریه و عراق این منطقه میتواند یکی از گزینه های جذاب حضور داعش در منطقه باشد. گفتگوی زیر برای بررسی همین امر است.

 واژگان کلیدی: افراطگرایی، الشباب، سومالی، داعش ، شاخ آفریقا

مرکز بین المللی مطالعات صلح: وضعیت کنونی گروههای افراط گرا در شاخ آفریقا( شمال آفریقا) چگونه هست؟ در یک دههی گذشته وضعیت جنگها و گروههای افراطی  و تندرو در شاخ آفریقا چگونه بوده است؟

 گذشته‌ی این مناطق به دو دوره قابل تقسیم هست. دوره‌ای پیش از بیداری اسلامی یا بهار عربی هست و دوره بعد از آن. دوره قبل از بیداری اسلامی یعنی دیکتاتوری‌های محلی همچون قذافی و مبارک و فشارهای که به مردم وارد کرده بودند به گونه‌ای بود که انگیزه‌ای ایجاد شد که مردم به عرصه‌های خشونت و علیه نظام دیکتاتوری به مبارزه برخیزند زیاد بود.. افکار عمومی بخصوص در کشور الجزایر به دلیل شکست روند دموکراتیک انگیزه‌ها و تمایل برای حمایت از القاعده بر انگیخته شد و گرایش به افکار القاعده در این کشورها گسترش یافت. بخصوص که در شمال آفریقا کشورهای مثل لیبی، تونس و الجزایر افرادی به افغانستان رفته و آموزش‌‌های در چارچوب فعالیت‌های القاعده و طالبان دیده بودند و بازگشت آنها زمینۀ سلسله اقداماتی مسلحانه را بخصوص در الجزایر فراهم کرد.

 اما در شاخ آفریقا بحث گروه‌های تکفیری و افراطی به دو مسئله بر می‌گردد. یک اینکه سومالی حدود سی سال فاقد دولت مرکزی هست و طی ده سال پیش فقدان یک دولت مقتدر سبب شده بود که سومالی محلی مناسبی برای رشد گروه‌های افراطی باشد. با اینکه آنها ابتدا سعی کردند که حکومت اسلامی را روی کار بیاورند، اما این حکومت بیش از شش ماه دوام پیدا نکرد. البته کشورهای غربی گروه‌‌های افراطی را مسلح کردند تا از تشکیل حکومت اسلامی با قرائت صحیح آن جلوگیری به عمل آورند. پس یکی از مسائل عدم حکومت مقتدر در سومالی و تمایل مردم به تشکیل حکومت اسلامی و اسلحه‌‌های غرب حرکت‌های تندروی را در شمال آفریقا رقم زد. مسئله دوم؛ شکست طالبان و القاعده در افغانستان در سال 2001 طی حملۀ آمریکا به افغانستان سبب مهاجرت افراد طالبانی و القاعده به شمال شرق آفریقا شد. در واقع اکثر این افراد نتوانستند در مکان دیگر سکنا گزینند و در سومالی مستقر شدند. متقابلاً آمریکا هم یک پایگاه نظامی در جیبوتی، همسایۀ سومالی به وجود آوردند که این نیروها را سرکوب کند. در واقع حضور نظامی‌های آمریکا در جیبوتی انگیزه‌هایی را برای مقابله با کفر تقویت کرد. مسئلۀ سوم؛ راندن همۀ نیروهای اسلامی مبارز به سمت یک قربانگاهی به نام سومالی (که در واقع برای ایجاد امنیت در کشورهای وابسته به آمریکا و هدف قرار دادن گروه‌های مختلف در کشورها) بود. لذا طی ده سال پیش ما شاهد سیل مهاجرت نیروهای مسلمانی که خواستار مبارزه با آمریکا بودند به سومالی بود. از یمن، الجزایر، سودان و مصر افرادی زیاد به سومالی آمدند و نیروی بین المللی به نام الشباب که بعداً به القاعده پیوستند ایجاد کردند در حالی که به قربانگاه می آمدند. کسانی که این افراد و گروه‌ها را ساماندهی می کردند، افراد وابسته بودند به غرب بودند که این گروه‌ها و افراد را به سوی قربانگاه تشویق کنند و همۀ آنها را از بین ببرند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  در وضعیت فعلی، وضعیت جریانها و گروه‌های تکفیری و شرایط جنگها در شاخ آفریقا چگونه هست؟

آنچه که اکنون رخ داده در دهۀ کنونی تا حدودی این جریان‌ها نیروهای خود را از دست دادند و جریان تکفیری در دنیا به جریان بدنامی تبدیل شده و علی رغم اینکه مردم ساکن سومالی بسیار فقیر و تنگدست هستند و انگیزه برای مبارزه زیاد هست به راحتی قادر نیستند که یارگیری کنند. اما حداقل نیروهای که در سومالی با آنها همکاری می کنند به صورت فاحشی به دلیل سرکوب آنها کاهش یافته است. اقدامات فعلی آنها بسیار محدود و در چند شهر و مکان و بعضاً در کشور کنیا خلاصه شده و دست به اقدامات تروریستی می زنند.  در مجموع با توجه به افول جریان تکفیر در خاورمیانه در آنجا هم این مسئله تأثیر گذاشت و اقدامات خشونت بار داعش در عراق و سوریه سبب کاهش قدرت و تأثیر گذاری گروه‌های تکفیری شاخ آفریقا در معادلات منطقه ای شد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اکنون که داعش در سوریه و عراق در حال کاهش و شکست خوردن است، احتمال بازگشت شعبات داعش در شاخ آفریقا باز تا چه حدی هست؟

 در سومالی، سودان و کشورهای اطراف مردم با توجه به گرایشات صوفی‌گرایانه‌ای و گرایشات اهل بیتی (یعنی بسیار به اهل بیت علاقه مند هستند) و شرایط خاص جمعیتی سومالی باعث شده که این کشور گرایش قومی و نژادی تقریبا یکدستی داشته باشد لذا شرایط مساعدی برای گرایش به داعش در سومالی بسیار اندک هست، مسائل دیگر از جمله؛ طولانی بودن مسیر راه برای مهاجرت به سومالی ، نظارتی که ارتش‌های بین المللی بر سواحل سومالی برای جلوگیری از دزدی دریایی دارند، و همچنین نگرانی که قدرتهای بزرگ از به خطر افتادن آبراه بین المللی یعنی باب‌المندب دارند همگی عواملی برای کاهش جریان قدرت داعش در سومالی هست. بنابراین طی دو سال اخیر شاهد تحرکی که نشان دهندۀ نفوذ، پذیرش افکار و تحرکات نظامی داعش در سومالی باشد، نبوده ایم.  آنچه که هست به پیوند الشباب و القاعد در گذشته بر می‌گردد که میان داعش و القاعده اختلافات زیادی هست و هنوز می‌توان گفت که القاعده نسبت به داعش متعادل تر هست.  لذا هنوز افکار تند داعشی نتوانسته جایگزین افکار القاعده (که اکنون روی کشتار مردم به آن گونه تأکید نمی‌کند) در این منطقه شود . علارغم بمب گذاری و اقدامات تروریستی پراکنده علیه مقامات اما جمعیت کشی و کشتن وانفجار مردم غیر نظامی در دستور کار الشباب نیست. یعنی برعکس در نیجریه، بوکو حرام که مساجد و بازار ها را منفجر می‌کند و اهداف غیر نظامی دارند در سومالی گروه الشباب هنوز وارد کشتن افراد غیر نظامی نشده و عمدتاً اهداف آنها کشتن افراد سیاسی، نظامی و پایگاه‌های نظامی کوچک هست.

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  آینده و چشم انداز گروههای تکفیری و افراطی در شاخ آفریقا چگونه خواهد بود؟

با گذشت زمان فعالیت گروه‌های تندرو به دشواری بیشتری روبرو می‌شوند که بر می‌گردد به آگاهی مردم، نگرانی دولت‌ها از اقدامات این گروه‌ها و شیوه‌های غلط و نادرست این گروه‌ها و بکار گیری راهبردهای نظامی آنها همگی سبب افول قدرت آنها در شاخ آفریقا شده است. اکنون کشور سومالی طی سی سال نداشتن حکومت علاقه مند به تشکیل حکومت مقتدر هستند. هر گونه تحرکات جنگی برای مردم رنج آور هست و مردم از جابجایی‌ها، اشغال، عدم امنیت، تصرفات، آزاد سازی‌ها و … مردم را خسته کرده و عموم مردم که با مشکلات مواد غذایی، دارویی و خشکسالی‌های مداوم درگیر بوده و باعث دشواری حضور و رشد داعش و یارگیری از میان مردم شده است.

مطالب مرتبط