مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چالش‌های پیش روی بایدن برای تغییر در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا

اشتراک

روح الله سوری

پژوهشگر مسائل بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

سیاست خارجی ترامپ بخصوص رویکرد وی در قبال خاورمیانه و ایران انتقادات زیادی را برانگیخته است. بطور مشخص دموکرات ها با نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، سیاست خارجی ترامپ را یک سیاست خارجی شکست خورده توصیف کرده‌اند. تیم مشاوران جو بایدن اخیرا در مقاله ای مفصل در فارن افرز1 ضمن اشاره به نشانه‌های شکست سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه به دفاع از آنچه فرصت دیپلماسی در خاورمیانه عنوان شده است پرداخته اند. از نگاه دانیل بنم و جیک سولیوان آنچه در رابطه با سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه ضروری است ایجاد تعادل میان کاسته شدن از حضور پررنگ آمریکا در خاورمیانه از یک سو و ممانعت از ایجاد یک خلا امنیتی در این منطقه از سوی دیگر می‌باشد.

پیش نویس سند انتخاباتی دموکرات‌ها نیز که اخیرا انتشار یافت به نحوی بر لزوم بازنگری دولت بعدی در سیاست خارجی امریکا در مناطق مختلف تاکید کرده است. این سند بویژه به نکاتی در رابطه با سیاست آمریکا در خاورمیانه از جمله یمن،عراق و ایران پرداخته است که نقطه ثقل همه آنها انتقاد از رویکرد دولت فعلی و در مقابل لزوم اولویت داده شدن به دیپلماسی در مواجهه با موضوعات خاورمیانه می‌باشد. دموکرات‌ها بطور دقیق‌تر، تغییر جهت از دخالت نظامی به سمت دیپلماسی عملگرایانه با هدف رسیدن به منطقه‌ای آزاد و مبتنی بر صلح و ثبات را به عنوان اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا در سال 2021  عنوان کرده‌اند. برای پاسخ به این پرسش که جو بایدن در صورت پیروزی در انتخابات سوم نوامبر چگونه و تا چه حد قادر به ایجاد چنین تغییراتی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال خاورمیانه خواهد شد لازم است مروری بر مهمترین اهداف و چالش‌های پیش‌روی دولت بعدی آمریکا داشته باشیم.

با توجه به شواهد و اسناد موجود به نظر می‌رسد مهمترین اهداف مدنظر دولت بایدن در خاورمیانه در صورت پیروزی در انتخابات را بتوان موضوعات زیر درنظر گرفت:

  1. رسیدن به توافقی با ایران که علاوه بر موضوع هسته‌ای قادر به مدیریت کردن سایر موضوعات چالش‌زای دیگر میان ایران و آمریکا از جمله برنامه موشکی و حضور منطقه‌ای ایران بخصوص در عراق و سوریه باشد.
  2. پایان دادن به جنگ یمن از طریق دیپلماسی و تجدید نظر در سیاست حمایت از ائتلاف سعودی در این جنگ
  3. حفاظت از اهرم‌های قدرت آمریکا در سوریه ( حمایت از کردها) و یافتن یک راه حل سیاسی برای این جنگ
  4. مخالفت با الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری به اسرائیل و مخالفت با طرح‌های یکجانبه‌ای که از سوی طرفین درگیر در این مناقشه مورد پذیرش واقع نشود
  5. کاستن از شمار نیروهای آمریکایی در عراق ضمن حفاظت از حضور موثر در این کشور به منظور جلوگیری از بازگشت مجدد داعش 
  6. تجدید نظر در روابط با کشورهای عرب خلیج فارس و تنظیم دوباره روابط با آنها 
  7. کاستن از نفوذ ایران در عراق از طریق کاهش قدرت گروه های شبه نظامی مورد حمایت ایران
  8. حمایت و حفاظت از امنیت اسرائیل 

در مقابل اهداف گفته شده، سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه در دولت احتمالی بایدن با چالش‌هایی نیز مواجه خواهد بود که مهمترین این چالش‌ها را می‌توان به موارد زیر خلاصه نمود:

  1. ایجاد موازنه و تعادل بین کاسته شدن از حضور نظامی در خاورمیانه و حفظ قدرت بازدارندگی آمریکا در این منطقه
  2. رقابت میان دولت‌های رقیب منطقه‌ای که می‌تواند به صورت مانعی برای موفقیت رویکرد دیپلماسی عملگرایانه دولت بایدن عمل نماید
  3. سیاست خارجی ایران در منطقه و عدم تمایل ایران برای مذاکره در این رابطه
  4. مناقشه میان اسرائیل و فلسطین به عنوان طولانی ترین مناقشه منطقه که توانایی تحت تاثیر قراردادن هرگونه اقدام دیپلماتیک را دارد

از جمله مهمترین برنامه‌هایی که از زمان ریاست جمهوری باراک اوباما در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته بود کاسته شدن از حضور نظامیان آمریکایی و هزینه های ناشی از آن در مناطقی همچون خاورمیانه و افغانستان بوده است. چنین سیاستی در سال 2011 منجر به خروج بخش‌هایی از نظامیان آمریکا از کشور عراق گردید اما یکی از پیامدهای این سیاست را باید قدرت گرفتن و ظهور داعش در عراق در نظر گرفت. به عبارت بهتر این ایده وجود دارد که هرگونه تجدید نظر در حضور نظامی آمریکا در کشورهایی با دولت‌های ورشکسته و ناکارآمد که از ارتش قدرتمندی نیز برخوردار نیستند از طریق ایجاد خلا قدرت می‌تواند به خطر گسترش گروه‌های تروریستی در این کشورها منتهی گردد. دولت ترامپ نیز از همان ابتدای آغاز به کار خود در کاخ سفید، پایان دادن به جنگ های بی پایان را تحت تاثیر رویکرد” اول آمریکا” از اولویت‌های دولت خود اعلام کرد. اما انتقادی که دموکرات‌ها از ترامپ دارند این است که علیرغم چنین شعاری در عمل آنچه شاهد بوده‌ایم افزایش تعداد نظامیان امریکایی در منطقه خاورمیانه بوده است.

به هرحال بازنگری در نحوه حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه به نحوی که ضمن کمرنگ کردن ردپای آمریکا در منطقه قادر به حفاظت از منافع این کشور در منطقه نیز باشد از جمله اولویت‌ها و یا به عبارت بهتر چالش‌هایی است که دولت احتمالی دموکرات‌ها با آن مواجه خواهد بود. بویژه اینکه در عراق بخشی از سیاستمدارن و جامعه این کشور خواهان خروج آمریکا از این کشور نیز شده‌اند.

چالش مهم دیگر سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه رقابتی است که بین قدرت‌های منطقه‌ای شامل ایران، عربستان، قطر، ترکیه و امارات متحده عربی بر سر مسائل سیاسی و امنیتی در منطقه وجود دارد. در این میان رقابت و خصومت میان ایران و عربستان بویژه پس از توافق هسته‌ای ایران و کشورهای 5+1  نقش مهمی در تداوم تنش‌های منطقه‌ای داشته است. توافق هسته‌ای ایران اگرچه توانسته بود چارچوبی برای اعتمادسازی هسته‌ای میان ایران و غرب ایجاد نماید اما در مقابل به دلیل رقابت میان ایران و عربستان، موجبات نگرانی عربستان نسبت به جایگاه قدرت خود در منطقه را فراهم نمود. با توجه به گسترده بودن حوزه رقابت میان این دوکشور که اکثر مناطق خاورمیانه از عراق تا یمن و سوریه و لبنان را در بر می گیرد بخش مهمی از چالش‌های منطقه‌ای چه از بابت ایجاد شدن و چه از بابت تداوم، به رقابت بین دو کشور ایران و عربستان در منطقه بازمی‌گردد.

چالش بعدی سیاست خارجی آمریکا سیاست خارجی ایران در منطقه می‌باشد. اگرچه طی دهه‌های اخیر مهمترین موضوع تنش زا میان ایران و غرب سیاست‌ها و برنامه هسته‌ای ایران بوده است اما همواره یکی از مهمترین نگرانی‌های اساسی اروپا و آمریکا در قبال ایران، سیاست‌های منطقه‌ای ایران می‌باشد. دولت اوباما حل موضوع هسته‌ای را مقدمه‌ای برای تبدیل شدن ایران به بازیگری عادی در سطح منطقه‌ای در نظر گرفته بود. موضوعی که در برجام هم بصورت تلویحی مورد اشاره قرار گرفته و این توافق را زمینه ای برای ایجاد صلح و ثبات در خاورمیانه ذکر کرده است. شاید بتوان پاشنه آشیل برجام را نپرداختن آن به سایر موضوعات غیرهسته‌ای اختلاف زا میان ایران و آمریکا در نظر گرفت که در نهایت نیز منجر به خروج آمریکا از برجام گردید. این در حالی است که ج.ا.ا همواره اصرار به قابل مذاکره نبودن برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای‌اش را داشته است. بدین ترتیب ترغیب ایران به مذاکره روی موضوعاتی که مسئولین ج..ا.ا آنها را غیرقابل مذاکره می‌خوانند یکی از چالش‌هایی است که بایدن با آن مواجه خواهد بود.

در نهایت چالش مهم دیگری که دموکرات‌ها با آن مواجه هستند مناقشه میان اسرائیل و فلسطین می‌باشد.طرح معامله قرن در حالی از سوی ترامپ به عنوان یک راه حل نهایی برای حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین ارائه شده که در این طرح اساسا نظرات و خواسته‌های یک طرف مناقشه نادیده گرفته شده است. طرح الحاق بخش‌های زیادی از کرانه باختری به اسرائیل که در واقع پایانی بر ایده تشکیل دولت فلسطینی است عملا می‌تواند با ایجاد یک دولت آپارتاید در خاورمیانه به تشدید مناقشات منطقه‌ای منجر شود. مخالفت دموکرات‌ها با گسترش شهرک سازی‌ها و نیز انضمام کرانه غربی به خاک اسرائیل در کنار تعهد این حزب به دفاع از امنیت اسرائیل از چالش‌های سیاست خارجی دولت بایدن در منطقه خاورمیانه خواهد بود. اگرچه با نزدیک شدن کشورهای عربی به اسرائیل بویژه تحت تاثیر رقابت‌های منطقه‌ای آنها با ایران و یا ترکیه، در حال حاضر تا حدود زیادی از حساسیت دولت‌های عرب نسبت به مساله فلسطین کاسته شده است اما مناقشه موجود همچنان یکی از مناقشات حل نشده خاورمیانه به حساب می ‌آید که دستیابی به  هرگونه توافقی که در آن منافع و علایق طرف های درگیر و بازیگران منطقه‌ای لحاظ نشده باشد می‌تواند تنش‌ها در خاورمیانه را تداوم بخشد.

نتیجه گیری: 

دموکرات‌ها به طور واضح و روشن بر ضرورت تغییر در سیاست خارجی کنونی آمریکا تاکید کرده و در پیش نویس سندی که در این رابطه منتشر کرده‌اند از لزوم به کارگیری دیپلماسی عملگرایانه در قبال موضوعات خاورمیانه خبر داده‌اند. بر اساس آنچه حزب دموکرات در سند انتخاباتی خود مطرح کرده است و همچنین  مطابق با آنچه تیم مشاور کمپین انتخاباتی جو بایدن در رابطه با سیاست خارجی ایالات متحده ارائه داده‌اند، اهداف و اولویت‌های متعددی را می‌توان برای سیاست خارجی دموکرات‌ها در خاورمیانه جستجو کرد. دولت احتمالی دموکرات‌ها البته برای دستیابی به این اهداف با چالش‌هایی نیز مواجه خواهد شد که چگونگی غلبه بر این چالش‌ها را می‌توان کلید تحقق اهداف گفته شده در نظر گرفت. سوالی که در ابتدای این یادداشت مطرح گردید این است که با توجه به پیچیدگی مسائل خاورمیانه، دموکرات‌ها در صورت پیروزی در انتخابات چگونه قادر خواهند بود به هدف اصلی خود یعنی رسیدن به منطقه‌ای آزاد و مبتنی بر صلح و ثبات دست پیدا کنند. آنچه پیداست این است که تیم بایدن در سیاست خاورمیانه‌ای خود با چالش‌های متعددی روبروست. از نظر نگارنده مهمترین این چالش‌ها یا به عبارت دیگر چالش مرکزی پیش روی دموکرات‌ها برای موفقیت در اجرای تغییرات مدنظر خود رقابتی است که میان ایران و عربستان در سطح منطقه برقرار است به همین خاطر هم به نظر می‌رسد هر رویکردی که از سوی رئیس جمهور دموکرات اتخاذ شود در صورت عدم توجه به رقابت میان ایران و عربستان قادر نخواهد بود در تامین اهداف گفته شده موفقیتی داشته باشد. نمونه چنین تلاشی را در برجام شاهد بودیم که عدم توجه به  موراد اختلاف و رقابت میان عربستان و ایران چه واکنش‌ها و نتایجی را در سطح منطقه بوجود آورد. به همین خاطر به نظر می‌رسد مناسب‌ترین رویکرد مورد نظر رویکردی باشد که کاستن از تنش‌های میان ایران و عربستان را در محور مرکزی خود قرار دهد.

1- جیک سولیوان و دانیل بنم ، “در غرب آسیا لشکرکشی‌های نظامی شکست خورده است”، فارن افرز، ترجمه روح الله سوری ، روزنامه اعتماد 7 خرداد 1399

 

واژگان كليدي: چالش‌, پیش رو, بایدن,  تغییر , سیاست خاورمیانه‌ای, آمریکا,روح الله سوری

مطالب مرتبط