مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحلیل جامعه شناختی تحولات فرهنگی- اجتماعی منطقه در 1402 

اشتراک

دکتر علی قلی جوکار

 جامعه شناس و پژوهشگر روابط بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc

1.مقدمه ؛ درآمدی بر موضوع 

در حالی که جهان به خصوص جهان غرب،رو به توسعه ی همه جانبه و پایدار؛اعم از توسعه علمی،فناوری های نوین، توسعه اقتصادی،تجاری و صنعتی، توسعه فرهنگی، اجتماعی و محیط زیست، توسعه فناوری های اطلاعاتی،ارتباطی و رسانه ای و شبکه های اجتماعی بوده ، و به تبع آن ،کشورهای واقع در منطقه خاورمیانه به خصوص کشورهای عربی جنوب و جنوب غربی خلیج فارس به سبب ثروت های فراوان ناشی از منابع نفتی و گاز، با مدیریت مالی و اقتصادی مناسب، و انجام بازی های سیاسی، تعاملات بین المللی حساب شده ،دور اندیشانه و عاقلانه،در قالب مبانی جهان غرب، سعی کرده است از این قافله ی جهانی عقب نمانده و طبیعتا با سرعت بیشتری از گذشته رو به جلو شتاب بگیرند. اما یک زخم کهنه و التیام نیافته ناشی از اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل که با طراحی و اجرای استعمار  و حمایت های نظامی ، امنیتی- نظامی برتر و حمایت های اقتصادی و علمی تکنولوژیک بعدی قدرت های غربی،ایجاد گردیده و ادامه یافته است و می رفته است تا به دلخواه قدرت های غربی طراح و مجری این پروژه غربی پیش رفته و با ثبات همراه گردد،هر از گاهی مقاومت گروه های فلسطینی مختلف هر از گاهی این آرامش و روند حرکت به سمت توسعه و بهبود کیفیت زندگی به سبک غربی را با مقاومت و کنش های خود برهم زده است.در ادامه به بررسی مهمترین واقعیت های موجود در خاورمیانه ی پر از کنش ها ، چالش ها وتهدیدها و اختلافات مرزی ، قومی ،مذهبی و پیچیده که ناشی از تصمیم ، توافق ،طراحی و اجرای پروژه های تفکیک ملت های این منطقه در اثر توافق پنهانی قدرت های جهانی طی قرن های پیش، بوده است را به ترتیب مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم .   

 2.مهمترین واقعیت ها و چالش های موجود خاورمیانه 

با بررسی و مشاهده ی لایه های زیر پوستین این منطقه ی حساس و همیشه متغیر ، صحنه های جنگ پنهان و آشکار نیروهای منطقه ای و برون منطقه ای به خوبی آشکار بوده، و احتمالا این روند همچنان ادامه خواهد داشت ؛ سوریه هنوز به ثبات نرسیده،عراق همچنان به مثابه ی آتش زیر خاکستر نیروهای اجتماعی، مذهبی و قومی داخلی و صحنه چالش های قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای است . جنگ ارضی میان آذربایجان و ارمنستان هر از گاهی شعله می کشد و مردم دو کشور قربانی انگیزه و نیت های قدرت های حاکم با حمایت نیروهای منطقه ای و فرامنطقه ای به خصوص ترکیه ، روسیه و اسرائیل بوده، و دولت حاکم بر آذربایجان به همراه ترکیه و با سکوت جانبدارانه وموافقت ضمنی روسیه ، با اشغال قره باغ کوهستانی، رویای اتصال جمهوری آذربایجان و ترکیه از طریق جمهوری نخجوان در سر دارد.

قطع مرزهای جغرافیای رسمی و بین المللی ایران با ارمنستان و عدم ارتباط زمینی ایران با قاره اروپا به عنوان کابوس و تحدیدی  استراتژیک برای منافع ملی ایران و محاصره مرزهای شمال غربی آن به شمار می رود . از طرفی دیگر،در هفته ی اخیر گروه حماس یکی از گروه های مقاومت فلسطین که بر باریکه ی غزه حاکم است در یک اقدام غافلگیرانه ، با عبور از مرزهای محکم اسرائیل و ورود به مرزهای اشغالی فلسطین، به داخل مرزهای دولت اسرائیل حمله کرده، و گفته می شود با وارد آوردن ضربات مادی و نظامی – امنیتی ، خسارات بسیار زیادی را بر این دولت وارد کرده، که واکنش های جهانی و منطقه ای فراوانی را به ویژه از ناحیه ی ایالات متحده آمریکا درپی داشته است که در جای خود به بررسی و تحلیل این زخم کهنه ی می پردازیم . 

 

3 افزایش شدت پدیده ی مهاجرت مردم افغانستان و تاثیر آن بر ایران 

 از جانبی دیگر ، عیان است که هجوم سیل گونه ی مهاجران و پناهندگان افغانی به درون مرزهای شرقی ایران، ماه هاست که ادامه داشته، و تا کنون تصمیم و اقدام موثری از سوی دولت ایران به عمل نیامده وبه نظر نمی رسد دولت در خصوص حفظ منافع ملی در حال و آینده و بررسی و تحلیل پیامدهای منفی آن در آینده بر جامعه و امنیت اجتماعی و فرهنگی ، سیاسی و بین المللی آن حتی در حد چند جلسه در شورای عالی امنیت ملی کشور به آن اندیشیده، و راه حلی برای مقابله با آن جسته باشد. در صورت صحت این فرض، این موضوع می رود تا در آینده ی نزدیک یا دور به عنوان مهمترین چالش ها و تهدیدهای امنیتی، فرهنگی،اجتماعی، مرزی و حتی چالش سیاسی و بین المللی با همسایه شرقی با حکومتی افراطی و متعصب که به هیچکدام از قوانین و روابط بین المللی پایبند نیست، و تا کنون هیچکدام از کنشگران بین المللی آن را به رسمیت نشناخته است، تبدیل شود.

به نظر می رسد این قضیه با هر نیّت ، چه از جانب تصمیم گیران کشور و چه از جانب قدرت های منطقه ای یا فرامنطقه ای، و چه به عنوان برنامه ی نفوذ از جانب حاکمیت طالبان در جامعه ی ایران با اهداف مختلف امنیتی،سیاسی واجتماعی، اگر به وسیله و طی برنامه های کوتاه مدت( برای توقف آن) وبرنامه های بلند مدت برای فکر و تصمیم گیری اساسی و استراتژیک در این زمینه، مهار و مدیریت نشود، باید در آینده منتظر پیامدهای فاجعه بار آن برای جامعه،امنیت، منافع ملی، روابط خارجی مان باشیم . 

4- روند سازش اسرائیل و عربستان سعودی، وقصد عربستان برای انعقاد قرارداد نظامی

 بر اساس شنیده ها،عربستان سعودی به رهبری محمد بن سلمان ولیعهد تام الاختیار این کشور ، در صدد انعقاد پیمان دفاعی الزام آور با ایالات متحده آمریکا در قبال برقراری ارتباط، روابط و تعامل با اسرائیل بوده است که گفته می شود تا حدود زیادی نیز این گفتگوها که حداقل بخشی از آن پنهانی هم نبوده است رو به پیشرفت بوده است. در صورت صحت و واقعیت موضوع، پیامدهای مهمی را برای منطقه و ایران در آینده ی پس از این توافق، شاهد خواهیم بود که ضرورت دارد در جای خود مورد  بررسی، مطالعه و تحلیل قرار گیرد. به نظر می رسد آثار و پیامدهای چنین امری برای منطقه و ایران، از اجرای بسیاری از طرح هاو پروژه های بزرگ توسعه ای ملی و منطقه ای که تا کنون در منطقه اجرا شده است ، فراتر باشد. به علاوه آثار و پیامدهای فرهنگی،اجتماعی و حتی سیاسی امنیتی چنین توافق و سازشی برای منطقه خاورمیانه، کشورهای حوزه خلیج فارس و ایران می تواند بسیار مهم و قابل توجه باشد که مدیریت آن با اقتصاد کوچک ایران که هر روز رو به تحلیل می رود و نیاز به سرمایه گذاری های فراوان مادی به خصوص از نوع نرم آن، دارد بسیار مشکل می نماید.از طرفی به نظر می رسد با عملیات اخیر حماس و حمله ی غافگیرانه ی هفته اخیر آن به سرزمین های اشغالی، پیگیری و اجرای چنین پروژه ای برای مدتی به تاخیر افتاده، دولت و ولیعهد قدرتمند عربستان سعودی را به تامل بیشتری در نهایی سازی و اجرای آن وادارد اما انصراف از آن بعید می نماید .  

5 رسانه های اطلاعاتی، ارتباطیرسانه ای و شبکه های اجتماعی نوین ؛

 رسانه های ارتباطی نوین مرزهای جهانی را در نوردیده و از کنترل و مدیریت دولت های منطقه ای و دولت های هدف،خارج کرده وکنشگران اجتماعی را به طور مستمر تحت تاثیر قرار داده،و داده های فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی- امنیتی و سایر داده ها را حسب علاقه ی کاربران در اختیارشان قرار داده، کنش های آن ها را منعکس می کنند. این امر باعث می شود هر کنشگر اجتماعی به تبع موضوعاتِ موردِ علاقه ، تخصص یا میزان کسب منفعت اقتصادی، اقدام به بهره داری از این رسانه ها نمایند. ادامه ی این امر، به نزدیک تر و وابسته شدن کنشگران درون مرزی و کنشگران فرامرزی و در سطح جهانی، گردد. از طرفی هر چه هزینه استفاده از این نوع فناوری ها کمتر بوده و هرچه نوع فناوریِ این رسانه ها پیشرفته تر و توسعه یافته تر باشد، میزان اِقبال و استقبال از آن بیشتر ، و در نتیجه روابطِ کنشگران داخلی ، جهانی و بین المللی شفاف تر، و در نتیجه جهان کوچکتر گردیده، کنش های درون و برون مرزی کنشگران جهانی با جامعه ی هدفِ داخلی و خارجی، عیان تر و شفاف تر شده، و ضریب احتمال خطا و اشتباه آنها را کاهش خواهد داد.

این امر افزایش تعامل، تبادل و روابط میان فرهنگی و روابط میان اجتماعیِ کنشگران را در سطح جهانی توسعه داده ، در نهایت ایجاد فرهنگ و ارزش های مشترک جهانی میان کنشگران جهانی را رقم زده، و به ساختِ دهکده جهانی وعده داده شده در منطقه ، نزدیک تر خواهد کرد. در این صورت به نظر می رسد دولت هایی که نمی توانند یا نمی خواهند خود را با چنین جامعه ی مجازی اما در حقیقت جامعه واقعی سازگار کرده، و وفق دهند تقریبا در اکثر تعاملی جهانی با محدودیت مختلفی مواجه خواهند شد، و در نتیجه فشار اجتماعی، سیاسی واجتماعی و بین المللی را از درون و برون مرزهای رسمی خویش، بناچار باید تحمل نمایند ؛ چرا که در این صورت منافع مشترک کنشگران جامعه جهانی به دیدگاه های کنشگران شبکه های اجتماعی جهانی نزدیک شده، کمتر بازیگر و کنشگر جهانی مخالف این نظم نوین که توانایی کنشگری مطلوب خویش را خواهد داشت، به مخالفت ورزد. 

6- خاورمیانه به مثابه ی محل ستیز باورهای سنتی و اصولگرا با ارزش های دموکرات منش : 

درحالی که کنشگران فعالِ جوامعِ جهانِ خاورمیانه به خصوص مردم کشورهای حوزه خلیج فارس به شدت تحت تاثیر آثار و پیامدهای توسعه ی فن آوری ها، تکنولوژی ها و رفاه و کیفیت زندگی در جهان غرب قرار دارند،و نخبگان حاکم و اجتماعی این کشورها وعده های رفاه و بهبود کیفیت بهتر زندگی را به کنشگران اجتماعی این کشورها می دهند در مقابل طرفداران و پیروان باورها و ارزش های سنتی ،دینی و مذهبی وطرفداران وحامیان حاکمیت مذهب در جامعه در این منطقه، مردم را دعوت به مقابله با ارزش های جدید وجهان غرب کرده و همه ی مشکلات جهان اسلام را به دنیای غرب، ارزش ها و مظاهر آن ارجاع می دهند و کنشگران بنیادگرا را به مقابله با آنها فرا می خوانند. مساجد پاکستان و افغانستان و روحانیون وابسته به آن ها،همچنان مشغول آموزش های سنتی به نسل جدید براساس دیدگاه های سنتی و افراطی بوده و در این زمینه فعال هستند.

از طرف دیگر،علی رغم عدم به رسمیت شناخته شدن حاکمیت طالبان در افغانستان از سوی دولت ها ،سازمان ها ونهادهای بین المللی، این حکومت افراطی و قومی، مخالف مشارکت مردم در تعیین نوع حاکمیت خود بوده ، به تحکیمِ استقرار و ثبات حاکمیت خود ادامه می دهد. همچنین نیروهای افراطی فارغ التحصیل از این مدارس و مساجد هر از گاهی اقدام به ترور ها و انفجار خود به وسیله ی مواد منفجره در میان جمعیت ها یا مراکز دولتی و غیردولتی پاکستان و افغانستان کرده، به کشتن هزاران نفر افراد بیگناه ادامه می دهند. گروه های تندرو و رادیکال باقیمانده از جنگ سوریه، همچنان فعال بوده و هر از گاهی با دولت مستقر در این کشور به ستیز ادامه می دهند و اقدام به فعالیت های تروریستی می کنند. حوثی ها در در یمن همچنان در حال مبارزه برای برون رفت از محدودیت ها و بن بست های موجود برای تشکیل دولت مطلوب خود ، هستندو الی آخ… بر این اساس همچنان ستیز میان طرفداران حاکمیت دین و مذهب و باورهای سنتیِ غیرمنعطف با  نیروهای مقابل و دموکراسی طلب یا نیروهای میانه رو در جهان سوم و منطقه خاورمیانه، ادامه خواهد داشت، و پایان مشخصی برای آن قابل تصور نیست. اما آنچه از ظواهر پیداست جهان خاورمیانه از ستیز نیروهای متعصب و سنتی، خسته و نامیده شده، و به نظر می رسد که اکثریت مردم منطقه، تمایل به زندگی توام با رفاه، بهبود کیفیت زندگی، آرامش، صلح طلبی و زندگی مسالمت آمیز با همسایگان، از خود نشان می دهند ( حافظیان: 1388) .

7- چالش های دسترسی به آب های مرزی و فرامرزی، و ادامه ی اختلافات کشورهای منطقه خاورمیانه

عواملی چون پدیده ی کم بارشی و خشکسالی، افزایش جمعیت کره زمین،تخریب محیط زست توسط دولت ها و مردم کشورهای خاورمیانه وعدم مراقبت دولت های حاکم در این منطقه، و افزایش مصرف آب کشاورزی، کنشگران حوزه خاورمیانه اعم از مردم و جمعیت های محلی و درون مرزی کشورها و کشورهای مجاور را در معرض چالش های مزمنی قرار داده است. این پدیده را تقریباً می توان در همه نقاط جهان مشاهده کرد : چالش آب میان کشورهای سودان و مصر بر سر تاسیس سدّ بزرگ رود نیل در قاره آفریقا، چالش های میان کشورهای ترکیه و عراق و سوریه  ناشی از احداث سدهای متعدد توسط ترکیه بر رود دجله و فرات و جلوگیری یا کاهش میزان ورودی آب این دو رودخانه از ترکیه به کشورهای عراق و سوریه، که تاثیرات وخسارات متعددی را متوجه مردم و کشورهای عراق و سوریه از قبیل کمبود آب کشاورزی و ایجاد خشکسالی های ممتمد و طولانی، کرده است.اما همان طور که ملاحظه می گردد بیشترین چالش را می توان در منطقه خاورمیانه پیش بینی کرد .اما در خصوص ایران، چالش میان ایران و افغانستان به سبب هدایت آب های سهم ایران از رودخانه مرزی هیرمند به درون و داخل مرز افغانستان و عدم ورود سهمیه ی آب ایران به داخل مرزهای داخلی ایران و خشک شدن دریاچه هامون ،و ضرر و خسارت های زیانبار طی سال های اخیر به مردم کشاورز و دامدار استان های مرزی سیستان وبلوچستان و خراسان، همچنین کمبود آب آشامیدنی در روستاها و شهرهای استان های مجاور مرزهای شرقی و مجاور کشور با مرزهای افغانستان افزایش مهاجرت مردم این استان های مرزی به کلانشهرهای کشور را در پی داشته است که نتیجه ی اصرار دولت طالبان بر عدم ورود سهمیه آب مردم استان ها ومناطق مرزی ایران با افغانستان، ایجاد تنش ها و چالش های مرزی میان دوکشور طی ماه های گذشته را درپی داشته است.

متاسفانه طی سال های اخیر کشورهایی که رودخانه های مرزی و مشترک از داخل آن ها سرچشمه گرفته و وارد کشورهای مجاور و پایین دستی شده و مورد مصرف در بخش های مختلف شامل؛ اقتصاد کشاورزی و دامداری و غیره قرار می گیرد، از این موضوع به عنوان ابزار فشار به کشورهای مذکور، استفاده کرده، درخواست امتیاز بلاموضع کرده و همچنان این برنامه را در دستور کار خود قرار داده اند. در صورت ادامه این روند، این چالش می تواند باعث بروز پیامدها و خسارات و ضررهای غیر قابل جبرانی بر مردم و کشورهای خاورمیانه شده، و به تبع آن بر زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ بخش عظیمی از جمعیت های مردمی این کشورها تاثیر زیانبخش گذاشته، در نهایت تغییر و آسیب های زیستی، اجتماعی و اقتصادی فراوان غیرقابل پیش بینی و جبران ناپذیری رابه بار بیاورد( بزی و دیگران، 1389، چهارمین کنگره بین المللی جغرافیدانان جهان اسلام) .    

  

8- سرباز کردن زخم کهنه ی پروژه ی اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل 

مسئله ی اشغال فلسطین توسط اسرائیل، یکی از زخم های کهنه ای است که به عنوان یک پروژه استعماری طراحی و به مرحله ی اجرا گذاشته شده است. پس از آن با حمایت قدرت های فرامنطقه ای غربی چون ایالات متحده آمریکا و سایر قدرت های اروپایی به عنوان نماینده جهان غرب در آسیا و منطقه خاورمیانه که سرشار از منابع تمدنی و فرهنگی، انرژی های فسیلی،گاز و مواد کانی است، و منطقه ای از لحاظ سوق الجیشی و مواصلاتی به عنوان پلی راهبردی میان جهان شرق و غرب،محسوب شده و مَهد و منشأ فرهنگ و تمدن های متنوع و باستانی بشری و ادیان آسمانی، همراه با تنوع قومی، نژادی و اقلیت های دینی و مذهبی بوده و هستند،ایجاد شده است.

به خصوص بعد از پایان حاکمیت نازی ها بر آلمان به بهانه ی مظلومیت یهودیان در آلمان و غرب، تا کنون به عنوان نماینده غرب در آسیا و خاورمیانه، به شدت مورد حمایت وپشتیبانی پیدا و پنهان سیاسی، اقتصادی، فنی و تکنولوژیکی و ارتباطی، امنیتی و نظامی دولت های مختلف ایالات متحده آمریکا قرار گرفته، و این حمایت همچنان بدون اغماض ادامه دارد. پیامدها و کارکردهای مهم چنین پروژه ی جهانی و منطقه ای، از یک طرف موجب قدرت گرفتن یک دولت نامتجانس، ناهمسو و اشغالگر با پشتوانه نظامی- امنیتی قوی و در سطحی پیشرفته، که همواره سعی در صدد توسعه ی سرزمینی و مرزهای خویش داشته ،شده و باعث ایجاد تنش و تحریک مردم کشورهای منطقه و دولت های حاکم بر آنها همسو با قدرت های فرامنطقه ای غربی، استفاده از تنش های مرزی، قومی و مذهبی در کشورهای منطقه گردیده، و تقریبا تمام اندیشه ها و انرژی مردم و نخبگان دولتی و غیر دولتی کشورهای منطقه را به جای بازسازی و توسعه ی کشورخود بر اساس ارزش هاو داشته های فرهنگی،اجتماعی، تاریخی و تمدنی خود، به انحراف کشانده، و معطوف به چگونگی عقب ماندگی از جهانِ توسعه یافته و ارزش های غربی، و ارتفاء کمبودها و کاهش فاصله عقب اقتادگی از جهان غرب، و توسعه ی امنیتی و نظامی خود از طریق خرید سلاح های نه چندان پیشرفته تولید قدرت های فرامنطقه ای چون ایالات متحده آمریکا یا روسیه و چین، کرده است.

علاوه بر قدرت های غربی و بخصوص آمریکا، به نظر می رسد حتی قدرت های شرقی هم از دادن سلاح های پیشرفته تر از سلاح های اسرائیلی به کشورهای منطقه خاورمیانه حتی متحد خود چون سوریه و مصر، خودداری ورزیده و یا بدون گرفتن امتیازات سنگین ، امتناع می کنند. از طرفی دیگر با حمایت یکطرفه و بی چون و چرای همه جانبه ی جهان غرب از دولت اسرائیل، و قدرت فوق العاده بخشیدن به آن و یا حفظ توازن قوا به نفع اسرائیل، سیاست های خارجی و دفاعی و توجه و نگاه اکثریت دولت های عربی و منطقه خاورمیانه( شامل؛ ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی ، قطر ، بحرین، کویت ، پاکستان و…) برای پر کردن خلا امنیتی و تضمین های امنیتی خود به سمت قدرت های غربی یا شرقی و یا هردو ،وا داشته ، و نتیجه آن که این کشورها با خرید سلاح ها و جنگ افزارهای دفاعی، و همچنین هدایت افکار عمومی مردم سنتی خود به سمت ارزش های فرهنگی و اجتماعی غربی و مبادلات اقتصادی فراوان ،منابع و انرژی های خود را روانه ی جهان غرب می نمایند.

قدرت های فرامنطقه ای به خصوص ایالات متحده آمریکا با انعقاد قراداد امنیتی یا اتحاد امنیتی با اسرائیل،وتقویت سیستم ها و سرویس های امنیتی دفاعی آن( سپر گنبد آهنین) و سازمان های جاسوسی اسرائیل( موساد ، شین بت و …) و تقویت و برتری نظامی دولت آن ، و نفوذ در جوامع و جمعیت های کشورهای منطقه، با توجه به مرزهای ساختگی کشورهای منطقه خاورمیانه و ایجاد تنش های قومی و مذهبی در اثر این مرزبندی ها، و ایجاد اختلافات دائمی و دیرینه بخاطر این مرزبندی میان کشورها و قومیت ها و اختلافات مذهبی ( نظیر تقسیم قوم ایرانی کُردِ میان کشورهای ایران ، ترکیه ، عراق و سوریه، یا اختلاف بر سر جزایر ایرانی در خلیج فارس که نتیجه اقدامات دولت انگلیس برای ایجاد اختلاف در آینده دولت های ایران با همسایگان عرب جنوبی خلیج فارس، یا تقسیم قوم ایرانی بلوچ میان ایران و پاکستان ، و جدایی اجباری افغانستان از ایران توسط استعمار انگلیس در حدود هشتاد سال پیش، و غیره) ، با گذاشتن استخوان لای زخم در این منطقه و تحریک دائم کنشگران منطقه ای، به جای همگرایی مردم هم نژاد، هم فرهنگ و دارای تمدن، ارزش های اخلاقی، مذهبی، باورها و اعتقادات،تاریخ و سرزمین مشترک، سعی در دمیدن و ایجاد اختلافات و واگرایی میان آن ها داشته است تا قدرت های جهانی فرامنطقه ای غرب و شرق به راحتی بتوانند از منافع و منابع انرژی موجود در این منطقه بیشترین منافع را ببرند.

یکی از چالش های دائمی منطقه خاورمیانه، مسئله حل ناشده و زخم کهنه و الیتیام نیافته ی اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل بوده است، که طی نزدیک به یک قرن گذشته کنش ها و مقاومت مردم فلسطین را در قالب گروه های مقاومت مختلف از جمله گروه فتح به رهبری مرحوم یاسر عرفات و سپس محمود عباس( که هم اکنون مسئول دولت خود مختار در بخشی از سرزمین های اشغالی است)، حماس ( که هم اکنون بر باریکه ی غزه حاکم است ) و سایر گروه های مقاومت فلسطین چون جهاد اسلامی فلسطین و غیره را درپی داشته است . 

تازه ترین مقاومت آن ها نسبت به سرکوب مستمرِ و دائمیِ مردم فلسطین و ممانعت خشونت بار دولت اسرائیل نسبت به آنها در جلوگیری از انجام مناسک مذهبی و فرهنگی آنها، و اشغال و تخریب و اشغالِ مزارع، باغات و خانه های آن ها، و ویرانی خانه های فلسطینی ها بر سر خانواده ی آنها در درون مرزهای اشغالی، و ایجاد ستم ومظلومیت دائمی مردم تحت اشغال فلسطین، بوده است که کنش های مختلف کنشگران جهانی و منطقه ای را در پی داشته و متاسفانه جای ستگر و ستمدیده و مظلوم و تحت اشغال در اکثر این کنشگری ها و واکنش ها بخصوص در بازی کنشگران جهانی، عوض شده است .

به امید برقراری ارزش های عدالتخواهانه و اخلاق مدارانه و انسانی در سراسر جهان . انشاءالله .                                                                        

.                       واژگان کلیدی:  تحلیل, جامعه شناختی, تحولات, فرهنگی, اجتماعی, خاورمیانه ی 1402                                       

مطالب مرتبط