کارشناس مسائل غرب آسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
عربستان سعودی در طول دهه های گذشته سیاست افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای را به روش های مختلف دنبال کرده و ائتلاف سازی منطقه ای نیز از جمله محورهای کلیدی در سیاست خارجی عربستان بوده است. شکل دهی به شورای همکاری خلیج فارس و سپس تلاش برای تقویت جبهه موسوم به محور میانه رو عربی در برابر محور مقاومت از مهمترین این تلاش ها بوده و است. با این حال تنها بعد از آغاز خیزش های مردمی در جهان عرب از سال 2011 و گسترش بحران های منطقه ای و ورود ریاض به رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی بود که ائتلاف سازی های منطقه ای عربستان کاملا شدت گرفته و توسعه یافت. بسیاری از تحلیل گران ائتلاف سازی های عربستان سعودی را پیش از هر چیزی بر اساس یک احساس«تهدید مشترکیCommon. Threat به نام ایران می دانند. بطوریکه عربستان و برخی کشورهای همسو درکی مشترک از تهدید نا شی از برتری نیروهای مقاومت در سوریه و برتری شیعیان حوثی در یمن دارند. آنان از شکلگیری” هلال شیعی”shiiteCrescent ابراز نگرانی کردهاند و معتقدند ایران در حال ایجاد این هلال از تهران تا بیروت است که از بغداد و دمشق عبور میکند. در حال حاضر این برداشت در میان مقامات سعودی وجود دارد که برقراری ارتباط قویتر با اسرائیل نیز بسیار مهم است؛ زیرا این امر به آنها یک اهرم قدرتمندتری برای مقابله با ایران میدهد.
گرچه عربستان فعلا در قبال عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین موضع سکوت اتخاذ واز هرگونه اظهار نظر رسمی خوداری می کند با این وجود به نظر می رسد که این کشور طرف اصلی معامله با تلاویو در فرایند شکل گیری تحولات موسوم به صلح در خاورمیانه به رهبری دونالد ترامپ است . برای بررسی بیشتر موضوع با دکتر داود احمدزاده کارشناس مسایل غرب آسیا گفتگو می کنیم.
واژگان كليدي: پیامدها, عادی سازی, روابط, اعراب , اسرائیل , ائتلاف سازی جدید, منطقه ای, دکتر داود احمدزاده
مرکز بین المللی مطالعات صلح: دلیل و مولفه های اصلی برای شتاب بیشتر برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در عادی سازی روابط با اسرائیل چیست ؟
در میان برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان و امارات….. این حس وجود دارد که برقراری ارتباط قویتر با اسرائیل نیز بسیار مهم است؛ زیرا این امر به آنها یک اهرم قدرتمندتری برای مقا بله با ایران میدهد. لذا از نشانگان جدید تخاصم رِژیم های محافظه کارعرب علیه ایران نزدیکی و تلطیف روابط با دشمن اصلی اعراب و مسلمانان و جمهوری اسلامی یعنی اسرائیل است. در این راستا می توان به موضوع ناتوی عربی هم اشاره کرد در گذشته، مقابله با اسرائیل و حمایت از آرمانهای نیروهای فلسطینی در صدر هر تشکل عربی قرار داشت، اما به این نکته میبایست اشاره کرد که هدف تشکیل اتحاد استراتژیک خاورمیانه یا ناتوی عربی، مقابله با اسرائیل نیست، چرا که کشورهای عربی در مسیر عادیسازی روابط خود با تلآویو قدم برمیدارند و این مسأله طی دوره اخیر شدت یافته است. در واقع دولت آمریکا بهدنبال آن است که اجرای گامبهگام طرح معامله قرن و رونمایی از آن در آخرین مرحله، به شکلگیری یک نظم امنیتی و نظامی جدید در منطقه ختم شود. اما عوامل و اهداف اصلی تشکیل ناتوی عربی را میتوان در موارد چندی دانست. اولاً، هدف نهایی این تشکل نظامی ـ امنیتی نوعی مقابله با مخالفان نظم جدید و در راس آنها ایران، نیروهای مقاومتی فلسطین و لبنان است
دوم؛ هدف دوم اگرچه بهنوعی مساله تأمین امنیت کشورهای عربی در همکاری با همدیگر در مقابل هرگونه تهدید را برجسته میکند، اما شاید در پیوند با هدف نخست، بار دیگر در پیوند با ایران قرار گیرد اما یک معنای کلیتر نیز در دل خود دارد که میتواند به فرارفتن از موضوع مقابله با تهدید ایران نیز درک شود. بدین صورت که بتوان مساله امنیت مشترکی که برخی کشورهای عربی و ضد ایرانی طرح نمودهاند، و این امنیت مشترک در مقابل ایران خود را مییابد، اساس تشکیل ناتوی عربی باشد. سوم؛ مساله مبارزه با تروریسم و گروههای رادیکال برهمزننده امنیت و ثبات خاورمیانه نیز از جمله اهداف تشکیل این پیمان نظامی است.
عادی سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل با هدف ایجاد مشروعیت برای این دولت در سطح منطقه خاورمیانه قرار دارد. در عین حال، این طرح میتواند مورد استفاده دونالد ترامپ در دو سطح داخلی آمریکا و بینالمللی قرار گیرد و رئیس جمهوری آمریکا بر این موضوع مانور دهد که در حالی که روسای جمهوری پیشین آمریکا در حل کشمکش فلسطین ـ اسرائیل ناکام بودند، وی موفق به حل این کشمکش شده است.
جالب اینجاست ناتوی عربی بایستی در قبال تحرکات اسراییل در قبال تضعیف حقوق مردم فلسطین و تداوم اشغال گری واکنش نشان دهد . ولی هدف اصلی خود را مقابله با سیاست های ایران اعلام می کند و در این مسیر تلاش دارد از ظرفیت های رِژیم صهیونیستی نیز به عنوان اهرم سیاسی نظامی بهره مند گردد .به نظرمی رسد در کارزار انتخاباتی آمریکا میان جمهوری خواهان به دونالد ترامپ ونیز دموکرات ها به رهبری بایدن ، شرایط به نفع تعامل گران با ایران در حال تغییر است . وضعیت و شرایط اقتصادی و تلفات انسانی کرونا به دلیل عدم مدیریت درست ترامپ برآن داشته در قالب ائتلاف سازی های اخیر منطقه ای از طریق آشتی اسراییل وبرخی ازکشورهای عربی به عنوان برگ برنده از آن استفاده کند .
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما چه موانعی برسر ایجاد جبهه جدید عبری وعربی علیه ایران در منطقه وجود دارد ؟
بحث مقابله با ایران و تضعیف محور مقاومت گرچه از سوی عربستان سعودی وهمپیمانان آن در منطقه به عنوان هدف اصلی همچنان در دستور کار قرار دارد و در این میان آمریکا واسراییل نیز سوار براختلافات منطقه ای و درهم تنیدگی های سیاسی(شیعی گری- سنی گرایی)بدنبال گسترش تنش در ابعاد مختلف هستند با این وجود ، ولی نوع خوانش وفهم از نقش ایران موجبات واگرایی درمیان شورای همکاری خلیج فارس شده است . بطوریکه قطر مخالف اقدامات تحریک آمیز عربستان و امارات متحده علیه ایران بوده و حاضر نیست با وجود فشار های سیاسی و اقتصادی روابط با ایران کاهش دهد و همچنین کویت و عمان نیز به حفظ روابط تعامل دوسویه با ایران متعدند . بنابراین عادی سازی روابط وگام های اخیر امارات وبحرین و تقلای عربستان برای ایجاد جبهه واحد عربی- عبری علیه ایران کاملا به نفع آمریکا واسراییل است هدف مشروع جلوه دادن حضور اسراییل در مناطق اشغالی فلسطین و سرزمین های عربی ازیک سو ونیز فروش تسلیحات نظامی گسترده به منطقه ازدیگر سو می باشد . به نظر می رسد که تلاش ترامپ برای برقراری رسمی روابط اسراییل با برخی از کشورهای عربی در راستای تحقق به شعار انتخاباتی مبنی بر حفظ روابط استراتِژیک ونیز لزوم احترام اعراب به اسراییل باز میگردد . با این وجود علاوه برموانع جدی برسر عادی سازی روابط درسطح منطقه . شرایط داخلی کشورهای خواهان صلح با اسرائیل به دلیل مخالفت های مردم با روند سازش نیز از جمله موانع محسوب می شود .
مرکز بین المللی مطالعات صلح: شکل گیری این ائتلاف سازی جدید اخیر از سوی عربستان و آمریکا دنبال می شود چه تهدیداتی را متوجه امنیت ملی ایران می سازد .؟
عربستان به همراه امارات متحده و بحرین به رهبری آمریکا با بهرهگیری از ائتلاف عربی ـ عبری ، هر چند به شکل شکننده، هزینههایی بر ایران و محور مقاومت، در چارچوب جنگ فرسایشی در یمن تحمیل نموده است. این جنگ باعث شده تا در عین قدرتنمایی ایران و نیروی نیابتنی انصارالله در مقابل ائتلاف عربی، اما، بلوک سنیهای نه چندان فراگیری به رهبری عربستان در مقابل ایران در مواردی همصدا شکل گیرد. اگرچه این بلوک قدرت عمل زیادی ندارد، اما تهدید ایران، زمینه را برای نزدیکی آنها فراهم نموده است. هرچند ائتلاف شکننده هم باشد، با این وجود نمیتوان از پیامدهای آن برای ایران در خاورمیانه سر باز زد
اسراییل به عنوان دشمن شماره یک ایران در تلاش است برای رهایی از مخاصمه استراتِژیک در منطقه به دلیل توانمندیهای بالای سیاسی محور مقاومت به ویژه در لبنان وسوریه از طریق نزدیکی به همسایگان عرب ضمن برقراری توازن تهدید شرایط برای امتیازگیری از ایران به ظن خود فراهم سازد . از دیگر سو هم اسراییل وعربستان از تروریسم و گسترش ابعاد آن در نزدیکی مرزهای ایران حمایت می کنند .بنابراین تلاش سازمان یافته آنان یک تهدید آنی برای امنیت ملی ایران قلمداد می گردد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: ایران در قبال تحرکات اخیر منطقه و سیاست های عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل چه سیاست های را بایستی اتخاذ کند؟
ایران اسلامی بارها نسبت به حضور اسراییل درمنطقه وتلاش های آن برای ورود به ترتیبات جدید منطقه ای واکنش نشان داده است ایران قدرتی منطقهای است و توانایی تاثیرگذاری بر تحولات منطقه به شکل حداکثری را داراست. در عین حال، ایران از نفوذ زیادی در منطقه، خصوصاً لبنان، عراق، سوریه و یمن برخوردار است. جایگاه ایران در تحولات خاورمیانه چه از منظر دیپلماتیک و نرم و چه سخت غیر قابل چشمپوشی است. تلاش پیوسته ایران بر امنیت سازی منطقه ای و عدم مداخله قدرت ها و بازیگران غیر بومی است .بنابراین همچنان از طرح های با ثبات و آشتی آفرین با کشورهای عرب همسایه خود وخروج بیگانگان از حوزه خلیج فارس حمایت می کند ولی در قبال امنیت ملی خود با هیچ کشوری معامله نمی کند بنابراین ممکن است برای مقابله با طرح های اسراییل و آمریکا ضمن انسجام بخشی به محور مقاومت برای توازن بخشی قدرت از توانمندیهای نظامی چین و روسیه برای توازن بخشی منطقه ای استفاده کند.