کارشناس مسائل سوریه
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
پس از کاهش گسترده قدرت داعش در سوریه و تداوم افزایش حضور دولت در مناطق مختلف پرسشی که وجود دارد آینده جایگاه و وضعیت بازیگران مهم صحنه سیاسی و امنیتی سوریه است گفتگوی زیر به این مساله توجه کرده است.
واژگان کلیدی: وضعیت، بازیگران، مهم ،صحنه سیاسی ، امنیتی ، سوریه
مرکز بین المللی مطالعات صلح: سوریه بعد از داعش از نظر امنیتی و سیاسی چه وضعیتی دارد و بازیگران مهم داخلی صحنه سیاسی و امنیتی سوریه کدامند؟
در حال حاضر باید دید که چه کسانی تسلط بر زمین دارند، زیرا کسانی که بر زمین تسلط دارند، صاحب نقش خواهند شد. یعنی می توانند ادعا کنند که در مکانیسم قدرت نقش خواهند داشت یا حداقل می توانند مطالبه نقش داشته باشند. این بازیگران عبارتند از حزب دموکراتیک کردستان یا به عبارتی شاخه پ.ک.ک در سوریه که متولی نظام فدرال شمال است. به عبارتی شرق فرات تحت سیطره جبهه دموکراتیک و حزب اتحاد دمکراتیک کردستان است که 98 درصد نفت سوریه در این حوزه واقع است. 32 درصد از سهم گاز سوریه نیز در این منطقه قرار دارد و ضمناً باید کانتون عفرین را هم به این محدوده اضافه کنیم. یعنی اگر بخواهیم نسبت دهیم حدود 40 درصد از ارض مفید سوریه تحت سیطره حزب دموکراتیک کردستان است که از سال 2012 بهواسطه ایدئولوژی خاص پ.ک.ک که مبتنی بر کنفدرالیسم دموکراتیک است با دولت مرکزی سوریه در مبارزه با معارضین و تسلط بر ارض و سرکوب سایر احزاب کردی که مشابه دعاوی معارضین را داشتند، نقش داشته است. آنها از سال 2015 یا بهتر است بگوییم از سال 2016 به بعد، با ایالاتمتحده یا ائتلاف برای مبارزه با داعش همپیمان شده است و در حال حاضر با اتکا به این همپیمانی و ایدئولوژی پ.ک.ک بر این اعتقاد هستند که من اجازه نمیدهم نیروی نظامی توسط رژیم از غرب فرات به شرق فرات منتقل شود. یعنی میخواهد که این منطقه را تحت اداره خود حفظ کند و انتخابات کمونها و شهرستانها را هم به ترتیب انجام میدهد. بهطور عمده یک ساختار قدرتی است که در آینده میتواند ادعای سهمی بر مبنای ایدئولوژی و فکری که دارد، داشته باشد.
قدرت بعدی روی زمین ، معارضین هستند. معارضین در حدود بیست درصد از زمین را در اختیار دارند و در قالب شوراهای محلی هستند (که از 2011 به بعد سوریه بر اساس این شوراها اداره شده است.) این شوراهای محلی در دوازده استان از چهارده استان سوریه حاکم هستند و به نسبتهای مختلف از قدرت و ضعف کار می کنند. یعنی 405 شورا در کل سوریه هستند که از این تعداد 165 تا از آنها در استان ادلب یعنی جز مناطقی که کاهش تنش را در آن داریم هست. لذا در آینده سوریه سه ساخت قدرت داریم که یکی دولت مرکزی است، یکی معارضین عرب و دیگری حزب اتحاد دموکراتیک کردستان است. اصطلاح کردها را عمدا مورد استفاده قرار نمیدهم زیرا حزب اتحاد دموکراتیک کردستان که قدرت نظامی را در دست دارد به دنبال ایفای نقش در آینده سوریه هستند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: از نظر پیوستگی قدرت های منطقه ای و بین المللی، چه جریانهایی حامی کردها هستند و از افزایش نقش کردها در آینده سوریه در وضع موجود حمایت می کنند؟
کردها کارتی هستند که همه به مقتضای نقش خود با آن بازی کرده اند. دولت مرکزی سوریه، اول از همه با آنها در طول سالیان کار کرده است. هر کسی به مقتضای خود با کردها کار کرده است. ایالاتمتحده هم چون به نیروی عرب اطمینان نداشته و نمی توانسته با آن کار کند، نیروی قابل اعتمادی به اسم کرد پیدا کرده است و اگر فشار روی آن زیاد شود؛ سوریه را ترک خواهد کرد. یعنی به این صورت نیست که کسی حساب ویژه ای روی کردها به عنوان یک بازیگر باز کرده است که بتواند در آینده از آنها به عنوان سهمی از قدرت خود استفاده کند. اساساً یک اصل کلی وجود دارد که هیچ بازیگری مزدور بازیگر دیگری نیست. دوره مزدوری تمام شده است، در واقع هر کسی برای خود بازی می کند و بازیگر دولتی و غیر دولتی بر اساس منافع خود بازی می کنند و اساساً بحث روابط نیابتی هم تغییر پیدا کرده است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: وضعیت کنونی اپوزیسیون سوریه چیست؟
معارضین عرب تا قبل از اجلاس ریاض 2 اختلاف نظرهایی مبنی بر این که آقای اسد را در دوره آینده بپذیرند یا نپذیرند، داشتند، یعنی یک هیئت مذاکره کننده بر سر این اصل شکل نمی گرفت، تا این که روس ها با عربستان سعودی، سازمان ملل و آقای دیمیستورا به این توافق رسیدند که معارضین باید شروط قبلی خود را کنار گذارند و آقای اسد باید به عنوان یک امر واقع پذیرفته شود. عربستان سعودی این وظیفه را تقبل کرد و نتیجه آن اجلاس ریاض 2 (که در واقع بیانیه اجلاس ریاض 2 هم متن متناقضی دارد) در اوایل متن اشاره می شود که هیچ طرفی شروط قبلی خود را تکرار نمی کند، اما بعد از آن عملا شروط قبلی خود را تکرار می کند. یعنی اظهار می کند که دوره انتقالی بدون وجود آقای اسد امکان پذیر نخواهد بود. این نیز دلایلی دارد. اما کماکان عربستان سعودی و اجلاس ریاض 2 و هیات مذاکره کننده، حاضر به مذاکره مستقیم با دولت مرکزی سوریه بدون قیود و شروطی که قبلاً بوده است، یعنی رفتن یا بقای اسد شده است. یعنی رفتن یا بقای اسد میخواهد به انتخابات آزاد متکی شود.
در وضعیت کنونی، وضعیت هیئت تحریر شام قدرتمند تر شود و تا چه حدی امکان بازگشت داعش و بازسازی داعش در سوریه فراهم است؟
رویکرد داعش به لحاظ ایدئولوژیک به سمت عراق است، یعنی هر کاری با این سازمان کنیم، رویکرد آن به سمت عراق است و تبعا هسته های آن در عراق فعال تر خواهند بود، کما این که در طول همه این سال های بعد از تشکیل داعش، نرخ عملیات های داعش در عراق بین هشت تا ده برابر سوریه بوده است. یعنی نرخ عملیات داعش در عراق و سوریه به لحاظ عملیاتی قابل مقایسه نبوده است. ممکن است تردد داعش در بادیه یا بیابانی در سوریه بوده باشد، اما مراکز ثقل آن در عراق قوی تر است و طبیعتا رویکرد آن در عراق خواهد بود. هرچند که بازسازی هسته های سلولی در سوریه هم کاملا مانند سابق محتمل است. یعنی هیچ الزام و التزامی وجود ندارد که داعش هسته های خود را در سوریه شکل ندهد. عملیات آن تغییر تاکتیک پیدا می کنند، اما هم چنان بقای خود را حفظ خواهد کرد.
شاخه سوری القاعده، جبهه النصره است که به جبهه فتح شام تغییر نام داده است و مجددا نام خود را هیئت تحریر شام تغییر داده است و به سمت پراگماتیک شدن پیش می رود. هرچند که این موضوع را تکذیب می کند، اما شوراهای محلی را که تحت سیطره خود در ادلب داشته است و از 156 شورای محلی ادلب 111 شورای اداره محلی تحت سیطره هیئت تحریر شام بوده، تحویل حکومت نجات سوریه (که در ادلب تشکیل شده است و ریاست آن را آقای محمد الشیخ به عهده دارد) داده است. یعنی به این توافق رسیده اند که اداره محلی تحت سیطره دولت محمد الشیخ باشد و سازوکار نظامی صرفاً در آن محدوده در اختیار جبهه النصره باشد. آینده هم که معلوم است، هر چقدر به سمت امن و ثبات برویم، آینده جبهه النصره هم تحت تأثیر قرار می گیرد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش کنونی سایر جریانهای قومی- مذهبی چون مسیحیان چیست؟
نگاه آنها تحت سیطره حکومت مرکزی است. اساساً نگاه اقلیتها به رژیم فعلی به عنوان تنها کسی است که می تواند در مقابل موجودیت آنها در مقابل اسلام گراهایی که مسیحیت را تحت ذمه می دانند و می خواهند بلایی مانند داعش سر آن بیاورند، تنها کسی که میتواند محافظت کند، دولت مرکزی است. بنابراین، آنها راضی هستند که دولت مرکزی سوریه سر جای خود باقی بماند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در وضعیت کنونی، عربستان، ترکیه و مصر چه جایگاهی در سوریه دارند؟
آنها به دنبال سهم و قدر خود هستند. عربستان غیر از اجلاس ریاض سهمی نداشته است. به غیر از علوش و طایفه علوش کمتر کسی در سوریه عربستانی است. قضیه ترکیه متفاوت است. اساساً در ژئوپلیتیک هم کسانی اعمال قدرت می کنند و کسانی می توانند ادعای اعمال قدرت داشته باشند که نزدیکی و اتصال جغرافیایی دارند، صدها کیلومتر مرز ترکیه و سوریه است و از لحاظ تامین لجستیک، حتی اگر عربستان سعودی پول هم داده باشد، از طریق مرز ترکیه و البته اردن به خاک سوریه منتقل شده است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: از نگاه شما مصر و عربستان بازیگران درجه دوم صحنه سیاسی سوریه هستند؟
به نظر من آنها در درجه سوم صحنه سیاسی و امنیتی سوریه هستند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: بازیگران درجه نخست صحنه کنونی و میدانی سوریه چه بازیگرانی هستند؟
بعد از داعش همه بازیگران شاید بهتر گفت (بهغیراز جمهوری اسلامی ایران) در تلاش هستند که به سهم و قدر خود در ساختار سیاسی باقیمانده در سوریه دست پیدا کنند. در این بین در عرصه نظامی تبعا ایران و روس ها نقش مهمی داشته اند. در عرصه سیاسی، به عقیده بنده، روس ها شاخص ترین بازیگر هستند. نفر دومی برای آنها نمی بینم، بقیه بازیگران اختلاف بسیار زیادی با روس ها دارند و بقیه با اختلاف بسیار زیادی توسط روس ها کارگردانی می شوند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: چین و امریکا چه نقشی دارند؟
چین نقشی در سوریه ندارد. ایالاتمتحده هم برنامه ای در سوریه ندارد. این ها استراتژی هایی است که ما از طرف بازیگران مقابل تعریف می کنیم. تا به حال طرح و برنامه ای از سوی آمریکا مطرح نشده است، هر چه که هست روندهای بین المللی است که روس ها باعث و بانی آن بوده اند.