مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش دیپلماسی فرهنگی در توسعه صلح آمیز چین

اشتراک

مجتبی روستایی

پژوهشگر و کارشناس مسائل بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

رشد سریع قابلیت های چین از همان آغاز با توجه به اهمیت و گستره تأثیرگذاری آن بر سطوح مختلف سیاست بین الملل، بحث و گمانه زنی های زیادی را پدید آورد و سوالاتی چند را مطرح کرد از جمله آنکه آیا ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ ممکن است ایالات متحده را به چالش بکشد و موجب درگیری های عمده ای در سطح جهانی شود؟ یا حتی ممکن است سیستم وستفالی را تغییر دهد؟ علاوه بر آن، افزایش قدرت چین به عنوان یک قدرت اقتصادی و افزایش سرمایه گذاری های آن در بخش نظامی، باعث ترس و وحشت همسایگان این کشور شد و تنش های دریایی را به شدت در دریاهای جنوب و شرق چین افزایش داد.

نگرانی های منطقه ای و جهانی از قدرت رو به رشد چین باعث شد تا بحث «تهدید چین» به جزیی پایدار از استراتژی های ایالات متحده در شرق دور تبدیل شود و «چین هراسی» نزد همسایگان پکن به رویه ای رو به رشد تبدیل شود. در این راستا بود که در سال 2003  و در دوران ریاست هو جین تائو بر حزب کمونیست چین، ابتدا ایده «ظهور صلح آمیز» مطرح شد. به این معنی که ظهور چین کاملا صلح آمیز است و تهدیدی برای هیچ کس به شمار نمی رود. اما با توجه به اینکه در مفهوم ظهور، افزایش قدرت نهفته و این افزایش قدرت در نظام هژمونیک می تواند برای قدرت هژمون چالش برانگیز باشد، از 2004 به بعد به «توسعه صلح آمیز» تغییر یافت با این هدف که مفهوم توسعه همچون ظهور، افزایش قدرت و به چالش کشیدن نظم موجود را به ذهن متبادر ننماید.

این دکترین بر اهمیت قدرت نرم تاکید دارد و بر این باور است که توسعه قدرت نرم ابزار مهمی برای کاهش هراس همسایگان چین و سایر کشورهای جهان در مورد ظهور قدرتی بالنده با نیت برهم زدن وضع موجود مادی و هنجاری بین المللی است. علاوه بر دغدغه های منطقه ای، محیط استراتژیک بین المللی نیز چین را به سوی توسعه قدرت نرم سوق می دهد. برخلاف تجربه آمریکا در توسعه قدرت نظامی و اقتصادی و نفوذ قدرت نرم، چین از بستر بین المللی مساعدتری برخوردار نیست. چین باید هم زمان قدرت نرم خود را توسعه دهد؛ زیرا بدون قدرت نرم برای حفظ جایگاه بین المللی مطلوب، بسیاری از نیروها در جهان از توسعه چین ممانعت خواهند کرد. در راستای این هدف، چین بر آن است که با توسعه قدرت نرم به مبارزه با سوء برداشت هایی از چین واقعی بپردازد که به وسیله رسانه های خارجی ترویج می شود. یک هدف قدرت نرم آن است که تز «تهدید چین» را تکذیب کند و به متقاعد کردن جهان در مورد نیت های صلح آمیز چین کمک کند. از این رو، ایجاد قدرت نرم برای کاهش چنین دغدغه های بیرونی، سودمند خواهد بود.

واقعیت آن است که در عصر ارتباطات جهانی، این منابع قدرت نرم مثل فرهنگ، ارزش های سیاسی و دیپلماسی هستند که باعث قدرت یافتن یک کشور می شوند. چین در سالیان اخیر به خصوص با تمرکز روی قدرت نرم با شاخص های فرهنگی، تلاش کرده تا روابط خود با کشورهای جهان به خصوص همسایگان خود را بهبود بخشد. رهبران چین بر این باورند که نه تنها چین باید در پی رشد و ارتقاء قدرت خود در ابعاد اقتصادی، نظامی و تکنولوژیک باشد، بلکه باید بر ابعاد نرم قدرت خود نیز توجه ویژه ای داشته باشد. به همین منظور آنها تلاش کرده اند تا از طریق تبادلات فرهنگی خود با سایر نقاط دنیا، این اطمینان را به جهانیان بدهند که یک ملت متمدن، مسئول و قابل اعتمادند. دیپلماسی فرهنگی چین به خصوص در سه حوزه برجسته است:

  1. آموزش و ترویج زبان ملی: گشایش موسسات کنفوسیوس به اعتقاد برخی مبتنی بر این تصور است که «زبان فرهنگ، قلب قدرت نرم است و در روند ایجاد و تقویت قدرت نرم کشور و نیز شرکت در رقابت میان قدرت های نرم، نقشی پیشتاز و اساسی دارد». از زمان تاسیس اولین موسسه کنفوسیوسی در کره در سال 2004، تعداد موسسات آموزش زبان چین به سرعت در حال افزایش است. تا سال 2019، چین در بیش از 140 کشور دنیا، 548 موسسه کنفوسیوس و 1193 کلاس درس ایجاد کرده است. در حالی که موسسه کنفوسیوس در درجه اول یک موسسه آموزش زبان است، اما در برنامه ها و کتاب های درسی این موسسه، آموزش تاریخ و فرهنگ چینی نیز وجود دارد.
  2. انجمن های فرهنگی: از سوی دیگر، چین مراکز فرهنگی متعددی را در سراسر جهان به منظور تبلیغ فرهنگ چینی فراتر از کلاس های آموزش زبان خود تاسیس کرده است. از زمان تاسیس اولین مراکز فرهنگی چین در بنین و موریس در سال 1988، تاکنون بیش از 20 مرکز فرهنگی در آسیا، آفریقا، اروپا، اقیانوسیه و آمریکای مرکزی تاسیس شده که بیشتر آنها در قرن جدید میلادی و پس از اتخاذ سیاست «توسعه صلح آمیز» ایجاد شده اند. در حال حاضر چین 27 مرکز فرهنگی بین المللی در سراسر جهان دارد. مرکز فرهنگی چین فعالیت های فرهنگی مانند نمایش، نمایشگاه ها و جشنواره های هنری را سازماندهی می کند و نقش مهی در شناساندن تاریخ و فرهنگ چین به سایر مردم جهان دارد.
  3. صنعت گردشگری: صنعت گردشگری به علت کارکردهای فرهنگی و اجتماعی و توسعه آن در برقراری فرهنگ صلح و دوستی از ابزارهای دیپلماسی فرهنگی بشمار می آید. زیرا دیدار و بازدید و تعامل با مردم کشورها و ارتباط با فرهنگ ها و سبک های زندگی در ایجاد درک متقابل، احساس نزدیکی به یکدیگر، گسترش همکاری های بین المللی و عاملی برای دوستی و تفاهم بین انسانها و ایجاد صلح عمل می کند. در سالهای اخیر، صنعت گردشگری چین به دلیل رشد اقتصادی پایدار و پیگیری بیشتر سیاست های اصلاحاتی اقتصادی شاهد پیشرفت بی سابقه بوده است و دولت چین به طور جدی از آن حمایت کرده است. چین به عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین کشورهای دنیا در زمینه مسافرت‌های تفریحی، در سال های اخیر موفقیت‌های بزرگی در زمینه جذب گردشگر خارجی داشته است. در سال 2018، تعداد گردشگران ورودی چین به 141.2 میلیون نفر رسید که نسبت به مدت مشابه سال گذشته 1.2٪ افزایش یافته است. همچین این کشور به عنوان بزرگترین منبع اعزام گردشگر به کشورهای دنیا شناخته می شود. در سال 2018 تعداد 149.72 میلیون گردشگر چینی به خارج از کشور سفر کرده اند که افزایش چشمگیر 14% را نسبت به سال پیش از آن داشته است.

واژگان کلیدی: نقش، دیپلماسی، فرهنگی، توسعه، صلح آمیز چین

مطالب مرتبط