مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

علل عدم موفقيت جمهوری اسلامی ایران در حوزه روابط اقتصادی با همسایگان

اشتراک

دکتر بهرام عباداله زاده

دکترای مدیریت بازرگانی و تئوریسین حوزه های مالی

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

توسعة روابط اقتصادی منطقه‏ای و یکپارچه کردن ظرفیت‌های اقتصادی در جهان امروز، یکی از ابزارهای مؤثر در حل مشکل انباشت سرمایه و محدودیت بازار، افزایش رشد اقتصادی، رفاه و کاهش واگرایی‌های مذهبی و سیاسی است. براین‌اساس، نزدیکی جغرافیایی و هویتی و وجود جغرافیای اقتصادی مناسب میان ایران و اغلب همسایگان فرصت طلایی و زمینة خوبی برای دستیابی به این اهداف بشمار می رود.

واژگان كليدي: علل عدم موفقيت، جمهوری اسلامی ایران‏ ، روابط، اقتصادی ، همسایگان

متاسفانه در جمهوری اسلامی ایران بخاطر وجود ضعف دیپلماسی ، عدم شناخت کارشناسی، کمبود و نقص قوانین و زیرساخت‌ها و عدم حضور بخش خصوصی ؛ باعث گردیده که کشور نتواند از ظرفیتهای موجود در این خصوص بهره برداری لازم و کافی را بنماید و نتیجتا” جمیع این عوامل موجب گردیده تحقق ظرفیت‌های اقتصادی و توسعة روابط اقتصادی فعال با همسایگان در عمل حاصل نگردد.

به عنوان مثال در حوزه‌های امنیتی عراق تصمیم‌ساز هستیم‏ اما متاسفانه در اقتصاد چالش داریم درمورد ترکمنستان حجم مبادلات بازرگانی بین دو کشور ‌‏اکنون حدود پنج میلیارد دلار است که با حمایت از بخش خصوصی و اصلاح قوانین این رقم به بیش از ده میلیارد دلار می تواند ارتقائ بیابد.

تصمیم گیرندگان حوزه اقتصادی و روابط بین الملل در کشور باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند هیچ کشوری در دنیا نمی خواهد وارد کننده صرف کالا و خدمات یک سویه باشد بلکه تمامی کشورهای دنیا درصدد هستند در کنار بهبود وضعیت تولید داخلی شان به جای روابط اقتصادی صرفا یک سویه و واردات ، با کشورهای مختلف کار و سرمایه گذاری مشترک در پروژه های مختلف را جایگزین سازند.

لذا در این راستا اگر ایران خواهان روابط اقتصادی سازنده و فعال با دیگر کشورها بخصوص همسایگان می باشد باید در رویکرد و نگاه خود به همسایگان تغییرات اساسی ایجاد کرده و در معادله واردات و صادرات با همسایگان با رویکردی متوازن و برنده – برنده روابطش را تنظیم نماید.

به عنوان مثال در نگاهی کلی ، تحلیل و بررسی روابط ایران و ترکمنستان مشاهده می شود  صرف همسایگی ایران با ترکمنستان، قابلیت انتقال انرژی ترکمنستان ازطریق ایران به بازارهای جهانی، همواره برای ایران فرصت بوده و هست. اما نکته اینجاست که غالبا” این فرصتها مورد توجه قرار نگرفته و یا تلاشها در جهت تامین منافع از طریق آنها با بن بست و شکست مواجه شده است.

از آنجا که ترکمنستان یک کشور محاط در خشکی است، برای ترانزیت کالا از خاک کشورهای همسایه استفاده می‌کند. خط آهن ترکمنستان به شهر سرخس (‌در شمال خاوری ایران) متصل است و از آنجا تا بندرعباس امتداد دارد. روابط ایران و ترکمنستان در 20 سال گذشته جنبه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در بر می‌گیرد و هم‌اکنون جمهوری اسلامی ایران اولین شریک اقتصادی و تجاری ترکمنستان است و حجم مبادلات بازرگانی بین دو کشور هم‌اکنون بالغ بر پنج میلیارد دلار برآورد می‌شود. در عرصه فعالیت‌های اقتصادی اجرای پروژه‌های زیر‌بنایی و انتقال تکنولوژی، سرمایه و تجربیات ایران به منظور فراهم کردن زیرساخت‌های محکم اقتصادی ترکمنستان، محور تلاش‌های ایران بوده است.

ترکمنستان یکی از کشورهایی است که از آن گاز خریداری می‌کنیم و بخش عمده‌ای از نیاز بخش‌های شمالی ایران به گاز از طریق کشور ترکمنستان تامین می‌شود. تامین گاز شمال کشور از طریق ترکمنستان این امکان را به وجود می‌آورد که ایران از گاز خود در سایر مناطق برای توسعه ظرفیت‌های صادراتی خود استفاده کند. به این معنی که گاز را در داخل کشور جابه‌جا نمی‌کنیم آن را وارد و نیاز بخش‌هایی از کشور را تامین می‌کنیم و از سوی دیگر گاز خود را در مناطق دیگر به کشورهای دیگر صادر می‌کنیم که این موضوع سوآپ است. بنابر‌این ترکمنستان از طریق صادرات گاز خود به ایران این امکان را فراهم می‌کند که کشور ما ظرفیت‌های صادراتی خود را افزایش دهد. ترکیه به دنبال این است که گازی را که از ترکمنستان خریداری می‌کند از طریق ایران ترانزیت کند اما سیاست‌های ایران ایجاب می‌کند که گاز جداگانه به این کشور صادر کنیم.

هر چند عامل انرژی ظرفیت بالقوه ای را برای همکاری دو کشور ایران و ترکمنستان فراهم کرده است؛ اما واقعیت این است که این همکاری ها تاکنون درحد مطلوب نبوده و یا حداقل با آنچه که در هنگام استقلال ترکمنستان انتظار می رفت، فاصله دارد. چالش هایی که در زمینه همکاری ها در بخش انرژی دو کشور وجود دارد را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد. برخی از این چالش ها مستقیما به دو کشور و ظرفیت ها و اقدامات آنها مربوط است و برخی دیگرناشی از شرایط منطقه ای وبین المللی است.

علیرغم اینکه از سال 88 تا‌کنون روند صادرات از ایران به ترکمنستان رشد چشمگیر داشته ولی واردات از این کشور به ایران کاهش داشته است که این عامل و معادله ناهمگن می تواند در آینده به روابط اقتصادی دو کشور لطمه وارد سازد.

در زمینه روابط دوجانبه ایران و ترکمنستان، با توجه به تحولات بعمل آمده در این کشور و توسعه بخش های مختلف اقتصادی و تولیدی به ویژه در حوزه ی نفت وگاز، کشاورزی و نساجی و همچنین توجه دولت ترکمنستان به بخش خصوصی و کاهش یا حذف یارانه ها و واقعی تر شدن تدریجی قیمت کالا وخدمات در این کشور ، بزرگترین فرصت را برای سرمایه گذاری و مراودات اقتصادی در اختیار ایران گذاشته است که متاسفانه ایران نتوانسته از همه این پتانسیل بهره برداری نماید.

. به علاوه ترکمنستان در سال۲۰۰۸بالغ بر ۲/۲میلیارد دلار سرمایه خارجی را برای افزایش تولید و صادرات گاز خود جذب نمود و این رقم درسالهای بعد افزایش یافت. البته اینکه ایران تاچه حد بتواند از این ظرفیت پیش آمده استفاده کند، خود موضوع دیگری است که از سویی به ظرفیتهای سرمایه گذاری ایران در شرایط کنونی و ازسوی دیگر به کیفیت فعالیت دستگاه دیپلماسی و نهادهای اقتصادی ایران در زمینه سازی و اجرای سرمایه گذاری ها مرتبط است روندی که تاکنون وجود داشته با چشم انداز مطلوب فاصله زیادی دارد. در بیان کلی می توان گفت مهم ترین چالشی که در روابط دو کشور در مورد انرژی، درارتباط مستقیم با خود طرفهای رابطه وجود دارد، به سیاستهای غلط دو دولت مربوط است با توجه به اصلاحاتی که در ترکمنستان در حال انجام است لازم است ایران نیز درباره سیاستهای خود در این کشور و به طور کلی در منطقه بازاندیشی کند. مهم ترین مشکلات دراین زمینه، عدم پیوند لازم بین عرصه اقتصاد و سیاست و شکل نگرفتن راهبردی  برای برقراری این پیوند، عدم بهره گیری از ژئوپلتیک ایران درحوزه انرژی و نیز عدم شناخت ایران از ساختارهای اقتصادی منطقه می باشد.

بخش دوم چالش ها، ناشی از عوامل منطقه ای و بین المللی است که از سطحی بالاتر بر روابط دو کشور تاثیرگذار هستند. دراین زمینه مهم ترین عامل، خصومت موجود بین ایران و آمریکا و تلاشهای آمریکا برای ممانعت از حضور ایران در پروژه های انرژی منطقه است. سرمایه گذاریهای ایران در بخش انرژی منطقه می تواند باعث افزایش قدرت و نفوذ ایران و همچنین ارتقای توان تاثیرگذاری بر تحولات اقتصادی و سیاسی منطقه شود. عبورمسیرهای انتقال نفت وگاز ازایران نیزمی تواند از یک سو باعث افزایش اهمیت راهبردی ایران شده و از سوی دیگر، موجب ایجاد همگرایی منطقه ای، اعتمادسازی، کاهش تهدیدهای امنیتی برای ایران و وابستگی متقابل شود. مسلما هیچ یک از این اتفاقات نمی تواند خوشایند امریکا باشد بنابراین آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی با استفاده از ابزارهای گوناگون اقتصادی و سیاسی جهت خنثی کردن اقدامات ایران تلاش می کند. مهم ترین نمونه این تلاش ها را می توان در پروژه خط لوله ترکمنستان-ایران-ترکیه مشاهده کرد. در واقع نقش و نفوذ امریکا نه تنها درموارد گوناگون از روابط ایران و ترکمنستان درحوزه انرژی جلوگیری کرده بلکه باعث شده ترکمنستان به صورت رقیبی برای ایران در آید.علاوه بر عامل سیاسی و مخالفت های امریکا، عامل دیگر که از سطح بین المللی بر روابط دو کشور تاثیرگذار است عامل اقتصادی است منابع انرژی آسیای مرکزی بازی بزرگی را شکل داده که در حال حاضرقدرتهای عمده اقتصادی جهان درگیر ان هستند.علاوه بر روسیه که در منطقه دارای نقش و نفوذ سنتی است وآمریکا و اروپا که ازسالهای اولیه پس از فروپاشی شوروی در منطقه فعال هستند چین نیز در سالهای اخیر در آسیای مرکزی واز جمله ترکمنستان ،سیاست اقتصادی فعالی را در پیش گرفته است.مهم ترین نمود این سیاست را در خط لوله ترکمنستان-قزاقستان-چین مشاهده می کنیم. بنابراین ایران برای داشتن نقش فعال وبه طور خاص در ترکمنستان، باید با رقبایی بسیارقدرتمند رویارو شود.علاوه براین،ایران به دلیل تحریم های شورای امنیت،حتی درصورت وجود توان اقتصادی لازم ،امکان درگیر شدن جدی در بخش انرژی منطقه را ندارد. مجموع این عوامل چالش هایی جدی را از بعد بین المللی برای همکاری ایران و ترکمنستان  در بخش انرژی به وجود می آورد.

اما بر اساس دو سطحی که در بحث چالش ها مورد توجه قرار گرفت می توان به فرصتهای موجود نیز اشاره کرد و به ارائه راهکار پرداخت. درسطح روابط دوجانبه، بازاندیشی سیاستهای اقتصادی ایران در رابطه با ترکمنستان ضرورتی انکار ناپذیر است.

 ایران می تواند از یک سو با تکیه بر ظرفیت های سیاسی، فرهنگی و روابط موجود، پایه محکم تری برای سیاستهای اقتصادی خود فراهم کند. اهمیت این امر وقتی آشکار می شود که توجه کنیم ترکمنستان برمبنای سخنان رئیس جمهوراین کشور، اولویت اصلی سیاست خارجی خود را به همکاری با همسایگان و ازجمله ایران اختصاص داده است. از سوی دیگر، ایران باید به دنبال راهکارهایی برای عقد قراردادهایی قابل اتکاتر ازمعاوضه نفت یا انتقال محدود گاز باشد تا طرف ترکمن را نیزبه اجرای تعهدات خود پایبندتر کند. عقدقراردادهای بلند مدت با سیستم مشخص و پیش بینی شده و تعیین قیمت دراین راستا نیز ضروری است. علاوه بر این، سازمان همکاری اقتصادی(اکو) نیز می تواند به عنوان فرصتی برای توسعه روابط دو کشور در بخش انرژی تلقی شود. هرچند سازمان اکو نیز در روند فعالیت خود به دلایل فراوان با موفقیت لازم روبه رو نبوده است.البته ترکمنستان از همان زمان که به فکر مسیرهای جایگزین انتقال انرژی بود سعی داشت تا درهرطرح، حداقل یکی ازاعضای اکو را وارد کند. همچنین نیازاف همیشه بیان می کرد که پروژه های خط لوله ترکمنستان با برنامه های اکو همسو است اما درعمل هیچ یک از فعالیتهای ترکمنستان دراین بخش، زیر چتر رسمی اکو نبوده است. به هرحال در صورت توجه بیشتربه این نهاد منطقه ای و افزایش نفوذ وتاثیرگذاری آن درمعادلات منطقه ای بین اعضا، این سازمان می تواند چارچوب مناسبی برای توسعه همکاری های ایران وترکمنستان دربخش انرژی باشد. از نظر بین المللی نیز به نظر می رسد تا زمانی که تقابل غرب و ایران به دلایل مختلف ادامه دارد مشکلات نیز ادامه خواهد داشت.

دراین بخش به نظر می رسد تنش زدایی با جامعه بین المللی بهترین و شاید تنها ابزار ایران برای رسیدن به منافع خود است. البته امریکا به عنوان دشمن دائمی همواره درپی چیزی بیش ازتنش زدایی معقول و بهبود روابط بوده اما درمورد اروپا و سایر کشورها پیگیری چنین سیاستی از سوی ایران می تواند تامین کننده منافع کشور باشد. درمجموع با وجود همکاری های موجود هنوز، حوزه های فراوانی در بخش انرژی وجود دارد  که می تواند در راستای ارتقای روابط دوکشور مورد استفاده قرار بگیرد؛ اما گسترش همکاری ها منوط به رفع چالش ها و تلاشهایی برای استفاده حداکثر از فرصتها با در نظر گرفتن منافع طرفین بصورت معادله برنده – برنده می باشد.

مطالب مرتبط