سیدمهدی پارسایی
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رویداد
در روزهای اخیر ابتکاری اروپایی در خصوص مساله رژیم صهیونیستی- فلسطین در محافل دیپلماتیک و خبری بینالمللی مطرح شد. این طرح در اتحادیه اروپا و با محوریت انگلیس و فرانسه با نظر مساعد آلمان تهیه شده است و قرار است پس از انتخابات پیشروی رژیم صهیونیستی به مقامات اسرائیلی ارائه شود. گفته میشود در این طرح به اصطلاح صلح، جدولی زمانی برای گفتگوی سیاسی میان طرفین درگیر در سرزمینهای اشغالی تدارک دیده شده است و هدف آن جامه عمل پوشاندن به ایده دو دولت در سرزمینهای اشغالی بر اساس مرزهای 1967 است. این نوشتار در صدد پاسخگویی به این پرسش است که فارغ از رضایت دو طرف فلسطینی- صهیونیستی و عملیاتی شدن آن، اساسا پیشنهاد چنین طرحی در این مقطع زمانی از سوی اتحادیه اروپا چگونه قابل فهم است؟ به نظر نگارنده این سیاست در راستای افزایش نفوذ اروپا در میان همسایگان مدیترانهای در فضای جدیدی است که انقلابهای عربی بوجود آورده است و هدف اصلی اروپا در ارائه این طرح، تفکیک منازعه سرزمینهای اشغالی از کلیت رابطه اروپا با کشورهای مدیترانه است. از سوی دیگر شکل دادن به تحولات آتی منطقه خاورمیانه در فضای جدید، بر ضرورت نزدیکی بیشتر اروپا با کشورهای عربی مخصوصا حوزه خلیج فارس تاکید دارد و این موضع (از ظن غربیها و بعضی عربها) عربگرای اروپا در خصوص مساله فلسطین به نزدیکی مذکور کمک شایانی خواهد کرد. بحث در قالب نگاهی تاریخی نسبت به روابط یورو-مدیترانه به پیش خواهد رفت.
واژگان کلیدی: فرایند بارسلون، سیاست همسایگی، اتحادیه مدیترانهای، بهار عربی، صلح اعراب-اسرائیل، اتحادیه اروپایی، شورای همکاری خلیج فارس.
تحلیل رویداد
سیر تطور چارچوب روابط اروپا و مدیترانه:
ابتکار مدیترانه در قالب فرایند بارسلون
آغاز دهه 1990 و به تبع پایان سیستم دوقطبی جنگ سرد، زمینه احیای روابط اروپا با همسایگان جنوبی و شرقی مدیترانه را فراهم نمود. اعلامیه بارسلون در سال 1995 سنگ بنای روابط اروپا با مدیترانه محسوب میشود. تغییر تصور از اروپا در میان نخبگان و رهبران سیاسی اروپا، لزوم اتخاذ یک سیاست خارجی مشترک نسبت به مدیترانه و نگاه امنیت محور در کنار تاثیراتی که فقر و بیثباتی سیاسی در مدیترانه بر کشورهای اروپا داشت زمینههای داخلی این نگاه جدید در اروپا بود. پایان جنگ سرد و فارغ شدن اروپا از فشارهای نظام دوقطبی نیز باعث تعمیق و سرعت این پدیده شد.
اهداف فرایند بارسلون در سه فصل آمده است: 1- فصل سیاسی و امنیتی: تقویت گفتگوی سیاسی و امنیتی برای صلح. 2- فصل اقتصادی و مالی: پیشبینی ادغام تدریجی و نسبی اقتصادی. 3- فصل اجتماعی، فرهنگی و انسانی: ارتقای فهم متقابل میان فرهنگها و جوامع مدنی. عملیاتی کردن اهداف مذکور در دو سطح صورت میپذیرد: الف) سطح دوجانبه: ارتقای روابط بین اتحادیه اروپا به عنوان یک کل با هر دولت به صورت انفرادی و همینطور ارتقای روابط همه اعضا با یکدیگر ب) سطح منطقهای: تاکید در این سطح بر همکاریهای منطقهای در حوزههای مختلف بر اساس پوشش مسائل مشترک طرفهای مدیترانهای با در نظر گرفتن شرایط خاص هر کشور(1). در فرایند بارسلون، اصل همکاری منطقهای با تاکید ویژه بر تعامل کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بود و لذا مثبت یا منفی بودن روند صلح اعراب-اسرائیل تاثیر تعیین کنندهای بر روی همکاریهای یورو-مدیترانهای داشت.
در حالیکه در فضای دهه 1990 فضای سیاست بینالملل چندجانبهگرایی را تجربه مینمود و روند صلح اعراب-اسرائیل در مجموع برای اروپاییها امیدوارکننده بود، اما سه عامل در ابتدای قرن بیست ویکم روابط روبه گسترش یورو-مدیترانه را دچار مشکل کرد. یکجانبهگرایی و تمرکز بر تروریسم به ضرر دموکراسی به بهانه 11سپتامبر، به بن بست رسیدن صلح اعراب-اسرائیل و حمله آمریکا به عراق که موجب بیثباتی بیشتر در مدیترانه شد. مسائل مذکور ابعاد منطقهای و زیرمنطقه یورو-مدیترانه را دچار سستی کرد و همکاریهای منطقهای بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی مدیترانه را به اغماء برد. عواملی که منجر به تغییر رویکرد اروپاییان نسبت به محیط پیرامونی خود شد و سیاست همسایگی از سال 2004 مطرح شد، سیاستی که تاثیری منفی و حالتی مبهم بر روی دورنمای روابط یورو-مدیترانه گذاشت.
سیاست همسایگی
سیاست همسایگی اروپا نسبت به سیاست یورو-مدیترانهای نوعی تغییر محسوب میشود. سیاست اروپای وسیعتر و سیاست همسایگی انعکاس پویاییهای داخلی اتحادیه اروپاست. هدف اصلی این سیاست ایجاد حلقهای از دوستان برای حایل کردن و کمرنگ کردن مرزهای خارجی برای ارتقای امینت و ثبات خود اروپاست. بین دو رویکرد سه تفاوت عمده وجود دارد:
الف) در حالیکه در فرایند بارسلون منطقهگرایی چارچوب تعاملات بین اروپا و کشورهای مدیترانه را تشکیل میداد در سیاست گسترش و همسایگی اروپا دوجانبهگرایی حاکم است (یکی از دلایل کم کردن اثر منازعه اعراب-اسرائیل به واسطه تاکید بر همکاریهای منطقهای در فرایند بارسلون بود).
ب) در فرایند بارسلون مشروطسازی منفی وجود داشت در رویکرد جدید مشروط سازی مثبت وجود دارد.
ج) اتحادیه روپا در رویکرد همسایگی به دنبال جاهطلبی سنتی خود مبنی بر ایفای نقش فوقالعاده مهم در فرایند صلح خاورمیانه است اما روابط اتحادیه با کشورهای مدیترانهای به نسبت فرایند بارسلون چندان وابسته به فرایند صلح خاورمیانه نیست و تمرکز بر روابط دو جانبه است(2).
لذا سیاست همسایگی اروپا به واسطه تاکید بر روابط دوجانبه و تفکیکگری بین تعامل دوجانبه و همکاری منطقهای نسبت به فرایند بارسلون تاثیرپذیری کمتری از تسری تنشهای اعراب-اسرائیل داشت. از طرفی این سیاست نوعی ثقلزدایی از مدیترانه به واسطه افزایش هژمونی آمریکا در خاورمیانه در عصر بوش و حرکت به سمت مدیریت تعامل با همسایگان شرقی اتحادیه اروپا مخصوصا روسیه بود، فرایندی که بازتاب تلاش اروپا برای از بین بردن نواحی بیثبات ساز در حاشیه خود است.
اتحاد مدیترانهای:
ابتدا در جریان مبارزات انتخاباتی فرانسه در فوریه 2007 از سوی آقای سارکوزی مطرح گشت. از لحاظ هنجاری ادعا میکرد نسبت به سلف خود، قابلیت بهتری برای ارتقای دموکراسی و حقوق بشر در کشورهای هدف دارد. ساختاری متشکل از شورای دائمی، بانک سرمایهگذاری، آژانس انرژی هستهای، نهادی برای نظارت بر مسئله آب، مبادله فرهنگی برای دانشگاهها و ایجاد یک فضای سمعی-بصری مشترک را ارائه داده بود که مورد موافقت قرار نگرفت(3). تمرکز موضوعی این طرح بر امنیت انرژی، تروریسم، جرائم سازمان یافته، مهاجرت غیرقانونی و توسعه پایدار بود.
اجلاس پاریس در سال 2008 با حضور سران 43 کشور عضو نقطه عطف دیگری در روابط یورو-مدیترانه بود. در این اجلاس ساختار جدید اتحادیه برای مدیترانه مورد بررسی و پذیرش قرار گرفت. در این ساختار، ریاست مشترک و دبیرخانه مشترک نقش کلیدی و مرکزی دارند. مدیریت مشترک برای مشارکت مساوی اروپاییها و مدیترانهایها ایجاد شد. ریاست مشترک دو رئیس دارد که یکی از میان اعضای اروپایی و دیگری از میان کشورهای مدیترانه به شکل رضایت تمام اعضا و برای دو سال و نیم انتخاب میگردد. فرانسه و مصر روسای اتحادیه برای اولین بار شدند. وظیفه این نهاد نظارت، همکاری و ارتقای فعالیتهای اتحادیه است. این نهاد در دو سطح سران و وزرا و مقامات برگزار میشود. دبیرخانه مسئول آغاز پروژههای اقتصادی و اجتماعی و نظارت بر اجرای برنامه کار اتحادیه است. در اجلاس پاریس علاوه بر ساختار، شش حوزه جدید همکاری نیز مشخص شدند: آلودگیزدایی از مدیترانه، حفاظت مدنی، انرژیهای جایگزین، آموزش و تحقیق بالاتر، دانشگاه یورو-مدیترانه و ابتکار توسعه بازرگانی مدیترانه. موضوعات مدنظر سارکوزی بیانگر یک واقعبینی است، بدین صورت که تا حد ممکن سعی شده بود روی موضوعات غیرچالشی و ملموس همچون انرژی، آب و … تمرکز کند و اتحاد مدیترانهای را درگیر مسائل سیاسی حل ناشده همچون منازعه اعراب-اسرائیل ننماید.
در نشست وزرای خارجه یورو-مدیترانه؛ مارسی 2008، برنامه کاری اتحادیه برای صلح، ساختار نهادی، گفتگوهای منطقهای و حمایت از ابتکارات صلح در فرایند صلح خاورمیانه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین موضوعاتی از قبیل سلاحهای کشتارجمعی، مبارزه با تروریسم و خودداری اعضا از انباشت بیش از اندازه سلاحهای متعارف نیز بدن اینکه نهاد ناظر یا مسئولی برایشان در نظر گرفته شود مطرح گشتند. در خصوص منازعه اعراب- اسرائیل هم به نظر میرسد اتحادیه برای مدیترانه، یک نقش منفعل و صرفا نظارت کننده به تحولات در این حوزه را برای اروپا در نظر گرفته است. هر چند نباید از عدم استقبال آمریکا از ایفای نقش فعال اروپا در فرایند صلح خاورمیانه نیز غافل شد. واقعیت اینست که سایه سنگین این فرایند بر اتحادیه نیز همچون اسلاف خویش تاثیرگذاشته است. در حالیکه اجلاس 2008 با حضور مقامات 43 کشور اروپایی-مدیترانهای برگزار شد، اجلاس سال 2010 که قرار بود در بارسلون برگزار شود با مخالفت تعدادی از سران عرب به خاطر حضور لیبرمن وزیر وقت خارجه رژیم صهیونیستی برپا نشد(4). و این چنین مجددا همکاریهای یورو-مدیترانهای تحت تاثیر منازعه اعراب- اسرائیل دچار تنگنا شد. اتحاد مدیترانه در واقع گروگان و قربانی حمله رژیم صهیونیستی به غزه شد. با به قدرت رسیدن بنیامین نتانیاهو چهره تندروی رژیم صهیونیستی همگرایی در حوزه یورو-مدیترانهای نیز دچار انسداد شد.
بهار عربی و روابط یورو-مدیترانه:
به نظر میرسد اتحادیه اروپا در جستجوی نقشی تازه و اساسی در خاورمیانه متحول شده پس از انقلابهای منطقه است. نقشی که در جریان اعتراضات دموکراتیک مردم خاورمیانه دچار چالشی دیگر شد و همزمان فرصتی جدید را نیز برای اروپا به وجود آورد. اروپا بین دوستان اقتدارگرای مدیترانهای خود و مردم باید یکی را انتخاب میکرد. به عبارت دیگر تردید دوآلیستی اروپا در خصوص دموکراتیزاسیون – ثبات به نوعی از میان رفت. تاکید بر ارزشهای دموکراتیک مدنظر سیاست هنجاری اروپا در سایه بحران مالی اروپا میتوانست انتخاب راهبردی مناسبی باشد. بحران مالی که ضرورت اتخاذ سیاستی ارزش محور را در کنار سیاستی منافعمحور و استراتژیک در خاورمیانه به سیاستمداران اروپا دیکته کرد. لذا اروپا در صدد ایفای نقش سنتی خود در خاورمیانه در پرتو تحولات منطقه و کاهش تمرکز آمریکا بر روی خاورمیانه است. به نظر نگارنده اروپا در حوزه کشورهای عربی مدیترانه و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برنامهای دووجهی با تقسیمبندی دو زیر سیستم دارد،که دارای نوعی تناقض رفتاری است. اروپا در حوزه شمال آفریقا و شرق خاورمیانه با توجه به روی کار آمدن جریانهای اسلامگرا رویکردی ارزش محور- منافع محور را با غلبه و تاکید بیشتر روی ارزش محوری دنبال خواهد کرد. در مقابل در حوزه خلیجفارس، اروپا سیاستی منافع محور-ارزش محور را با اولویت منافع استراتژیک دنبال خواهد کرد. به عبارتی در زیر سیستم نخست منافع اروپا با توجه به روی کار آمدن اسلاگرایان از کانال سیاست ارزشمحور و تاکید بر تداوم پویاییهای دموکراتیک پیش خواهد رفت، در زیر سیستم دوم منافع اروپا از طریق سیاست منافع محور که با استراتژی، انرژی و پیوندهای تجاری اقتصادی گره خورده است تامین خواهد شد. در زیر سیستم اول برای اروپا دموکراتیزاسیون بر ثبات تقدم دارد و در زیر سیستم دوم ثبات بر دموکراتیزاسیون اولویت دارد. از طرف دیگر در فضای جدید منطقه، اروپا با کشورهای عربی خلیج فارس مخصوصا عربستان و قطر در تمامی کشورهای مدیترانهای دستخوش تغییر از لیبی و تونس گرفته تا مصر و سوریه دارای رقابت در فرایند گذار کشورهای دگرگونشده است. لذا این چنین به نظر میرسد که در آینده نزدیک و مخصوصا در موازنه قدرت آینده خاورمیانه شاهد همگرایی بین محور اروپا- شورای همکاری خلیج فارس و حتی احتمال ادغام شدن یا عضو ناظر شدن شورای همکاری خلیج فارس در سازوکار یورو-مدیترانه باشیم. این مساله مخصوصا در پرتو سیاست نرم اروپا در خصوص تظاهرات در نظامهای پادشاهی بیرون از شورای همکاری خلیج فارس همچون مراکش، اردن و سیاست دلجویی اروپا از عربستان، امارات و بی اعتنایی به مساله بحرین و اعمال فشار اروپا بر ایران از دریچه تحریم و اشتراک رویکرد اروپا با شورای همکاری خلیج فارس در سوریه قابل تامل است. این نزدیکی همزمان میتواند نقش مهمی به اتحادیه اروپا در فرایند صلح اعراب-اسرائیل نماید، به عبارتی میتواند اروپا را در نقش میانجیگر که روابط مناسبی با هر دو طرف یعنی جهان عرب و جهان غرب و اسرائیل دارد مطرح نماید. لذا اروپا درصدد نزدیکی به شورای همکاری خلیج فارس برای ایفای نقشی اساسی در خاورمیانه، استفاده از سرمایههای مالی و انرژی این کشورها برای پیشبرد طرحهای غیرسیاسی در چارچوب اتحاد مدیترانهای و حضور در زیرسیستم خلیج فارس در غیاب آمریکاست.
مختصات طرح جدید صلح از سوی اروپا:
طرح صلح مدنظر اروپاییها انتظار میرود در ماه مارس و پس از تشکیل کابینه دولت جدید صهیونیستی ارائه شود. این طرح با محوریت انگلیس و فرانسه و حمایت آلمان در اتحادیه اروپایی در حال آماده شدن است. موضوع اصلی در این ابتکار به نوعی پان اروپایی، به واقعیت پیوستن ایده دو دولت بر اساس مرزهای 1967 است، که پایتخت دولت فلسطینی شرق بیتالمقدس است. موج جدید شهرکسازی رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی که عملا در حال ناممکن کردن ایده دو دولت غربیهاست نقش مهمی در این حرکت اروپاییها داشته است(5). پایان هرگونه شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی از اصلیترین تقاضاهای این طرح است. مدت زمان نهایی شدن مذاکرات و به نتیجه رسیدن طرح در یک بازه زمانی یک ساله یعنی سال 2013 مشخص شده است(6). انگلیس و فرانسه در تلاش برای اروپایی کردن طرح وزرای خارجه خود و همچنین بینالمللی نمودن آن هستند. رئیس جمهور آمریکا از اروپاییها خواسته ارائه طرح را به بعد از انتخابات اسرائیل موکول نمایند. همزمان خبرهایی غیررسمی وجود دارد که بر اساس آنها طرح مذکور در پی مشارکت دادن اردن، مصر و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در قالب کمیتهای خاورمیانهای است. کمیتهای که به نوعی اسرائیل را در حالتی حاشیهای قرار میدهد اما عدم مشارکت در آن نیز به معنای رد کلی فرایند صلح قلمداد میشود. در حالی که مقامات اسرائیلی از جمله لیونی، این طرح را به نوعی تحمیل و یا اعمال زور میدانند و از آن به هیچ وجه استقبال ننمودهاند، در مقابل فلسطینیها در تدارک مطرح نمودن بحث شهرکسازی رژیم صهیونیستی در شورای امنیت سازمان ملل درست یک روز بعد از انتخابات اسرائیل یعنی 23 ژانویه هستند.
دورنمای رویداد
سیر تحول روابط یورو-مدیترانه در دو، سه دهه اخیر همواره به نوعی گروگان منازعه اعراب- اسرائیل بوده است. مساله مذکور نقش منفی روی روند همگرایی و رویکرد منطقهگرایانه اتحادیه اروپا برجای نهاد. تغییرات چارچوبی همچون سیاست همسایگی و اتحاد مدیترانهای نیز نتوانست از تسری تنش در سرزمینهای اشغالی به همسویی در حوزه یورو-مدیترانه ممانعت کند. انقلابهای عربی چشمانداز جدیدی را فراروی اروپا در خاورمیانه قرار داده است. اما اروپاییان میدانند در این فضا نیز مساله اعراب-اسرائیل میتواند جلوی نقش و نفوذشان را در منطقه با دامن زدن به دوقطبی کردن منطقه بگیرد. لذا طرح جدید اروپائیان بیشتر اقدامی در وهله اول برای حل وفصل اختلاف و در وهله بعد جدا کردن مساله مذکور از روابط با جهان عرب است. به نظر میآید اروپا با این طرح اهداف خاصی دارد. از یک سو به دنبال ایفای نقشی اساسی در فرایند صلح خاورمیانه است. از سوی دیگر به نوعی در پی القاء این نکته به خاورمیانه جدید است که رویکرد اروپا نسبت به مساله فلسطین رویکردی مشخص و مجزا دارد، این مساله میتواند پای اروپا را به خاورمیانه باز کند، هرچند چالشهای خاص خود را نیز دارد. همزمان طرح چنین پیشنهادی برای اروپا که جایگاه چندانی در فرایند صلح خاورمیانه نداشته نشان از نوعی تحول نگاه به خود در اروپا به عنوان بازیگر فعال بینالمللی با اعتماد به نفس بالا است. ظاهر عربگرای طرح مذکور نیز در لوای تلاش برای نزدیکی بیشتر به کشورهای عربی خصوصا عربستان به عنوان رهبر شورای همکاری خلیج فارس برای شکل دادن به خاورمیانه قابل فهم است.
1- Aslı SÜEL, FROM THE EURO-MEDITERRANEAN PARTNERSHIP TO THE
UNION FOR THE MEDITERRANEAN,PERCEPTIONS, Winter2008,pp 96-97.
2- RAFFAELLA A. DEL SARTO AND TOBIAS SCHUMACHER, From EMP to ENP: What’s at Stake with the European Neighbourhood Policy towards the Southern Mediterranean?* European Foreign Affairs Review10: 17-38, 2005, pp.21-24.
3- Katrin Bennhold, “Sarkozy, in Morocco, Will Push a Regional Union”, International
Herald Tribune, 22 October 2007, available at
http://www.iht.com/articles/2007/10/22/sports/sarkozy.php.
4-The Arab-Israeli Conflict And The Shattered Mediterranean Dream, Available at:
http://www.medarabnews.com/2010/07/01/the-arab-israeli-conflict-and-the-shattered-mediterranean-dream/ (01/07/2010).
5-Robert Tait, Britain and France ‘spearheading new Middle East peace plan’.Available at:http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/israel/9798855/Britain-and-France-spearheading-new-Middle-East-peace-plan.html, (13 Jan 2013).
6- Anna Sheinman,Britain and France push new EU peace plan,Available at:
http://www.thejc.com/news/world-news/98166/britain-and-france-push-new-eu-peace-plan,(January 14, 2013).