هادي اعلمي
پژوهشگر مسائل امريكاي لاتين
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
اخيرا ژایر بولسونارو رئیس جمهور برزیل شد. این افسر سابق ارتش به حرفهای تفرقهبرانگیز خود مشهور است اما تشخیص دقیق سیاستهای او در خاورميانه کار آسانی نیست. يادداشت زير به بررسي سياست هاي وي در خاورميانه مي پردازد.
منافع برزیل در خاورمیانه:
مسائل یا منافع خاورمیانه ای کشور برزیل تابعی از سیاست خارجی کلان برزیل است که شکل اساسی خود را از حکومت نظامیان به بعد به ویژه در دهه های 70به تدریج یافته است و برهمین منطق حرکت کرده است .برزیل همواره خود را به عنوان قدرتی جهانی و نقش اول در آمریکای جنوبی تعریف کرده است و همواره پیگیر تجدیدنظر در مناسبات جهانی برای حضور خود در معادلات بوده است، امااین نقش را به شکل مسالمت جویانه دنبال کرده است. استراتژی کلان برزیل 2سیاست سازش و گسترش بوده است، به ندرت وارد جنگ های منطقه ای و بین المللی شده است و همواره منطق همکاری و تقویت مناسبات با دیگر کشورها را درپیش گرفته است. همین استراتژی نگاه غالب در خاورمیانه بوده است، درخاورمیانه پس از بحران عراق حضور تجاری و بازسازی داشته است. درمساله اعراب و اسرائیل تاکنون به نفع اعراب موضع گیری داشته است و در این مجموعه سیاست عملگرایانه مبتنی بر سازش بیشتر نشان می دهد سیاست خارجی ابتدا در خدمت توسعه اقتصادی و سپس پرستیژ بوده است. اما اکنون با موضع گیری های تند بولسونارو و فاکت های برگرفته شده از کمپین های تبلیغاتی به نظر می رسد همسویی با سیاست های ایالات متحده انجام شود و چرخش کاملی به سمت سیاست های منطقه ای ایالات متحده و اسرائیل انجام شود و توازن به نفع این ها انجام شود، اما به درجه تغییر در مناسبات دوجانبه نخواهدرسید. زیرا وضعیت روابط برزیل با جهان تابعی از مزیت های اقتصادی است که ماهیتی دیرینه دارد و منجر به ورود این کشور به منازعات خاورمیانه نخواهد شد.
برزیل و مسائل خاورمیانه:
در بررسی مساله نگاه برزیل به خاورمیانه ، علیرغم همه ی تحولات در نظریه های منطقه گرایی و کم رنگ شدن عنصرجغرافیا وسرزمین و ورود عناصر ذهنی و معنایی و هویت های مشترک و ایستارها به باور من جغرافیا و فاصله ها کماکان اولویت و مولفه ی اساسی و بنیادین در روابط برزیل با خاورمیانه را شکل می دهد، مضاف براینکه از سوی کشورهای خاورمیانه هم تلاش های جدی به جز امور اقتصادی یا نیاز به مشارکت در مجامع بین المللی روابط سازماندهی شده ای وارد تحول نشده است. این مساله البته تطبیقی هم می تواند باشد. در مطالعات تاریخی منطقه گرایی حتی روابط جدی اروپا با آمریکای جنوبی از دهه 1970 به بعد و کشورهای شرق آسیا از دهه ی 90 به بعد شروع شده که در برخی موارد پیشرفتی هم نداشته و همه ی این ها به مساله جغرافیا باز می گردد، شاید جهان از منظر خبررسانی، تشکیل گروه بندی های بین المللی جهش سریعی داشته است، اما باز هم برای کشورها اولویت منطقه ی خودشان است.اینکه مساله جایگاه خاورمیانه از منظر بولسونارو چه ماهیتی دارد، در قیاس مانند این است که کشورهای حوزه آمریکای جنوبی با کاپیتانی برزیل به شکل جدی در منطقه ی جغرافیایی خود فوتبال بازی می کنند و مشخصا خاورمیانه تماشاچی است. اولویت و اهمیت برای خاورمیانه برای برزیل ثانوی است و از این منطقه برای سایر اهداف و مناسبات استفاده می کند. همین اظهار نظر بولسونارو درباره ی فلسطین، تغییر مکان سفارت برزیل به قدس و سپس عقب نشینی از این تصمیم نشان میدهد فاقد شناخت راهبردی هستند و صرفا پیام های ترامپ را تکرار میکنند.
مساله فلسطین و اسرائیل:
جامعه چپ گرایان و سوسیالیست های حزب کارگر و لولا داسیلوا و دیلما روسف باتوجه به پیشینه ی مطالعاتی شناخت عمیق تری از مساله ی اعراب و اسرائیل، خاورمیانه ، ایران و مذاکرات هسته ای داشتند و البته همه ی اتخاذ مواضع در حوزه ی تصمیم گیری ارتباط با مشاوران بولسونارو نیز دارد. موضع گیری شتابزده ی بولسونارو چنانکه ذکر شد کلیشه ای تقلیدی از رفتارهای ترامپ است، اما این بخشی از این رفتارهای در ساختار فدرالی و بسیار پیچیده ی بوروکراتیک سازمان سیاسی و تصمیم گیری کشور برزیل که متکی به ائتلاف و سازش داخلی و گفت و گوست تعدیل خواهد شد. اما واضح است چرخش به سمت نزدیکی به اسرائیل در منطقه پیش خواهد رفت و او در مجامع بین المللی از سیاست های ایالات متحده پیروی خواهد کرد، ترامپ و بولتون هردو اظهار تمایل شدید به دیدار با بولسونارو دارند و البته لازم به توضیح است روابط ایالات متحده با برزیل صرف نظر از چپگرایی و راست گرایی همواره خوب بوده است و بالاترین روابط تجاری به جز مواردی که مربوط به برنامه ی هسته ای برزیل بوده است که روابط برسر نظارت بر امور هسته ای به تنش کشیده شده است، را داشته اند.
در مجموع برزیل علیرغم رقابت به عنوان قدرت منطقه ای روابط معقولانه ای با روسای جمهور ایالات متحده داشته است. بولسونارو ناچار است در مساله ی اعراب و اسرائیل به لحاظ پیشگیری از کاهش مبادلات تجاری وارد اظهارنظرهای سیاسی شود؛ اما به مرور این هم مشمول تعدیل خواهد شد. بولسونارو به حدی مشکلات داخلی خواهد داشت که مسائل سیاست خارجی را در نهایت به بوروکرات های دولت خواهد سپرد.
واژگان کلیدی: سیاست، بولسونار ، منافع، برزیل، خاورمیانه