دکتر سعید خالوزاده
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
روابط فیمابین جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی حاکی از چالش ها و موانع متعددی است. این چالش ها در طی سال های اخیر از برجستگی بیشتری برخوردار شده است. کشورهای عضو اتحاديه اروپا نسبت به ايران و نوع رابطه با جمهوری اسلامی ایران موضع منسجم و واحدی ندارند و هر کشور با توجه به منافع و دیدگاه های خود تنظیم رابطه با ايران را مورد توجه دارد. در عین حال این کشورها در چارچوب سیاست خارجی و امنیتی مشترک، در برخی موارد اتخاذ یک رویکرد واحد در برابر ایران را مورد توجه قرار می دهند.
کلیدواژگان: اروپا، جمهوری اسلامی ایران، روابط، سیاست خارجی
تبیین رخداد
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که ریشه در ماهیت انقلاب اسلامی دارد، از بزرگترین حوزه های چالش و شکاف بین ایران و اروپا بوده و اروپایی ها از ابتدای پیروزی انقلاب آن را به عنوان تهدیدی برای اصول، هنجارها و منافع خود تلقی نمودند. اختلاف بنیان های هویتی جمهوری اسلامی با شاخصه های هویتی غرب و اروپا، اروپایی ها را به یک موضع مشترک در قبال ایران رهنمون ساخته است و در مذاکراتی که در طی سالیان پس از انقلاب بین دو طرف با نام ها و عناوین مختلف صورت گرفته، هدف طرف اروپایی این بوده تا نظام هویتی جمهوری اسلامی را در ابعاد مورد نظر خود به نحوی متحول کند که حتی الامکان سازگاری بیشتری با هنجارهای اروپایی داشته باشد. این نگرش ها و تعصب های عمیق تاریخی در قالب رویارویی غرب با اسلام، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاثیرات آن در قالب گسترش اسلام انقلابی و سیاسی، خود را بازتولید نموده و در هسته اصلی خود، در تقابل با جمهوری اسلامی ایران ظاهر شده است. به دلیل خاص بودن جمهوری اسلامی در میان موضوعات روابط خارجی اتحادیه اروپایی که بیش از هر چیز از قدرت ایدئولوژی انقلاب اسلامی ناشی می شود، رفتارهای اتحادیه در قبال جمهوری اسلامی ایران نیز به طور خاص قابل تحلیل است.
مهمترین چالش مطرح شده در روابط ایران و اتحادیه اروپایی که از اواخر دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بر نوع این روابط تأثیر گذاشت، موضوع هستهای ایران میباشد. این موضوع عاملی شد تا سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس خواهان میانجیگری و حل و فصل مسالمتآمیز پرونده هستهای ایران شوند. علیرغم برخورد تعاملی و مسالمتآمیز ایران با کشورهای اروپایی و پذیرش درخواستهای آنان، ولی در نهایت دولت اصلاحات مشاهده نمود که طی مذاکرات صورت گرفته میان طرفین، اهداف و منافع جمهوری اسلامی برآورده نشده و ظاهراً طرف اروپایی قصد ندارد به تعهدات خود عمل نماید و روز به روز بر خواستههای خود میافزاید، به طوری که به چیزی غیر از “تعلیق داوطلبانه نامحدود” از طرف ایرانی راضی نمیشود. به عبارت دیگر، به اعتقاد اتحادیه اروپایی تنها توقف دائمی غنیسازی اورانیوم از سوی ایران میتواند به منزله “تضمین عینی” باشد.
با روی کار آمدن دولت نهم در ایران، همکاری های سیاسی و اقتصادی طرفین بنحو بسیار آشکاری کاهش یافت. مذاکرات سطح بالا و مبادله هیات ها و رفت و آمدهای سیاسی و اقتصادی بسیار کاهش یافت و ما دیگر شاهد سفرهای سیاسی دیپلماتیک و اقتصادی تجاری در سطح روسای کشورها و حتی وزرای خارجه و یا وزرای اقتصادی به پایتخت های یکدیگر نیستیم. روی کار آمدن محمود احمدینژاد واکنشهای متفاوتی در سطح بین الملل برانگیخت. از یک طرف تحت تأثیر تبلیغات سوء رسانههای غربی و صهیونیستی، جبهههای مختلفی در دنیا علیه ایران گشوده شد. با روی کار آمدن دولت نهم، فضای حاکم بر گفتگوهای ایران با تروئیکای اروپایی تغییر کرد و تعلیق داوطلبانه و موقتی اکثر فعالیتهای هستهای، متوقف گردید و کمکم تعلیقهایی که در دولت اصلاحات صورت گرفته بود، برداشته شدند. این مسائل روابط ایران با اتحادیه اروپایی را وارد مرحله جدیدی از چالش و تحریم های گوناگون کرد و امروزه روابط طرفین شدیدا متاثر از این فضای سنگین و بی اعتمادی است. به دنبال دیپلماسی چندوجهی و همهجانبه ایران، اروپا و آمریکا واکنش شدیدی علیه اقدامات ایران نشان دادند. اتحادیه اروپایی به همراه امریکا تفسیر متفاوتی از مقررات پیمان عدم گسترش داشته و از ایران می خواهند غنی سازی 20 درصدی را متوقف کند.
رویکرد تحریم های همه جانبه، هوشمند و هدفدار اتحادیه اروپایی بخصوص از اوائل سال 2010 روند جدی تری گرفت. در این میان، بدنبال فضای سنگین ایجاد شده در روابط و گفتگوهای طرفین و تصویب 4 قطعنامه سخت و تحریمی از سوی شورای امنیت علیه فعالیت های هسته ای ایران، هماهنگی بین اروپا و امریکا بیشتر از هر زمانی عینیت یافت و در این راستا سران اتحادیه اروپا در نشست 14 ژوئن 2010 در بروکسل، تحریمهای شدیدی علیه ایران را مورد تصویب قرار دادند. خانم كاترين اشتون، مسئول سياست خارجي اتحادیه اروپا اعلام کرد اين تحريمها اقداماتی مکمل و حمايت از تحريمهاي سازمان ملل خواهند بود. وي همچنين تاكيد كرد كه اتحاديه اروپا به رويكرد دو طرفه كه گفتوگو بر سرميز مذاكره را باقي ميگذارد، ادامه ميدهد.
در تصمیم شورای اتحادیه اروپایی، محدودیتهای تصویب شده علیه ایران با هدف سوق دادن ایران به از سرگیری مذاکرات در چهارچوب گروه 1+5 توجیه شده است. از این زمان بخصوص دیپلماسی فشار و تحریم در دستور کار مشترک اروپا و امریکا قرار گرفت و دو سوی آتلانتیک از این طریق قصد دارند با اعمال فشارهای زیاد و همه جانبه جمهوری اسلامی ایران را جهت تعلیق برنامه غنی سازی متقاعد نمایند. استراتژی اتحادیه اروپا در اعمال دیپلماسی تحریم که از طریق فشارهای سیاسی و اقتصادی و بخصوص تحریم های گسترده اقتصادی تجاری در قبال ایران اتخاذ شد، نتایجی را بهمراه داشته است.
دیپلماسی تحریمی اتحادیه اروپایی امروزه همچنان در دستور کار است و با جدیت تمام اجرا می شود و در این میان ما هر روز شاهد تحریم های بیشتر، هدف مند تر و شدیدتر غرب علیه جمهوری اسلامی هستیم. اتحادیه گزینه جنگ را در نظر ندارد و بر عکس دایره تحریم ها هر روز در حال تنگ تر شدن است و لایه های بیشتری در زمینه های اقتصادی و تجاری، مالی و بانکی ایران را در بر می گیرد. اتحادیه منصرف کردن ایران از ادامه فعالیت های حساس هسته ای خود را یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی و امنیتی مشترک خود مورد توجه جدی دارد.
در ارزیابی روابط ایران با اتحادیه اروپایی نمی توانیم نقش امریکا را نادیده بگیریم. امریکا نقش کلیدی در رابطه با اتحادیه اروپایی و کشورهای بزرگ و قدرتمند آن بویژه انگلیس و فرانسه دارد. بعد از جنگ عراق و به دنبال یکسری اختلافات دو سوی آتلانتیک ناشی از عدم شرکت برخی کشورهای اروپایی در این جنگ، بتدریج روابط دو طرف عادی شد. پرونده هسته ای ایران دو طرف را به یکدیگر نزدیک کرد و اختلافات را در هاله ای از گذشت زمان فرو برد. اتحادیه اروپا تلاش کرد تا از طریق پرونده هسته ای ایران با واشنگتن آشتی کند و امروز بنظر می رسد این آشتی به بهترین نحو صورت گرفته است.
از طرفی، فضای سنگین و غیر تعاملی ناشی از برخورد دولت نهم با پرونده هسته ای باعث گردید که اروپایی ها مواضع خود را به ایالات متحده نزدیکتر نموده و به همراه آمریکا خواهان ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت شوند تا از طریق اهرم سیاسی و حقوقی شورای امنیت، جمهوری اسلامی را وادار به کوتاه آمدن از خواسته های خود نمایند. آمریکا نیز خواستار همراهی هرچه بهتر اتحادیه اروپا با خود بود. امریکا از همان ابتدا به واسطه ارتباط سنتی و استراتژیک با بریتانیا و با اتحادیه اروپا، در جریان گفتگوهای اتحادیه با ایران بود. این امر باعث شد که مذاكرات تروئیکای اروپا با تهران عملاً به مذاکرات همزمان “اروپا و آمریکا” با طرف ایرانی تعبیر شود. در مذاكرات هسته اي ايران با سه كشور اروپايي انگليس، فرانسه و آلمان، هرگاه زمينه اي براي توافقي فراهم مي شد و انگليس كه معمولاً نقش رابط را داشت، نمي خواست يا نمي توانست با آمريكا هماهنگي لازم را به وجود آورد، به دليل مخالفت آمريكا مذاكرات به شكست مي انجامید.
روند وقایع مربوط به پرونده هسته ای ایران در طی 8-7 سال اخیر نشان می دهد امریکا که ابتدا در دوران نئوکانهای مقطع بوش (با حمایت و فشار لابی اسرائیل) بدنبال گزینه جنگ و درگیری نظامی برای حل بحث هسته ای ایران بود، در طول زمان با تشویق و اصرار و توجیه کشورهای بزرگ اروپایی و همچنین اتحادیه اروپایی بعنوان یک مجموعه، نهایتا گزینه تحریم های سخت و هدفدار بجای جنگ را پذیرفت. این رویکرد بخصوص در دوره اوباما نمود بیشتری دارد. هدف اروپا و امریکا جلوگیری از فعالیت های حساس هسته ای ایران و غنی سازی با درصد بالاست. در این میان طرفین رویکردهای متفاوتی را در پیش گرفته اند. دیپلماسی سخت و قهریه و حتی گزینه جنگ بارها مطرح شده و همزمان باب گفتگو باز بوده و فشار و تحریم های شدید اقتصادی مورد توجه طرفین بوده است.
مصوبه 3 بهمن 1390 شورای وزیران خارجه اتحادیه اروپایی در بروکسل در خصوص تحریم خرید نفت از ایران از اول ژوئیه 2012 و تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بیانگر راهبرد هماهنگ و هدفدار اروپا و امریکا در برابر فعالیت های هسته ای ایران است. بدنبال این مصوبه در تحریم های جدید علیه ایران، باراک اوباما از اقدام اتحادیه اروپا در تصویب تحریم نفت ایران استقبال و اعلام کرد که این اقدام نشان دهنده اتحاد جامعه بینالمللی در رفع تهدید برنامه هسته ای ایران، است. اوباما، در 23 ژانویه 2012 (3 بهمن ماه 1390)، در بیانیهای اعلام کرد آمریکا به اعمال تحریمهای جدید به منظور افزایش فشار بر ایران ادامه خواهد داد. وی افزود: ما به افزایش فشار ادامه خواهیم داد مگر در صورتی که ایران در جهت تغییر مسیر اقدام کند و به تعهدات بینالمللی خود پایبندی نشان دهد. اوباما قبلا در تاریخ 31 دسامبر 2011 تحریمهای جدیدی را علیه ایران امضا کرد که تحریم بانک مرکزی ایران را شامل میشود.
همچنین هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا و وزیر خزانهداری این کشور نیز در بیانیهای مشترک از اقدام اتحادیه اروپا استقبال کردند و آن را «یک گام جدی دیگر در تلاشهای بینالمللی به منظور افزایش فشار شدید بر ایران خواندند». در این بیانیه تاکید شد که آمریکا و متحدانش به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهسته ای متعهد خواهند بود. یک مقام عالیرتبه وزارت خزانهداری آمریکا نیز ادعا کرد: ما انتظار داریم صادرات نفت ایران با کاهش چشمگیری روبهرو شود و پیشبینی میکنیم که ایران در دسترسی به درآمدهای نفتی با دشواری بیشتری روبهرو خواهد شد.
دولت اوباما همزمان با تحریم بانک تجارت از سوی اتحادیه، در 23 ژانویه 2012، سومین بانک بزرگ ایران، یعنی بانک تجارت را هدف تحریمهای خود قرار داد و اعلام کرد: بانک تجارت ایران و بانک ترید کپیتال مستقر در بلاروس که وابسته به آن است به دلیل ارائه خدمات مالی به دیگر شرکتهایی که تحت تحریم آمریکا به دلیل مشارکت در برنامه هسته ای ایران قرار دارند، وارد فهرست تحریمهای آمریکا شده اند. تحریم همه جانبه نفت و صنعت پتروشیمی ایران، بیانگر سیاست تند و هدف مندی است که بروکسل و واشنگتن در دستور کار قرار داده اند. این موضع گیری ها بیانگر هماهنگی زیاد اتحادیه با امریکا در برخورد با ایران در طی چند ساله اخیر می باشد و نقطه اوج دیپلماسی فشار آنها در برابر ایران را نشان می دهد. از طرفی این راهبرد بیانگر نقش تاثیرگذار آمریکا در سیاست خارجی اتحادیه اروپایی است.