مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
جنگ پاییز 2020 در قره باغ، جان حداقل 6300 پرسنل نظامی و 200 تا 300 غیرنظامی را گرفت و در نهایت با آتش بسی که توسط وزارت خارجه روسیه و شخص رئیس جمهور، ولادیمیر پوتین، اعلام شد، متوقف گردید. این موضوع به روسیه در چیدمان جدید قطعات مهم پازل ژئوپلیتیک خود در منطقه قفقاز کمک بسیاری کرد. در این راستا نیروهای حافظ صلح روسیه در مناطق خاص مستقر شدند که به نظر می رسد ماموریت آنها گسترش زیرساخت های نظامی که روسیه در حال حاضر در منطقه در چارچوب روابط اتحاد نظامی خود با ارمنستان حفظ کرده است، باشد. اکنون روسیه در نقش داور و حافظ صلح در مناقشه جمهوری آذربایجان و ارمنستان با توانایی تغییر مجدد وضعیت موجود در آینده به صلاحدید خود بازگشته است. مهمتر از همه، روسیه با نقش حافظ صلح در درگیری و لزوم باز نگه داشتن خطوط تامین و تدارکات، در حال ایجاد حضور نظامی طولانی مدت در منطقه است(1) و در این میان ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا اهرم های کمی برای تأثیرگذاری بر مدیریت مناقشه ناگورنو-قره باغ که به طرز ناخوشایندی متوقف شده است و دلایل کمتری برای اعتماد به پوتین و اردوغان برای قرار دادن صلح بر جاه طلبی ها و محاسبات خود دارند(2).
البته این جنگ با جنگهای قبلی متفاوت بود، زیرا جمهوری آذربایجان توانست به حمایت نظامی-فنی ترکیه تکیه کند و برخلاف انتظار بسیاری از ارامنه، روسیه هیچ نشانهای از مداخله به نفع ارمنستان نشان نداد. دخالت ترکیه در درگیری، بسیج ارمنستان برای دفاع از آرتساخ را تشدید کرد، اما مفهوم امنیت به هم پیوسته آرتساخ و ارمنستان در چارچوب معاهدات اتحاد خود با ارمنستان مورد حمایت روسیه قرار نگرفت. مسکو استدلال کرد که جنگ به طور جدی قلمرو ارمنستان را تهدید نمی کند. تهدید مربوط به یک تهاجم همه جانبه نبود، اگرچه مناطق مرزی در ارمنستان و جمهوری آذربایجان از جنگ در امان نبودند. بیانیه سه جانبه امضا شده به جمهوری آذربایجان اجازه می دهد تا تمام هفت منطقه در منطقه امنیتی ارمنستان در اطراف قره باغ را پس بگیرد. علاوه بر این، منطقه قره باغ مشمول مذاکرات آتی، تقریباً یک سوم کاهش خواهد یافت و ارتباط زمینی به ارمنستان از طریق لاچین تحت کنترل نیروهای حافظ صلح روسیه باز خواهد بود. با این حال، پیچیده ترین موضوع، تحقق کریدوری است که توافق صلح، وعده ایجاد آن را از طریق منطقه مغری ارمنستان در مجاورت مرز ارمنستان با ایران می دهد. این کریدور علاوه بر اتصال زمینی جمهوری آذربایجان به منطقه نخجوان، امکان اتصال ترکیه به بنادر جمهوری آذربایجان در دریای کاسپین و در نتیجه اتصال آن را به مسیرهای مهم انرژی و تجاری در آسیای مرکزی و چین فراهم می کند.
لذا اگر قطعات پازل بازی را که مسکو برای حل مناقشه انجام می دهد بررسی کنیم، می بینیم که ترکیب ایده آل کنش و سیاست (مجموعه قطعات به هم پیوسته) آنهایی هستند که امکان توسعه روابط نزدیک روسیه با ارمنستان و جمهوری آذربایجان را فراهم و همکاری روسیه با ترکیه و ایران را تسهیل می کند. البته این پازل آنقدر پیچیده است که نمی توان آن را یک طرح از پیش طراحی شده در نظر گرفت. دقیقتر است که آن را بهعنوان یک بازی پویا در نظر بگیریم که در آن قطعات میتوانند در لحظهای که در کنار هم قرار میگیرند جمع شوند و به تقویت ثبات و صلح که روسیه در اطراف قرهباغ کوهستانی دنبال میکند یعنی تامین منافع بلند مدت امنیتی و اهداف اقتصادی خود، کمک کند. اگرچه این جنگ بر دیپلماسی و سیاست گذاری روسیه فشار وارد کرد اما به مسکو نیز فرصت مناسبی داد تا چند مؤلفه را در سیاست خود در مورد مناقشه قره باغ و منطقه اطراف آن جمع آوری کند. اولا، اذعان به دستاوردهای ارضی جمهوری آذربایجان در توافق صلح، روابط مثبت با باکو را ارتقا میدهد و مسکو به آن نیاز دارد تا بتواند همکاریهای مبتنی بر مشارکت استراتژیک بین دو کشور را توسعه دهد. هدف روسیه متعهد نگه داشتن جمهوری آذربایجان به تعهدات معاهده دوجانبه است که روابط دوستانه با روسیه را حفظ می کند و چارچوب سیاسی را برای همکاری نظامی-فنی (صادرات سیستم های تسلیحاتی روسیه به جمهوری آذربایجان)، تجارت انرژی و توسعه زیرساخت های حمل و نقل همراه با روسیه فراهم می کند.
دوم، توافق روسای جمهور آذربایجان و روسیه و نخست وزیر ارمنستان این امکان را برای روسیه فراهم کرد تا به هدفی دست یابد- یعنی استقرار نیروهای حافظ صلح-، که در سال 1994 نتوانست به آن دست پیدا نماید. طرح موسوم به گراچف(به گفته پاول گراچف، وزیر دفاع روسیه 1992-1996) که پیشنهاد استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در منطقه کلباجار در منطقه امنیتی ارمنستان را داشت، در آن زمان عملیاتی نشده بود. به هر روی، استقرار نیروهای حافظ صلح روسی نشان دهنده آن است که روسیه نه تنها در آرتساخ حضور نظامی خواهد داشت بلکه نقش کلیدی در توسعه آینده این منطقه مورد مناقشه را بر عهده خواهد گرفت.
سوم، بیانیه سه جانبه به روسیه اجازه می دهد تا کنترل خود را بر مناطق مرزی در قره باغ و ارمنستان گسترش دهد. خط تماس جدید بین آرتساخ و جمهوری آذربایجان و همچنین کریدور لاچین به وسعت پنج کیلومتر که ارتباط زمینی بین آرتساخ و ارمنستان را از طریق قلمرو بازپسگرفته شده توسط جمهوری آذربایجان فراهم میکند،توسط نیروهای حافظ صلح روسیه کنترل خواهد شد. کریدور جنوبی که برای تسهیل ترانزیت جمهوری آذربایجان و ترکیه از طریق خاک ارمنستان در مجاورت مرز این کشور با ایران طراحی خواهد شد، به نوبه خود توسط سرویس گارد مرزی امنیت فدرال روسیه کنترل خواهد شد. این ترتیبات در مجاورت مرز با ایران، که به طور سنتی مرز استراتژیک روسیه است، برای سازگاری با تغییرات منطقه ای که ممکن است به کانون درگیری و تنش تبدیل شود، انعطاف پذیر خواهد بود. روسیه اهمیت استراتژیک بالایی در مرز ارمنستان با ترکیه دارد و حضور نظامی روسیه در حال حاضر در این مرز به دلیل پایگاه نظامی اصلی آن در گیومری امن است.
چهارم، جنگ 2020 قره باغ به روسیه این فرصت را داد تا استدلال کند که امور منطقه ای می تواند به بهترین شکل توسط قدرت های منطقه ای کنترل شود. اگرچه در استدلال خود مبنی بر اینکه گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا باید چارچوب رسمی مذاکرات باقی بماند، پافشاری می کند، اما بخش ارمنی قره باغ را تحت کنترل خود نگه می دارد و همکاری عملی با ترکیه را توسعه می دهد. تفسیر روسیه از تفاهم نامه ایجاد مرکز کنترل آتش بس مشترک روسیه و ترکیه که توسط وزرای دفاع روسیه و ترکیه، سرگئی شویگو و حلوصی آکار در 11 نوامبر (2020) امضا شد، نشان می دهد که خط تماس جدید به معنای خط جدایی بین منافع روسیه و ترکیه است. مرکز کنترل مشترک در آغدام در سمت آذربایجان این خط فعالیت خواهد کرد و عمدتاً از فناوری پهپاد برای انجام وظایف نظارتی خود استفاده می کند. حضور احتمالی پرسنل نظامی ترکیه در منطقه تحت کنترل آرتساخ یک موضوع بسیار بحث برانگیز در روابط مسکو با آنکارا است. این جنگ اختلاف نظر بین دو طرف را بر سر چندین موضوع آشکار کرد که از حمایت آشکار ترکیه از استفاده نیروی نظامی در منطقه مورد مناقشه و شیوه های آن برای استخدام جنگجویان مزدور از سوریه برای انجام وظایف نظامی در آنجا شروع می شود. روسیه به دنبال تبدیل چالش های ناشی از افزایش حضور نظامی ترکیه در قفقاز جنوبی به فرصت ها و نقاط قوت جدید در خارج از این منطقه خواهد بود.
و در نهایت، توافق صلح تضمین می کند که قره باغ همچنان اهرم اصلی روسیه در جهت گیری سیاست های امنیتی و ادغام بین المللی در ارمنستان و جمهوری آذربایجان است. بدون روسیه، ارمنستان نمی تواند به طور قابل اعتمادی در برابر ادعاهای جمهوری آذربایجان در مورد مناطق باقی مانده از قره باغ مقاومت کند. به همین ترتیب، جمهوری آذربایجان بدون گسترش مشارکت خود با روسیه، فاقد ابزاری برای جلوگیری از فشار سیاست های روسیه به نفع ارمنستان در مورد قره باغ خواهد بود. ارمنستان و جمهوری آذربایجان قادر خواهند بود پازلی را که روسیه میخواهد با تقسیم منطقه مورد مناقشه بین آنها به صورت مسالمتآمیز بسازد، از هم بپاشد. اگر فضای سیاسی برای چنین ابتکاراتی وجود داشت، درگیری با آنچه امروز می بینیم بسیار متفاوت بود. جنگ 2020 منجر به ایجاد منطقه ای کوچکتر شد که در آن وضعیت بین المللی حل نشده باقی ماند، اما درگیری را در ساختار امنیتی محکم تری نسبت به قبل از جنگ قرار داد(3).
با این تفاسیر به نظر می رسد روسیه با تمرکز بر مرزهای جنوبی خود ضمن در هم تنیدگی توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی منطقه ای و نظارت بر استراتژی سیاسی-امنیتی جمهوری آذربایجان و ارمنستان می خواهد نظم ژئوپلیتیک منطقه ای را به سمت سیاست های اقتصادی هدایت شده از جانب استراتژی انرژی بکشاند و در این راستا موضوع قره باغ اهرم اصلی قدرت ژئوپلیتیک روسیه برای تعامل دیپلماتیک و رهبری منطقه ای در جهت بالا بردن اعتبار عملکردهای اقتصادی –تجاری خود تلقی می شود.
کلید واژگان: قره باغ, روسیه, ارمنستان, جمهوری آذربایجان, بحران, امنیت، اقتصاد,انرژی, مریم وریج کاظمی
1-https://www.mei.edu/publications/new-geopolitical-realities-caucasus-reevaluating-georgias-national-security-strategy
2-https://gjia.georgetown.edu/2021/01/20/russia-and-turkey-deconflict-their-geopolitical-moves-in-the-caucasus/
3-https://politiikasta.fi/en/the-2020-nagorno-karabakh-war-in-russias-geopolitical-puzzle/