مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

روابط آنکارا و مسکو ، از انعطاف متقابل تا انتفاع متعامل

اشتراک

دکتر علیبمان اقبالی زارچ
کارشناس ارشد مسائل اوراسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح –  IPSC

در هزاره سوم روند تحولات جهانی  بویژه بواسطه شیوع کوید 19 ؛ رشد چشمگیر تکنولوژی و پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا؛  سرعت زیادی بخود گرفته و کشورهایی که در اتخاذ تصمیمات خود از تمامی مولفه های چابکی و پویایی بهره مند بوده و توانمندی لازم برای بهره گیری از تغییر جزیی راهبرد و انتخاب تنوع تاکتیک های لازم بر اساس منافع کلیدی ملی و تعیین کننده کشور خود داشته باشند؛ به موفقیت های قابل توجه دسترسی پیدا می کنند و می توان اذعان نمود که از طرفی منطقه و بویژه ترکیه  بعد تحولات از جدید و درگیری های آذربایجان و ارمنستان شرایط جدیدی را تجربه می نماید و آنکارا سعی دارد با رویکردی واقع گرا و عملیاتی در مواضع منطقه ای و بین المللی و اقدامات تاثیرگذار برای منافع ملی تغییرات لازم را انجام دهد و از سوی دیگر روسیه هم بعد از این تحولات و پیروزی بایدن در آمریکا سعی می نماید از مجموعه روندهای منطقه ای و بین المللی بهره حداکثری ببرد. بطور کلی می توان اذعان نمود که روابط طرفین در دو دهه اول قرن 21 میلادی نوسان زیادی داشته و انواع چالش ها را تجربه نموده است.

 کاملا روشن است که اولویت اول مسکو  تنظیم روابط با همسایگان و در مرحله بعد با واشنگتن؛ اتحادیه اروپا ، چین و هند ، خاورمیانه و همسایگان می باشد . در حال حاضر مهمترین نگرانی روسیه به رویکرد تهاجمی ناتو در حوزه پیرامونی اش بر می گردد و در  چالش های ادامه دار مسکو نیز به تحرکات تدافعی خود ادامه می دهد. ترکیه نیز الویت های گوناگون در عرصه سیاست خارجی دارد که توجه به مناطق پیرامونی بویژه کشورهایی که زمانی تحت سیطره عثمانی بوده اند ؛ برجسته می باشد و در همین راستا  یکی موضوعات مهم همکاری و همگرایی طرفین نزاع دولت‌های ارمنستان و جمهوری آذربایجان است که احترام بیشتری برای روسیه قائلند . در این بخش مسکو و آنکارا با نوعی از همکاری پیچیده و چند وجهی بسیاری از کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران را در مواجهه با صحنه اجرا شده قرار دادند. البته تکرار چنین روندهایی با آینده حضور دو کشور در منطقه لطمه جدی خواهد زد.

دریای سیاه یکی از محورهای مهم مورد توجه طرفین است این منطقه برای کشورهای پیرامونی بویژه روسیه ؛ ترکیه و رومانی و آمریکا فوق العاده حساس می باشد. این دریا برای مسکو حکم سنگر راهبردی و برای آمریکا نقش راهبردی دارد. سرنوشت ژئوپلیتیک دریای سیاه سرنوشتی متناقض است؛ پس از فروپاشی بلوک کمونیست، تحولات بزرگ و تلاش برای بازگرداندن توازن قدرت در منطقه  شروع شده است. بحران‌ های تاریخی زیادی در منطقه ترانسیستریا، اوستیا، آبخازیا، قره ‌باغ و دونباس تجربه‌ شده که  خیلی هم منجمد نیستند و همیشه می‌ توانند دوباره در منطقه وسیع‌ تری از دریای سیاه فوران کنند.

همزمان یکی از موضوعات اختلافی طرفین به اکراین بر می گردد و بطور کلی بسیاری از کشورهای جهان با الحاق شرق شبه جزیره اکراین به روسیه مخالف بوده و به رسمیت نشناخته اند و شکی نیست که ترک ها بدلایل مختلف همسایگی و تعاملات خاص با اکراین در این بخش با رویکرد مسکو تضاد بیشتری داشته اند ولی سعی نموده اند تا همزمان روابط خود را با دو طرف درگیر بویژه با اکراین در ابعاد اقتصادی گسترش دهند. بهرحال تحولات پیرامون شرق اکراین و دریای آزف بر اهمیت دریای سیاه در سال های اخیر افزوده و موجب نگرانی کشورهایی چون رومانی و بلغارستان و حتی کشورهای بالتیک شده است. البته می توان گفت یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر در محور آتلانتیک و غربی ایجاد شکاف نموده همین الحاق کریمه به اوکراین بوده که مجموعه محورآتلانتیک نتوانست واکنش متناسب و یک دستی داشته باشد.

با اکتشاف منابع عظیم گاز و نفت در سال های اخیر؛  دریای مدیترانه و نیز به دلیل اهمیت ژئوپلتیکی  مورد توجه ویژه کشور‌های ساحلی و همچنین برخی کشور‌های فراساحلی شده است. مدیترانه دریایی نیمه محصور است که با ۲۱ کشور احاطه شده است. اکثر کشور‌های ساحلی به جزمنطقه بین ترکیه و یونان دریای سرزمینی خود را مشخص کرده اند . این منطقه بخشی از یک پازل و مثلث سه دریای سیاه ، اژه و مدیترانه می باشد که از دیر باز نقش مهمی در بزرگترین تحولات بین المللی ، دو جنگ جهانی در قرن بیستم و غیره داشته و یکی از مناطق کلیدی برای تسلط راهبردی بر سه قاره آسیا ، اروپا و آفریقا می باشد و در دوران جنگ سرد این منطقه بین دو ابر قدرت وقت تقسیم شده بود. در حال حاضر مربع احادیه اروپا با رویکرد توسعه به شرق ، روسیه با ابزار انرژی و قدرت نظامی ؛ چین با مولفه سرمایه گذاری و تجارت ؛ آمریکا با شعار دفاع و امنیت و خلاصه ترکیه با رویکرد قدرت نرم و نفوذ سنتی در منطقه رقابت ملموسی را دنبال می نمایند. مسکو و آنکارا همواره سعی در روابط نزدیک با رژیم صهیونیستی داشته اند که رویکرد روس ها در این حوزه چشمگیرتر بوده است و پس از تقویت و ثبات نقش روسیه در تحولات بین المللی بویژه اوضاع چالشی خاورمیانه بویژه سوریه ، تل آویو رویکرد  خاصی را به روابط با روسیه دنبال می نماید  . دو طرف در موضوعات مهمی اشتراک و منافع مشترک دارند و برای تقویت تعاملات خود از مولفه های قابل توجهی برخوردارند . 

در مورد کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران بویژه عراق و سوریه شرایط خاصی از سوی مسکو و آنکارا تجربه می شود . ترک ها در موضوع روابط با عراق در دهه های گذشته توفیق چشمگیری حداقل در رقابت با ایران نداشته اند ولی در سوریه با همکاری های نوسان دار به موفقیت هایی رسیده اند، اما مواضع طرفین در بسیاری از موضوعات مهم از جمله سوریه، لیبی، مدیترانه شرقی، ناگورنو قره باغ، کریمه و سایر موارد به طور قابل توجهی متفاوت است. باختصار می توان گفت حضور امنیتی و نظامی روسیه در سوریه با  اهدافی چون تقویت  نقش و ایفای بازیگری در تحولات خاورمیانه با بهره گیری از قدرت سخت و حضور نظامی همراه با  نزولی نمودن نقش و قدرت تاثیرگذاری  آمریکا در تحولات غرب آسیا و بسترسازی ایجاد پایگاههای نظامی و دریایی بیشتر در خاورمیانه برای رصد و مواجهه آمریکاییها دهها پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس دنبال می شود. در مجموع دو کشور در سال های اخیر با دنبال نمودن سیاست های چرخشی و منعطف و در عین طراحی و اجرای سناریوهای گوناگون در قیاس با بسیاری از کشورهای منطقه حتی در رقابت با آمریکا ؛ موفقیت های شایانی را در مناطق پیرامونی ؛ خاورمیانه ؛ مدیترانه و شمال آفریقا داشته اند.

واژگان كليدي: روابط، آنکارا ، مسکو ،  انعطاف متقابل ، انتفاع متعامل، دکتر علیبمان اقبالی زارچ

مطالب مرتبط