مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش و نوع نگاه ارتش در شرایط کنونی به تحولات پاکستان

اشتراک

ماشاءالله شاکری

سفیر پیشین ایران در پاکستان

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

نقش ارتش در بحران کنونی پاکستان

هرکسی که با تاریخ و تحولات پاکستان آشنا باشد، شاید اولین سوءظنش به سمت ارتش و نهاد ارتش می رود. به این دلیل که این موضوع یعنی مداخله ارتش در امور سیاسی پاکستان دارای سابقه است.به گونه ای که بارها به حکومت نظامیان در پاکستان انجامیده است .بنا براین می توان گمان برد که ارتش و نهاد های امنیتی وابسته به ارتش در شکل دهی این حوادث نقش داشتند. علائمی هم که در اثنای این اعتراضات به چشم آمد ، همچنین نوع واکنش ارتش برای مقابله با یک سلسله رفتارهای هیجانی معترضان ، ما را به این نتیجه می رساند که ارتش چندان هم بدون نقش نبوده است . اما اساسا این نقش را برای کلیت ارتش نمی توانیم در این ماجرا به صورت تام تعمیم دهیم. بلکه به عبارت بهتر می توانیم بگوییم جریانی در داخل ارتش که از رفتارهای سیاسی آقای نواز شریف ناراضی بود در صدد بر آمد نواز شریف را سر جای خود بنشاند. در واقع نواز شریف وقتی به قدرت رسید، اولا کینه ی دیرینه ای با ژنرال پرویز مشرف داشت، چرا که در سال 1999 او را طی یک کودتا از کار برکنار کرده و به یک تبعید فرستاده بود. البته این کینه از سوی نواز شریف قابل درک است. بنابراین مشرف در یک فرآیند قضایی با یک سلسله اتهامات مواجه شد که هنوز هم این ماجرا ادامه دارد. این موضوع مورد پسند ارتش نبود که فرماندهی ارتشی که زمانی زمامدار پاکستان بوده، امروز در دادگاه محاکمه شود .ارتش این را نمی پذیرفت. دومین موضوعی که مورد پسند ارتش نبود این بود که، نشانه ها و رفتارهایی از نواز شریف بروز داده شد که حکایت از گرایش وی به سمت هند داشت. چون خانواده ی وی صاحبان صنایع و بنگاه های بزرگ تجاری و اقتصادی در داخل پاکستان و خارج پاکستان هستند و قطعا مواقع منافع تجاری این ها مطرح است، علارغم این که هنجارها و ارزش های حاکم بر جامعه ی پاکستان چه باشد، مناسبات تجاری با کشورهای همسایه را یک مصلحت خاندانی می دانند. سومین موضوعی که ارتش مقداری برایش ابهام داشت ، این بود که تدریجا نواز شریف می خواست موضوع افغانستان را موضوعی افغانی تعریف کند و مداخله ی پاکستان را در امور افغانستان کمتر کند که این را هم ارتش پاکستان نمی پسندید.امروز ارتش پاکستان هویت خود را در شکل دهی فضای سیاسی داخل افغانستان پیدا می کند . زمانی پاکستان عمق استراتژیکش را درون افغانستان تعریف کرده بود و حالا نمی توانست ببیند هندی ها، همسایه و رقیب دیرینه اشان ، فضایی را در افغانستان پیدا کنند و پاکستان از آن فضادور شود. این سه موضوع، اصلی ترین موضوعاتی بود که ارتش احساس کرد باید آقای نواز شریف را کنترل و مهار کند. جریانی در درون ارتش، خارج از فرماندهی ارتش، این ماجرا را در دست گرفت و این قصه را سامان داد تا نواز شریف را در جایگاه خود بنشاند.

ارتش و نگاه های امنیتی به مسائل مختلف کشور

نا امنی در پاکستان دو شکل دارد . در بخشی از پاکستان، تهدید از سوی گروه “تحریک طالبان پاکستان ” و افراطیون مامن گرفته در مناطق دوردست و شمالی وزیرستان رقم زده می شود و منشاء نا امنی های پاکستان از آن مناطق است.. اما تهدید دیگری نیز در داخل شهرهای بزرگ مانند لاهور ، کراچی ،اسلام آباد و .شکل می گیرد.در شکل دوم منشاء ناامنی از طرف گروهک های قومی است. این هم بخشی از چالش هایی است ارتش با آن مواجه است. بنابراین ارتش باید در دو جبهه بجنگد. یکی در جبهه ی مناطق دوردستی که مامن “تحریک طالبان پاکستان” است و دیگر در شهرهای بزرگ که بخشی از جریانات افراط گرا پناه گرفته و به فعالیت خود ادامه می دهند. چنانچه روزی نیست که شاهد بمب گذاری و ترور در شهرهای بزرگ نباشیم. اخیرا یکی از رهبران شیعه در پاکستان به نام آقای کمیلی با محافظینش در کراچی ترور شد. این نشان می دهد جامعه بسیار ملتهب است و اگر تهدیدات امینتی در مرزهای پاکستان را موقتا نادیده بگیریم، ارتش در دو جبهه، یکی در جبهه ی دوردست و یکی در جبهه ی نزدیک، با تهدیدات امنیتی مواجه است.

ارتش و دستاوردهای حمله به وزیرستان

ارتش خوب عمل کرده واز رهگذر مقابله با افراطیون تعداد قابل توجهی از سربازان و افسران خود را از دست داده است، اما توانسته اوضاع را مهار کند. الان مدت هاست که می بینیم در پیشاور ، اسلام آباد و… انفجارهای تروریستی کمتر شده به علاوه این که در داخل آن مناطق هم ارتش طی عملیاتی که انجام می دهد تعدادی از ستیزه جویان و تروریستهارا از بین برده و یا تعدادی را دستگیر کرده است. ولی این حملات در کوتاه مدت نمی تواند جواب دهد و آمار و ارقام هم به صورت خیلی دقیقی منتشر نمی شود. ولی این که مقداری از انفجارات کاهش پیدا کرده، است نشان از موفق بودن حمله ارتش است.

وزیرستان از مناطقی است که جزء ایالت های چهارگانه یا پنج گانه ی پاکستان نیست. البته دولت از ابتدا حاکمیت جدی روی آن نداشته است. بنابراین نمی توانیم بگوییم کدام منطقه را آزاد کرده وکدام منطقه هنوز در دست گروه های ستیزه جو است. اما به نظر می آید دولت موفق شده است، فضای تنفسی گروه های ستیزه جو را بسیار تنگ کند. اگرکه دولت بتواند با دولت افغانستان تعامل سازنده ای داشته و دو طرف با هم همکاری کنند، این موضوع موفق می شود. در صورتی که افغانستان دوباره حالت متلاطمی پیدا کند و حاکمیت و اقتدار دولت مرکزی کم شود، ستیزه جویان از وزیرستان فرار می کنند و در مناطق افغانستان پناه می گیرند و خود را بازسازی می کنند و دوباره برمی گردند و یک مبارزه ی دیرپا برای ارتش پاکستان خواهد بود. ولی این نکته آشکار است که ارتش عزمش را جزم کرده است، چون راه دیگری وجود ندارد. دولت نواز شریف وقتی روی کار آمد تلاش کرد که با “تحریک طالبان پاکستان” مذاکره کند، حتی هیاتی هم برای مذاکره تشکیل داد، اما ارتش از اول نشان داد اعتقادی به مذاکره ندارد .وقتی مذاکره ناموفق از آب در آمد ارتش اسلحه اش را کشید تا مبارزه مسیر خود را پیدا کند.

 

ارتش و احتمال کودتا

بعید است ارتش قصد کودتا داشته باشد. زیرا اگر ارتش بخواهد در داخل پاکستان کودتا کند، وارد یک سلسله نابسامانی ها، کاستی ها و نابهنجاری های اقتصادی، امنیتی می شود و باید پاسخگوی همه ی این مشکلات باشد. پاکستان امروز از نظر اقتصادی در یک بحران به سر می برد، از نظر انرژی در یک بحران جدی به سر می برد، تقریبا با همسایه های خود مشکل دارد. لذا ارتش اگر زمام کشوری با این ویژگی ها و مختصات را دوباره به دست بگیرد و سیاستمداران را به عنوان منتقد کنار بنشاند، بسیار بسیار ریسک بالایی است. نکته ی دیگر این است که الان اگر ارتش کودتا کند، فرهیختگان و نخبگان پاکستان وجامعه ی مدنی پاکستان، دیگر با ارتش همراهی نمی کند. قوه ی قضائیه ی پاکستان، دادگاه عالی پاکستان، که باید حکومت کودتاگران را تایید کند، دیگر تایید نمی کند. این ها برای دورها ی گذشته بوده است. جامعه ی جهانی هم دیگر بعید است کودتا را در کشوری مانند پاکستان تحمل و تایید کند. این ها مجموعه مسائلی بود که ارتش با آن مواجه است. مسئله ی دیگری هم که هست این است که ارتش الان در یک جبهه ی داخلی با طالبان پاکستان می جنگد، یعنی از تیرماه امسال که این جنگ را شروع کرده، بیش از هشتاد نفر از ارتشیان پاکستان جان خود را از دست داده اند. بنابراین ارتش در یک چالش جدی با طالبان در داخل پاکستان است و اگر وقتی برای زمامداری پاکستان اختصاص دهد، ممکن است از تهدید اصلی غافل شود و آسیب جدی تری ببیند. این عوامل نشان می دهد، برحسب محاسبه بسیار بعید است که ارتش بخواهد مداخله ی مستقیم کند و قدرت را در دست بگیرد.

 

واژگان کلیدی:نقش ارتش، جریان های داخلی پاکستان،جریان های داخلی پاکستان، گروه های داخلی پاکستان، احزاب پاکستان

 

 

 

 

مطالب مرتبط