مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

جایگاه عربستان در آینده ی خاورمیانه در پرتو رقابت اسلام اخوانی و اسلام سلفی

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

به دنبال شورش های اجتماعی در کشورهای عربی، دولت های منطقه تلاش کردند که از طریق گفتمان سازی و حمایت از نیروهای سیاسی مطلوب خود، به مسیر و جهت جنبش های اجتماعی- سیاسی در کشورهای عربی شکل بدهند و بدین طریق زمینه را برای نفوذ گسترده ی خود در کشور هدف، در آینده فراهم سازند. این تلاش ها بیشتر از منظر و چشم اندازهای انگاره ای و گفتمانی صورت گرفت. بدین معنی که، دولت های منطقه تلاش دارند گفتمان مطلوب مدنظر خود را به عنوان یک گفتمان مناسب به کشورهای عربی درگیر تحولات سیاسی- اجتماعی پیشنهاد کنند و یا نیروهای طرفدار گفتمان خود را در آن کشور مورد حمایت قرار دهند. در این بین، یکی از ابرگفتمان ها، گفتمان کلان اسلام گرایی بود که این گفتمان توسط کشورهای مختلفی تجویز می شد و یا مورد حمایت قرار می گرفت و یا این که از داخل کشورهای درگیر جنبش های اجتماعی در حال ظهور، مورد طلب واقع می شد. در این میان در گفتمان کلان اسلام گرایی، خرده گفتمان هایی مانند اسلام سلفی و اسلام اخوانی شکل گرفت که هر کدام از این روایت ها نیز مورد حمایت یکی از دولت های منطقه ای بود. از آن جایی که کشورهای عرب درگیر تحولات داخلی دارای جمعیت اکثریت اهل سنت می باشد، لذا زمینه ی لازم در داخل این کشورها برای پذیرش روایت اخوانی یا سلفی از اسلام وجود داشت. در این میان، عربستان که در اثر تحولات دنیای عرب نفوذ گذشته و سنتی خود را از دست داده بود، تلاش می کند با حمایت از روایت اسلام سلفی در کشورهایی مانند مصر و سوریه نفوذ جدیدی را در این کشورها برای خود ایجاد کند و بر این مبنا بتواند در آینده کماکان جایگاه یکی بازیگر پرنفوذ در منطقه ی خاورمیانه را داشته باشد. سؤالی که این نوشتار قصد بررسی و پاسخ به آن را دارد، این است که آیا حمایت های عربستان از روایت سلفی از اسلام، منجر به اعاده ی نفوذ عربستان و تقویت جایگاه آن در آینده خواهد شد؟ در پاسخ به این سؤال استدلال می گردد با توجه به مسلمان بودن مردم کشورهای عربی و تمایل آنها به اسلام، روایت اخوانی از اسلام، ظرفیت و پتانسیل بیشتری برای تبدیل شدن به روایت برتر در این کشورها را دارد و در مقابل روایت سلفی از اسلام که مورد حمایت عربستان است، از محدودیت های جدی برخوردار است. در ادامه تلاش می شود که به ضعف ها و محدودیت های روایت سلفی از اسلام برای کشورهای عربی در مقایسه با روایت اخوانی پرداخته شود و سپس تبعات آن برای عربستان مورد تحلیل قرار گیرد.

کلید واژگان: اسلام سلفی، اسلام اخوانی، عربستان و اسلام سلفی، خاورمیانه و روایت سلفی.

تبیین رخداد

به دنبال تحولات بهار عرب، عربستان به دنبال آن است که با حمایت از روایت اسلام سلفی، در آینده ی منطقه برای خود جایگاهی فراهم کند. اما رسیدن به این جایگاه با توجه به ضعف های روایت سلفی محل تردید می باشد. روایت سلفی دارای برخی کاستی ها و نقصان ها می باشد که در ادامه به آن اشاره می شود؛

  1. سیاسی نبودن اسلام سلفی: روایت سلفی هر چند دارای مواضع پراکنده و متضادی درباره ی سیاست می باشد، اما به طور کلی یک روایت سیاسی که دارای قدمت و فعالیت سیاسی در گذشته باشد، نیست. این در حالی است که ورود به عرصه ی حکومت و حکومت داری، سیاسی بودن را به عنوان یک الزام مطرح می کند. سلفی های مورد حمایت عربستان تاکنون نگاه سیاسی به دین نداشته اند و دولت عربستان نیز از این امر استقبال نکرده است و صرفاً به نظرات آنها در رابطه با مسائل اجتماعی توجه کرده است. از این رو باید گفت که، روایت سلفی فاقد تئوری و نظریه در رابطه با چگونگی اداره سیاست، اقتصاد و شکل و نوع نظام سیاسی و نیز روابط آن با دنیای بیرون است. این درحالی است که اخوان المسلمین سابقه ی فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی بیش از هشتاد سال را در کارنامه ی خود دارد و در این مدت زمانی تلاش کرده است با تطبیق خود با شرایط جدید،  به لحاظ پشتوانه های نظری خود را تقویت کند. هر چند باید اذعان داشت که میان شاخه های مختلف اخوان المسلمین تفاوت هایی وجود دارد اما به لحاظ سابقه و فعالیت سیاسی، اخوان المسلمین نسبت به روایت سلفی جایگاه برتری دارد. این ضعف سبب می شود که روایت اسلام سیاسی در رقابت ها و چانه زنی های سیاسی چندان موفق نشود.
  2. منطبق نبودن با شرایط روز: روایت سلفی، نگاه بنیادگرایانه ای به مسائل اجتماعی دارد که این نگاه الزاماً جواب گوی نیازها و شرایط جدید در عصر و قرن کنونی نیست. این درحالی است که شرایط جدید نیازهای جدیدی را مانند رفاه، حاکمیت قانون، مردم سالاری، عدالت اجتماعی و غیره را در جوامع عربی ایجاد کرده است که این مفاهیم و نیازهای جدید برای روایت سلفی کاملاً غریب و بیگانه است و حتی اگر شناخت حداقلی هم نسبت به آن داشته باشند، با آن مخالفت می کنند. برای مثال امروزه ضرورت رعایت حقوق زنان یکی از واقعیت های خاورمیانه است که در حال قدرت گرفتن می باشد. این روند درحال ظهور برای روایت سلفی از اسلام، محلی از اعراب ندارد. از این رو، ممکن است روایت سلفی موفق شود در دل بخش بی سواد و طبقه های پایین و فقیر جوامع عربی برای مدتی نفوذ کند، اما نیازها و الزامات شرایط جدید از یک سو و مطالبات طبقات دیگر اجتماعی از سوی دیگر سبب خواهد شد که روایت اسلام سلفی در حاشیه قرار گیرد. امروزه در همه ی کشورهای عربی درگیر تحولات سیاسی- اجتماعی، صحبت از مدل ترکیه به عنوان مدلی از اخوان المسلمین بر سر زبان ها است. اما کسی بیان نکرده است که برای مثال مردم تونس و یا مصر مدل عربستان را طلب می کنند، چون اساساً روایت سلفی فاقد مدل و الگوی مشخصی در ارتباط با سیاست و اجتماع می باشد و برخی نگاه ها نیز که به این حوزه ها دارد منبعث از گذشته و فاقد نوع نگاه به شرایط حال و آینده می باشد.
  3. مطلوبیت منطقه ای و بین المللی: یکی از مهم ترین شرایط لازم برای موفقیت هر روایت و بینشی، چه دینی و چه غیر دینی، آن است که آن روایت با مخالفت ها و محدودیت های دنیای بیرون مواجه نشود. برای مثال روایت کمونیسم مورد پذیرش بلوک غرب نبود، از این رو این بلوک همواره تلاش می کرد که برای کمونیسم محدودیت و چالش ایجاد کند. بر این مبنا باید گفت، در منطقه ی خاورمیانه روایت اخوان المسلمین از اسلام نسبت به روایت سلفی از پذیرش و محبوبیت بیشتری برخوردار است به گونه ای که امروزه اخوان المسلمین در بسیاری از کشورهای عربی دارای شاخه می باشد. حتی دولت های غیر عرب نیز روایت اخوانی از اسلام را به عنوان روایتی مسالمت آمیز تر و مطلوب تر می پذیرند. در سطح بین المللی هر چند در کل نسبت به اسلام گرایی در منطقه ی خاورمیانه، بدبینی و سوء ظن وجود دارد و از هر نوع گرایشی به اسلام را تحت عنوان بنیاد گرایی اسلامی یاد می کنند، اما باز در سطح بین المللی، روایت اخوان المسلمین به عنوان روایتی معقول تر که تمامیت و موجودیت دیگر دولت ها را به رسمیت می شناسد، مورد قبول تر است. واقعیت آن است که اسلام مورد حمایت عربستان، در ذهن ها بیشتر یادآور تفکرات القاعده و طالبان است که نگاه غربی ها نسبت به آن بسیار منفی است. ولی در مقابل، آنها اسلام اخوانی را به عنوان مدلی شبیه به اسلام گرایی در ترکیه، بر روایت سلفی ترجیح  می دهند. در این شرایط، طبیعی است که روایت سلفی چون مطلوب بازیگران فرامنطقه ای نیست، با چالش ها و محدودیت هایی در تعاملات و مبادلات سیاسی و اقتصادی مواجه شود. می توان گفت اگر عربستان فاقد منابع نفتی بود، به دلیل پرچم داری روایت سلفی از اسلام، امروزه می توانست منزوی ترین کشور دنیا باشد. پس آنچه که به عربستان برای غرب اهمیت داده است، نوع نگاه آن به اسلام نیست. بلکه وجود منابع نفتی فراوان آن است. حال اگر روایت سلفی در یک کشور عربی که فاقد منابع نفتی عربستان باشد، به روایت برتر تبدیل شود، آن کشور، کشوری نیست که توسط دنیای بیرون به عنوان یک بازیگر مطلوب به رسمیت شناخته شود.

دورنمای رخداد

تحولات موجود در دنیای عرب، از آن جهت که به عمر حکومت های محافظه کار مطلوب عربستان پایان داد، سبب کاهش و تحلیل رفتن نفوذ عربستان شد و تلاش های عربستان برای احیای دوباره ی این نفوذ خود با تکیه بر روایت سلفی از اسلام، نه تنها راه به جایی نخواهد برد، بلکه با آرام شدن شرایط منطقه و غلبه ی روایت اخوانی از اسلام در سطح منطقه، عربستان با تهدیدهای ناشی از نگاه اخوان المسلمینی به اسلام مواجه خواهد شد. بدین معنی که نگاه اخوانی تلاش خواهد کرد به لحاظ نظری و فکری روایت سلفی را به چالش بکشد. هر چند تاکنون نیز این کار را کرده است. ولی زمانی که روایت اخوانی در قالب قدرت و حکومت قرار گیرد، نقدها و چالش های آن برای روایت سلفی از اسلام، بسیار اساسی تر و تأثیرگذارتر خواهد بود.

مطالب مرتبط