امین عظیمیزاده
کارشناس علوم سیاسی
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
وقتی محمد بن سلمان شاهزاده جوان و جویای نام سعودی در بیست و پنجم آوریل سال 2016 میلادی جزئیات مندرج در چشمانداز 2030 عربستان سعودی را تشریح میکرد؛ از یک تحول بزرگ و یک جهش رؤیایی برای عربستان خبر میداد؛ رؤیایی که محقق شدن آن بهای بسیار سنگینی را در پی دارد و مستلزم ایجاد بسترهای اقتصادی و اصلاحات عمیق در سطوح جامعهشناختی این کشور است. اما در این میان روند چشم انداز 2030 و سایر پروژههای توسعه محور عربستان سعودی نظیر همایش داووس در صحرا و نئوم با چالشهای فراوانی مواجه است که این چالشها بی ارتباط با تعارضات منطقهای این کشور با سایر کنشگران در خاورمیانه نیست.
با توجه به چارچوب آکادمیک و اصول مورد قبول در روابط بینالملل، عربستان سعودی نیز مانند سایر کنشگران منطقهای خود؛ نظیر جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و اسرائیل یک قدرت منطقهای محسوب میشود. در همین راستا همواره تلاش نموده است تا در معادلات منطقهای به عنوان یک عنصر مؤثر به کنشگری بپردازد و همواره علاقهمند به حضور و نقش آفرینی فعال در بحرانهای منطقه خاورمیانه بوده است. به نظر میرسد در سالهای اخیر این کشور از روندهای ژئوپلیتیک فاصله گرفته و تمرکز خود را بر روندهای ژئواکونومیک گذاشته است. اگر به محتویات مندرج در چشمانداز 2030 عربستان و یا سایر پروژههای این کشور مانند پروژه نئوم و همایش داووس در صحرا تأملی کنیم درخواهیم یافت که در شرایط کنونی، اصلاحات اقتصادی بیش از هر مسئلهی دیگری برای این کشور در اولویت قرار دارد. شاید برجستهترین نتیجه اقتصادی این کشور در طول دهه اخیر؛ آنجایی بود که در روز اول آوریل سال 2019 میلادی، شرکت ملی نفت عربستان “آرامکو” برای نخستین بار در طول تاریخ تاسیس خود، از سال 1970 تاکنون پرده از حسابهای خود برداشت. در پی اعلام این حسابها مشخص شد که آرامکو به سودآورترین شرکت جهان در سال 2018 میلادی تبدیل شده است و به گزارش “موسسه اعتبار سنجی فیچ” درآمد این شرکت از “اَپل” و “اکسون موبیل” در امریکا نیز بالاتر بوده است. یکی دیگر از شواهد تمرکز اقتصادی عربستان در سالهای اخیر پروژه نئوم است؛ نئوم در واقع مخفف عبارت New Mostaghbalاست که به معنای آینده جدید است؛ در این پروژه 500 میلیارد دلاری قرار است شهری به نام نئوم با هدف توسعه صنعت گردشگری میان دو شهر “الوجه” و “املج” عربستان احداث شود. در کنار این مسئله برگزاری همایش داووس در صحرا نیز از دیگر شواهد تمرکز اقتصادی این کشور است. اما در نشست داووس صحرا مسئله کمی متفاوتتر شد و اولین چالشهای این کشور در قبال آینده اقتصادیاش هویدا شد. مقارن شدن قتل جمال خاشقجی با برگزاری این اجلاس موجب شد تا برخی از شرکتهای سرمایه گذار این پروژه در اعتراض به کشته شدن وی از شرکت در این اجلاس خودداری کنند؛ همچنین مجمع جهانی اقتصاد که مقر آن در داووس سوئیس قرار دارد اعتراض خود را نسبت به هرگونه سوءاستفاده از نام داووس در نشستهایی که هیچ ارتباطی با فعالیتهای این مجمع ندارد اعلام کرد.
به نظر میرسد حملات اخیر پهبادی حوثیهای یمن به تاسیسات نفتی عربستان سعودی و اختلال در سیستم تولید و توزیع نفت شرکت آرامکو نیز؛ بار دیگر آینده تغییر و تحولات اقتصادی این کشور را با موانع متعددی مواجه کرده است؛ آرامکو که عنوان سودآورترین شرکت جهان در سال 2018 میلادی را یدک میکشد، مسلماً خواهان حفظ جایگاه خود در سال جاری میلادی است، اما حملات اخیر موجب شد تا خسارات هنگفتی به تاسیسات این شرکت وارد شود. رخداد حمله پهبادی اخیر موجب افزایش تنشها در خلیج فارس نیز شده است به طوری که طرح ائتلاف امریکایی را در این منطقه تقویت کرده است و کشورهایی که با دیده تردید به این ائتلاف نگاه میکردند اکنون خواهان پیوستن به آن هستند. تامین امنیت نفتکشها و حفاظت از کشتیهای تجاری از مهمترین اهداف این ائتلاف است که به نظر میرسد در حملات اخیر نسبت به پیش از آن، جایگاه برجستهتری پیدا کرده است. حال باید دید در روزهای آتی صحرا تا چه میزان طوفانی خواهد شد؟ آیا در کوتاه مدت نیز میتوان برای برون رفت از این بحران راه حل عمیقی پیدا کرد؟
با توجه به تجربه تاریخی بحرانها در خاورمیانه؛ به نظر نمیرسد که این مسئله در کوتاه مدت حل شود و آنچه مسلم است این است که حملات اخیر، تورهای آسیایی و امریکایی بن سلمان برای جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی را تحت شعاع قرار داده است و امکان خروج برخی از شرکتها از این کشور نیز فراهم است اما در این میان ائتلاف امریکایی برای تامین امنیت نفتکشها و کشتیهای تجاری به قوت خود باقی خواهد ماند.
واژگان کلیدی: تقلای ریاض ، خروج ، بحرانهای منطقهای،امین عظیمیزاده