مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهداف و منافع مهم امنیتی نظامي چین در خاورميانه

اشتراک

فرزاد رمضانی بونش

پژوهشگر ارشد مسائل منطقه اي

مركز بين المللي مطالعات صلح IPSC

 

چین یک قدرت روبه‌رشد است و به ژرفای منافع آن در نقاط مختلف جهان افزوده می‌شود. یکی از مناطقی که چینی‌ها با آن روابط گسترده دارند، منطقه خاورميانه است. این منطقه با منابع انرژی غنی و موقعیتی راهبردی از گذشته زمین بازی قدرت‌های بزرگ و بازیگران منطقه‌ای متعدد با پیچیدگی بسیار است. در این نوشتار سعی شده به بررسی اهداف و منافع مهم امنیتی نظامي چین در خاورميانه پرداخته شود.

اهداف و منافع مهم امنیتی نظامي چین در خاورميانه

واکنش در برابر رویکرد امریکایی در خاور آسیا: در خاور آسیا دوران نوین رقابت آغاز شده و گسل‌های سیاسی و امنیتی سده گذشته آرام آرام بیدار می‌شود. نقش نوین استرالیا، تقویت آسه آن، رویکرد چین، فعالیت‌های کره شمالی، میل نوین ژاپن به نظامی‌گری و تصمیم مجلس سنای ژاپن (رأی به تغییر دکترین نظامی در این کشور)، اصلاحات نوین ارتش ژاپن، تحریک‌ هند توسط امریکا در برابر چین و… همه و همه بیانگر وضعیت نوین منطقه خاور آسیا است. در این بین از شروع بحران اقتصادی در سال 2008 مسائل نوینی در روابط چین و امریکا یافت شد و بی گمان مهار یا توازن قدرت روزافزون چین یکی از مهم‌ترین اهداف این طرح است. در واقع استمرار و حفظ و تداوم سیاستها و هم پیمانی ایالات متحده امریکا به عنوان یک قدرت هژمون جهانی با ایجاد نظم امنیتی – سیاسی و چگونگی برخورد با تهدیدهای آینده بخصوص چین برای حفظ برتری نظامی در آسیا و حوزه اقیانوس موجب شده است تا توان و ابتکار چین برای بی‌اثر كردن همگرایی و همکاری امنیتی امريكا و متحدان سنتی افزایش همکاری دفاعی امریکا و ژاپن به سطوح جهانی، دفاع و کنترل جزایر در دریای خاور چین، تضمین آزادی کشتیرانی در دریای چین جنوبی، افزایش همکاری دوجانبه به حوزه های سایبری و فضایی، فراهم کردن لجستیک برای نیروهای امریکایی در هنگام بروز بحران بخشی از این امر است.

خرید و فروش تسلیحات در خاورميانه: در واقع امریکا، روسیه و چین در صدر کشورهای فروشنده سلاح قرار دارند و در میان خریداران بزرگ سلاح، چند کشور عربی- اسلامی غرب آسیا چون عربستان، امارات، حضور دارند. در مقابل چین فروشنده؛ و خریدار مهم بزرگ سلاح در جهان است. در این بین در رویکرد صادرات سلاح به منطقه باید گفت همکاری‌های تسلیحاتی از پایان دهه 1970 روند رو به افزایش به خود گرفت و چین یکی از تأمین‌کنندگان مهم تسلیحات مورد نیاز کشورهای این منطقه شد. همچنين در واقع چین نیز چون بسیاری کشورها از روش تسلیحات و انتقال فن‌آوری نظامی به عنوان یک عامل نفوذ و گسترش روابط سیاسی در کشورهای خاورميانه استفاده می‌کند.

همچنين نیاز نظامی چین و ضعف تکنولوژیک در مقایسه با امریکا بستر مناسبی برای گسترش روابط تسلیحاتی با بازيگراني چون اسراییل و کسب تکنولوژی نظامی اسراییل بوده است. لذا همکاری تسلیحاتی پکن و تل‌آویو در حوزه‌هایی چون انتقال فن‌آوری نظامی غربی به خصوص در زمینه‌های هوایی و موشکی به چین و… موجب شده چین برخی تسلیحات مورد نیاز خود به‌ویژه در حوزه سلاح‌های پیشرفته را تأمین کرده است.

تقویت ناوگان دریایی و نگهبانی از مسیرهای تأمین انرژی: از نگاه چین، ساختار انرژی جهانی زیرمجموعه ساختار جهانی بزرگ‌تر و تحت کنترل امریکاست، لذا از زمان پایان جنگ سرد با رشد گسترده اقتصاد چین و شوک تقاضای انرژی ناشی از آن، انرژی چین هم به دلیل ساختار صنعتی بیشتر به غرب آسیا وابسته شده است. لذا از مهم‌ترین منافع چین در منطقه‌ی خاورميانه تامین امنیت کالاهای صادراتی و واردات نفت چین و ثبات گذرگاه‌ها و امنیت عبور و مرور تنگه هرمز، خلیج عدن، کانال سوئز، است. لذا نگرانی‌های پکن در مورد اختلالات در مسیرهای دریایی طولانی از آفریقا تا سواحل چین افزایش یافته و از آن می هراسد که مخالفان چین و غرب مسیر تأمین انرژی چین را قطع کنند. به علاوه چینش نیروی نظامی، نمایش قدرت نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق چین در حوزه‌هایی چون خلیج عدن و اقیانوس هند و غرب آسیا و حتی مذاکرات برای برقراری پایگاه نظامی نیز مورد نظر و نمایانگر تغییر بزرگی در سیاست امنیتی چین بوده است. در واقع اگرچه نیروی زیردریایی چین توانایی نمایش قدرت در سطح جهانی ندارد، اما ناوگان رو به رشد متشکل از زیردریایی‌های هسته‌ای تهاجمی آن در اقیانوس هند حضور یافته و در مسیر تأمین انرژی چین اقدام کند.

 

بهره‌گیری از خاورميانه در جهت افزایش قدرت امنیتی در جهان: آنچه مشخص است حضور نظامی امریکایی‌ها برای چین نوعی تهدید است و از قدرت چین و نفوذ و سیطره آن بر خاور آسیا می‌کاهد و توازن قدرت در منطقه را به زیان چین برهم خواهد زد.

در واقع چین خواستار تدبیر مشترک و مداوم برای امنیت خاورميانه است و از کشورهای منطقه برای ایجاد مکانیسم همکاری مشترک فراگیر امنیتی برای دستیابی به صلح بلندمدت، رونق و توسعه پشتیبانی می‌کند. در این نگاه حضور نظامی رو به رشد در منطقه یکی از اجزای حضور چین در غرب آسیا است.

آنچه مشخص است پیشرفت‌های چین در برابر ممنوعیت‌های ایالات متحده نشانگر پیشرفت تدریجی یک قدرت دریایی جهانی است و در فراهم‌سازی امنیت دریایی جهانی و حفظ ثبات سیاسی منطقه تأثیرگذار باشد.

جلوگیری از تروریسم، تجزیه‌طلبی و همکاری‌های تروریستی گروه‌های ضدچینی با بازیگران دولتی و غیر دولتی در خاورميانه: استان سین کیانگ یک‌ششم مساحت چین با اکثریت مسلمانان اویغور هست. این منطقه از سال 1950 در تمام دوره ها شاهد ناآرامی‌های مدنی بوده است. چین مدعی است که در این ناحیه، گروه­های مسلح اسلامی فعالیت می‌کنند و با القاعده ارتباطاتی دارند. در واقع دو گروه عمده و جدایی‌طلب سین یا «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» و «کنگره جهانی اویغور» فعالند. در این میان جنبش اسلامی ترکستان شرقی با فروپاشی شوروی توانست با احزاب و گروه‌های بنیادگرا در آسیای مرکزی ارتباط برقرار و سپس با حضور طالبان و القاعده در افغانستان همکاری‌هایی داشته باشد. در کنار این نیز در دهه‌های اخیر در واقع دو گروه عمده و جدایی‌طلب سین کیانگ توانسته‌اند با احزاب و گروه‌های بنیادگرا و یا قوم‌گرا در ترکیه و در آسیای مرکزی ارتباط برقرار و همکاری‌هایی داشته باشد. همچنین «کنگره جهانی اویغور» در یک دهه گذشته تلاش کرده است تا با توسل به پیوندهای فرهنگی، دموکراسی‌خواهی و حقوق بشر با ترکیه، ارتباط‌هایی هم با محافل پان‌ترکیستی و قوم‌گرا در ترکیه داشته باشد.

در این حال از آغاز بحران سوریه در نیمه مارس 2011 میلادی و با اعلام موجودیت «داعش» در سوریه، اویغورها به این گروه پیوسته و با آن همراهی می کنند. در واقع نگرانی‌های چین از نفوذ تروریست‌های داعش در مناطق مرزی سین‌کیانگ و انجام اقدامات خشونت بار افزایش یافته و دولت چین همه توان خود را برای مقابله با تندروی و خشونت بکار گرفته تا بازگشت نیروهای جذب شده داعش به منطقه رخ ندهد. لذا چین نگران اجزاء افراطی منطقه است که ممکن است آموزش‌دهنده یا الهام‌بخش مسلمانان جدایی‌طلب چین باشند. از آنجا که چین با تندروی اویغوری مخالف است از تلاش‌های کشورهای خاورميانه در مبارزه با تروریسم و ایجاد توان مقابله با تروریسم پشتیبانی می‌کند. در همین چارچوب همکاری‌های ضد تروریستی با کشورهای منطقه برای بنیان یک ساختار امنیت مستحکم، گفت‌وگوهای سیاسی و مبادله اطلاعات جاسوسی، همکاری‌ها و آموزش برای مقابله با تهدیدهای بین‌المللی، جلوگیری از آموزش و تحریک مسلمانان جدایی‌طلب در غرب چین و کنترل تکفیری‌های تروریست جزو عناصری مهم سیاست نظامي چین در منطقه است.

همکاری‌های امنیتي منطقه‌ای: از نگاه چین همکاری در حوزه‌های قضایی، پلیس، مهاجرت و کنسولی، استرداد مجرمین و بازگرداندن آنها به کشور خود، بازگرداندن پناهندگان، بازگشت دارایی‌ها و نیز مبارزه با فساد و جرائم فراملیتی، ظرفیت مقابله با تهدیدات مدرن، مبارزه با دزدی دریایی، حفظ امنیت دریاهای بین‌المللی، امنیت سایبری، همکاری‌های فضایی، استفاده‌ی صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای (همکاری‌ها در زمینه‌ی سوخت‌های هسته‌ای، راکتورهای تحقیقاتی، عملکرد فناوری‌های هسته‌ای،‌ امنیت هسته‌ای، دفع پسماندهای رادیواکتیو و واکنش‌های اضطراری و ایمنی هسته‌ای و…) نیز در نگاه چین به خاورميانه مد نظر است.

واژگان كليدي: اهداف، منافع، امنیتی، نظامي، چین، خاورميانه

مطالب مرتبط