مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

انتفاع کردهای سوریه از تداوم بحران این کشور گفتگو با پروفسور نادر انتصار

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

بحران سوریه در حال سپری کردن بیست و یکمین ماه از زمان آغازش تا کنون است بحرانی که ابعادی فرامنطقه ای به خود گرفته و به یکی از مهمترین مباحث و مسائل ماههای اخیر در میان کشورهای مهم فرامنطقه ای و منطقه ای تبدیل شده است. یکی از پیامدهای بحران مذکور در داخل مرزهای این کشور به تحولات مرتبط با کردستان سوریه مرتبط است منطقه ای که گروهها و احزاب کُرد مستقر در آن در سایه ضعف دولت مرکزی این کشور و در توافقی نانوشته با آن کنترلش را بدست گرفته اند؛ برای بررسی هرچه بهتر تحولات مرتبط با شمال سوریه و چشم انداز پیش روی کردهای این کشور به گفتگو با پروفسور نادر انتصار استاد ایرانی روابط بین الملل دانشگاه آلابامای جنوبی نشستیم، آنچه که در پی خواهد آمد حاصل این گفتگوی اینترنتی با وی است:

واژگان کلیدی: سوریه، بحران سوریه، کردستان سوریه، سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه، روابط حکومت اقلیم کردستان عراق با کُردهای سوریه.

مشروح گفتگو

بطور کلی وضعیت کُردها در سوریه از آغاز تاسیس این کشور در قرن بیستم تا پیش از وقوع بحران جاری سوریه چگونه بوده است؟ و چرا در کردستان سوریه ما شاهد شکل گیری جنبش ها و احزاب کُردی نسبتاً قدرتمند به مانند دیگر کشورهای دارای جمعیت کُرد نبوده ایم؟

باید تاکید کرد که قدرت های فرامنطقه ای در ساخت و تاسیس کشور سوریه پس از جنگ جخانی اول تاثیرات قابل توجهی داشتند و در این بین فرانسه نقش عمده ای را در شکل گیری سوریه معاصر ایفا کرده است. بعد از تاسیس سوریه، قدرت بین گروههای ملی گرای عربی تقسیم شد در آن زمان کُردهای سوریه به دو جنبش تقسیم شدند یک گروه خود را با مسیحیانی که هنوز در میانشان طرفداران فرانسوی بودند پیوند دادند و گروه دیگر سعی کردند که پایه فرهنگی خود را در بیروت و دمشق و سایر مناطق عرب نشین سوریه تقویت نمایند. عده دیگری از کردهای سوریه زیر نفوذ کردهای ترکیه و سیاست های آنان درآمدند. در عمل شکاف های سیاسی بین گروههای کُرد سوریه مانع از ظهور یک نهضت منسجم کُرد در سوریه گردید.

طی چند ماه اخیر شاهد آن هستیم که کنترل برخی شهرهای شمالی سوریه به دست کُردهای این کشور افتاده است به نظر شما چرا بشار اسد اداره چهار شهر کُردنشین را به دست کُردها سپرد؟ آیا این امر در اثر ضعف سوریه در قبال گروههای کُرد بود و یا اقدامی جهت فشار آوردن به ترکیه؟

فکر می کنم بشار اسد به این نتیجه رسیده بود که اختلافات موجود میان گروههای مختلف کُرد در سوریه که تعدادشان حداقل 15 گروه است باعث ایجاد یک منطقه قوی کردنشین در سوریه نخواهد شد. از طرف دیگری دولت اسد به این نتیجه رسیده بود که از نظر استراتژیکی به نفع دولت اوست که ارتش سوریه را از مناطق کردنشین سوریه بیرون آورد و آن را در دیگر مناطق که منافع دولت او را بیشتر به خطر انداخته بودند متمرکز کند. از دید دولت اسد، با دادن یک استقلال نسبی  و موقت به کردهای سوریه، او میتواند از برگ کُردها در مقابله با ترکیه استفاده کرده و از این طریق دولت اردوغان را تحت فشار قرار خواهد داد.

با این اوصاف و مجموعه تحولات رخ داده در شمال سوریه، آیا می توان گفت بحران اخیر این کشور در کل به نفع کردها بوده است؟

نمی توان این مساله را تایید یا انکار کرد چون هنوز زود است به این نتیجه برسیم که بحران سوریه به نفع کردها بوده است؛ در ظاهر این بحران باعث شناخته شدن مواضع کردها گردیده و تا اندازه ای به کردها اجازه داده است که از گمنامی نسبی بیرون بیایند. ولی گروههای مخالف دولت اسد، حتی گروههای دموکرات در میان آنها، هنوز کُردها را به عنوان قومی متفاوت و با نظریات و ویژگی های متفاوت با اعراب سوریه به رسمیت نشناخته اند و در نتیجه کُردهای سوریه هنوز به اهداف و برنامه های گروه های عرب مخالف دولت سوریه اعتماد ندارند.

وضعیت جهت گیری بحران سوریه به گونه ای است که به نظر می رسد کُردها هنوز تصیمی قاطعی برای پیوستن به اوپوزیسیون مخالف اسد و یا بی طرف ماندن در این بحران نگرفته اند از طرفی هم همانطور که شما اشاره کردید وضعیت نسبتاً مطلوب فعلی کُردها با هماهنگی دولت اسد در شرایطی که دچار ضعف است بوجود آمده است حال به نظر شما ماندن اسد به نفع کُردهای این کشور خواهد بود و یا قدرت گیری مخالفین اسد؟

اگر اسد بتواند از این بحران از نظر سیاسی نجات پیدا کند و بر سر قدرت خود باقی بماند به احتمال زیاد قدرت او به مراتب کمتر از قدرتی است که او قبل از این بحران داشت. لذا به نظر من یک اسد نسبتاً ضعیف می تواند بیشتر به نفع کردهای سوریه باشد تا دولتی دیگر که مواضع مشخصی در برابر کردها ندارد و برنامه هایش قابل پیش بینی نیست، بخصوص که دولت آینده و احتمالی اسد زیر نفوذ ترکیه و عربستان خواهد بود که اولی به هیچ عنوان دیدگاه منعطفی در برابر تقویت مواضع کُردهای سوریه ندارد!

طی هفته های اخیر اقداماتی از سوی اوپوزیسیون برای جلب نظر کردها انجام گرفته است حتی صحبت از ارتش آزاد کرد شد، اما در عمل نه کُردها هنوز به آنها ملحق شده اند و نه اقدامی علمی از سوی شورای مخالفین برداشته شده است در کل شما دیدگاه شورای رهبری مخالفین در قبال مساله کُرد در سوریه را در حالی که یکی از رهبران این شورا خود کُرد است را چگونه ارزیابی می کنید؟

شورای رهبری مخالفین بجز صدور بیانیه های شعاری مواضع طرفدارانه ای در قبال حق کُردها در سوریه را ندارند اگر چه یکی از رهبران این گروه بنام «عبدالباسط سیدا» خود یک کُرد است اما شورای رهبری برنامه ای در مورد شناخت حق کُردها ارائه نکرده است. به علاوه آقای سیدا چندین بار انتقادات شدیدی از گروههای کُرد که با این شورا همکاری نکرده اند نموده است. در جواب کُردها هم سیدا را متهم به پیروی کورکورانه از سیاستهای ترکیه می کنند. همچنین «معاذ خطیب» رئیس جدید این شورا هم عملاً اقدام تازه و قدمی اساسی در این خصوص برنداشته است و در پاسخنامه که برای گروههای کُرد تنظیم کرده بود بررسی و پیگیری خواسته های آنان را به پارلمان سوریه جدید موکول کرده بود!

در تحولات شمال سوریه بازیگران مختلفی حضور و تاثیر دارند یکی از آنها حکومت اقلیم کردستان عراق است شما سیاست های حکومت اقلیم در قبال تحولات شمال سوریه، از جمله تلاش برای ایجاد اتحاد میان احزاب سیاسی کُرد سوریه و نیز آموزش و تجهیز نظامی جوانان کُرد سوریه ای را چگونه ارزیابی می کنید؟

بطور کلی سیاست های حکومت اقلیم کردستان عراق در قبال تحولات شمال سوریه بیشتر روی ایجاد اتحاد میان گروههای مختلف کُرد استوار است تا از این طریق ضمن منسجم کردن آنها بر دامنه نفوذ خود بر این منطقه نیز بیافزاید و باید گفت تا اندازه محدودی این استراتژی حکومت اقلیم کردستان عراق با موفقیت همراه بوده است ولی در مجموع تعداد قابل ملاحظه ای از گروههای کُرد سوریه اعتماد لازم به سیاست های حکومت اقلیم را ندارند و از این واهمه دارند که کردهای عراقی بیشتر از هر چیز در راستای حفظ منافع خود گام بر می دارند تا اینکه مایل به وجود یک جبهه مستقل کُرد در سوریه باشد. همچنین تعدادی از گروهها و احزاب کُرد سوریه بر این باورند که ترکیه از طریق نفوذش در حکومت اقلیم کردستان عراق، از آنها می خواهد از راه دیگری بر قدرت منطقه ایشان بیافزایند و بر میزان کنترل و نفوذشان بر کردهای ترکیه و سوریه بیافزایند.

آیا حکومت اقلیم کردستان عراق در شمال سوریه بدنبال زمینه سازی جهت ایجاد منطقه ای فدرالی پس از پایان بحران سوریه است؟

شاید این هدف درازمدت حکومت اقلیم کردستان عراق باشد ولی شرایط منطقه، بخصوص برنامه آنکارا در قبال کردهای سوریه، ایجاد یک منطقه فدرالی در شمال سوریه که بعدها با الحاقش به کردستان عراق یک منطقه فدرالی کردی گسترده را تشکیل دهد را در زمان کنونی تقریباً غیر عملی کرده است.

به سیاستهای تاثیر گذار ترکیه در قبال کردهای سوریه اشاره کردید اصولاً نگرانی های این کشور در قبال قدرت گیری کُردها از چه واقعیات و پیامدهای احتمالی ریشه می گیرد؟

نگرانی های ترکیه در خصوص تحولات شمال سوریه بیشتر ناشی از نقش و نفوذ تاریخی و سنتی حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) در این منطقه است. به عبارتی دیگر نگرانی ترکیه این است که حضور یک منطقه کُردنشین در سوریه با تمایلات مساعد از خواسته های کُردهای ترکیه برنامه آنکارا را در مورد کردهای ترکیه ضعیف خواهد کرد.

آخرین موضع رسمی ترکیه و حکومت اقلیم کردستان عراق به دو ماه قبل و صدور بیانیه ای مشترک از سوی مسعود بارزانی و احمد داوود اغلو باز می گردد تا چه میزان می توان به بیانیه داوود اوغلو و بارزانی مبنی بر دیدگاه مشترک در خصوص تحولات شمال سوریه خوش بین بود؟ چون به نظر می رسد از منظر استراتژیک این دو بازیگر در سوریه دارای تعارض منافع هستند؟

به گمان من نیز بیانیه مشترک احمد داوود اوغلو و مسعود بارزانی بیشتر به یک بیانیه دیپلماتیک تشریفاتی و بدون پشتوانه شبیه است چون هر دو به خوبی می دانند که منافع ترکیه و حکومت اقلیم کردستان عراق در قبال کردهای سوریه با یکدیگر در تضاد هستند ولی در مقطع کنونی آنها باید در ظاهر خود را متحد جلوه دهند. چون هر دو برنامه شان و سیاست هایشان در مقابله با دولت اسد بهم نزدیک است و در ظاهر باید این اتحاد را تا رسیدن به پایان احتمالی دولت اسد حفظ کرده و ادامه دهند.

به عنوان آخرین سوال به باور شما بطور کلی چشم انداز وضعیت کُردها در سه کشور سوریه، ترکیه و عراق در پرتو تحولات موسوم به بهار عربی در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟

بهار عربی به نتایجی که بسیاری امید به آنها داشتند نرسیده است و حتی در بعضی از کشورها مانند لیبی به زمستان عربی  تبدیل شده است. اگر ما از شعارهای عوام پسند و پوپولیستی عبور کنیم می بینیم که در هیچ یک از کشورهایی که بهار عربی در آنها نفوذ و تاثیر داشته است و باعث تغییر حکومت هایشان شده است منافع قومی و یا درک منافع قومی در بیان حکام جدید این کشورها با حکمرانان سابق آن کشورها فرق چندانی نداشته است بعلاوه بهار عربی بدون بهار کُردی به نقش و واقعیات کُردها تاثیر چندانی نخواهد داشت. تاکنون گرچه چکیده ای از بهار کُردی را مشاهده کرده ایم ولی ساختار سیاسی حاکم بر کشورهای خاورمیانه و ترتیبات امنیتی منطقه ای موجود در این منطقه باعث شده است تا تاثیر چندان مثبتی از پیامدهای بهار عربی بر وضعیت کردها در عراق، سوریه و ترکیه مشاهده نکنیم.

گفتگو از اردشیر پشنگ

 

 

مطالب مرتبط