حسن کریمی
فوق دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
مركز بين المللي مطالعات صلح-ipsc
مقدمه:
موریس دوورژه حقوقدان معروف فرانسوی، حزب سیاسی را چرخ دنده ماشین دموکراسی میداند. وی بر این باور است که تنها زمانی میتوان در یک جامعه از دموکراسی سخن گفت، که احزاب سیاسی وجود داشته باشند. جامعهای که در آن حزب نباشد، سخن گفتن از حاکمیت مردم گزافهای بیش نیست. تصورم بر این است سخن جناب دوورژه بیشتر به کار جوامع پیشرفته میآید؛ زیرا بعضی جوامع در حال توسعه شرق، حزب را با کانونهای دوستانه و بعضاً خانوادگی اشتباه گرفتهاند. بهگونهای که در بعضی از ممالک در حال توسعه از جمله منطقة جنوب غرب آسیا، بسیاری از احزاب، اساسنامه، مرامنامه و اهداف آنها شبهمردمی، فامیلی و رانتی است. نمونه آن اتحادیه میهنی کردستان عراق است. اتحادیه میهنی تا زمانی که بنیانگذار آن جلال طالبانی زنده بود، حزبی کارآمد و قابل احترام در عراق، کردستان و منطقه بود.
بهگونهای که رهبر آن مام جلال یکی از برترین رهبران سوسیال دموکرات جهان بود. اما با مرگ مام جلال، اتحادیه میهنی دیگر مثل گذشته نیست و کانون رانت و رقابت فامیلی است. حال سوال این است: چرا اتحادیه میهنی به کانون رقابت خانوادگی تبدیل شده است؟ چرا شخصیتهای کارآزموده و پختهای مثل رسول کوسرت علی، برهم صالح و ملا بختیار ـ که از نزدیکترین افراد به افکار و اندیشههای جلال طالبانی بودند ـ رهبر اتحادیه میهنی نشوند؟ چرا سرنوشت و آینده اکراد عراقی وابسته به اتحادیه میهنی بدست رهبران جوانی مثل قباد، بافل طالبانی، لاهور شیخ جنگی و آراس شیخ جنگی بیفتد؟ در پاسخ میتوان گفت که اتحادیه میهنی، یک حزب واقعی به معنای مرسوم آن در جهان پیشرفته که دارای ساختاری قوی و هدفش نیز دفاع از منافع ملی و مدنی شهروندان باشد، نیست.
ـ یافتههای پژوهش
در تاریخ کرد و کردستان بخصوص از جنگ دوم جهانی به این سو با تمام فراز و نشیبهایش، اگر بنا باشد به رهبران و مبارزان آن امتیاز داده شود بدون شک جلال طالبانی جز آن دست از رهبرانی است که در نیمه بالای هرم قرار میگیرد. شیربچه دیار روستای کلکان دَوَر استان کرکوک هنوز پشت لبهایش سبز نشده بود که در سن سیزده سالگی وارد مبارزه شد؛ یعنی زمانی که باید در جمع هم سن و سالهایش بازیهای محلی هه لوکان، گُرزان و… انجام میداد، تاب نیاورد و جا پای بزرگان گذاشت. وی در طول مبارزات خود به اندازهای رشد کرد که برای افرادی مثل ابراهیم احمد (همرزم و پدر خانمش)، ملا مصطفی بارزانی (همرزمش) و صدام حسین (دشمن اصلی او) در کردستان و عراق و در خارج از عراق نیز، برای جمال عبدالناصر، محمدرضا پهلوی و خانواده اسد فرد شناخته شدهای بود. طالبانی بعد از شکست شورش ایلول (1975 ـ1962) از عراق گریخت و در دمشق پایتخت سوریه با کمک فواد معصوم (رئیس جمهور سابق عراق)، عبدالرزاق فیلی (از اکراد فیلی)، عادل مراد و انوشیروان مصطفی (رهبر فقید جنبش گوران)، اتحادیه میهنی کردستان (یکیتی نیشتمانی کوردستان) را بنیانگذاری کرد. این حزب که دارای گرایش چپ بود و به جناح سوسیال دموکراتهای جهان نزدیک بود، کمکم در کردستان عراق اسم و رسم پیدا کرد و نهایتاً در دهه 1980م. جذب شناختهشدهای شد. این حزب در دهه 1980م. به رهبری طالبانی و همفکرانش با حکومت انقلابی ایران هم پیمان و علیه حزب بعث جنگید.
پس از حمله متحدین به عراق برای بیرون راندن عراق از کویت و ایجاد منطقه پرواز ممنوعه در مدار 36 درجه در شمال عراق، کردها موفق به تأسیس یک منطقه خودمختار شدند. این اداره خودگردان دوام چندانی نیاورد و کردستان از سال 1992م. تا 2004م. به صورت دو ادارهای به مرکزیت اربیل (ههولیر) و سلیمانیه اداره میشد. سلیمانیه و نواحی همجوار مرکز حکومت اتحادیه میهنی است. جلال طالبانی تا روزی که زنده بود، حرف اول و آخر را در حزب میزد. به جز انوشیروان مصطفی که در سال 2007م. از اتحادیه میهنی جدا شد، بقیه اعضای حزب همواره مطیع اوامر وی بودند. اما اتفاق بد زمانی افتاد که طالبانی در سال 2017م. فوت کرد و شخصیت کاریزمائی پیدا نشد که جای وی را بگیرد. بنابراین حزب دچار انشقاق شد. خانواده طالبانی بزرگترین پازل در میان جناحهای مختلف در اتحادیه میهنی هستند. در میان خانواده طالبانی میتوان به هیرو طالبانی همسر جلال طالبانی، شهناز طالبانی خواهر همسر طالبانی، بافل و قباد طالبانی فرزندان جلال طالبانی، لاهور شیخ جنگی و آراس شیخ جنگی برادرزادههای جلال طالبانی و افراد نزدیک به آنها در حزب اشاره کرد.
در میان جناح فوق هیرو طالبانی دست بالا دارد و خواهرش شهناز نیز مشاور اصلی اوست. اتفاقات اخیر در اتحادیه میهنی را نیز دسیسه شهناز میدانند، هرچند وی منکر آن است. بقیه اعضای خانواده و دیگر اعضای حزب منتسب به آنها نیز هرکدام به نوعی و تا اندازهای از هیرو طالبانی حرف شنوی دارند. اما مشکل اینجاست که هیرو طالبانی پیر و فرسوده است و دیگر مثل گذشته برش ندارد و روز به روز از میزان کارائی وی کم میشود. اینجاست که پای اعضای جوان خانواده پیش کشیده میشود که در این میان میتوان به بافل و قباد طالبانی فرزندان جلال طالبانی و برادرزادههای وی مثل لاهور شیخ جنگی، آراس شیخ جنگی و پولاد شیخ جنگی اشاره کرد. همین نقطه آغازین جنگ پسرعموها بر سر قدرت در اتحادیه میهنی است. کنگره چهارم حزب در سال 2019م. سعی کرد به این اختلافات رسیدگی و آن را حل کند. در کنگره چهارم اتحادیه میهنی، ریشسفیدان اصلی حزب مثل فواد معصوم، ملا بختیار، برهم صالح و امثال آنها عضو شورای عالی سیاسی به رهبری کوسرت رسول علی شدند. اما دو چهره جوان حزب یعنی بافل طالبانی و لاهور شیخ جنگی شورای 124 نفره رهبری را تحت سیطره خود در آوردند. جدال بافل طالبانی و لاهور شیخ جنگی برای کسب آرای بیشتر در شورای رهبری به منظور رسیدن به کرسی ریاست اتحادیه میهنی کمکم چالشبرانگیز میشد تا اینکه «سیستم ریاست مشترک» برای جلوگیری از هرگونه تنشی در حزب پیشنهاد شد. سیستم اشتراکی میراث حزب کارگران کردستان (پ.پ.ک) است که در رأس هرم حزبی یک مرد و زن ریاست دارند و بیانگر برابری جنسیتی در حزب است.
در سیستم ریاست مشترک اتحادیه میهنی بافل طالبانی و لاهور شیخ جنگی که هر دو تابعیت بریتانیا دارند، هرکدام عهدهدار بخشی از وظایف شدند. بافل طالبانی مسئول امور اداری و داخلی حزب و لاهور شیخ جنگی مسئولیت امور سیاسی و امنیتی حزب را بر عهده گرفت. اما این همکاری ریاستی چندان پایدار نبود؛ زیرا به علت تداخل وظایف دو رهبر و آرای متفاوت آنها نسبت به مسائل داخلی، سیاسی و امنیتی دچار اختلاف شدند و جرقة این اختلاف زمانی زده شد که بافل طالبانی در یک اقدام غیرمنتظره به همراه تعدادی از نیروهای ویژه حزب، در جولای 2021م. رئیس اداره اطلاعات اتحادیه میهنی موسوم به «زانیاری» را که از افراد نزدیک و وابسته به لاهور شیخ جنگی بود، دستگیر کرد و یکی از افرد وابسته به خود به نام سلمان امین را جایگزین وی کرد. بافل طالبانی، پولاد شیخ جنگی برادر لاهور شیخ جنگی و فرمانده نیروهای ویژه ضد ترور اتحادیه میهنی را نیز از کار برکنار کرد و به جای وی وهاب حلبچهای را منسوب کرد. علاوه بر این فرزندان طالبانی رسانههای وابسته به لاهور شیخ جنگی را نیز مسدود کردند. این اقدام با واکنش لاهور شیخ جنگی مواجه شد و از آن به نام «کودتای سفید» بر علیه خود یاد کرد. فرزندان طالبانی در واکنش به لاهور شیخ جنگی، وی را متهم کردند که اولاً، در منزل جلال طالبانی فردی را مامور به جاسوسی کرده است. ثانیاً، قصد مسموم کردن بافل طالبانی و ترور وی را داشته است. ثالثاً، در پروندههای فساد و پولشویی دست داشته است. چهارم، او و افراد وابستهاش در قاچاق نفت، آدمربائی و تیراندازی به مردم نقش داشتهاند. پنجم، مانعی بر سر راه همپیمانی و دوستی میان اتحادیه میهنی و حزب دموکرات است. اما لاهور شیخ جنگی تمام اتهامات مذکور را رد کرده و از فرزندان طالبانی یا همان عموزادههایش خواسته برای اثبات گفته خود باید سند و مدرک داشته باشند. فرزندان طالبانی نیز ضمن تکرار اتهامات، وی را از ریاست مشترک حزب برکنار و خواهان خروج وی از سلیمانیه شدند.
لاهور شیخ جنگی که در نتیجه چنین اتفاقاتی تمام مسئولیتهای حزبی از وی سلب شد، طی مصاحبهای اعلام کرد که خود تمام مسئولیتها را به بافل طالبانی واگذار کرده و این تفویض اختیار تا زمانی برگزاری کنگره فوقالعاده است. اما واقعیت میدانی چیز دیگری را میگوید؛ چرا که بافل طالبانی برای تثبیت ریاست خود بر حزب گامهای اساسیتری برداشته و درصدد همراه کردن اعضای شورای عالی سیاسی اتحادیه میهنی از جمله رسول کوسرت علی با خود است. وی در یک اقدام نوستالژیک، همچون زمان پدرش خواهان احیای سِمت دبیرکلی در حزب است؛ یعنی یک دبیرکل با دو معاون، که قرار است یکی از معاونین وی، فرزند رسول کوسرت علی باشد و دیگری از میان هواداران کرکوکی اتحادیه میهنی انتخاب شود. سایت خبری کورد ناس گزارش داد که بافل طالبانی در ادامه روند دستگیریها که همچنان ادامه دارد، با تاکید بر اینکه هدفش از این اقدامات، مبارزه با فساد است، اعلام کرد که تمام اقدامات وی مورد تایید دفتر سیاسی حزب است. در همین راستا روز 11 اوت، 6 تن از محافظان برادران لاهور شیخ جنگی و 2 تن از مسئولان پیشین دستگاه اطلاعاتی اتحادیه میهنی به فرمان بافل طالبانی دستگیر شدند. اتهام این افراد یورش به شهروندان و تیراندازی به سوی آنان بود.
شهناز ابراهیم احمد از اعضای ارشد اتحادیه میهنی و خاله بافل طالبانی ضمن حمایت از اقدامات خواهرزاده خود، اعلام کرد تمام اتهامات علیه لاهور شیخ جنگی مکتوب است و باید بازخواست شود. وی پس از برکناری جزا سید مجید مسئول تشکیلات اتحادیه میهنی در سلیمانیه که از افراد نزدیک به لاهور شیخ جنگی بود، به جای وی منصوب شد. ناگفته نماند شهناز ابراهیم احمد همسر لطیف رشید است. لطیف رشید نیز یکی از گزینههای اتحادیه میهنی برای پست ریاست جمهوری عراق و از رقبای آتی برهم صالح رئیس جمهور فعلی عراق است. همین مساله باعث شد تا برهم صالح در اتفاقات سلیمانیه بیشتر نقش یک میانجیگر را بازی کند؛ چرا که برای رسیدن دوباره به پست ریاست جمهوری عراق نیازمند حمایت دوبارة اتحادیه میهنی است و دو رقیب سرسخت وی یکی همان لطیف رشید شوهر خاله بافل طالبانی و دیگری ملا بختیار پدر زن بافل طالبانی و از اعضای با نفوذ اتحادیه میهنی است. در دعوای اتحادیه میهنی که از آن بیشتر به نام دعوای خانوادگی یاد میشود، نقش عوامل خارجی را نیز نباید فراموش کرد. از عوامل خارجی مستقر در اقلیم کردستان گرفته تا کشورهای منطقه که هر کدام بنا به دلایلی به دنبال رسیدن به منافع خود هستند.
بدون شک نقش حزب دموکرات کردستان در دعوای اتحادیه میهنی غیرقابل انکار است؛ اگرچه مسئولان حزب دموکرات، هرگونه دخالت خود را انکار میکنند. اما دوستی و همراهی پسران طالبانی با خانواده بارزانی و ضدیت لاهور شیخ جنگی با تمامیتخواهی حزب دموکرات بر کسی پوشیده نیست. مسعود بارزانی در چند نوبت از فرزندان طالبانی به عنوان بردارزادههای خود یاد کرده است. اما با وجود میانجیگری بسیاری از سران سیاسی و اجتماعی اقلیم حاضر نشده است تا لاهور شیخ جنگی را به حضور بپذیرد. علاوه بر این لاهور شیخ جنگی به شدت حامی پ.پ.ک و از حضور آنها در اقلیم کردستان حمایت میکند؛ مسألهای که برای حزب دموکرات چندان خوشایند نبود؛ زیرا حزب کارگران کردستان که مقر آنها در قندیل است و بالغ بر 250 روستا را در کردستان عراق زیر نفوذ خود دارد، نه تنها دشمن ایدئولوژیک بارزانیهاست، بلکه بارزانیها را متهم میکند که به طور پنهانی از حکومت ترکیه در جنگ علیه کردها حمایت میکند. حزب دموکرات که با حکومت ترکیه رابطه سیاسی و اقتصادی خوبی دارد و از ترکیه به عنوان دروازه خود با دنیای خارج یاد میکند، وجود حزب کارگران کردستان را مخل این رابطه میداند. گذشته از آن، وجود حزب کارگران کردستان باعث شده است که ترکیه تا عمق 25 کیلومتری کردستان عراق نفوذ و اقدام به تاسیس پایگاه نظامی نماید. بنابراین حزب دموکرات از هر کسی که از پ.پ.ک در اقلیم حمایت کند، چه شخص لاهور شیخ جنگی باشد و یا مجموعة اتحادیه میهنی، به شدت انتقاد و با آن مخالفت میکند. علاوه بر این دولت ترکیه نیز حذف لاهور شیخ جنگی از حامیان پ.پ.ک در اقلیم کردستان را یک امتیاز مثبت برای خود تلقی میکند.
دولت مرکزی عراق فدرال نیز به شدت تحولات سلیمانیه را رصد میکند و بسیار نگران آسیب دیدن ساختار اتحادیه میهنی است؛ زیرا از یک سو اتحادیه میهنی را بیشتر دوست دار یکپارچگی عراق میداند و از سوی دیگر ضعف اتحادیه میهنی یعنی فراهم شدن زمینه برای تمامیتخواهی حزب دموکرات کردستان که میزان دلبستگی آن به یکپارچگی عراق کمتر است و از عوامل اصلی اشغال شمال عراق توسط ترکیه است. ثالثاً، بسیاری از رهبران عراقی ارادت خاصی نسبت به جلال طالبانی رهبر فقید حزب و رئیس جمهور سابق عراق دارند و هنگام حضور مام جلال در کاخ السلام بغداد، بسیاری از رهبران عراقی هنگام ملاقات طالبانی، خانواده و فرزندان وی را نیز دیده و آنان را میشناسند و دوست ندارند شاهد فروپاشی قدرت آنان و اتحادیه میهنی باشند. درست به همین خاطر بود که شخصیتهای مهمی سیاسی عراق از جمله نوری مالکی و حیدرالعبادی نخستوزیران سابقِ عراق و سید عمار حکیم رئیس جریان حکمت ملی با اعزام نمایندگانی به سلیمانیه خواستار خویشتنداری طرفین و حل و فصل مسأله شدند. اقدامی که تاکنون جواب نداده است.
تهران نیز بر خلاف ظاهر، تحولات سلیمانیه را در خفا دنبال میکند و هیچ وقت دوست ندارد، متحدی مثل اتحادیه میهنی در اقلیم کردستان را ضعیف ببیند و مطمئناً در این زمینه هم اقداماتی انجام داده است. تهران اعتماد چندانی به بارزانی ندارد و وی و خانوادهاش را فردی تمامیتخواه میداند. لذا تنها عاملی که میتواند جلوی تمامیتخواهی وی را بگیرد و در اقلیم کردستان ایجاد موازنه قوا کند، وجود اتحادیه میهنی مقتدر است که تا زمانی که مام جلال زنده بود، ایران نگرانی نداشت. اما با مرگ وی، اتحادیه میهنی ضعیف و حزب دموکرات گستاخ شد. نمونه بارز این جسوری، برگزاری رفراندوم 2017م. بود که خود بارزانیها عامل اصلی شکست آن را اتحادیه میهنی از جمله بافل طالبانی و بخصوص برادران شیخ جنگی (لاهور و آراس) میدانند. بنابراین بارزانیها بدشان نمیآید با ایجاد اختلاف در اتحادیه میهنی، خود در رأس ساختار سلسلهمراتب حزبی، سیاسی و مبارزاتی در اقلیم قرار گیرند. بهگونهای که اربیل (ههولیر) کانون دیپلماسی کردستان و مسعود بارزانی ریش سفید آن باشد.
در مورد رویکرد واشنگتن نسبت به آنچه که در سلیمانیه در حال وقوع است، باید گفت آمریکائیها نیز با توجه به نقشی که اتحادیه میهنی در ساختار سیاسی اقلیم و ساختار سیاسی عراق فدرال دارد، نگرانی خود را از آنچه که اتفاق افتاد، نشان دادند و خواستار خویشتنداری طرفین شدند. لاهور شیخ جنگی رابطه بسیار خوبی با آمریکا دارد. خروج لاهور شیخ جنگی از ساختار سیاسی اتحادیه میهنی نمیتواند خبر خوبی برای واشنگتن باشد؛ زیرا از یک سو با خروج وی و نزدیکی فرزندان طالبانی به مسعود بارزانی، عملاً اتحادیه میهنی ضعیف و استقلال عمل خود را از دست میدهد. دوم، ضعف اتحادیه میهنی باعث تمامیتخواهی خاندان بارزانی در اقلیم میشود و این برای آمریکا که مدافع دموکراسی در اقلیم است، خوشایند نیست. سوم، آمریکائیها با توجه به توان سیاسی و امنیتی که لاهور شیخ جنگی و همفکرانش در اتحادیه میهنی دارند، به دنبال آن هستند که زمینهچینی کنند تا در آینده وی را به کرسی ریاست جمهوری عراق بنشانند. چهارم، اینکه آمریکائیها که همواره نگران نفوذ ایران در خانواده طالبانی بودند و برادران شیخ جنگی را مانعی بر سر راه نفوذ ایران میدانستند، با حذف لاهور شیخ جنگی، نفوذ ایران زیاد و نگرانی واشنگتن دو چندان میشود.
آتشی که در اتحادیه میهنی روشن شده به این زودیها خاموش نخواهد شد. پسران طالبانی اهل عقبنشینی نیستند و برادران شیخ جنگی نیز به آسانی میدان را خالی نمیکنند. علاوه بر این لاهور شیخ جنگی در بدنه میانی حزب و در میان مردم سلیمانیه و کرکوک برای خود حامیانی دست و پا کرده است. اگر وی نتواند جایگاه قبلی خود را در اتحادیه میهنی بدست آورد، به احتمال زیاد سمت ایجاد یک حزب جدیدی میرود. اینکه حزب جدیدی که وی ایجاد میکند، چقدر اعتبار پیدا کند؟ چه تعداد هوادار داشته باشد؟ و جایگاه سیاسی آن در عراق و اقلیم کردستان چقدر باشد؟ باید منتظر ماند و دید که اوضاع به چه سمتی پیش میرود.
ـ نتیجهگیری:
بدون شک مرگ جلال طالبانی، اتحادیه میهنی را اگر نگوییم در کما فرو برد، میتوانیم بگوییم دچار انشقاق کرد. انشقاقی که ترمیم آن به آسانی ممکن نیست؛ چرا که امروز اتحادیه میهنی کانون رقابت چند جریان است که هرکدام خود را برتر از دیگری میداند و معتقد به همراهی دیگران با افکار و برنامههای خود است. عمدهترین جریان اتحادیه میهنی، خانواده طالبانی هستند که بعد از مرگ مام جلال و تا قبل از اتفاقات صورت گرفته در سلیمانیه، همه کاره اتحادیه میهنی بودند و چهرههای مشهور حزب همچون ملا بختیار، کوسرت علی، فواد معصوم و امثال آنها نیز به حرمت مام جلال و به منظور حفظ ساختار حزب با آنها همراهی کردند. اما چندی نپایید خانواده طالبانی نیز دچار انشقاق شدند و این بار اتحادیه میهنی کانون رقابت پسر عموهائی شده است که توان همکاری با یکدیگر را ندارند. جدال بین پسران طالبانی و برادرزادههای وی است. اما رقابت اصلی میان بافل طالبانی پسر ارشد جلال طالبانی و لاهور شیخ جنگی برادرزاده وی است که با همدیگر ریاست مشترک حزب را بر عهده دارند. پسران طالبانی که سیاستهای لاهور شیخ جنگی را به زیان خود و اتحادیه میهنی تلقی میکردند، منتظر فرصتی بودند تا او را برکنار کنند. آنان سرانجام با متهم کردن لاهور شیخ جنگی به جاسوسی، تلاش برای ترور بافل طالبانی، فساد، آدمربانی و قاچاق نفت، کلیه مناصب حزبی، سیاسی، نظامی و امنیتی را از وی و همفکرانش گرفتند. اما لاهور شیخ جنگی تمامی اتهامات وارده را رد و آن را کودتای سفید پسران طالبانی، حزب دموکرات بارزانی و ترکیه علیه خود دانست.
اتفاقات سلیمانیه به شدت مورد توجه دولت عراق، ایران و آمریکا نیز واقع شد. دولت فدرال عراق که وجود اتحادیه میهنی را فاکتوری بسیار مهم برای موازنه قوا در اقلیم و مانعی بر سر راه بارزانی تمامیتخواه میداند، بلافاصله با اعزام هیئتی به سلیمانیه خواهان میانجیگری شد. اقدامی که تاکنون نتیجهای به همراه نداشته است. حکومت ترکیه به علت رابطه میان لاهور شیخ جنگی و حزب کارگران کردستان و حمایت شیخ جنگی از پ.پ.ک در اقلیم، برکناری وی از حزب را مغتنم و مثبت ارزیابی کرد. حکومت تهران نیز که رابطه بسیار نزدیکی با اتحادیه میهنی دارد و به نوعی آن را متحد استراتژیک خود در اقلیم کردستان قلمداد میکند، هرگونه اتفاقی که موجودیت این حزب را تهدید کند به زیان خود میبیند. واشنگتن نیز پس از جدال میان بافل طالبانی و لاهور شیخ جنگی و در راستای منافع خود، آنان را به خویشتنداری دعوت کرد. بنابراین اتفاقات سلیمانیه نشان داد که نه تنها اتحادیه میهنی یک حزب منسجم و سازمانیافته به معنای مرسوم آن در جهان نیست، بلکه کانون رانت و رقابت خانوادگی است. بدون شک چنین اتفاقی تنها مختص به اتحادیه میهنی نیست و در آینده بخصوص پس از مرگ مسعود بارزانی نیز، در حزب دموکرات کردستان در استانهای اربیل (ههولیر) و دهوک بین نچیروان ادریس بارزانی و مسرور مسعود بارزانی شاهد خواهیم بود. جدالی که با تصدی نچیروان بارزانی به ریاست اقلیم کردستان و میزان قدرت و اختیارات وی شروع شد. این جدال بسا آتش زیر خاکستر است و زمانی شلعهور خواهد شد که شخص مسعود بارزانی وجود خارجی ندارد.
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین
کلیدواژه: احزاب ,سیاسی, اتحادیه میهنی, دموکراسی ,جلال طالبانی,,اقليم كردستان,سليمانيه,عراق,