مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آینده حضور نظامی و امنیتی چين در اقیانوس هند -بخش پاياني- گفتگو با دکتر سجاد عابدی

اشتراک

کارشناس ارشد مسائل امنیتی

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

 

اقیانوس هند به عنوان سومین اقیانوس بزرگ جهان از دیرباز جایگاه ژئوپلیتیکی و جهانی آن مورد توجه قدرت ها بوده و امروزه به صحنه ای برای رقابت قدرت های نوظهور تبدیل گردیده است. اهمیت این اقیانوس به دلایل وجود منابع معدنی و نفت فراوان، مرکزیت تجارت جهانی با قرارگیری میان سه کانون اقتصاد جهانی( جنوب شرق آسیا، اتحادیه اروپا و چينی شمالی)، بازار مصرفی بزرگ به دلیل جمعیت زیاد، حضور قدرت های رو به رشد از قبیل هند، چین و کره جنوبی، وجود آبراهه های پر تردد، روز به روز در حال افزایش می باشد. گفتگوی زیر برای بررسی بیشتر وضعیت، علل و پیامدها و چشم انداز حضور نظامی چين در اقیانوس هند انجام شده است.

واژگان کلیدی: آینده، حضور نظامی، امنیت چين، اقیانوس هند، حضور ، چين

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهمیت و جایگاه اقیانوس هند، چين را به افزایش حضور نظامی و امنیتی در اقیانوس هند وا خواهد داشت ؟

اقیانوس هند برای چین هم از نظر منطقه‌ای و هم جهانی جایگاه ویژه‌ای دارد. این منطقه تمام راه‌های عبور انتقال انرژی از خاورمیانه، آفریقا و جهان را به چین دربرمی‌گیرد.این کشور با در پیش گرفتن سیاست محاصره هند، از طریقافزایش قابلیت‌های نظامی، روابط دوستانه با پاکستان، حضور در آب‌های جنوبی هند و راه‌اندازی پروژه ” یک کمربند، یک جاده” در رقابت با هند می‌باشد. درواقع چین برای حفظ سرمایه‌گذاری‌های خود در این طرح، پایگاه‌های نظامی نیز در حاشیه اقیانوس هندگسترش داده است. حضور نیروی دریایی چین از سال 2008 ابتدا با گشت‌های مقابله با دزدان دریایی و بعدها با گسترش زیردریایی‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای همراه بوده است. اولین پایگاه نظامی خارجی آن در جیبوتی، نشان از افزایش قدرت دریایی و به‌کارگیری این قدرت در جهت حفظ منافع در اقیانوس هند بودهو در اواخر ژانویه 2018 چین با یک گروه اقدام بر روی سطح دریا با کشتی حامل سلاح برای رسیدن به تنگه سوندا در اندونزی از اقیانوس آرام عبور کرد که منجر به نگرانی کشورهایی از قبیل هند، اندونزی و کشورهای دیگر در مورد اهداف پکن گردید. از طرف دیگر چین با راه‌اندازی پروژه یک کمربند یک جاده، پروژه‌هایی در سریلانکا، بنگلادش، میانمار، پاکستان، جیبوتی، کنیا و تانزانیا در دست اجرا داشته و اهداف آن از این پروژه هم اقتصادی و هم نظامی می‌باشد. برای مثال کلمبیا، گوادر و جیبوتی برای سوخت‌گیری و مقر کشتی‌های نیروی دریایی ارتش آزادی ‌بخش خلق چین استفاده شده است که باعث احساس خطر هندگردید. به‌علاوه چین و پاکستان، توافقاتی برای ایجاد پایگاه نظامی جیوانی انجام داده‌اند. این پایگاه نظامی شامل یک فرودگاه با ظرفیت پذیرش هواپیماههای غول پیکرنظامی چین و یک بندرگاه با قابلیت استقرار و پهلوگیری ناوگان نظامی دریایی چین است که پس از پایگاه نظامی چین درجیبوتی، دومین پایگاه نظامی برون مرزی این کشور تلقی میشود. در مجموع چین با سرمایه‌گذاری در کشورهای حاشیه اقیانوس هند و ایجاد پایگاه‌های نظامی، نفوذ و وابستگی این کشورها به خود را در جهت تکمیل پروژه‌های خود و تبدیل شدن به قدرت هژمون و داشتن پایگاه دائمی در این اقیانوس همانند کشورهای غربی افزایش می‌دهد.(نیلوفر باقرنیا، مرکز مطالعات صلح، مهرماه 1397).

چین به‌عنوان دومین اقتصاد جهان، در سال2017 حجم تولید ناخالص داخلی خود را به حدود 12تریلیون دلار افزایش داده که با جمعیت 1.3میلیارد نفری خود ناگزیر است هم بر حجم تولیدات و هم صادرات خود بیفزاید یا حداقل آن را ثابت نگه‌دارد که از عهده اداره جمعیت عظیم خود برآید. در سوی دیگر، ایالات متحده با حجم تولید ناخالص داخلی 19تریلیون دلاری در سال2017 دربرابر چین قرار دارد که با جمعیت 350میلیونی خود چین را تهدید می‌کند.چین در مقایسه، یک میلیارد نفر بیش از جمعیت آمریکا دارد. با درنظر گرفتن حجم تولید ناخالص داخلی می‌توان قیاس کرد که چین با وجود قرار داشتن در مکان دوم جهانی از نظر تولید ثروت نسبت به جمعیت، در برابری با توزیع ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی با آمریکا بسیار ناتوان است.در دیگر سوی این اقیانوس، ایالات متحده آمریکا قرار دارد که تهدیدی علیه چین است. هزینه نظامی چین با آن ارتش عظیم، یک سوم هزینه نظامی ایالات متحده است. بنابراین یکی از استراتژی‌های آمریکا برای خارج کردن رقبای خود از عرصه‌های استراتژیک، کشاندن آنها به مسابقه تسلیحاتی است که آنها را ناگزیر به افزایش هزینه نظامی خواهد کرد که به کاهش بودجه در بخش‌های دیگر ازجمله خدمات عمومی منجر خواهد شد. این عامل یکی از عوامل مهم سقوط اتحاد شوروی بود؛ روشی که هم‌اکنون روسیه را وادار به‌دنبال کردن آن کرده‌اند.ژنرال ماتیس در پی تشریح استراتژی جدید آمریکا در دوره ترامپ، چین را تهدیدی بزرگ برای منافع آمریکا به‌حساب آورده است. او خاطرنشان کرده که چین با به‌کارگیری «اقتصاد غارتگرانه» همسایگانش را مورد ارعاب قرار می‌دهد. به گفته ماتیس، این کشور در دریای جنوبی چین با بسیاری از کشورهای آسیایی اختلافات ارضی دارد و سیاست نظامی‌گری در پیش گرفته است..

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آينده اهمیت و جایگاه اقیانوس هند، براي چين چگونه خواهد بود و سناريوهاي آن كدام است؟

با ملاحظه این جنبه های جدید ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک، نه تنها ایالات متحده می کوشد حضور خود را در اقیانوس هند و آسیای پاسیفیک افزایش دهد بلکه هند، چین و ژاپن به دنبال استراتژی های نوینی هستند که بتوانند در بلند مدت موازنه قوا را در منطقه حفظ کنند. دریاها مهمترین صحنه رقابت ها و موازنه هاست. چهار منطقه ای ژئوپولیتیکی دریایی یعنی آسیای جنوب شرقی، آسیای شمال شرقی، آتلانتیک و خلیج فارس محورهای پویایی نظام جهانی کنونی را تشکیل می دهند. اکنون 40 درصد تجارت جهانی از تنگه مالاکا و 40 درصد تجارت نفت از تنگه هرمز عبور می کند. به همین منظور دست یافتن به این گذرگاه های دریایی و حفظ امنیت آنها برای تداوم رشد اقتصادی کشورهای منطقه ضروری است. ایران و ایالات متحده در خلیج فارس، هسته رقابت سرنوشت سازی را در این منطقه آغاز کرده اند. در آسیای جنوب شرقی آ. سه. آن و پیمان دو جانبه امنیتی ژاپن و ایالات متحده که به ترتیب ستون های ثبات اقتصادی و نظامی را در این منطقه به مدت نیم قرن استوار نگاه داشته بود طی دو دهه گذشته با ظهور چین و هند به عنوان قدرت های اقتصادی و نظامی در آستانه دگرگونی تاریخی قرار گرفته است. همچنین در آسیای شمال شرقی نگرانی بابت ظهور چین علاوه بر زنده کردن اختلافات مرزی حل نشده در دریای جنوبی چین بر حساسیت آرایش قدرت ها پیرامون شبه جزیره کره و تایوان افزوده است. با وجود این واقعیت که ایالات متحده هیچ پایگاه نظامی رسمی در جنوب شرق آسیا ندارد ( امریکا پایگاه نظامی خود در تایلند را در 1975 و در فیلیپین در 1991 از دست داد ) نیروی دریایی آمریکا تاکید بر «مکان ها» را به جای «پایگاه ها» و کشورهایی مانند سنگاپور، مالزی، برونئی، ژاپن، کره جنوبی و اندونزی قرار داده است. از این رو، تهدید هر کدام از این کشورها از جانب چین و کره شمالی، تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی آمریکا محسوب می شود. این گستره از منافع حیاتی ایالات متحده، همزمان با ظهور چین چالشگر ضریب خطر برخورد نظامی را در قلمرو دریایی این منطقه از جهان افزایش می دهد.

پدیداری چشم انداز رقابت هند و چین و احتمالا ژاپن پیرامون رهبری در اقیانوس هند دو حوزه دریایی جنوب شرقی و شمال شرقی آسیا را عملا به یک مجموعه واحد تبدیل کرده است؛ بطوریکه به دشواری می توان سرنوشت این دو حوزه را از یکدیگر تفکیک کرد. این به هم پیوستگی عمدتاً بواسطه رویارویی پکن و دهلی نو به وجوه ممتاز هر کدام از این حوزه تحمیل می شود. در حوزه دریایی، همزمان با آغاز روند پرشتاب چین برای نوسازی ناوگان های خود، مهمترین رقیب منطقه ای چین یعنی هند نیز با همان شتاب طرح های بلندپروازانه ای برای احیای نیروی دریایی خود در نظر دارد. با وجود موفقیت های چین در ساخت زیردریایی های دیزل و هسته ای توانایی این کشور در جنگ های متعارف و احتمالا جنگ هسته ای بسیار محدود می باشد. چین تنها دو زیردریایی با قابلیت پرتاب موشک های بالستیک در اختیار دارد که یکی از آنها غرق شده و دیگری نیز بسیار ضعیف است. هند نیز در راه شرکت در این مسابقه دریایی، با برخورداری از 169 کشتی جنگی قصد دارد تا سال 2017 سه زیردریایی هسته ای نیز به ناوگان خود اضافه کند. این رقابت ها بواسطه تلاش دو کشور برای راه یافتن به بنادر استراتژیک و پیشرفت های تکنولوژیک می تواند شدت بگیرد. حتی با وجود ادامه پیشرفت های نظامی احتمالا هیچیک از قدرت های دریایی چین و هند قادر نخواهند بود به تنهایی از عهده تامین امنیت اقیانوس هند برآیند. پکن و دهلی نو به خوبی می دانند که افتادن در دام رقابت های تسلیحاتی می تواند شعله های جنگ را برافروزد بدون آنکه به تامین منافع حیاتی آنها کمکی کرده باشد. 

مطالب مرتبط