مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آیا رويكرد طالبان در برابر داعش تغییر کرده است؟

اشتراک

 وحید مژده

کارشناس ارشد مسائل افغانستان

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

به نظر می رسد که وضع در شمال افغانستان به نفع داعش در حال تغییر است. حملۀ اخیر به مناطق سرحدی تاجيكستان با ازبكستان و این ادعا که جنگجویان داعش از خاک افغانستان به این حمله دست زدند نشان می دهد که در رابطه میان طالبان و داعش شاهد تحول جدید هستیم. زیرا تا قبل از این حمله گفته می شد که حضور طالبان در این مناطق مانع از نفوذ داعش به آسیای میانه است.

از جانب دیگر از عملیات و فشار نظامی طالبان در مناطق غرب نیز کاسته شده است. در ولایت فراه که مدتی قبل شاهد حملات سنگین طالبان بود اکنون وضع به صورت نسبی بهتر شده و در هرات نیز طالبان از میزان فعالیت های شان به  شکل محسوسی کاسته اند. شیندند از نظر امنیتی وضع بهتری در مقایسه با ماههای قبل دارد.هرچند این تغییر وضع می تواند به سرد شدن هوا و فرارسیدن فصل سرما هم رابطه داشته باشد اما احتمالات دیگری هم وجود دارد که نمی توان آنرا نادیده گرفت.  

طالبان در طول ماهها جنگ با داعش در مناطق شمال و شرق افغانستان تلفات زیاد دادند. این تلفات ناشی از جنگ مستقیم شان با داعش نبود بلکه ادعای طالبان این بود که هر زمانی که آنها به مناطق تحت كنترل داعش دست به حمله می زنند، با حملات هواپيماهاي امریکایی مواجه می شوند. در این جنگ ها بیشتر تلفات طالبان ناشی از دفاع هوایی امریکایی ها از جنگجویان و مناطق تحت كنترل داعش است.

با وجود این وضع، طالبان توانستند داعش را از مناطق شرق افغانستان برانند و آنها را از داشتن یک پایگاه ثابت در شرق که خواست اصلی آنها بود محروم سازند. در شمال نیز طالبان داعش را تضعیف کردند، اما زمانی که آخرین بقایای داعش تحت محاصرۀ طالبان قرار گرفتند، شب هنگام چرخبال های حکومت افغانستان وارد عمل شدند و داعشیان را با خانواده های شان از محاصره نجات دادند و به قول طالبان بعدا توسط دولت افغانستان به منطقۀ شین دند در ولایت هرات منتقل گردیدند.

طالبان در این عملیات 42 داعشی خارجی را که بیشتر از شهروندان آسیای میانه بودند دستگیر کردند و سپس آنها را در زندانی در ولسوالی جوند ولایت بادغیس زندانی کردند اما چند ماه بعد، کماندو هایی که مشخص نبود از کدام کشور بودند، شب هنگام با چرخبال به آن زندان حمله کردند و با کشتن زندانبانان، زندانیان را با خود به جای نامعلومی منتقل کردند.

اعلامیه های طالبان در این موارد هیچ انعکاسی در رسانه های کشور های همسایه که ظاهرا از حضور داعش در افغانستان نگران اند نداشت و به این ادعا های طالبان به نظر شک دیده می شد. کشور های همسایه و منطقه به تبلیغات امریکایی ها بیش از شکایت های طالبان بها می دادند.

به عنوان مثال: امریکایی ها روز جمعه 23 اپریل 2017 با پرتاب بزرگترین بمب غیر اتمی به نام بمب مادر در درۀ اسد خیل ولسوالی اچین ولایت ننگرهار مدعی شدند که این بمپ را به مرکز داعش پرتاب کردند و دهها تن از داعشیان را به شمول جمعی از فرماندهان کلیدی آنها کشتند.

پرتاب این بمب روی تونل های یک معدن متروک (تالک) صورت گرفت و چند روز قبل از پرتاب بمب نیز امریکایی ها به مردم محل هشدار داده بودند تا این محل را ترک کنند! یک روز بعد از پرتاب این بمب، رادیوی داعش در ننگرهار که از مدتی خاموش بود، نشرات خود را ازسر گرفت.

تنها طالبان نبودند که از کمک های امریکا به داعش در شرق افغانستان پرده برداشتند بلکه بعضی از مقامات دولتی نیز بارها در این مورد هشدار دادند. به عنوان مثال: ظاهر قدیر نمایندۀ مردم ننگرهار در شورای ملی اندکی بعد از پرتاب بمب مادر مدعی شد که چند روز قبل یک کانتینر اسلحه در منطقۀ “نری اوبو” به جنگجویان داعش سپرده شده و ده روز قبل از آن، هلی کوپتر ها در منطقۀ باراباد در بهسود ننگرهار بیش از پنجصد جنگجوی داعش را پیاده کرده اند. وی گفت که داعشیان قصد دارند تا با بدست آوردن مناطق کلیدی در شرق افغانستان، بر شاهراه کابل جلال آباد مسلط گردند. وی هشدار داد که داعشیان اکنون خود را به توره بوره نزدیک کرده اند و اگر این منطقۀ استراتژیک را از طالبان بگیرند و وارد درۀ وزیر گردند، دیگر راندن آنان از این منطقه مشکل خواهد بود.

در اواخر سال 2017 انجنیر محمد عاصم والی پروان در مصاحبه با تلویزیون کابل نیوز فاش ساخت که چندماه قبل اردوی ملی می خواست تا علیه داعش در ولایت پروان دست به عملیات بزند و عتیق الله فرمانده داعش در این ولایت را دستگیر سازد، اما نیروهای خارجی مداخله کردند و گفتند که به این قوماندان داعش نباید ضرر برسد. خارجی ها تاکید داشتند که قوماندان عتیق الله نباید دستگیر شود و اگر دستگیر هم شود باید زندانی نشده بلکه به نیروهای خارجی سپرده شود.

هرچند عاصم نگفت که این تقاضا از جانب منابع اطلاعاتی کدام کشور صورت گرفته بود اما روزنامۀ ویسا از قول منابع خود نوشته است که این تقاضا توسط نیروهای انگلیسی صورت گرفته بود و آنها بر نیروهای افغان فشار آورده بودند که از هرگونه عملیات علیه عتیق الله فرماند داعش در کوه صافی ولایت پروان خودداری ورزند. این نخستین بار نیست که یک مقام دولتی از کمک های خارجی به داعش در افغانستان پرده بر می دارد.

کشور های نگران از حضور داعش در افغانستان، هرچند گاهگاهی میزبان نمایندگان طالبان در کشور های شان بودند، اما در عمل با همسویی با امریکا، در برابر فشار های وارده بر طالبان بی تفاوت بودند. در نشست های سه جانبه میان روسیه، امریکا و چین که بعدا پاکستان نیز به آن دعوت شد، روی این مسئله توافق صورت گرفت که باید طالبان وادار گردند تا با مذاکره با حکومت افغانستان، نظام موجود را بپذیرند و با همان شرایطی به این نظام بپیوندند که قبلا حکمتیار پیوسته است. این توافق به صورت غیرمستقیم تائید عملیات نظامی امریکا علیه طالبان بود که در آن بیشترین تلفات را نه جنگجویان طالب بلکه افراد ملکی تحمل می کردند.

طالبان نیروهای خبره و کارکشتۀ خود در جنگ را به نبرد با داعش گماشتند. “سره قطعه” یا بریگارد سرخ طالبان در ‏شرق ‏افغانستان درگیر جنگ با داعش بود و توانست مناطق استراتژیک توره بوره و درۀ وزیر را از داعشیان پس بگیرد. در ‏ولایت کنر ‏نیز مقاومت ضعیفی از داعشیان آنهم با پشتیبانی نیروهای هوائی امریکایی باقی مانده است. ‏

هرچند ایران در مذاکرات چهار جانبه شرکت نکرد اما بیانیه های مقامات ایرانی به خصوص وزیر خارجۀ این کشور به حمایت ‏از حکومت افغانستان و حمایت از موضع اشرف غنی که می خواست طالبان باید مستقیما با حکومت افغانستان مذاکره کنند و این مذاکرات تحت سرپرستی حکومت افغانستان باشد، طالبان را بیش از پیش از کشور های همسایه ناامید ساخت. حمایت از موضع حکومت افغانستان که در حقیقت تائیدی بر عملیات نظامی امریکا در افغانستان بود موجب شد تا طالبان احساس کنند که در این ‏جنگ بیش از همیشه تنها هستند.‏

احتمال تجدید نظر رهبران طالبان نسبت به  داعش

چنین وقایعی شاید طالبان را وادار ساخته باشد تا در روش شان تجدید نظر و رهبران آنان از خود پرسیده باشند که ثمرۀ جنگ آنها با داعش چیست؟ چرا باید در دو جبهه بجنگند و مدافعان بدون مزد و پاداش سرحدات کشور های همسایه و منطقه در برابر داعش باشند؟ چرا باید درگیر جنگی شوند که اگر در آن پیروز شوند، روسیه، چین و ایران احساس امنیت کنند و اگر شکست بخورند و تضعیف شوند، امریکا و حکومت افغانستان از آن بهره ببرند. پس بهتر است تا اجازه دهند تا جنگ داعش در افغانستان چهرۀ اصلی خود را نشان دهد و به جنگ میان امریکا از یک طرف و روسیه و چین وایران از جانب دیگر مبدل گردد. شاید طالبان به این نتیجه رسیده باشند که وقتی دیگران خواهان پیروزی ما نیستند، چرا باید در جنگی که به ما مربوط نیست، قربانی بدهیم.

طالبان در مناطق شرق و جنوب مانع حضور داعش خواهند شد اما ممکن است بعد از این در غرب و شمال تمایلی به جنگ با این گروه نشان ندهند که در نتیجه داعشیان بیشتری به سوی شمال و غرب منتقل گردند. اگر چنین شود امکان دارد تا جنوب و شرق به تدریج امن تر و شمال و غرب ناامن تر شود.

تجربه نشان داده که طالبان در برابر حملات هوایی نیروهای امریکایی آسیب پذیر اند و بیشترین تلفات آنها نیز نه در جنگ رویاروی در زمین، بلکه در نتیجۀ حملات هوایی نیروهای ائتلاف بوده است. حملات اخیر نیروهای هوائی امریکا بر بدخشان به خصوص وردوج این آسیب پذیری را نشان داد. امریکا می خواهد تا طالبان مناطق مرزی با کشور های آسیای میانه در شمال و با ایران در غرب را ترک کنند تا داعش به آن مناطق منتقل گردد و شاید طالبان نیز این کار را بکنند.

دلیل دیگر این تصمیم طالبان می تواند این باشد که کشتار وحتی قتل عام غیرنظامیان در حملات هوایی امریکا و عملیات نیروهای دولتی افغانستان در قریه ها و قصبات موجب شده تا طالبان زیر فشار مردم روستا ها قرار گیرند که از آنها می خواهند در صورتی که قادر به دفاع از مردم غیرنظامی نیستند پس باید عملیات خود را محدود سازند. بنابراین طالبان هم مجبور اند خواست های مردم را که برای ادامۀ جنگ خود به آنها متکی اند، در نظر بگیرند.

با توجه به این مسایل کشور های نگران از حضور داعش در افغانستان اکنون مجبور اند تا خود چاره ای برای کار خود بیاندیشند. یک راه اینست که از راه های دیپلوماتیک امریکا را وادار سازند تا دست از حمایت داعش در افغانستان بردارد. کاری که به نظر نمی رسد با توجه به خصوصیات رئیس جمهور ترامپ، دسترسی به آن آسان باشد.

راه دوم در نظر گرفتن اقدامات نظامی پیشگیرانه علیه داعش در داخل افغانستان است که به معنای مقابلۀ رویاروی نظامی با امریکا خواهد بود و کاری بدور از احتمال است.

اما راه سوم که کم هزینه تر از دو گزینۀ قبلی است مجهز کردن طالبان به سلاح های ضدهوائی می باشد اما این کار نیز با توجه به تجارب گذشته در جنگ افغانستان، چالش آفرین خواهد بود.

امریکا در جنگ اتحاد شوروی و مجاهدین در افغانستان در دهۀ 80 قرن گذشته، مجاهدین را به موشک های استینگر مسلح ساخت که توازان جنگ به نفع مجاهدین تغییر کرد. اما همین موضوع موجب شد تا مجاهدین به جای تفاهم در صدد براندازی حکومت داکتر نجیب الله شدند که سرانجام به جنگ داخلی انجامید و تبعات آن تا واقعۀ  یازدهم سپتامبر کشیده شد.

با توجه به اینکه کشور های منطقه و همسایه حتی به شمول پاکستان که متهم است از طالبان حمایت می کند، خواهان بازگشت انحصاری طالبان به قدرت در افغانستان نیستند، تجهیز طالبان به سلاح هایی که آنها را در موقعیت برتر قرار دهد، هرچند می تواند کم هزینه ترین راه برای مقابله با داعش باشد اما نگرانی از متحمل شدن هزینه های ناشی از پیامد های آن در دراز مدت نیز قابل درک است.

آقای سید رسول موسوی دستیار وزیر خارجۀ ایران در امور کشور های جنوب آسیا در کنفرانس امنیتی هرات گفت که هدف از مذاکرات صلح خلیلزاد با طالبان، تغییر جنگجویان از طالب به داعش است و ما خواهان مذاکرات صلح با حضور و مالکیت دولت افغانستان هستیم اما اکنون باید به این نکته اندیشید که در صورت توافق میان داعش و طالبان (که داعش بپذیرد در کار طالبان در داخل افغانستان مداخله نکند و طالبان نیز قبول کنند که مانع اقدامات داعش در خارج از مرز های افغانستان نخواهند شد،) موقف ایران همچنان حمایت از دولت افغانستان باقی خواهد ماند؟ روسیه در این مورد چه موضعی اتخاذ خواهد کرد و چین در برابر چالش های جدید چه عکس العملی نشان خواهد داد؟

        واژگان کلیدی: رويكرد، طالبان ، داعش ،تغییر ، وحید مژده

                                                 

مطالب مرتبط